|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>توحید > توحید ربوبیت
شماره مقاله : 9975 تعداد مشاهده : 343 تاریخ افزودن مقاله : 20/2/1390
|
توحيد ربوبيت مبحث اول: معناي آن و دلايل آن از كتاب و سنت و عقل و فطرت
ابتدا: تعريف آن أ. از نظر لغت: الربوبية مصدر فعل ربب است و الرب از آن است پس ربوبيت صفت الله است و از اسم الرب گرفته شده و رب در كلام عرب بر معناهايي اطلاق مي شود: از آن جمله به معني مالك و سرور اطاعت شده و اصلاح گر مي باشد. ب. اما در اصطلاح توحيد ربوبيت يعني تنها ساختن الله در افعالش مي باشد. كه از آن جمله خلق كردن، روزي دادن، فرمانروايي كردن، انعام دادن، مالك بودن، به تصوير كشيدن، بخشيدن و منع كردن، نفع و ضرر رساندن، زنده گردانيدن و ميراندن، و تدبير محكم و تغيير ناپذير، قضا و قدر و چيزهاي ديگر از افعالش كه در آن براي او شريكي نيست، مي باشد. از اين رو بر بنده واجب است كه به تمام آنها ايمان داشته باشد. ثانياً: دلايل آن: أ. از كتاب: الله تعالي مي فرمايد:{خَلَقَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا وَأَلْقَي فِي الْأَرْضِ رَوَاسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَأَنْزَلْنَا مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَنْبَتْنَا فِيهَا مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ*هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِي مَاذَا خَلَقَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ بَلِ الظَّالِمُونَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}[1] «آسمانها را بدون هيچ ستوني كه آن را ببينيد خلق كرد و در زمين كوههاي استوار بيفكند تا [مبادا زمين] شما را بجنباند و در آن از هرگونه جنبنده اي پراكنده گردانيد، و از آسمان آبي فرو فرستاديم و از هر نوع نيكو در آن رويانديم. اين خلق خداوند است. به من نشان دهيد كساني كه غير از اويند چه آفريده اند؟ بلكه ستمگران در گمراهي آشكاري هستند» و مي فرمايد:{أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَيْرِ شَيْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ}[2] «آيا از هيچ خلق شدند يا خودشان، خالق خود هستند». ب. از سنت: امام احمد و ابوداود از حديث عبدالله بن شخيرت بصورت مرفوع روايت مي كنند كه« السيد الله تبارك وتعالي . .» «مالك، الله تبارك و تعالي است…»و از ترمذي و ديگران از پيامبر ج ثابت است كه در وصيتش به ابن عباسبمي فرمايد:«وَاعْلَمْ أَنَّ الأُمَّةَ لَو اجْتَمَعَتْ عَلَى أَنْ يَنْفَعُوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَنْفَعُوكَ إِلاَّ بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ لَكَ، وَإِنْ اجْتَمَعُوا عَلَى أَنْ يَضُرُّوكَ بِشَيْءٍ لَمْ يَضُرُّوكَ إِلاَّ بِشَيْءٍ قَدْ كَتَبَهُ اللهُ عَلَيْكَ، رُفِعَتِ الأَقْلاَمُ وَجَفَّتِ الصُّحُفُ»[3] «بدان اگر تمام مردم جمع شوند تا به وسيله چيزي به تو نفعي برسانند نمي توانند مگر اينكه خداوند براي تو نوشته باشد، و اگر جمع شوند تا به وسيله چيزي به تو ضرر برسانند نمي توانند مگر اينكه خداوند بر تو آن را نوشته باشد. قلم ها برداشته شده و مصحفها خشك شده اند». ج. دليل عقلي: عقل به وسيله دورانديشي و تفكر در آيات و نشانه هاي پروردگار بر وجود الله تعالي و تنها بودن او در ربوبيت و كمال قدرتش بر مخلوقات و مسلط شدن بر آنها دست مي يابد. دورانديشي در آيات و نشانه هاي متنوع، منجر به قبول ربوبيت پروردگار مي شود كه مشهورترين آنها دو راه است: راه اول: دورانديشي در آيات و نشانه هاي پروردگار در خلقت وجود انسان كه با نام دلايل انفس شناخته مي شود. وجود انسان نشانه اي از نشانه هاي عظيم پروردگار است كه بر تنها بودن الله تعالي در ربوبيت كه شريكي براي او نيست دلالت دارد همانگونه كه الله تعالي مي فرمايد:{وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ}[4] «و در نفسهاي شما[نشانه است] آيا نمي نگريد؟» و مي فرمايد:{وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا}[5] «و سوگند به نفس و آنكه آن را درست كرد». و براي اين اگر انسان درست در وجود خود و آنچه در آن از چيزهاي شگفت انگيز كه خداوند درست كرده است، بنگرد، به اين نتيجه مي رسد كه براي او پروردگاري كه خالق، حكيم و خبير است، وجود دارد. وقتي انسان نمي تواند نطفه را خلق كند آيا مي تواند آن را به خون بسته يا خون بسته را به گوشت يا گوشت را به استخوان تبديل كند يا بر روي استخوان پوست بياندازد؟ راه دوم: دورانديشي در نشانه هاي خداوند در خلقت جهان هستي كه به دلايل آفاق شناخته مي شود. و اين همچنين نشانه اي از نشانه هاي عظيم پروردگار است كه بر ربوبيتش تأكيد دارد. الله تعالي مي فرمايد:{سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّي يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَي كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}[6] «به زودي نشانه هاي خود را در جهان هستي و وجودشان به آنها مي نمايانيم تا برايشان روشن گردد كه او خود حق است . آيا كافي نيست كه پروردگار تو بر هرچيزي شاهد است؟» با تأمل و انديشه كردن در جهان هستي و آنچه در اين جهان از آنچه بر آسمان از ستارگان، خورشيد و ماه و بر زمين از كوهها، درختان، درياها و رودها است و آنچه از شب و روز كه آن را در برمي گيرد و اينكه تمام اين جهان با اين نظام دقيق در حركت است دلالت دارد بر اينكه اين جهان خالقي دارد؛ بوجود آورندهاي تدبير كننده كار و بار آن است. هر زمان كه انسان عاقل در اين مخلوقات مي انديشد و بصورت عمقي در شگفتي هاي آفرينش به تفكر مي پردازد برايش روشن مي شود كه آن براي حق و به حق خلق شده است و اينها صفحاتي از آيات پروردگارند. و برهان و دلايل بر تمام آنچه به وسيله آن خداوند از خودش خبر داده بر وحدانيت او دلالت دارد. در آثار آمده كه دسته اي خواستند با امام ابوحنيفه در مورد بيان توحيد ربوبيت بحث كنند. امام ابوحنيفه/ به آنها فرمود:"أخبروني قبل أن نتكلم في هذه المسألة عن سفينة في دجلة تذهب فتمتلئ من الطعام وغيره بنفسها وتعود بنفسها، فترسو بنفسها وترجع، كل ذلك من غير أن يديرها أحد؟ "فقالوا:"هذا محال لا يمكن أبدا. فقال لهم: إذا كان هذا محالا في سفينة فكيف في هذا العالم كله علوه وسفله؟" «قبل از اينكه در باره اين مسئله صحبت كنيم از كشتي كه در دجله روان است و خود به خود پر از طعام و چيزهاي ديگر مي شود و خود به خود خالي مي گردد. خود به خود لنگر مي اندازد و دوباره آن را جمع مي كند و تمام آن بدون اينكه كسي در آن دخالت داشته باشد روي مي دهد، خبر دهيد؟ گفتند: اين محال است و هرگز ممكن نيست. پس به ايشان گفت: هنگامي كه اين در مورد كشتي اي محال باشد پس چگونه در مورد اين جهان هستي با اين آسمان و زمين درست مي باشد؟» پس آنان را آگاه گردانيد كه اين نظم عالم و دقت و توجه در درست كردن و بدون عيب و نقص خلقتش دليلي بر وحدانيت خالق آن است. مبحث دوم: بيان اينكه اقرار كردن به توحيد ربوبيت به تنهايي باعث نجات از عذاب نمي شود يكي از مراتب توحيد سه گانه، توحيد ربوبيت است. ايمان فرد صحيح و توحيد در او تحقق پيدا نمي كند مگر اينكه خداوند را در ربوبيتش به تنهايي بپذيرد ولي بايد دانست كه هدف از فرستادن پيامبران عليهم السلام اين نوع از توحيد نبوده است و به تنهايي ايمان به اين نوع توحيد باعث نجات كسي از عذاب خداوند نمي شود مگر اينكه همراه آن بنده توحيد الوهيت را نيز بجاي آورد. براي همين الله تعالي مي فرمايد:{وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ}[7] يعني اينكه: بيشترشان به خداوند به عنوان رب، خالق، روزي دهنده، تدبير كننده و تمام آنچه مربوط به توحيد ربوبيت است اقرار دارند اما در عين حال همراه خداوند در عبادتش غير او از بتها كه هيچ نفع و ضرري ندارند و نمي توانند چيزي ببخشند يا از چيزي ممانعت به عمل آورند شريك قرار مي دهند. و مفسران از صحابه و تابعين اين آيه را بدينگونه تفسير كرده اند. ابن عباسب در تفسير اين آيه مي فرمايد: «من إيمانهم إذا قيل لهم من خلق السماء، ومن خلق الأرض ومن خلق الجبال؟ قالوا: الله وهم مشركون» «از جملة ايمانشان اين بود هنگامي كه به ايشان گفته شود چه كسي آسمان، زمين و كوهها را خلق كرده است؟ مي گفتند: الله و در عين حال براي او شريك قرار ميدادند». عكرمه مي گويد: «تسألهم من خلقهم ومن خلق السماوات والأرض فيقولون الله فذلك إيمانهم بالله، وهم يعبدون غيره» «اگر از ايشان سؤال كنيد چه كسي خود آنها، آسمانها و زمين را خلق كرده است؟ جواب مي دهند: الله. با اينكه به الله ايمان داشتند همراه او چيزهاي ديگري را هم عبادت مي كردند.» مجاهد مي گويد: «إيمانهم قولهم: الله خالقنا ويرزقنا ويميتنا فهذا إيمان مع شرك عبادتهم غيره» «ايمانشان اين بود كه مي گفتند: خداوند خالق، روزي دهنده ماست و مْردن ما به دست اوست. به اين ايمان داشتند همراه با اينكه در عبادتشان غير او را شريك ميكردند». عبدالرحمن بن زيد بن اسلم بن زيد مي گويد: «ليس أحد يعبد مع الله غيره إلا وهو مؤمن بالله ويعرف أن الله ربُّه، وأنَّ الله خالقُه ورازقُه، وهو يشرك به، ألا تري كيف قال إبراهيم:{ قَالَ أَفَرَأَيْتُمْ مَا كُنْتُمْ تَعْبُدُونَ*أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ*فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ}[8]»[9] «هيچ كس نيست كه همراه خداوند غير او را عبادت كنند مگر اينكه او به خداوند ايمان دارد و مي داند كه خداوند، پروردگار، خالق و روزي دهنده اوست در همان حال براي او شريك قرار مي دهد. آيا نمي بيني ابراهيم به آنها چه گفت: گفت: آيا در آنچه مي پرستيد نمي انديشيد؟ شما و پدرانتان؟همه آنها جز پروردگار جهانيان دشمن من هستند.» نصوص وارده از سلف در اين باره بسيار است. مشركان زمان پيامبر ج به خداوند به عنوان، رب، خالق، روزي دهنده و تدبير كننده اقرار مي كردند اما شركشان از جهت عبادت بود از آنجا كه همتا و شريكاني براي او برمي گرفتند؛ به وسيله آنها براي رفع نياز و خواسته هايشان طلب درخواست و فريادرسي مي نمودند. قرآن در جاهاي متعددي بر اقرار مشركين به ربوبيت خداوند همراه با شريك قراردادنش براي او در عبادت دلالت دارد. كه از آن جمله الله تعالي مي فرمايد:{وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّي يُؤْفَكُونَ}[10] «اگر از آنها بپرسي كه چه كسي آسمانها و زمين را خلق كرده و خورشيد و ماه را مسخر كرده است؟ زودا خواهند گفت: الله. پس چگونه بازگردانيده مي شوند؟» و مي فرمايد:{وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ مَوْتِهَا لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ}[11] «و اگر از آنها بپرسي چه كسي از آسمان آبي فرو مي فرستد و به وسيله آن زمين را بعد از مرگش زنده گردانيده است؟ زودا خواهند گفت: الله. بگو حمد و ستايش براي الله است بلكه بيشترشان نمي انديشند؟» و ميفرمايد:{وَلَئِنْ سَأَلْتَهُمْ مَنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ فَأَنَّي يُؤْفَكُونَ}[12] «و اگر از ايشان سؤال كني چه كسي آنها را خلق كرده است؟ زودا خواهند گفت: الله. پس چگونه بازگردانيده مي شوند؟» و ميفرمايد:{قُلْ لِمَنِ الْأَرْضُ وَمَنْ فِيهَا إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ*سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ*قُلْ مَنْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ السَّبْعِ وَرَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ*سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ أَفَلَا تَتَّقُونَ*قُلْ مَنْ بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ*سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّي تُسْحَرُونَ }[13] «بگو زمين و آنچه در آن است متعلق به كيست اگر مي دانيد؟ خواهند گفت: به خداوند تعلق دارد. بگو آيا متذكر نمي گرديد؟ بگو پروردگار آسمانهاي هفتگانه و پروردگار عرش عظيم كيست؟ خواهند گفت: خداوند است. بگو آيا پرهيزگاري نمي كنيد؟ بگو فرمانروايي هرچيزي به دست كيست؟ در حاليكه او پناه مي دهد و در پناه كسي نمي رود اگر مي دانيد؟ خواهند گفت: الله. بگو پس چگونه دستخوش افسون شده ايد؟» مشركين به اين اعتقاد نداشتند كه بتها باران مي بارانند، روزي دنيا به دست بتهاست و كار و بار آنها را تدبير مي كنند بلكه معتقد بودند آن از خصوصيات خداوند پاك و منزه است و اقرار ميكردند كه بتهايي كه غير از الله از آنها درخواست ميكنند مخلوقي هستند كه مالك خود نيستند و نمي توانند بطور مستقل ضرري را دفع يا نفعي را برسانند و نمي توانند كسي را بميرانند، زنده كنند و برانگيزند و نمي شنوند و نمي بينند و معتقد بودند كه خداوند در اين چيزها شريكي ندارد و خداوند خالق است و جز او همگي مخلوقند و او رب و غير او همه بنده هستند جز اينكه از مخلوقات شركاء و اسبابي قرار مي دادند تا به گمان خود براي آنها نزد خداوند شفاعت كنند و آنها را به خداوند نزديك گرداند. و براي همين است كه الله تعالي ميفرمايد:{وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَي اللَّهِ زُلْفَي}[14] يعني: براي آنها نزد خداوند در پيروزي، روزي دادن و آنچه مربوط به امور دنياست، شفاعت كنند. با اين اقرار تمامي مشركين براي خداوند ربوبيت را قائل بودند اما اين اعتقاد آنها را داخل در اسلام نكرد بلكه خداوند در موردشان حكم به مشرك بودن، كافر بودن كرد و به ايشان وعده آتش و ماندگار بودن در آن را داد و رسول الله صلی الله عليه وسلم خون و مالشان را مباح كرد زيرا لازمه توحيد ربوبيت كه توحيد الله در عبادت بود را محقق نكرده بودند. با اين توضيح روشن و آشكار گرديد كه اقرار به توحيد ربوبيت به تنهايي بدون ملازمت با توحيد الوهيت كافي نيست و شخص را از عذاب خداوند نمي رهاند، بلكه آن حجتي آشكار بر انسان است كه دين را براي خداوند خالص گرداند و براي او شريكي قرار ندهد و آن مستلزم تنها ساختن خداوند در عبادت است. پس هنگامي كه آن را بجا نياورد او كافر است و خون و مالش حلال مي باشد. مبحث سوم: مظاهر انحراف در توحيد ربوبيت به رغم اينكه توحيد ربوبيت امري ثابت شده در فطرت است، و سرشت آدمي بر آن تأكيد و دلايل فراواني بر آن وجود دارد اما گاه در انسان انحراف از آن ايجاد مي شود كه در ذيل خلاصه اي از مظاهر انحراف از توحيد ربوبيت را بيان مي داريم: 1- بي اعتقاد بودن نسبت به ربوبيت خداوند و انكار وجود او همانگونه كه ملحدان، كساني كه به وجود آمدن اين مخلوقات را به طبيعت يا به دگردگوني شب و روز يا مانند اينها نسبت ميدهند. خداوند از زبان آنها مي فرمايد:{وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ}[15] «و گفتند جز زندگي دنيا زندگي ديگري نيست مي ميريم و زنده مي شويم و ما را جز طبيعت هلاك نمي كند». 2- انكار بعضي از خصوصيات و ويژگيهاي پروردگار سبحان و انكار بعضي از معاني ربوبيتش مانند اينكه قدرت و توانايي خداوند را بر مردن و زنده گردانيدن بعد از مرگ يا نفع رساني و دفع ضرر و زيان يا مانند اينها را از او نفي مي كنند. 3- چيزي از خصوصيات و ويژگيهاي پروردگار را به غير او ميدهند. هركس معتقد به وجود تصرف همراه خداوند عزوجل در چيزي از تدابير جهان، از به وجود آوردن، نابود كردن، زنده گردانيدن، ميراندن، جلب خير و نيكي يا دفع شر و بدي يا چيزهاي ديگر از معاني ربوبيت كند او به خداوند عظيم و بزرگ مشرك شده است.
زیرنویسها: [1] لقمان 10- 11 [2] طور 35 [3] سنن الترمذي (2516) ، ومسند أحمد (1 / 307) ، وقد حسن الحديث الترمذي وصححه ، وصححه الحاكم . [4] ذاريات 21 [5] شمس 7 [6] فصلت 53 [7] يوسف 106 [8] شعراء 75- 77 [9] انظر : تفسير ابن جرير (7 / 312- 313) . [10] عنكبوت 61 [11] عنكبوت 63 [12] زخرف 87 [13] مؤمنون 84- 89 [14] زمر 3 [15] جاثيه 24
از کتاب: اصول عقايد اهل سنت در پرتو کتاب و سنت، تأليف : دکتر صالح بن سعد سحيمی، دکتر عبدالرزاق بن عبدالمحسن عباد و دکتر ابراهيم بن عامر رحيلی، ويرايش و بازنگری: دکتر علی بن محمد ناصر سقيهی و دکتر احمد بن عطيه غامدی، مترجم: عبدالمتين ابراهيمی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|