|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > بیخبری از قرآن ضررهای مادّی و معنوی دارد
شماره مقاله : 9924 تعداد مشاهده : 355 تاریخ افزودن مقاله : 31/1/1390
|
امت اسلام در اثر بیخبری از قرآن به ضرر و زیانهای بسیاری مبتلا شده، ما نمونهای از آنها را مینگاریم: 1. در ایام حجّ در منی میلیونها گوسفند و گاو و شتر قربانی میشود و بدون استفاده در گودالهائی زیر خاک میکنند از ترس ماندن در هوای گرم و بوی تعفّن آنها. در حالیکه بسیاری از فقراء مسلمین در ممالک اسلامی به دو سیر گوشت حلال محتاجند و دسترسی ندارند، آیا این اسراف نیست؟ آیا این ضرر جائز است؟ باید سردخانهای بسازند و جلو این اسراف و تبذیر را بگیرند، زیرا قرآن در آیه 28 سوره حجّ فرموده: لِيشْهَدُوا مَنَافِعَ لَهُمْ وَيذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيامٍ مَعْلُومَاتٍ عَلَى مَا رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعَامِ فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ(الحج/28) «حاضر شوند به حجّ برای اینکه بهرههای خود را مشاهده کنند و در روزهای معلومی نام خدا را بیاد آرند بر آنچه روزی ایشان کرده از حیوانات چهار پا که از آن بخورید و به سختی کشیدة فقیر اطعام کنید». و در آیه 36 و 37 همین سوره فرموده: وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَكُمْ مِنْ شَعَائِرِ اللَّهِ لَكُمْ فِيهَا خَيرٌ فَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَكُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ كَذَلِكَ سَخَّرْنَاهَا لَكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ(36) لَنْ ينَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَكِنْ ينَالُهُ التَّقْوَى مِنْكُمْ(37) «حیوانات تنومند را برای شما از شعائر الهی قرار دادیم، برای شما در آنها خیر است، پس یاد خدا کنید و خدا را نام برید بر ذبح و نحر آنها، در حالی که بر پا باشند، پس چون به پهلو فرود آیند از آنها بخورید و به فقیر و سائل وارد اطعام کنید، بدین گونه آنها را برای خاطر شما مسخرّ کردیم و تا شکر گزارید، گوشتها و خون آنها بخدا نرسد و لیکن پرهیزگاری شما بخدا میرسد». از این آیات معلوم میشود که هدف قرآن از قربانی حیوانات، خوردن، و به فقراء و مساکین اطعام نمودن است نه زیر خاک کردن. اگر مسلمین از این آیات با خبربودند چنین اسراف حرامی را مرتکب نمیشدند، و یا قربانی خود را چون مصرف ندارد دو روز عقب میانداختند، و اگر سردخانهای فراهم میکردند از گوشت و پوست و پشم و کرک آنها به نفع فقراء استفاده میکردند. 2. ضرری که از دادن خمس و سهم امام از مالی که از کسب و کار بدست آمده و مدرکی در کتاب خدا و سنّت رسول برای اداء آن نیست، و دلیلی از حدیث وعقل و اجماع نیز ندارد. اما کتاب خدا: یک آیه وارد شده در خمس غنائم جنگی در سوره انفال آیه 41 به صریح جمله: يوْمَ الْفُرْقَانِ و يوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ (انفال: 41) و إِذْ أَنْتُمْ بِالْعُدْوَةِ الدُّنْيا وَهُمْ بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّكْبُ أَسْفَلَ مِنْكُمْ که نشان میدهد هر چیزی که روز جنگ بدر روز جدا شدن موحدّین از مشرکین و برخورد این دو جمع به یکدیگر، بدست مسلمین آمده بعنوان غنائم، باید خمس آن را زمامدار مسلمین بین خود و نزدیکان خود و فقراء و ایتام و غرباء مسلمین تقسیم کند و مربوط به