Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 23

----

21/05/1446

----

3 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند: "كان تاجر يداين الناس، فإذا رأى معسرا قال لفتيانه: تجاوزوا عنه، لعل الله يتجاوز عنا، فتجاوز الله عنه" (روايت بخاري)
«تاجرى به مردم قرض ميداد، و هر گاه تنگدستى را مي يافت به غلامانش ميگفت: از او بگذريد، تا شايد خداوند نيز از (گناهان) ما بگذرد، پس (نتيجه اين شد كه) خداوند او را بخشيد».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره نوح > تفسیر سوره نوح از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9534              تعداد مشاهده : 326             تاریخ افزودن مقاله : 17/1/1390

تفسیر سوره نوح


مکی و 28 آیه است.
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه ی 4-1:
إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ أَنْ أَنذِرْ قَوْمَكَ مِن قَبْلِ أَن یأْتِیهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ما نوح  را به  سوی  قومش  فرستادیم  که  :، قوم  خود را پیش  از آنکه  عذابی   دردآور بر سرشان  فرود آید ، بیم  ده
قَالَ یا قَوْمِ إِنِّی لَكُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ گفت  : ای  قوم  من  ، من  بیم  دهنده  ای  روشنگرم  ،
أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ وَأَطِیعُونِ خدا را بپرستید ، و از او بترسید و از من  اطاعت  کنید ،
یغْفِرْ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَیؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا یؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ تا گناهانتان  را بیامرزد ، و شما را تا مدتی  معین  مهلت  دهد ، زیرا آن ، مدت  خدایی  چون  به  سر آید اگر بدانید دیگر به  تاخیر نیفتد.
خداوند در این سوره به جز داستان نوح چیزی را بیان نکرده است چون نوح تا مدتی طولانی در میان قومش ماندگار شد و بارها آنان را به یکتاپرستی دعوت نمود و از شرک ورزیدن بازداشت. پس خداوند متعال خبر می دهد که او نوح را از روی لطف و رحمت خویش و برای این که آنان را از عذاب دردناک بترساند به سوی آنها فرستاد تا به کفر خویش ادامه ندهند که آن گاه برای همیشه نابود خواهند شد و به آنان عذابی همیشگی خواهد داد.
نوح علیه السّلام فرمان الهی را اطاعت کرد و آن را انجام داد و فرمود:« یا قَوْمِ إِنِّی لَكُمْ نَذِیرٌ مُّبِینٌ» ای قوم من! همانا من برای شما بیم دهنده ای آشکارم. چون او به طور واضح بیان می کرد که مردم را از چه چیزی بیم می  داد. و بیان می داشت که چگونه می توان نجات یافت .
پس راه نجات را به آنان نشان داد و فرمود:« أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ» خدا را بندگی کنید. یعنی او را به یگانگی پرستش نمایید و از شرک ورزیدن و راهها و وسایل آن دوری جوئید. و اینکه اگر آنان تقوای الهی را رعایت کنند گناهانشان آمرزیده می شود و هرگاه گناهانشان آمرزیده شود از عذاب نجات پیدا می کنند و به پاداش دست می یازند.
« وَیؤَخِّرْكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى» شما را در این جهان بهره مند می سازد و نابودی و هلاکت را تا مدتی معین از شما دور می  کند. یعنی باقی ماندن در دنیا به تقدیر و قضای الهی است و تا مدتی معین انسان در این دنیا باقی می ماند و برای همیشه در دنیا بهره مند نخواهد بود. چون مرگ قطعا روزی فرا می رسد. بنابراین فرمود:« إِنَّ أَجَلَ اللَّهِ إِذَا جَاء لَا یؤَخَّرُ لَوْ كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» بی گمان هنگامی که اجل نهایی الهی فرا رسد تأخیر پیدا نمی کند، اگر شما می دانستید.
به خدا کفر نمی ورزیدید و با حق مخالفت نمی کردید. آنها دعوت نوح را نپذیرفتند و از فرمان او اطاعت نکردند. پس نوح به درگاه پروردگارش شکایت کرد و فرمود:
آیه ی 14-5:
قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلًا وَنَهَارًا گفت  : ای  پروردگار من  ، من  قوم  خود را شب  و روز دعوت  کردم  ،
فَلَمْ یزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا و دعوت  من  جز به  فرارشان  نیفزود.
وَإِنِّی كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا و من  هر بار که  دعوتشان  کردم  تا تو آنها را بیامرزی  ، انگشتها در  گوشهای خود کردند و جامه  در سر کشیدند و پای  فشردند و هر چه  بیشتر سرکشی   کردند.
ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا پس  به  آواز بلند دعوتشان  کردم
ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا باز به  آشکار گفتم  و در نهان  گفتم
