|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > متشابهات قرآن چه آیاتی است؟
شماره مقاله : 9917 تعداد مشاهده : 369 تاریخ افزودن مقاله : 31/1/1390
|
قرآن در لغت عرب کتابی را گویند که سهل القرائة و قابل فهم باشد و اطلاقات آیات: *وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ& و مانند آن میرساند که تمام قرآن سهل القرآئه و سهل التناول است و از آیة اول سوره هود که فرموده: كِتَابٌ أُحْكِمَتْ آياتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ (هود: 1) استفاده میشود که تمام آیات قرآن محکم و آیات محکماتست. و معنی محکم فصیح المعانی میباشد و بطور مسلم تمام آیات قرآن چنین است و چنانکه ذکر شد تمام آن قابل فهم است، ودر سوره زمر آیة 23 فرموده: اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا «خدایتعالی نازل نموده بهترین حدیث را کتابی است متشابه». یعنی آیات آن شبیه به یکدیگر است در زیبایی و فصاحت، زیرا متشابه از باب تفاعل، و متشابه تشابه طرفین است، در این آیه خدا تمام قرآن را متشابه خوانده یعنی آیات با یکدیگری شبیه میباشد چنانچه خدایتعالی در وصف میوههای بهشت فرموده در سوره بقره آیه 25: كُلَّمَا رُزِقُوا مِنْهَا مِنْ ثَمَرَةٍ رِزْقًا قَالُوا هَذَا الَّذِي رُزِقْنَا مِنْ قَبْلُ وَأُتُوا بِهِ مُتَشَابِهًا «هر چه روزی داده شوند از میوه گویند این است آنچه از قبل روزی ما شده بود و آورده شوند بمیوه شبیه یکدگر (در طعم ولذت و منظره) ». به این معنی تمام آیات قرآن در فصاحت و صحت معنی و زیبایی شبیه یکدیگرند، پس قرآن در عین حال که تمام آیاتش محکم است در همان حال تمامش متشابه است، یعنی در زیبایی شبیه همدگر است. حال باید دانست چگونه حقتعالی گاهی تمام قرآن را محکمات و گاهی متشابه و گاهی تقسیم کرده آنرا به محکم و متشابه و در سوره آل عمران آیه 7 فرموده: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيغٌ فَيتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ وَمَا يعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا (آل عمران/7) «آن خدا خدائی است که نازل نموده بر تو این قرآن را که بعضی از آن آیات محکماتی است که آنها اصل کتابند و بعضی دیگر آن متشابهاتست، اما آنکه در دلشان میل به باطل است متشابهات را پیروی کنند برای فتنهجوئی و برای جستن تأویل آن، و نمیداند تأویل آنرا جز خدا، و ثابتان در دانش میگویند ما ایمان آوردهایم به آن، تمام آن از نزد پروردگار ما است». در اینجا آیات را چگونه بدو قسم کرده پس مقصود ازاین تقسیم چیست؟ گوئیم همانطور که ذکر شد چون آیات قرآن تماما فصیح و روشن و واضح الدّلاله میباشد به این اعتبار تماما محکم است، و چون در فصاحت شبیه بیکدگر است تماما متشابه است، ولی تحقق و وقوع خارجی بعضی از آیات در خارج و کیفیت و کمیّت وجود آنها در خارج چون معلوم کسی نیست جز خدا، از این جهت خدا آنها را متشابه خوانده و ممّیزی که خدا برای فرق بین محکم و متشابه قرار داده همین است که اگر تحقّق وجود خارجی آیهای را کسی نداند آن آیه متشابه است و لو اینکه معنی وترجمه همان آیه روشن باشد، مثلا آیه 18 سوره عم که فرموده: ( يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْوَاجاً) «روزی که دمیده شود در صور، پس شما فوج فوج میآیید». معنی این آیه واضح است و همه کس میفهمد، ولی تحقّق و وجود خارجی آن را که در خارج به چه کیفیتی است نمیداند که ماده صور چیست، و عرض و طول و کیفیت آن چگونه است و چگونه در