بهرة کسب و کار و بازار نیست. و به اضافه رسول خدا(ص) درتمام عمرش و همچنین امیرالمؤمنین علی(ع) و سایر خلفاء اسلامی در زمان خلافت خود یکدرهم بعنوان خمس ارباح مکاسب از کاسبی نگرفته و مردم هم ندادهاند و چنین موضوعی در سیره رسول خدا(ص) و خلفاء مطرح نبوده، و گرنه حضرت امیر(ع) و برادرش عقیل صاحب میلیونها درهم و دینار میشدند، پس از یک قرن و دو قرن اخباری به نام ائمه(ع) جعل کردهاند که کاسب شیعه باید خمس و سهم امام بدهد، اما در مقابل آن، اخبار و احادیث بسیاری وارد شده که خمسی جز در غنائم جنگی نیست. و اخبار بسیار دیگری نیز آمده که ائمه(ع) خمس را به شیعیان خود بخشیده و برای آنان مباح و حلال کردهاند که نپردازند، مثلا در جلد ششم وسائل الشیعه صفحه 378 به بعد 22 حدیث را روایت کرده که ائمه(ع) فرمودهاند که ما خمس را برای شیعیان خود حلال کرده و بخشیدهایم، و در خبر16 روایت کرده از توقیع امام زمان که فرموده: «و أما الخمس فقد أبیح لشیعتنا و جعلوا منه فی حل» ما نمیدانیم چگونه ائمه حکمی در طول احکام خدا زیاد کرده و سپس آنرا برداشته، و از شیعیان خود این حکم را برداشته اند، این کار مشروع نیست. ممکن نیست حکمی که در زمان رسول خدا(ص) نبوده بدین بیفزاید، به هر حال چون مردم از قرآن و سنّت رسول خدا(ص) بیخبرند، این زیان را متحمّل شده، و در دین که دین مساوات است و دین تبعیضنژاد نیست چگونه این تبعیض را آوردهاند؟ با اینکه رسول خدا(ص) همان خمس غنائم جنگی را بین فقراء و ایتام مسلمین تقسیم کرده و به یتیم آل محمد نداده، زیرا در جنگ بدر ایتام و مساکین آل محمد وجود نداشته است. هر کاری که رسول خدا(ص) کرده همان الگو و اسوه است برای تمام مسلمین که باید به او اقتدا کنند. و امیرالمؤمنین چنانچه در بحار ج 2 ص266 فرموده: «السنة ما سن رسول الله(ص) و البدعة ما أحدث بعده» در کتاب خدا و سنّت رسول(ص) خبری از خمس ارباح مکاسب نیست. و اما عقل: هیچ عاقلی حکم نمیکند که هر پیرزن چرخ ریس پیرمرد قد خمیده هرچه دارد از کسب و کار خمس آن را به دیگری بدهد بدون امر الهی. و اما اجماع: پس بدان که بیشتر فقهاء مذاهب اسلامی قائل به خمس ارباح مکاسب نشده و آن را بدعت میدانند. و فقهاء شیعه در خمس ارباح مکاسب اختلاف دارند، بسیاری از ایشان خمس ارباح را مخصوص امام میدانند تمام آن را و میگویند امام هم به شیعیان بخشیده و بعضی اصلاً خمس را واجب نمیدانند. ما عدهای از بزرگان علماء شیعه را که خمس را واجب ندانستهاند ذکر میکنیم تا معلوم شود مسئله مورد اتفاق نیست: اول – ابن جنید که از بزرگان علمای شیعه بوده در زمان دیالمه به نقل علامه در کتاب مختلف ج 2 ص 31. دوم – مرحوم ابن عقیل به نقل محقق سبزواری در کتاب ذخیره المعاد. سوم – شیخ مفید به نقل محدث بحرانی در کتاب حدائق ج 12 ص 38. چهارم – شیخ صدوق محمدبن بابویه القمی در کتاب من لایحضر که سخنی از ارباح مکاسب و خمس تجارت نیاورده، ولی احادیث تحلیل خمس را برای شیعیان آورده. و از کلام حاج شیخ عباس قمی در منتهیالامال در ذکر جلالت شأن زکریا ابن آدم که نوشته: «و اهل قم اول کسانی هستند که خمس فرستادند بسوی ائمه علیهم السلام» معلوم میشود تا آن زمان خمس معمول نبوده است. پنجم – شیخ طوسی درکتاب تهذیب ج 4 ص 143 فرموده: ائمه(ع) خمس متاجر را برای ما مباح کردهاند که تصّرف شیعه در آن جائز است، و نیز در کتاب المبسوط ج 1 ص 263 و در کتاب النهایه ص 200 چنین فرموده است. ششم – شیخ فقیه سلاّر حمزه