|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > دلائل بر جمع قرآن زیر نظر حضرت رسول صلی الله علیه و سلم
شماره مقاله : 9905 تعداد مشاهده : 325 تاریخ افزودن مقاله : 31/1/1390
|
از تواریخ و روایات مسلم میشود که در زمان رسول خدا(ص) قرآن جمع و مدون شده بشکل کتابی، اضافه بر دلائلی که ذکر شد دلائل دیگری نیز در اینجا میباشد: دلیل اول: خبر متواتریکه فرق مسلمین از رسول خدا(ص) روایت کردهاند که فرمود: «إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی» و یا «کتاب الله و سنتی». یعنی من دو چیز گران را در میان شما میگذارم یکی کتاب خدا و هو "الثقل الاکبر" که آن بزرگتر است، بنابراین رسول خدا(ص) کتابی داشته و موجود بوده که در دسترس و میان أمّت گذاشته، و چنین استفاده میشود که قرآن به شکل کتابی بوده مدوّن، نه اینکه آیات متفرقهای در احجار و برگها و سنگها و پوستها باشد. و دیگر اینکه متعدّد بوده، که در دسترس همه باشد و إلا اگر یک قرآن باشد، آنهم تحت نظر وصی خود در میان صندوقی مقفل بگذارد صدق تارک فیکم نمیکند. دلیل دوم: آیات خود قرآن که مکرر اطلاق کتاب بر قرآن شده و اگر بشکل کتاب مدوّن نبود اطلاق کتاب بر او صحیح نبود، مثلاً در آیة 119 سورة آل عمران فرموده: وَتُؤْمِنُونَ بِالْكِتَابِ كُلِّهِ (آل عمران: 119) که این صریح است تمام قرآن مجموع و مدون بوده بشکل کتابی که خدا ایمان به تمام آنرا خواسته. و در سورة بقره آیة 2 فرموده: ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيبَ فِيهِ (بقره: 2) و در آیة 7 آل عمران فرموده: هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ (آل عمران: 7) «آن خدا خدائی است که نازل کرده بر تو این کتاب را که قسمتی از آن آیات محکماتست و آن امّالکتاب واصل کتابست، و قسمت دیگر از آن متشابهاتست». و چنین سخنی در جائی گفت میشود که کتاب مدوّن مجموعی باشد دارای دو قسمت، سپس بگوید قسمتی از آن چنین و قسمت دیگر چنانست. و مانند آنکه در سورة نحل آیة 89 فرموده: وَنَزَّلْنَا عَلَيكَ الْكِتَابَ تِبْيانًا لِكُلِّ شَيءٍ ( نحل: 89) که به کتاب مدوّن معیّنی گفته میشود که در آن بیان هر چیزی میباشد، و مانند آنکه در سورة آل عمران آیة 3 فرموده: وَأَنْزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ(آل عمران/3) مِنْ قَبْلُ هُدًى لِلنَّاسِ وَأَنْزَلَ الْفُرْقَانَ (آل عمران/4) چنانچه نمیتوان گفت مقصود از تورات و انجیل کتاب مدوّنی نبوده بلکه پس از موسی و عیسی(ع) مدوّن شده همینطور نمیتوان گفت کتابی مدوّن نزد محمد(ص) نبوده بلکه پس از فوت او مدوّن شده، اگر بحضرت موسی و حضرت عیسی(ع) کتابی مدوّن در زمان خودشان نازل نبوده آتَينَا مُوسَى الْكِتَابَ که در سورة بقره آیة 53 ذکر شده نعوذ بالله غلط است. پس همانطور که نمیتوان گفت در زمان موسی(ع) کتابی نبوده و پس از فوت او کتابی شده، همینطور نسبت به قرآن نمیتوان چنین سخنی گفت. و اینکه خدا در سورة انعام آیة 38 فرموده: مَا فَرَّطْنَا فِي الْكِتَابِ مِنْ شَيءٍ (انعام: 38) که الف و لام الکتاب اشاره به همان کتاب مدوّنی میباشد که بدست رسول خدا(ص) بوده و همه چیز در آن ذکر شده، و اگر چنین نبود مردم سؤال میکردند: کو آن کتاب؟ و همچنین آیات دیگریکه فرموده: (وَهَذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ...) (الأنعام: من الآية155) و فرموده الله: ( اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ وَالْمِيزَانَ ) (الشورى: 17) و: (إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِتَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ...) (النساء: من الآية105) و در سورة یونس آیة 37 فرموده: وَمَا كَانَ هَذَا الْقُرْآنُ أَنْ يفْتَرَى مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَينَ يدَيهِ وَتَفْصِيلَ الْكِتَابِ لَا رَيبَ فِيهِ (یونس: 37) که در تمام این اطلاقات و موارد مقصود مجموعة مدوّنی بوده به شکل کتاب، و إلّا چند آیة متفرّقه میزان صحّت و سقم تمام مطالب دینی نمیشود. و اگر کسی بگوید چنین کتابی در زمان رسول خدا(ص) نبوده و بعداً بوجود آمده، یعنی پس از وفات آن حضرت بدست علی(ع) و یا بدست عثمان مدوّن شده، تمام این آیات قرآن را تکذیب کرده و چنین کسی را نمیتوان مسلمان نامید. آری تفرقه و نفاق ریشة اسلام را متزلزل کرده و آبرو و حیثیّت مسلمین و کتاب إلهی آنان را برده و خودشان بدست خود احادیث ضدّ قرآنی جعل کردند و گویا خواستهاند که لطمه باعتبار قرآن بزنند، اگرچه خدا فرموده: ( يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ... ) (الصف: من الآية8) ملاحظه کنید دو فرقة شیعه و سنّی آمدند هر یک برای اعتبار خود و کوبیدن طرف اخباری جعل کردند ضدّ تمام آن آیاتی که فوقاً ذکر شد و اصل مدرک اسلام و سند شریعت خود قرآن را تضعیف کردند. یکی خبری جعل کرد که پس از رسول خدا(ص)، علی(ع) خانه نشست و قرآن را جمع کرد و بشکل کتاب نموده، و قرآنی را که خدا برای هدایت جهانیان نازل فرموده نزد خود در صندوقی مقفل گذاشت و آنرا نزد وصی خود امام حسن(ع) مخفی کرد و مسلمین را از فیض قرآن محروم کرد. باید گفت: راوی این خبر به خدا و اسلام و قرآن عقیده نداشته زیرا علی(ع) در زمان خلافت خود در بالای منبر همین قرآن معمولی را حجت و امام دانسته و در خطبة 133 نهجالبلاغه وسایر خطب خود مردم را به آن ترغیب کرده، و خود از قرآن مخفی نام نبرده به اضافه حق تعالی مکرر در قرآن فرموده: ای مسلمین قرآن بسوی شما و برای شما نازل شده مانند آیة 174 سورة نساء: يا أَيهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَكُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَيكُمْ نُورًا مُبِينًا(النساء/174) و در سورة بقره آیة 136 فرموده: قُولُوا آمَنَّا بِاللَّهِ وَمَا أُنْزِلَ إِلَينَا و در آیة 185 فرموده: شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِلنَّاسِ (بقره: 185) و در سورة زمر آیة 41 فرموده: إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ باید گفت نعوذ بالله تمام این آیات دروغ است، زیرا زمان رسول خدا(ص) کتابی نبوده، و پس از رسول خدا(ص) هم کتابی در صندوقی مقفّل شده و مردم مسلمین همه بیکتاب بودند تا علی(ع) پس از مدّتی آمده چنین و چنان کرده. و از آن طرف سنّیان برای بالا بردن خلفاء و جعل فضیلت برای ایشان آمدند اخباری جعل کردند که جمعکنندة قرآن پس از رسول خدا(ص) ابوبکر بود و او بود که چنین خدمتی به جامعة مسلمین نمود و آنان را از بیکتابی نجات داد، و در بعضی از اخبار دیگرشان جامع قرآن خلیفة دوم عمر بود و در بعضی از اخبار دیگر جامع قرآن عثمان بوده، آقای خوئی و هم سیوطی در کتاب "البیان" و "الاتقان" این اخبار را ذکر کردهاند، ولی آقای خوئی میگوید این اخبار؛ اخبار آحاد و تماماً بیاعتبار است و گویا دست دشمن اسلام در کار بوده و اینان متوجه نشدهاند. آقای خوئی در ص 171 کتاب "البیان" میگوید نسبتدادن جمع قرآن به هر