|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره عبس > تفسیر سوره عبس از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن
شماره مقاله : 9710 تعداد مشاهده : 369 تاریخ افزودن مقاله : 24/1/1390
|
تفسیر سوره عبس
مکی و 42 آیه است. بسم الله الرحمن الرحیم آیه ی 10-1: عَبَسَ وَتَوَلَّى روی را ترش کرد و سر برگردانید أَن جَاءهُ الْأَعْمَى چون ، آن نابینا به نزدش آمد وَمَا یدْرِیكَ لَعَلَّهُ یزَّكَّى و تو چه دانی ، شاید که او پاکیزه شود ، أَوْ یذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى یا پند گیرد و پند تو سودمندش افتد أَمَّا مَنِ اسْتَغْنَى اما آن که او توانگر است ، فَأَنتَ لَهُ تَصَدَّى تو روی خود بدو می کنی وَمَا عَلَیكَ أَلَّا یزَّكَّى و اگر هم پاک نگردد چیزی بر عهده تو نیست وَأَمَّا مَن جَاءكَ یسْعَى و اما آن که دوان دوان به نزد تو می آید ، وَهُوَ یخْشَى و می ترسد ، فَأَنتَ عَنْهُ تَلَهَّى تو از او به دیگری می پردازی. سبب نزول این آیات کریمه این است که مرد نابینایی از مومنان آمد تا از پیامبر(ص) بپرسد و از او یاد بگیرد. در همان لحظه مردی از ثروتمندان نیز آمد. پیامبر(ص) برای هدایت شدن مردم به شدّت علاقمند بود. بنابراین پیامبر(ص) رو به مرد ثروتمند نمود و به او توجه کرد و از مردِ نابینا روی برتافت تا این ثروتمند را هدایت کند، و به هدایت شدن و پاکیزه شدن او طمع ورزید. پس خداوند او را سرزنشی نرم کرد و فرمود:« عَبَسَ وَتَوَلَّى» در برابر فقیر چهره در هم کشید و بدن خود را به سوی ثروتمند کج کرد. سپس سبب توجه پیامبر را به آن ثروتمند بیان کرد و فرمود: « وَمَا یدْرِیكَ لَعَلَّهُ یزَّكَّى» تو چه می دانی شاید نابینا از اخلاق زشت پاک گردد و به اخلاق زیبا آراسته شود. « أَوْ یذَّكَّرُ فَتَنفَعَهُ الذِّكْرَى» یا آنچه را که به او فایده می رساند بپذیرد و از این پند بهره مند شود و این فایده بزرگی است که هدف از بعثت پیامبران و موعظه واعظان و پنددادن پنددهندگان همین است. پس توجه کردن تو به کسی که نزدت آمده و خود را نیازمند تو می داند مناسبتر و ضروری تر است. و اما روی آوردن و پرداختن تو به توانگری که خود را بی نیاز می داند و نمی پرسد و علاقه ای به خیر ندارد، و رها کردن کسی که از این توانگر بسی سزاوارتر است، شایسته تو نیست، چون اگر آن توانگر تزکیه نشود گناهی بر تو نیست و تو به خاطر کار بد او مورد بازخواست قرار نمی گیری. این جا قاعده معروفی به دست می آید که «هیچگاه امر مشخصی، به خاطر امر موهومی ترک نمی گردد، و مصلحتی که تحقق یافته است نباید به خاطر مصلحتی که گمان تحقق آن می رود رها شود.» و باید به طالب علم و کسی که نیازمند دانش است و به آن علاقمند می باشد از کسی که چنین نیست بیشتر توجه شود. آیه ی 32-11: كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ آری ، این قرآن اندرزی است ، فَمَن شَاء ذَكَرَهُ پس هر که خواهد از آن پند گیرد ، فِی صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ در صحیفه هایی گرامی ، مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ بلند قدر و پاکیزه ، بِأَیدِی سَفَرَةٍ به دست کاتبانی ،، كِرَامٍ بَرَرَةٍ بزرگوار و نیکوکار قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ مرگ بر آدمی باد که چه ناسپاس است مِنْ أَی شَیءٍ خَلَقَهُ او را از چه آفریده است ? مِن نُّطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ ا ز نطفه ای آفرید و به اندازه پدید آورد ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ سپس راهش را آسان ساخت ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ آنگاه بمیراندش و در گور کند ثُمَّ إِذَا شَاء أَنشَرَهُ و آنگاه که خواهد زنده اش سازد كَلَّا لَمَّا یقْضِ مَا أَمَرَهُ نه ، که هنوز آنچه را به او فرمان داده بود به جای نیاورده است فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ پس آدمی به طعام خود بنگرد أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ما باران را فرو باریدیم ، باریدنی ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا و زمین را شکافتیم ، شکافتنی فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا و در آن دانه ها رویانیدیم ، وَعِنَبًا وَقَضْبًا و تاک و سبزیهای خوردنی ، وَزَیتُونًا وَنَخْلًا و زیتون و نخل ، وَحَدَائِقَ غُلْبًا و باغهای پر درخت ، وَفَاكِهَةً وَأَبًّا و میوه و علف ، مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ تا، شما و چارپایانتان بهره برید خداوند متعال می فرماید: « كَلَّا إِنَّهَا تَذْكِرَةٌ» به حق این موعظه و پندی از جانب خداوند است که با آن بندگانش را پند می دهد و آنچه را که به آن نیاز دارند در کتابش مشخص می نمید. پس وقتی این روشن شد، « فَمَن شَاء ذَكَرَهُ»هرکس که می خواهد به آن عمل کند. همان طور که خداوند متعال می فرماید:« وَقُلِ الحَقُّ مِن رَّبّکُم فَمَن شَآءَ فَلیُومِن وَمَن شَآءَ فَلیَکفُر» و بگو:« حق از جانب پروردگارتان است پس هرکس می خواهد ایمان بیاورد و هرکس می خواهد کفر ورزد.» سپس محل نگهداری این پند، و بزرگی و بلندی مقام و منزلت آن را بیان کرد و گفت:« فِی صُحُفٍ مُّكَرَّمَةٍ؛ مَّرْفُوعَةٍ مُّطَهَّرَةٍ» در صحیفه هایی والا و دارای مقام بلند و پاک و به دور از آفت ها است و دست شیطان ها به آن نمی رسد. بلکه این صفحه ها « بِأَیدِی سَفَرَةٍ» در دست نویسندگانی است و آن ها فرشتگان می باشند که سفیران خدا در میان خدا و بندگانش هستند. « كِرَامٍ بَرَرَةٍ» دارای خیر و برکت فراوان اند و دل ها و اعمالشان نیک و خوب است. و این ها روش هایی است که خداوند کتابش را با آن محافظت می نماید، و سفیران خود را به سوی پیامبران از فرشتگان بزرگوار و نیرومند قرار داده و شیطان ها راهی برای دسترسی به آن ندارند. و این ایجاب می نماید که به آن ایمان داشت و آن را پذیرفت ولی با وجود این انسان جز ناسپاسی چیزی را اختیار نکرده است. بنابراین خداوند متعال فرمود:« قُتِلَ الْإِنسَانُ مَا أَكْفَرَهُ» کشته باد انسان! چقدر نعمت خدا را ناسپاسی می کند و به شدت با حق مخالفت می ورزد، آن هم بعد از آن که حق روشن گشته است، و انسان از ناچیز و بی مقدارترین شیی آفریده شده است. خداوند او را از آب ناچیزی آفریده و او را انسانی قرار داده که دارای ساختاری دقیق و اندام های متناسب است. و قدرت های ظاهری و باطنی او را محکم کرده است.« ثُمَّ السَّبِیلَ یسَّرَهُ» سپس دسترسی به اسباب دینی و دنیوی را برای او آسان گرداند و راه را به او نشان داد و او را با امر و نهی آزمود. « ثُمَّ أَمَاتَهُ فَأَقْبَرَهُ» بعد او را با دفن کردن گرامی می دارد و انسان را چون دیگر حیوانات نگردانده که وقتی بمیرد لاشه اش روی زمین انداخته شود. « ثُمَّ إِذَا شَاء أَنشَرَهُ» سپس هر وقت بخواهد او را برای سزا و جزا زنده می نماید. پس خداوند به تنهایی به تدبیر انسان می پردازد و او را به چنین حلت هایی در می آورد و او دراین کارها شریکی ندارد. اما انسان با وجود این، فرمانی را که خدا به او داده اجرا نمی کند و فرضی که بر اوست ادا نمی نماید بلکه همواره کوتاهی می ورزد. سپس خداوند او را به نگاه کردن و اندیشیدن در غذایش امر کرد و این که چگونه بعد از طی مراحل مختلف بدو می رسد، و فرمود:« فَلْینظُرِ الْإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ؛ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا» انسان