بن عبدالعزیز به نقل علامه در مختلف ج 2 ص 30 و 37 که راجع به خمس فرموده: «قد أحلونا ما نتصرف من ذلک کرما و فضلاً». هفتم – محقق ثانی الکرکی در کتاب خراجیه ص 26 فرموده خمس مناکح و متاجر و مساکن برای عموم شیعه حلال است که ندهند. هشتم – مقدس اردبیلی در کتاب زبده البیان ص 210 و در شرح ارشاد ص 277 بکلی خمس را ساقط نموده. نهم – الشیخ الجلیل ابراهیم القطیفی در خراجیه خود ص 101 تا ص 116 شرح داده که خمس برای شیعه مباح است تا روز قیام قائم و خمس و انفال را ائمه(ع) حلال و مباح نمودهاند. دهم – السید السند سید محمد صاحب مدارک درذیل جمله شرائع: «الخامس ما یفضل عن مؤنة السنة» فرموده: این خمس بطور مطلق عفو شده است. یازدهم – مرحوم محقق سبزواری میرزا محمد باقر خراسانی در کتاب ذخیره المعاد. دوازدهم – ملامحسن الفیض در کتاب وافی ج 2 جزوة 6 ص 48 فرموده: سهم امام چون دسترسی به امام نیست پس بکلی ساقط است و چنین فرموده در المفاتیح. و شیخ یوسف بحرانی در کتاب حدائق ج 12 ص 442 سقوط حق امام را نسبت به کاشانی داده است. سیزدهم – الشیخ الحر العاملی در وسائل الشیعه کتاب الخمس، سهم امام را در صورت تعذّر ایصال به امام برای شیعه مباح دانسته است. و در حدائق ج 12 ص442 فرموده او قائل به سقوط سهم امام است. چهاردهم – صاحب الحدائق شیخ یوسف بحرانی در حدائق ج 2 ص 448 قائل به سقوط سهم امام است. پانزدهم – صاحب جواهر در باب خمس فرموده: ظاهر اخبار این است که جمیع خمس مخصوص امام باشد و ایشان هم به شیعیان بخشیدهاند، ولی نایبان ادعائی نفله کردهاند (شاه بخشیده شیخ علی خان نمیبخشد) چاپ تبریز ص 164. شانزدهم – شیخ بزرگوار عبدالله بن الصالح البحرانی که فرموده: «یکون الخمس بأجمعه مباحا للشیعة و ساقطا عنهم». هفدهم – به نقل علامه مجلسی در مرآت العقول ج 1 ص 446 که فرموده: جمعی از متأخرین خمس ارباح را واجب نمیدانند. به اضافه اکثر علمای شیعه تألیفاتی نداشتهاند تا اجماع ایشان معلوم گردد و تازه آنانکه قائل به خمس بودهاند، عدهای از ایشان گفته که باید نصف آن را به دریا بیندازد تا وقتی که امام بیاید و از دریا خارج سازد، و عدهای معتقد بودند که باید در زمین دفن شود چون امام بیاید زمین گنجهای خود را بیرون میریزد در زمانی که معاملات با صلوات است. پس اجماعی در کار نیست. 3. زیان دیگر در زکات آنچنانیکه منحصر به نه چیز کردهاند. خدا زکات را قرین نماز قرار داده، و بر هر مسلمانی لازم است که از آنچه خدا به او روزی کرده انفاق کند و منحصر به نه چیز نیست و جمله: خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً و جمله: مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ و جمله: أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَكُم مِّنَ الأَرْضِ و جملات دیگر قرآن دلالت دارد که در هر چیزی چه کسب و کار و چه معادن و حبوبات زکات است. و امام صادق(ع) نیز فرموده: "فی کل شیء زکاة" اما در اثر بیخبری از عمومات قرآن زکات منحصر به نه چیز شده و آن نه چیز هم از بین رفته، مثلاً در مازندران و گیلان که صدها خروار برنج دارند زکات واجب ندارد، و باید فقراء آنجا بیچاره بمانند زیرا آن نه چیز در آنجا نیست. هر کس پنج شتر دارد که در تمام سال چریده زکات بدهد اما اگر صد عدد ماشین داشت زکات ندارد و لذا فقرای مسلمین در کمال فقر و بدبختی زندگی میکنند و از زکات محرومند و دولتها برای ادارة مملکت و نداشتن بیتالمال کافی به مالیاتهای نامشروع از قبیل مالیات بر مسکرات و امثال آن متمسّک میشوند و فقراء نیز در اثر نبودن بیتالمال و زکات کافی متمایل به رژیمهای غیر اسلامی میشوند، این زیانها در اثر بیخبری از قرآن است، و این زیانی برای فقراء شده به برکت فتاوی غیر قرآنی. 