آن دمیده میشود مردم از کجا میآیند و همچنین است میزان قیامت و تطایر کتب و سایر امور آخرت، خدایتعالی هر آیهای که چنین باشد و تأویل یعنی تحقق آن را کسی نداند به این نظر متشابه خوانده، زیرا تأویل بمعنی اول و برگشت از ظاهر بواقع و تحقق در خارج است چنانکه حضرت یوسف(ع) خواب دید وگفت: * إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ& یعنی: من در عالم رؤیا دیدم که یازده ستاره با خورشید و ماه برایم سجده کردند، این خواب را فهمید و هر کس بشنود میفهمد ولی تأویل آن یعنی وقوع خارجی آن چگونه خواهد بود کسی نمیداند، و حضرت یوسف(ع) پس از چهل سال که سلطان مصر شده بود و پدر و مادر و برادرانش آمدند و در تعظیم او شرکت کردند، وقوع خارجی یعنی تأویل آنرا بیان کرد وگفت: *يَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ& ، یعنی: ای پدر این است تأویل و تحقق خارجی آن خوابم، و اما آیات محکمات به این نظر هر آیهایست که وقوع و تحقق خارجی آن برای هر کس دانستنی باشد مانند أقیموا الصلاه که هر کس وجود خارجی نماز را درک کرده. بنابراین آیاتیکه در وقایع آخرت و در صفات الهی وارد شده اگر چه برای همه کس قابل فهم است، چون بوجود خارجی آن کسی پی نبرده و نمیداند حتی رسول خدا(ص)، آنها را متشابه باید گفت. البته نظرهای دیگر درباره متشابهات ذکر شده، چون با ممّیزیکه حقّ تعالی ذکر نموده موافق نیست بنظر ما صحیح نمیباشد ما آنها را ذکر میکنیم تا خواننده خود قضاوت کند: 1- متشابه آنستکه مجمل باشد یعنی یک آیه معانی متعدده داشته باشد شبیه به یکدگر که معلوم نباشد کدام مراد متکلم است. بطلان این قول واضح است زیرا چنین آیه در قرآن وجود ندارد، به اضافه چنين مميزی برای آيات متشابه ومحكم مدرك ندارد. و قائل این قول اشتباه کرده متشابه را به مجمل، و حال آنکه در لغت متشابه بمعنی مجمل نیامده است. 2- متشابه آنستکه ظاهر الفاظ آن دلالت کند بر معنائیکه از نظر عقل مرجوح باشد و متکلم آنرا قصد نکرده باشد بلکه مقصود متکلم معنایی باشد که عقلاً راجح است، ولی لفظ ظهور در آن نداشته باشد. 3- متشابه حروف هجا یعنی حروف مقطعه اوائل سوره قرآن است مانند: الم، و حم، زیرا این حروف یهود را به اشتباه انداخت وگفتگو میکردند که این حروف اشاره بحساب ابجد و یا حساب دیگر است و میخواستند از این حروف مدت بقاء دولت اسلام را استخراج کنند. 4- محکمات آیاتی است که احکام مندرجه در آنها تغییرپذیر نباشد مانند منع ظلم و امر بعدالت. و متشابه آیاتی است که احکام و تکالیف مندرجه در آن قابل تغییر باشد مانند نماز و روزه که در هر شرعی اختلاف دارد با شرع دیگر. 5- محکمات آیات ناسخه و متشابهات آیات منسوخه. 6- محکم آیهایست که دلیل روشنی از عقل داشته باشد که در فهم آن محتاج بدقت و تأمل نباشد مانند آیه: *...وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاء كُلَّ شَيْءٍ حَيٍّ...&، و متشابه آنستکه در فهم آن احتیاج به تامّل و تدبر باشد مانند آیات جبر و قدر و آیات قیامت. 7- محکم آیهایست که علم و معرفت به آن برای غیر خدا ممکن باشد و متشابه آنستکه علم و معرفت به آن برای غیر خدا مسدود باشد مانند آیات و قایع قیامت. 