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا سپس  گفتم  : از پروردگارتان  آمرزش  بخواهید که  او آمرزنده  است  ،
یرْسِلِ السَّمَاء عَلَیكُم مِّدْرَارًا تا از آسمان  برایتان  پی  در پی  باران  فرستد ،
وَیمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَیجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا و شما را به  اموال  و، فرزندان  مدد کند و برایتان  بستانها و نهرها
مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا شما را چه  می  شود که  از شکوه  خداوند نمی  ترسید ،
وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا حال  آنکه  شما را به  گونه  های  مختلف  بیافرید.
« قَالَ رَبِّ إِنِّی دَعَوْتُ قَوْمِی لَیلًا وَنَهَارًا فَلَمْ یزِدْهُمْ دُعَائِی إِلَّا فِرَارًا» نوح گفت: پروردگارا! من قوم  خویش را شب و روز دعوت داده ام اما دعوت دادن من جز گریز از حق و روی گردانی به آنان نیافزود. بنابراین دعوت دادن فایده ای نداشت چون فایده دعوت این است که هدف کاملا به دست یابی یا قسمتی از آن حاصل گردد.
« وَإِنِّی كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ» و من هر زمان که ایشان را فراخواندم تا آنان را بیامرزی. یعنی آنان را دعوت کردم تا اجابت کنند چون وقتی اجابت  کنند آن ها را می آمرزی و این فقط به مصلحت آنان بود، اما آنان به جز ادامه دادن به باطل خود و گریز از حق چیزی نپذیرفتند.
« جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِمْ» آنان برای این که سخنان پیامبرشان نوح علیه السلام را نشنوند انگشتان خود را در گوش هایشان فرو بردند. « وَاسْتَغْشَوْا ثِیابَهُمْ» و لباس هایشان را بر سر کشیدند و این به خاطر دوری از حق و نفرت از آن بود. « وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا» و بر کفر و بدی خود پافشاری کردند و در برابر حق تکبر ورزیدند. پس شر و بدیِ آن ها فزونی گرفت و خیر و خوبی از آن ها دور گشت.
« ثُمَّ إِنِّی دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا» سپس آنان را با صدای بلند و آشکار که همه می شنیدند دعوت کردم. « ثُمَّ إِنِّی أَعْلَنتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا» سپس به صورت علنی و نهانی دعوت را بدیشان رساندم. همه این ها به خاطر  خیرخواهی برای آنان بود، و از هر راهی که گمان می رفت هدف به دست می آید نوح وارد شد.
« فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ» پس به آنان گفتم: گناهانی را که بر آن هستید رها کنید و از خداوند برای گناهانتان طلب آمرزش نمائید. « إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا» بی گمان  خداوند برای کسی که توبه کند و آمرزش بطلبد بس آمرزنده است پس نوح آن ها را به بخشوده شدن گناهان و پاداشی که به دنبال آن می آید و دور شدن عذاب تشویق کرد.
هم چنین نوح آن ها را به خیر و نیکی دنیا تشویق کرد و فرمود:« یرْسِلِ السَّمَاء عَلَیكُم مِّدْرَارًا» خداوند بارانی پیاپی که دره ها را پرآب خواهد کرد و شهرها و مردمان را زندگی و آبادانی می بخشد بر شما می فرستد.
« وَیمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ» و دارائی تان را که به وسیله آن هرچه از دنیا بخواهید به دست می آورید، و نیز فرزندانتان را زیاد می کند. « وَیجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَیجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا» و به شما باغ ها می دهد و رودبارهای پرآب در اختیارتان می گذارد و  این بالاترین لذت دنیا و خواسته های آن است.
« مَّا لَكُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا» شما را چه شده که خداوند نزدتان قدر ندارد و برای او شکوه و بزرگی قایل نیستند و از عظمت الهی نمی ترسید؟
« وَقَدْ خَلَقَكُمْ أَطْوَارًا» حال آنکه خداوند آفرینشی پیاپی در شکم مادر به شما داده و در مراحل مختلف و به گونه های متفاوتی شما را آفریده است! در شکم مادر آفرینشی دیگر داشته اید و به هنگام شیرخواری آفرینشی دیگر دارید و در سن کودکی و سپس سن رشد و آن گاه در دوران جوانی به گونه ای دیگر بوده اید . سپس همواره آفرینش تغییر می یابد. پس خداوند که به تنهای می آفریند فقط او باید عبادت و پرستش شود.
بیان آفرینش نخستین آن ها اشاره ای به معاد و زندگی پس از مرگ است . یعنی بدانید کسی که شما را از عدم و نیستی آفریده است می تواند شما را بعد از مردنتان زنده کند. و نیز برای اثبات معاد به آفرینش آسمانها که از خلقت مردم مهم تر و بزرگتر است استدلال نموده و می فرماید:
آیه ی 21-15:
أَلَمْ تَرَوْا كَیفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا آیا نمی  بینید چگونه  خدا هفت  آسمان  طبقه  طبقه  را بیافرید.
وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا و ماه  را روشنی  آنها ، و خورشید را چراغشان  گردانید.
وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا و خدا شما را چون  نباتی  از زمین  برویانید.
ثُمَّ یعِیدُكُمْ فِیهَا وَیخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا باز شما را بدان  باز می  گرداند و باز از آن  بیرون  می  آورد.
وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا و خدا، زمین  را چون  فرشی  برایتان  بگسترد ،
لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا تا بر راههای  پهناور آن  بروید.
قَالَ نُوحٌ رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ یزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا نوح  گفت  : ای  پروردگار من  ، آنها فرمان  من  نبردند ، و از کسی  پیروی   کردند که  مال  و فرزندش  جز به  زیانش  نیفزود.
« أَلَمْ تَرَوْا كَیفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقًا» آیا نمی بینید که خداوند چگونه هفت آسمان را یکی بر بالای دیگری آفریده است؟!
« وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِیهِنَّ نُورًا» و ماه را برای اهل زمین پرتو افشان قرار داده است. « وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجًا» و خورشید را چراغی گردانده است. در این جا به عظمت و اهمیت آفرینش این چیزها و کثرت منافعی که در خورشید و ماه است اشاره شده است. و این منافع بر رحمت خداوند و گستردگی احسان او دلالت می نماید. پس خداوند بزرگ و مهربان سزاوار است که بزرگ داشته شود و مورد محبت قرا ر گیرد و او را پرستش کنیم و از او بهراسیم و به او  امیدوار باشیم.
« وَاللَّهُ أَنبَتَكُم مِّنَ الْأَرْضِ نَبَاتًا» و خداوند شما را از زمین آفریده است، آن گاه که آدم را از زمین آفرید و شما در کمر او بودید.
« ثُمَّ یعِیدُكُمْ فِیهَا» سپس به هنگام مردم شما را به زمین بازمی گرداند. « وَیخْرِجُكُمْ إِخْرَاجًا» و بعد شما را به گونه عجیبی برای حشر و رستاخیز از زمین بیرون می آورد. پس زندگی و مرگ و رستاخیز به دست اوست.
« وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطًا»  و خداوند زمین را برای بهروزی شما پهن و آماده قرار داده است.
« لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجًا» تا از راه های فراخ و گسترده آن بگذرید. پس اگر خداوند زمین را گسترده و فراخ نمی کرد راهی در آن نبود و آسمان ها نمی توانستند آن را شخم بزنند و در آن نهال بکارند و کشاورزی نمایند و بر روی آن خانه بسازید و به آرامی بنشینند.
« قَالَ نُوحٌ» نوح با شکایت به درگاه پروردگارش گفت: سخن و موعظه و اندرز در مورد آن ها سودمند نگردید، « رَّبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِی» پروردگارا! آن ها از من نافرمانی کردند.« وَاتَّبَعُوا مَن لَّمْ یزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّا خَسَارًا» و از کسی پیروی نمودند که مال و فرزندش جز زیان چیزی به او نیافزوده است. یعنی از پیامبر که خیرخواه و راهنمای ِ به سوی خوبی و خیر بود سرپیچی کردند و از سران و اشرافی که اموال و فرزندانشان جز زیان و هلاکت به آن ها چیزی نیافزود اطاعت نمودند. پس چگونه خواهند بود کسانی که مطیع آنان گشتند و از آنان پیروی نمودند!
آیه ی 25-22:
وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا مکر کردند مکری  بزرگ
وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا یغُوثَ وَیعُوقَ وَنَسْرًا و گفتند : خدایانتان  را وا مگذارید  ود و سواع  و یغوث  و یعوق  و نسر  راترک  مکنید.
وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِیرًا وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا ضَلَالًا بسیاری  را گمراه  کردند و تو جز بر گمراهی  ستمکاران  میفزای.
مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا فَأُدْخِلُوا نَارًا فَلَمْ یجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا به  کیفر گناهانشان  غرقه  شدند و به  آتش  رفتند و جز خدا برای  خود یاری ، نیافتند.
« وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّارًا» و آن سران برای مخالفت با حق مکری بزرگ ورزیدند. « وَقَالُوا لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ» سران کفر با دعوت کردن آن ها به سوی شرک و زیبا جلوه دادن آن گفتند:  معبودانتان را رها نکنید، پس آن ها را به تعّصب بر شرکی که بودند فراخواندند و از آن ها خواستند تا معبودانی را که پدران و نیاکانشان بر آن بوده اند رها نکنند. سپس معبودان آن ها را مشخص کردند و گفتند:« لَا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلَا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلَا سُوَاعًا وَلَا یغُوثَ وَیعُوقَ وَنَسْرًا» وّد و سواع و یغوث و یعوق و نسر را رها نکنید. این ها نام های مردان صالحی بود که وقتی مردند شیطان برای قومشان این را آراست که  تمثال هایشان را درست کنند، تا وقتی که عکس ها و تمثال های آنان را می بینند برای عبادت قوّت بگیرند. سپس روزگاری طولانی گذشت و نسلی دیگر آمد و شیطان به این ها گفت پدرانتان این تمثال ها را عبادت می کردند و به آن ها توسل می جستند.