4. یکی دیگر از زیانهای که گریبانگیر مسلمین شده نذوراتست. مسلمین چه مقدار از جهت نذر ضرر مالی دارند، خدا میداند، این همه نذورات باطله از جیب ایشان میرود، زیرا نذر به معنی پیمان و قرارداد است، باید پیمان و قرارداد با خدا بسته شود تا واجب الوفا باشدچنانکه در سوره نحل آیه 91 فرموده: وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللَّهِ ... إِنَّ اللَّهَ يعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ(النحل/91) «وفا کنید به پیمان خدا.... زیرا خدا میداند چه میکنید». اما نذر و پیمان با اولیاء و بندگان صالحی که از دنیا رفتهاند لغواست زیرا: اولاً – خدا آن را واجب الوفا قرار نداده. و ثانیاً: اولیاء خدا از قرارداد و نذر مردم اطلاعی ندارند و طبق آیه 32 سوره نحل ارواح پاکان پس از وفات به دارالسلام بهشت خواهند رفت، و از دنیا بیخبرند، زیرا اگر از دنیا با خبر بشوند ناراحت میشوند، ولی خدا حاضر و ناظر و از پیمان بندگان مطلع است، و در سوره بقره آیه 270 فرموده: وَمَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يعْلَمُهُ «آنچه انفاق و یا نذر کنید خدا آن را میداند». و لذا حضرت مریم(ع) میفرماید: إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْماً، فقهاء اسلامی نذر برای غیر خدا را باطل میدانند اما در اثر بیخبری از قرآن همه ساله میلیونها تومان برای قبور صلحاء و امام و امامزادگان نذر میشود و از جیب مردم میرود و این کار زیانهای معنوی دارد: الف - توجه بغیر خدا و حاجت خواستن از غیر او که بصريح قرآن و حکم عقل کار مشرکین است. ب – نذر پیمانی است که طرفین آن باید حاضر باشند و غیر خدا حاضر و ناظر همه کس نیست و در حقیقت یکطرف آن غائب و در دسترس نیست. ج – نذر برای غیر خدا تقویت متولیان بیخبر از دین و اکثر موقوفهخواران بیبند و بار است. 5. یکی دیگر از زیانهای بیخبری از قرآن، وقف است که بواسطه وقف املاک و اموال و مزارع و خانهها و مدارس و کاروانسراها و باغهای موقوفه اکثراً خراب مانده نه ساکنین آنها تعمیر میکنند و نه موقوف علیهم و نه متولیان، و چنین وقفی مدرک قرآنی ندارد. ضرر و زیان دیگر آن این است که اگر وقف بر قبور اولیاء و صلحاء باشد نتیجه چنین میشود که قبور ایشان دارای ضریح سیمین و گنبد زرین میشود ودر نظر مردم مراقد آنان از مساجد برتر و عظمت مخلوق در نظرشان از عظمت خالق بیشتر میگردد، چنانکه در زمان ما عوام ما خدا را مانند اولیاء او مهربان و دادرس و شفا بده نمیدانند. 6. دیگر از زیانهای که بواسطه بیخبری از قرآن، نصیب مسلمین شده عداوت و نفاق فرق اسلامی است، با اینکه کتابشان واحد و دین ایشان واحد و قبله ایشان واحد است، باز از قتل و غارت یکدگر دریغ ندارند و هر فرقه تکذیب و تکفیر فرقة دیگر میکند، چه قدر از مسلمین جهان در طول تاریخ بنام سنّی و شیعه بجان هم افتاده و جنگها وکشت و کشتارها کردند، ولی اگر از قرآن اطلاعی داشتند میدانستند که این کارها ضدّ اسلام و مخالف قرآن است. خدای تعالی در سوره بقره آیه 285 فرموده: وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ... پس هر کس ایمان به خدا و ملائکه و کتب الهی و رسولان او