|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>ارشاش
شماره مقاله : 9671 تعداد مشاهده : 231 تاریخ افزودن مقاله : 24/1/1390
|
ارشاش . [ اِ ](ع مص ) فراخ شدن زخم و پراکنده شدن خون آن . (منتهی الأرب ): ارشاش طعنة. || ارشاش سماء؛ خُرد باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). باران ریزه باریدن آسمان . (منتهی الأرب ). || ارشت الفصیل ؛ دم خود را خاریده ، دراز کرد شتربچه گردن را در هر دو ران مادر خود تا شیر خورد. (منتهی الأرب ). مؤلف تاج العروس آرد: و عن ابن عباد: ارش الفصیل ارشاشاً؛ حک ّ ذنبه لیرتضع. || ارشاش فرس ؛ عرق ناک گردانیدن اسب را بدوانیدن . || خون و اشک چکانیدن .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|