و به وسیله ی این ها باران بر آنان می باریده است. پس اینان بت ها و مجسمّه ها را پرستش کردند. بنابراین سران و اشرافشان پیروان خود را توصیه کردند که عبادت این بت ها را رها نکنند.
«  وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِیرًا» سران و بزرگان با دعوت خود بسیاری از مردم را گواه کرده اند. « وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا ضَلَالًا» و جز گمراهی بر کافران میفزای. یعنی اگر انحراف آنها موقعی که ایشان را دعوت می کردم به سوی حق می بود، چنین انحرافی مصلحت بود، اما آنها با دعوت سران و بزرگانشان جز گمراهی عایدشان نشد. بنابراین خداوند عذاب و عقوبت دنیوی و اخروی آن ها را بیان کرد و فرمود:« مِمَّا خَطِیئَاتِهِمْ أُغْرِقُوا» آن ها به سزای گناهانشان در دریا که آن ها را از هر سو احاطه کرده بود غرق شدند.
« فَأُدْخِلُوا نَارًا» پس جشم هایشان در آب غرق شد و ارواح آن ها وارد آتش گردید. و این همه به خاطر گناهانشان بود، پیامبرشان نزد آن ها آمد و آن ها را هشدار داد و آن ها را از عاقبت بد گناهان خبر داد اما آن ها گفته های پیغمبر خود را نپذیرفتند تا این که عذاب آن ها را فرا گرفت.
« فَلَمْ یجِدُوا لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ أَنصَارًا» پس در برابر خداوند یاورانی نیافتند که آن ها را هنگام فرود آمدن عذاب یاری کند و هیچ کسی نبود که جلوِ قضا و تقدیر الهی را بگیرد.
آیه ی 28-26:
وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِینَ دَیارًا و نوح  گفت  : ای  پروردگار من  ، بر روی  زمین  هیچ  یک  از کافران  را مگذار،
إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ یضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا که  اگر بگذاریشان  ، بندگانت  را گمراه  می  کنند و جز فرزندانی  فاجر و  کافر نیاورند.
رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَی وَلِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا  ای  پروردگار من  ، مرا و پدر و مادرم  را و هر که  را با ایمان  به  خانه   من وارد شود و نیز مردان  مؤمن  و زنان  مؤمن  را بیامرز و ستمکاران  را جز به   هلاکتشان  میفزای.
«وَقَالَ نُوحٌ رَّبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِینَ دَیارًا» و نوح گفت: پروردگارا! بر روی زمین هیچ کسی را مگذار که حرکت کند. او علّت درخواست نابودی آن ها را ذکر کرد و گفت:« إِنَّكَ إِن تَذَرْهُمْ یضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا یلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا كَفَّارًا» اگر آنان را بگذری بندگانت را گمراه می سازند و جز فرزندان بدکار و کافر و سرسخت به دنیا نمی آورند . یعنی باقی ماندن آن ها باعث تباهی خودشان و دیگران می شود.
نوح بدان خاطر این سخن را گفت که بسیار با آن ها سروکار داشت و آنها را می شناخت و اخلاق آنان را می دانست بنابراین می دانست که به سبب اعمالشان چنین چیزی به وجود می آید. بنابراین خداوند دعایش را پذیرفت و همه آنان را غرق کرد و نوح و مومنانی را که همراهش بودند نجات داد.
« رَبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَی وَلِمَن دَخَلَ بَیتِی مُؤْمِنًا» این ها را به طور ویژه بیان کرد چون حقشان بیشتر و مقدّم تر است. سپس به طور عام دعا کرد و گفت:« وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا  » و زنان و مردان مومن را بیامرز و ستمکاران را چیزی جز هلاکت و نابودی و زیان میفزای.
پایان تفسیر سوره نوح

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

حدثنا يحيى ابن يمان، قال: سمعت سفيان الثوري، يقول: «الأعمال السيئة داء، والعلماء دواء، فإذا فسد العلماء فمن يشفي الداء؟». "حلية الأولياء وطبقات الأصفياء" حافظ أبو نعيم اصفهاني. یحیی بن یمان می گوید: شنیدم که سفیان ثوری می فرمود: «اعمال و کارهای بد و زشت درد هستند و علماء دوای آن دردها هستند، هرگاه علماء فاسد شدند پس چه کسی دردها را درمان کند؟».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3761
دیروز : 5831
بازدید کل: 8837075

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010