داشته باشد طبق قرآن مؤمن است و جان و مال و آبروی او محفوظ است چه معتقد به خلیفه باشد و یا نباشد، چه علی(ع) را خلیفه بداند و چه ابوبکر را، زیرا تمام شیعه و سنی به آیه فوق اعتقاد دارند و هم مؤمن و مسلمانند. اما متأسفانه اکثر عوام شیعه و سنی از این آیه بیخبرند و لذا بخون یکدگر تشنه بوده و گاه گاهی به قتل و غارت یکدگر پرداختهاند، چنانکه محقق طوسی با ابن العلقمی وزیر با لشکر مغول ساختند و به قتل عام شهر بغداد پرداختند و دو میلیون و سیصد هزار مسلمان را بعنوان اینکه خلیفه سنی است کشتند، و شاه عباس با لشکر قزلباش خود، شهر هرات را که یک مرکز اسلامی بود قتل و غارت کردند و در چالدران تبریز دو لشکر اسلام بنام سنی و شیعه خون یکدگر را ریختند و به فرق هم کوبیدند و قریب به هشتاد هزار از یکدگر کشتند. در طول تاریخ زمانی نبوده که دو فرقه سنی و شیعه به آزار و اذیت یکدگر همت نگماشته باشند در حالی که طبق آیات قرآن هر دو مسلمانند و قتل مسلمان یکی از گناهان کبیره است. قرآن دعوت به اتفّاق و اتّحاد کرده و فرموده: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا، و در سوره روم آیه 31 و 32 فرموده: وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ(31) مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيهِمْ فَرِحُونَ(32) «از مشرکین نباشید آنانکه تفرقه دینی آورده و شیعه شیعه و دسته دسته گردیده و هر حزبی به آنچه نزدشان بوده شاد شدند». متأسفانه در اثر تفرقه مذهبی ممالک اسلامی را تجزیه نموده و استعمار بر همه مسلّط گردیده و باز مسلمین بیدار نشدند، و گویندگان مذهبی هر یک از آنان شب و روز بر ضدّ قرآن از یکدگر تکذیب و بدگوئی میکنند و اگر دانشمند خیرخواهی خواسته ایشان را بیدار کند و یا موادّ نفاق را بردارد و وسائل تفرقه را از بین ببرد مورد طعن و لعن خود مسلمین شده مثلاً مرحوم آیت الله خالصی اعلام کرد که یکی از وسائل تفرقه میان سنیّ و شیعه زیاد کردن شهادت بر ولایت در اذانست و طبق کتب و احادیث شیعه این شهادت در اذان نبوده و بدعت است، این مادّة افتراق را که جزء اذان نبوده حذف کنید، در عوض اینکه امثال و اقران او، او را تصدیق و یاری کنند آمدند از روی حسد او را تکذیب، و مردم عوام را بر او شورانیدند. 7- یکی از زیان و ضررها که مسلمین مبتلا شدهاند، و دربارة آن پولها خرج میکنند چاپ کتابهای ضدّ قرآنی است که مخالف قرآن است بسیاری از مطالبش، مانند کتاب ضرب شمشیر بر منکر خطبة غدیر، و امثال آن. ما برای نمونه این زیانها را تذّکر دادیم البته زیانهای دیگر نیز هست که نمیتوان شمرد، مانند مخارج عزاداریهای معموله و طبل و دهل و دستهها و حجلهها و علمها و زنجیرها و مجالس هفتگی و سالانه غیر مشروع و مجالس دعاهای غیر مشروعه ضدّ قرآنی شرکآور و سفرههای بیبیفلان و زیانهای قمه زدن بطوری که پوست سر را بشکافد، که هر تیغی ولیّ طفل و یا سلمانی بر سر او بزند باید یک شتر دیه دهد و یا ده اشرفی طلای 18 نخودی. اینها که ذکر شد تمام برخلاف دستور قرآن است و صدر اسلام نبوده و رسول خدا(ص) چنین کاری نکرده تا امت به او اقتدا کنند، ولی یکعدّه دشمنان دین و شیّادان و هوسرانان این کارها را بوجود آورده و دست بردار نیستند، زیرا دکانهائی است که بهره دارد، افتراهائی است بدین اسلام بستهاند که باعث غرور و غفلت عوام شده و خدا در قرآن هشدار داده است و فرموده: وَغَرَّهُمْ فِي دِينِهِمْ مَا كَانُوا يفْتَرُونَ(آل