|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>پیامبر اکرم صلی الله علیه و سلم > امر به امیر سرِیه براى دعوت
شماره مقاله : 9879 تعداد مشاهده : 362 تاریخ افزودن مقاله : 28/1/1390
|
أمره عليه السلام أمير السرية بالدعوة وأخرج أبو داود (ص 358) واللفظ له: ومسلم وابن ماجه (ص 210) والبيهقي عن بُرَيدة رضي الله عنه قال: كان رسول الله صلى الله عليه وسلم إذا بعث أميراً على سَرِيّة أو جيش أوصاه بتقوى الله في خاصّة نفسه وبمن معه من المسلمين خيراً، وقال: «إذ لقيت عدوِّك من المشركين فادعهم إلى أحد ثلاث خصال ــــ أو خلال ــــ فأيتها أجابوك إليها فأقبل منهم وكف عنهم: ادعهم إلى الإِسلام، فإن أجابوا فأقبل منهم وكف عنهم. ثم ادعهم إلى التحول من دارهم إلى دار المهاجرين، وأعلمهم أنهم إن فعلوا ذلك أنَّ لهم ما للمهاجرين، فإن أبَوا واختاروا دارهم فأعلمهم أنَّهم يكونون كأعراب المسلمين يجري عليهم حكم الله الذي كان يجري على المؤمنين، ولا يكون لهم في الفيء والغنيمة نصيب إلا أن يجاهدوا مع المسلمين. فإن هم أبَوا فادعهم إلى إعطاء الجزية، فإن أجابوا فأقبل منهم وكف عنهم، فإن أبَا فاستعن بالله وقاتلهم. وإذا حاصرت أهل حصن فأرادوك أن تُنزلهم على حكم الله فلا تنزلهم، فإنَّكم لا تدرون ما يحكم الله فيهم، ولكن أنزلوهم على حكمكم ثم اقضوا فيهم بعدُ ما شئتم». قال الترمذي: حديث بريدة حديث حسن صحيح. وأخرجه أيضا أحمد، والشافعي، والدارمي، والطحاوي، وابن حِبّان، وابن الجارود، وابن أبي شيبة وغيرهم كما في كنز العمال .
پیامبر صلی الله علیه و سلم و هدایت دادن به امیر "سَرِیه" براى دعوت ابوداود در (ص358) كه لفظ حدیث نیز مربوط وى است،و مسلم (82/2) و ابن ماجه (ص210) و بیهقى (189/4) از بُرَیدَه رضی الله عنه روایت نمودهاند: كه گفت: هنگامى پیامبر صلی الله علیه و سلم كسى را به سمت امیر سریه و یا لشكرى مىفرستاد او را به ترس از خداوند (جل جلاله) در نفس خودش، و به خیر و نیكویى در ارتباط به مسلمانان، سفارش كرده مىگفت: «هنگامى كه با دشمنت از كفّار برخوردى آنها را به قبول یكى ازین سه چیز دعوت كن، و چون هر یكى از این سه چیز را از تو پذیرفتند، آن را از ایشان بپذیر و دست از آنها باز دار. آنها را به اسلام دعوت كن، اگر جواب مثبت داده و آن را قبول نمودند، تو هم آن را از ایشان بهپذیر و از آنها دست بردار. بعد آنها را به برگشت از منزل خودشان به طرف منزل مهاجرین فراخوان و براى شان بفهمان كه اگر این عمل را انجام دادند براى آنها همان امتیازى است كه براى مهاجرین مىباشد، و بر آنها همان چیزى مىباشد كه بر مهاجرین است. اگر ازین كار اجتناب ورزیده، و جاى خود را انتخاب كردند، آگاه شان ساز كه مانند مسلمانان بادیه نشین مىباشند، و همان حكم خداوند بر آنها جارى مىشود كه بر مؤمنان جارى بود، و در فىء و غنیمت حصه و نصیبى نخواهند داشت مگر این كه همراه مسلمانان جهاد نمایند. اگر از اسلام آوردن ابا ورزیدند، آنها را به دادن جزیه فراخوان. اگر این خواست را قبول نمودند، از ایشان پذیرفته و از قتال شان دست بازدار. اگر این را هم ردنموده و از قبول آن سرباز زدند، آن گاه ازخداوند مدد خواسته و با ایشان به جنگ. و اگر اهل قلعهاى را محاصره نمودى، و از تو خواستند تا آنها را بر حكم خدا پایین كنى، این كار را نكن، چون شما نمىدانید كه خداوند درباره ایشان چه حكم مىكند، ولیكن، آنها را به حكم خود همراه شان معامله كنید، و بعد درباره ایشان هر تصمیمى را كه خواستید اتخاذ نمایید».[1] ترمذى مىگوید: حدیث بریده حدیث حسن و صحیح است. و این حدیث را همچنان احمد، شافعى، دارمى، طحاوى، ابن حبان، ابن الجارود، و ابن ابى شیبه و غیر ایشان، چنان كه در كنز العمال (297/2) آمده، روایت كردهاند.
[1] مسلم (1731)، ابوداود (2612) و ابن ماجه (2858).
از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|