باید به خوراک خود بنگرد، ما آب باران را به فراوانی و کثرت نازل کرده ایم. «ثُمَّ شَقَقْنَا الْأَرْضَ شَقًّا؛ فَأَنبَتْنَا فِیهَا حَبًّا» سپس زمین را برای روئیدن گیاهان شکافتیم. و انواع گیاهان و خوراکی های لذیذ را در آن رویاندیم. « حَبًّا» این شامل همه انواع دانه ها می شود. « وَعِنَبًا وَقَضْبًا» و انگور و سبزیجات خوردنی، «وَزَیتُونًا وَنَخْلًا» و زیتون و درختان خرما را. این چهارتان را به طور خاص بیان کرد چون فواید و منافع زیادی دارند. « وَحَدَائِقَ غُلْبًا» باغ هایی که درختان زیاد و انبوهی دارند. « وَفَاكِهَةً وَأَبًّا» و میوه از قبیل انگور و خرما و انار و غیره. «ابّ» علف هایی است که چهارپایان می خورند. بنابراین فرمود:« مَّتَاعًا لَّكُمْ وَلِأَنْعَامِكُمْ» برای استفاده شما و چهارپایانتان که خداوند آنها را برای شما آفریده و برایتان رام کرده است. پس هرکس به این نعمت ها بنگرد باید شکر پروردگارش را به جای آورد و به سوی او رو کند و به طاعت الهی روی آورد و اخبار او را تصدیق نماید. آیه ی 42-33: فَإِذَا جَاءتِ الصَّاخَّةُ چون بانگ قیامت برآید ، یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ روزی که آدمی از برادرش می گریزد ، وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ و از مادرش و پدرش ، وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ و از زنش و فرزندانش لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ هر کس را در آن روز کاری است که به خود مشغولش دارد وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ چهره هایی در آن روز درخشانند ، ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ خندانند و شادانند وَوُجُوهٌ یوْمَئِذٍ عَلَیهَا غَبَرَةٌ و چهره هایی در آن روز غبار آلودند تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ در سیاهی فرو رفته اند أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ اینان کافران و فاجرانند. وقتی فریاد و صدای هراس انگیز قیامت که از وحشت گوش ها را می خراشد و دل ها را پریشان می کند فرا رسد مردم از وحشتی که می بینند و از شدت نیاز به اعمال گذشته، « یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ؛ وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ؛ وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ» از عزیزترین کس و نزدیکانش که برادر و مادر و پدر و همسر و فرزندانشان هستند می گریزند. چون در آن روز « لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ» هرکس به خودش مشغول است و رهایی خودش برایش مهم تر است و به کسی توجه نمی کند. پس در این وقت مردم به دو گروه نیکبختان و بدبختان تقسیم می گردند . « وُجُوهٌ یوْمَئِذٍ مُّسْفِرَةٌ» نیک بختان چهره هایشان در آن روز شاد و درخشان است چون می دانند که به نجات و نعمت ها دست یافته اند . « ضَاحِكَةٌ مُّسْتَبْشِرَةٌ؛ وَوُجُوهٌ یوْمَئِذٍ عَلَیهَا غَبَرَةٌ؛ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ» چهره های بدبختان خندان و شادان هستند و بر چهره هایی غبار غم و اندوه نشسته و تیرگی آنها را فرو می پوشاند و از هر خیری ناامید گشته و به شقاوت و هلاکت خود یقین می کنند. « أُوْلَئِكَ هُمُ الْكَفَرَةُ الْفَجَرَةُ » این گروه که چهره هایشان غبارآلود و تیره است به نعمت خدا کفر ورزیده و آیات او را تکذیب کرده و بر ارتکاب آنچه خداوند حرام کرده است جرأت نموده اند. از خداوند می خواهیم که ما را بیامرزد و در امان دارد. بی گمان او بخشنده بزرگوار است. پایان تفسیر سوره عبس
تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|