عمران/24) دانشمندان بیدار اسلامی باید بکوشند و مردم را بیدار کنند و بفهمانند که آنچه ذکر شد از دین نیست و آتش نفاق بین سنّی و شیعه را خاموش کنند، و بین این دو دسته برادران اسلامی ایجاد اتّحاد و حسن تفاهم کنند. متأسّفانه یکعدّه روحانینمای نادان متصدّی امور دین شدهاند که هر روز معرکه نفاق و غوغای اختلاف را زیادتر میکنند، مثلاً در کتاب احتجاج طبرسی خطبهای را نقل کرده از رسول خدا در روز عید غدیر که آن خطبه مخالف صد آیه قرآن است و یک سند ضعیف بیشتر ندارد، راویان آن عبارتند از محمد بن موسی الهمدانی که علمای رجال شیعه، او را ضعیف و جعّال و غالی شمردهاند، و او روایت کرده از سیف بن عمیره که علمای رجال شیعه او را نیز مطعون و ملعون و ضعیف شمردهاند، و صالح بن عقبه که او را کذّاب و غالی شمرده و فرمودهاند اقوال زشت او بسیار و حدیث او مردود است، ما در مجلّهای ذکر کردیم که این خطبه ضدّ قرآنی را با چنین روایتی رسول خدا(ص) قرائت نکرده، ولی معلوم باشد که ما منکر اصل قضیّه غدیر خمّ نشدهایم، یعنی کلمات رسول خدا(ص) راکه فرموده: "من کنت مولاه فعلی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه" قبول داریم، آنوقت یکعدّه مغرض نفاقانداز، نفهمیده و نسجیده بنا کردند بدگوئی و مردم را بر علیه ما تحریک نمودن و حتی وادار کردند شیخ پیرمرد محلاّتی سادهای را که بقول خودش محدّث جلیل است بر ما ردّ بنویسد، و ایشان تأمّل نکرده و با اینجانب تماس نگرفته با یک آب و تابی کتابی مملّو از تهمت و دروغ نوشته، و ما را متّهم نموده به انکار اصل غدیر خمّ، در حالیکه چنین نیست و صرف اتّهام است. شما ملاحظه فرمائید چگونه محدّث جلیلی خبر از این سند رسوای این خطبه ندارد و خطبه را با اصل قضیّه غدیر خمّ فرقی نگذاشته، آیا میتوان چنین کسی را محدّث جلیل گفت؟ آیا نویسنده و ناشرین چنین کتبی مسلمانند؟ روحانینمای دیگری که خود را راهنمای مردم میداند عدّهای از جهّال را روز 19 رمضان 1394 قمری تحریک نمود که پس از نمار جماعت ما بریزید در مسجد ما و مرا به قتل برسانند، تا هم کاری خود را با ابن ملجم مرادی که در کوفه این کار را کرد ثابت کند و با این حال خود را دوست امام المتقیّن امیرالمؤمنین (ع) میدانند، ولی ما خدا را شاهد میگیریم که قصدی نداریم جز اصلاح ذاتالبین و رفع عداوت فریقین "إِنْ أُرِيدُ إِلاَّ الإِصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلاَّ بِاللّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ"، و بهر حال در عوض یاری هزاران تهمت و افتراء به ما میزنند برای حفظ خرافات خود. ما از خدا بیداری مسلمین را خواهانیم. بنابر آنچه ذکر شد مسلمین باید آگاه شوند و بدانند که همانطور که معاویه برای پیشبرد ریاست و اهداف غلط خود قرآن را سپر کرد و بالای نیزه برد و مسلمین را گول زد و بدین وسیله بر مردم تسلّط پیدا کرد همین طور عدّهای از مسلمین نام حضرت علی و نام امامان اهل بیت را وسیله کردهاند برای پیشبرد اهداف غلط خود و بنام عشق علی(ع) و عشق حسین(ع) عقل و قرآن را کنار گذاشته و اسلام را خراب کرده و هرچه بدعت بوده در زیر چتر محبت دروغی خود در اسلام وارد کردهاند، و شعائری را به نام مذهب اهل بیت آوردهاند که روح اهل بیت از آنها بیزار است و عقایدی را در میان مردم نشر دادهاند که مخالف قرآن و عقل است. مسلمان نباید بنام علی و سایر بزرگان دین اسلام را خراب کند و میان مسلمین نفاق اندازد. از آن جمله به اهل سنّت