یک از خلفا امر موهومی است که مخالف است با کتاب خدا و سنت رسول(ص) و عقل و اجماع مسلمین. دلیل سوم: فصاحت و بلاغت و شیرینی و دلنشینی قرآن محرّک آن بوده که اصحاب رسول(ص) آنرا جمع کنند، عربی که اشعار و خطب فصیح جاهلیّت را جمع میکرده، چگونه ممکن است قرآنی را که هر فصیح و بلیغی را عاجز کرده بود جمع نکند، و حال آنکه تمام عرب دلباختة آن بودند، مؤمن عرب برای ایمانش و کافر عرب برای معارضه و آوردن مثل آیاتش. دلیل چهارم: زعامت و سلطنت رسول خدا(ص) و میل و رغبت او به قرآن، و حفظ و نوشتن آن. اگر سلطان قومی به چیزی متمایل شد، تمام ملّتش به آن رغبت پیدا میکنند، خصوصاً سلطنتی که عنوان دینی نیز داشته باشد، در این صورت مردم برای طلبدنیا و دین به قرآن راغب بودند و حافظ قرآن مانند استاد دانشگاه مقامی داشت که برای هر کس مورد رغبت است. و اگر نباشد مگر همین علل برای تدوین قرآن در زمان رسول خدا(ص)، کافی خواهد بود. دلیل پنجم: اجرها و ثوابها و بهرههائیکه برای قرآن ذکر شده، رسول خدا(ص) برای قرائت و حفظ و جمع و کتابت آن چقدر بیانات دارد، شیخ صدوق در "جامع الاخبار" روایت کرده از رسول خدا(ص) که فرمود: «یا سلمان لیس شيء بعد تعلیم العلم أحب إلی الله تعالی من قرأة القرآن». و نیز فرمود: «فضل القرآن علی سائر الکلام کفضل الله علی خلقه». و فرمود: «القرآن أفضل کل شی دون الله». و فرمود: «من أعطاه الله القرآن فرآی أن أحدا أُعطي شیئا أفضل مما أعطي فقد صغَّر عظیما و عظَّم صغیرا». و فرمود: «إقرؤا القرآن و استظهروه فإن الله تعالی لا یُعَذَّبُ قلبا وعی القرآن». یعنی: قرائت قرآن کنید و آنرا تکیهگاه خود قرار دهید زیرا خدایتعالی عذاب نمیکند دلیرا که ظرف قرآن باشد. و فرمود: روز قیامت بقاری قرآن گفته شود «إقرء و ارقأ» یعنی: از آیات قرآن بخوان و بالا برو. زیرا درجات بهشت به مقدار شمارة آیات قرآن است که بهر آیه درجهای عنایت میشود، و هزاران حدیث دیگر که مقداری از آن را از نهجالبلاغه نقل خواهیم کرد و لذا حفظ و جمع قرآن مورد رغبت جوانان بود. آقای خوئی در ص 165 کتاب "البیان" بسند صحیح نقل کرده از عبدالله بن عمر که گفت جمع کردم قرآن را و هر شب میخواندم، خبر من به رسول خدا(ص) رسید، فرمود: قرآن را ماهی یک مرتبه ختم کن. و برای اصحاب رسول خدا(ص) جمع قرآن و قرائت آن یکی از بزرگترین عبادتها بود، چنانکه کلیب اسدی گوید: آنقدر صدای زمزمه و ضجّه قاریان قرآن در مسجد رسول خدا بلند بود که علی(ع) میفرمود: «طوبی لهولاء» یعنی؛ خوشا به حال این قوم! و رسول خدا(ص) چون کثرت ضجه قاریان را بتلاوت قرآن دید، أمر نمود که؛ صداهای خود را کوتاه کنید تا یکدیگر را به غلط نیفکنید. دلیل ششم: اجماع أمّت بر اینکه قرآن متواتر است و اگر بگوئیم قرآن پس از رسول خدا(ص) جمع و مدوّن شده بدست دو نفر، برخلاف اجماع سخن گفتهایم و این باطل است. پس چنانکه ذکر شد عدة زیادی در حضور رسول خدا(ص) و در محضر صدها نفر از اصحاب او این قرآن را جمع و مدوّن و نشر نمودهاند، و در زمان رسول خدا(ص) و خلفای پس از او هر کس قرآن را نوشته بنظارت و تأیید سایر اصحاب بوده و خصوصاً امیرالمؤمنین(ع) و خانواده و اصحاب او نیز در آن نظارت داشتهاند و اکثر اصحاب حضرت امیر(ع) قاریان قرآن بودهاند و لذا قرآن از کم و زیاد مصون مانده است.
تفسیر تابشی از قرآن (جلد اول، دوم، سوم و چهارم)، تألیف: آیت الله العظمی سید ابوالفضل ابن الرضا برقعی قمی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|