8- هر آیه که ظاهر آن با عقیده شخص سازش نداشته باشد، متشابه، و اگر موافق شد محکم. عدّهای از کسانیکه عربیّت و ادبیّت کامل ندارند و زبانشان عربی نبوده بهر آیه که رسیدهاند و معنی ظاهر آن را از غیر ظاهر تمیز نداده و چیز قطعی نفهمیده همان را متشابه دانسته و در نظر ایشان تمام قرآن متشابه است، و لذا میگویند ما قرآن را نمیفهمیم و باید رسول خدا و یا امام بیاید برای ما معنی کند و اگر پیغمبر و امام نیامد باید قرآن مهجور و متروک بماند. و این نظر از جهل و نادانی و بلکه از دشمنان اسلام وقرآن تزریق شده است. بهرحال بنظر ما هیچ یک از این اقوال مدرکی ندارد و اگر مدرکی داشتند ذکر میکردند و ممّیزاتی که ایشان بین محکم و متشابه ذکر کردهاند از نظر خودشان بوده و برای دیگران حجت نیست. ما باید بدانیم نظر خود قرآن چیست یعنی پروردگار جهان برای آیات محکم و متشابه چه چیز را ممّیز و فارق قرار داده همان ممّیز الهی کافی است. قرآن ممیّز متشابه را چنین بیان کرده که: مَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللّهُ ، هر آیه که تأویل یعنی تحقق و وجود خارجی آن را کسی جز خدا نداند متشابه است و لواینکه معنی و مفهوم و منطق آیه واضح باشد مانند آیات قیامت چنانکه در سوره اعراف آیه 53 فرموده: هَلْ ينْظُرُونَ إِلَّا تَأْوِيلَهُ يوْمَ يأْتِي تَأْوِيلُهُ يقُولُ الَّذِينَ نَسُوهُ مِنْ قَبْلُ قَدْ جَاءَتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ فَهَلْ لَنَا مِنْ شُفَعَاءَ «آیا ایشان منتظرند تأویل قرآن را روزیکه تأویل آن بیاید (روز قیامت) میگویند آنانکه از پیش آنرا فراموش کرده بودند بتحقیق رسولان پروردگار ما بحق آمدند، پس آیا برای ما شفیعانی میباشد ...». که این آیه میگوید تأویل آیات روز قیامت میآید یعنی تحقق ووجود خارجی آیات راجع بقیامت، در روز قیامت میآید. پس این آیه تأیید میکند نظر ما را، و در سوره یونس 39 فرموده: بَلْ كَذَّبُوا بِمَا لَمْ يحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَلَمَّا يأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ این آیه نیز تأیید میکند نظر ما را. و از خطبه 89 نهج البلاغه که در فصل بعد بیان میشود که درباره راسخون در علم فرموده ممکن است استفاده شود آیاتی که در اوصاف حقتعالی وارد شده نیز از متشابهات است مانند آیه يَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ و آیه يَا حَسْرَتَى علَى مَا فَرَّطتُ فِي جَنبِ اللَّهِ و مانند آنکه تحقق و وجود خارجی واقعی این صفات را کسی احاطه ندارد جز خدا، اگر چه معنا و مقصود از این صفات ممکن است با توجه بخود آیات معلوم شود چنانکه مقصود از ید الله با مراجعه به آیات دیگری که در آنها کلمه «ید» ذکر شده، دانسته میشود. و اما بقول آنکه حروف هجا و مقطعه را متشابه دانسته صحیح نیست، زیرا حروف مقطعه مانند الف و باء و فاء و لام وضع نشده برای معنی تا اینکه متشابه باشد و یا محکم، حروف مقطعه معنی ندارد تا تحقق خارجی و معنی تأویلی داشته باشد بلکه این حروف را تهیه کردهاند برای ترکیب که از ترکیب و ضمیمه اینها بیکدیگر کلمه بسازند و از کلمه جمله بسازند مانند اینکه کاف و تاء و الف و باء را بیکدگر ترکیب میکنند و کلمه کتاب را میسازند، و خدایتعالی آنها را در صدر بعضی از سور ذکر کرده یعنی در سورههائیکه خواسته عظمت قرآن را بیان کند و از آن تمجید نماید و بگوید کلمات و جملات قرآن از همین حروف متداول بین شما که تلفظ و ترکیب آنها برای شما بسیار آسان است ساخته شده و آجر اول جملات قرآن همین حروفست، شما اگر میتوانید مانند جملات قرآن از همین حروف بسازید و بیاورید.
تفسیر تابشی از قرآن (جلد اول، دوم، سوم و چهارم)، تألیف: آیت الله العظمی سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی قمی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|