بد میگویند به بهانة اینکه آنان دشمن علی و ما دوست علی هستیم. و این خطا و گناه بزرگی است. زیرا اولاً اهل سنّت دشمن اهل بیت رسول خدا(ص) نیستند بلکه تمام فضائل واقعی حضرت علی و سایر افراد اهل بیت رسول را قبول دارند و در کتب ایشان مسطور است. به اضافه نام علی وحسن و حسین و جعفر و عباس در میان اولاد اهل سنّت بسیار است، و همین دلیل بر محبت ایشان است به صاحبان این اسماء. و از جمله اعمال ضدّ قرآن همین زیارت قبور امامان اهل بیت و ساختن زیارتنامههایی است که جملات بسیاری از آنها ضدّ قرآن است، مثلاً در زیارت آن امامان آوردهاند که: " أشهد أنک تسمع کلامی و ترد جوابی و تری مقامی"، یعنی من شهادت میدهم ای بزرگوار که تو کلام مرا میشنوی و جواب مرا ردّ میکنی و میدهی و تو محل ایستادن مرا میبینی، در حالی که قرآن میگوید انبیاء پس از رفتن از دنیا، از دنیا بیاطّلاعند مانند آیه 259 بقره و آیه 109 و 117 سوره مائده، و قرآن میگوید هر کس غیر خدا را از کسانی که از دنیا رفته و وفات نمودهاند بخواند آن کسان نمیشنوند و جواب نمیدهند چنانکه در آیه 13 و 14 سوره فاطر میفرماید: وَالَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِهِ مَا يمْلِكُونَ مِنْ قِطْمِيرٍ(13) إِنْ تَدْعُوهُمْ لَا يسْمَعُوا دُعَاءَكُمْ و در سوره احقاف آیه 5 و 6 فرموده: وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنْ يدْعُو مِنْ دُونِ اللَّهِ مَنْ لَا يسْتَجِيبُ لَهُ إِلَى يوْمِ الْقِيامَةِ وَهُمْ عَنْ دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ(5) وَإِذَا حُشِرَ النَّاسُ كَانُوا لَهُمْ أَعْدَاءً وَكَانُوا بِعِبَادَتِهِمْ كَافِرِينَ(6) «کیست گمراهتر از آنکه غیر خدا را میخواند، کسی را میخواند که جواب او را تا قیامت نمیدهد و آنان از دعای ایشان غافلند و چون مردم محشور شوند آنان را که میخوانند دشمن ایشان باشند». و همچنین از آیات لبث استفاده میشود که انبیاء واولیاء پس از مرگ از دنیا بیخبرند. و خدا به رسول خود در سوره فاطر آیه 22 فرموده: وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ(فاطر/22) «ای محمد تو به کسانی که در قبرند نمیتوانی بشنوانی». اصلاً خواندن کسی که از دنیا رفته و خواندن غیر خدا در حوائج و ادعیه که عبادتست، کفر و شرک محسوب میشود چنانکه در سوره جن میفرماید: ( ...فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّهِ أَحَداً) (جن: 18) «با خدا احدی را مخوانید». و صدها آیات دیگر در قرآن است که نباید در عبادات موجودی را غیر از خدا خواند. و از جمله چیزهائی که بنام سادات اهل بیت میان مردم معمول شده و ضدّ قرآن است ساختن قبور سیمین و زریّن و نذر و نیاز ووقف بر آن قبور است که همه ساله مخارج و پولهای زیادی از این ملّت فقیر صرف آنها میشود، خدا در آیات زیادی از این عمل نهی کرده، از آنجمله در سوره نحل آیه 56 فرموده: وَيجْعَلُونَ لِمَا لَا يعْلَمُونَ نَصِيبًا مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ تَاللَّهِ لَتُسْأَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَفْتَرُونَ(النحل/56) برای چیزهای که نمیدانند (همچون گنبدها و بارگاهها)، قسمتی از آنچه را روزیشان ساختهایم قرار میدهند بخدا قسم از افتراهائی که بستهاند البته مسئول خواهید بود. باید به مردم عوام فهمانید کسی که از دنیا رفته احتیاجی به نذر و نیاز و وقف شما ندارد و پولهائی که در میان ضریح ریخته میشود و یا عًلًم و کتل و زنجیر خریداری میشود تماماً اسراف و حرام است و باید به محتاجان و فقراء داد. غیر از خدا کسی حاضر و ناظر نیست و از حال بندگان خبرندارد، اولیاء و انبیاء اگر از حال و اعمال و افعال بندگان خدا خبردار شوند در عالم برزخ محزون و غمگین میشوند و همواره باید از اعمال و رفتار بد مردم غصّه بخورند در صورتی که خدا فرموده: فَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ یعنی: اولیاء و انبیاء از دنیا به جائی رفتهاند که نه ترسی و نه غصّهای دارند. و ازجمله بدعتها که زیر نام اولیاء و ائمه در میان مردم منتشر ساختهاند این است که هر کس گناهی و خلافی و جنایتی مرتکب شود متوسّل به آنان شود که آنان واسطه و یا شفیع شده و ایشان را از قانون کیفری که خدا مقرّر کرده میرهانند و وارد بهشت میسازند، و این مطلب را در احادیث و زیارات خود آوردهاند مانند آنکه در زیارت امام به او میگویند: "مستنقذ الشیعة المخلصین من عظیم الأوزار"، یعنی: امام نجاتدهندة شیعیان خالص است از گناهان بزرگ. در حالیکه خدا در سوره زمر آیه 19 به رسول خود فرموده: أَفَأَنْتَ تُنْقِذُ مَنْ فِي النَّارِ(الزمر/19) «آیا تو میتوانی نجات دهی آنکه را اهل آتش است». و این جمله استفهام انکار است یعنی تو نمیتوانی. باید پرسید چگونه شیعة مخلص مرتکب گناهان میشود و آیا کسی که مرتکب گناهان بزرگ میشود شیعة مخلص است پس تمام جنایتکاران بزرگ اولین شیعه علی هستند! اصلاً خدایتعالی با عدالت و فرمودههای خود که در قرآن وعده داده در قیامت رفتارمیکند و کسی ممکن نیست به او بگوید که عدالت مکن، و به فرمودههای خود عمل منما و از قول خود صرفنظر و خلاف وعده کرده و فلانی را برای خاطر من عذاب مکن. به اضافه انبیاء واولیاء از دنیا رفته و طبق آیات قرآنی از دنیا بیخبرند و از حال بندگان خبری ندارند نمیدانند چه کسانی چه کرده و چه عقایدی دارند و مقصرین و یا غیر مقصرین را نمیشناسند و از اعمال و گناه دیگران حقّ تجسس ندارند و خدا فرموده: إِنَّا نَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ - وَإِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ – إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ – كَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرَاً بَصِيراً یعنی: وکافی است که خدا به گناهان بندگانش خبیر و بینا باشد. اصلاً پیغمبری که افراد امت خود را ندیده و نمیداند چه کارهاند چگونه واسطه و شفیع گردد و در محکمة الهی چه بگوید؟! بهرحال عدهای بنام ائمه و دوستی ائمه، دین خدا را عوض کردهاند و مقررات الهی را نادیده گرفته و هزاران بدعت و باطل آوردهاند. و از آن جمله اخبار را و اگر چه خبر واحد باشد بر قرآن متواتر ترجیح میدهند و میگویند قرآن ظنّی الدّلاله و خبر قطعّی الدلاله است، و بدین واسطه امت را از کتاب خدا که هدی للناس است دور کردهاند. و آنقدری که به اخبار جعل شده علاقه دارند، به آیات قرآن علاقه ندارند. و اصلاً از قرآن بیخبر و بیاعتناء و فقط بنام عترت هر چه خواسته گفته و عمل کردهاند و مؤاخذه خواهند شد، زیرا اسلام یک دین بوده و اینان بنام ائمه، صد مذهب کردهاند بنام جعفری و زیدی و صوفی و شیخی و اسماعیلی و غلاه و و و و.
تفسیر تابشی از قرآن (جلد اول، دوم، سوم و چهارم)، تألیف: آیت الله العظمی سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی قمی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|