|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره صف > تفسیر سوره صف از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن
شماره مقاله : 9524 تعداد مشاهده : 318 تاریخ افزودن مقاله : 17/1/1390
|
تفسیر سوره صف
مدنی و 14 آیه است. بسم الله الرحمن الرحیم آیه ی 3-1: سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَكِیمُ خدا را تسبیح گویند هر چه در آسمانها و، در زمین است ، و اوست پیروزمندو حکیم. یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ ای کسانی که ایمان آورده اید ، چرا سخنانی می گویید که به کارشان نمی بندید ? كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ خداوند سخت به خشم می آید که چیزی بگویید و به جای نیاورید. در این جا خداوند متعال عظمت و توانمندی اش را و این که همه چیز در برابر او فروتن است بیان می دارد. والا و خجسته است خداوند و همه آن چه در آسمان ها و زمین هستند به تسبیح و تقدیس خداوند مشغولند و او را پرستش می نمایند و نیازهایشان را از او می خواهند. « وَهُوَ الْعَزِیزُ» و او توانمند است و با توانایی اش بر همه چیز چیره است. « الْحَكِیمُ» و در کارها و آفرینش فرمان خود فرزانه و با حکمت است. « یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ» ای کسانی که ایمان آورده اید! چرا چیزی را می گویید که انجام نمی دهید؟ یعنی چرا سخن خوب و خیر را می گوئید و به آن تشویق می کنید و بسا خود را می ستائید و به آن تشویق می کنید و بسا خود را می ستائید که آن کار را انجام داده اید، در حالی که خودتان آن را انجام نمی دهید. و مردم را از کار بد باز می دارید و بسا خودتان را از آن منّزه و پاک می دانید در حالی که خود به آن ملوّث هستید و آن را انجام می دهید. پس این چنین حالت زشتی شایسته ی مومنان نیست، و از بزرگترین چیزهایی که موجب خشم خداوند می شود این است که بنده چیزی را بگوید که انجام نمی دهد. بنابراین کسی که به کار خوب فرمان می دهد باید قبل از همه خودش آن را انجام دهد و کسی که از کار بد باز می دارد باید بیش از همه از آن کار بد دور باشد. خداوند متعال می فرماید:« أَتَامُرُونَ النَّاسَ بِالبَرِ وَتَنسَونَ أَنفُسَکُم وَأَنتُم تَتلُونَ الکِتَبَ أَفَلَا تَعقِلُونَ» آیا مردم را به نیکی فرمان می د هید و خود را فراموش می کنید، حال آن که کتاب را می خوانید! آیا خرد نمی ورزید؟ و شعیب علیه السلام گفت:« وَمَا أُریدُ أَن أُخَالِفُکم إلَی مَآ أُنهَکُم عَنهُ» نمی خواهم در آن چه شما را از آن باز می دارم با شما مخالفت کنم. آیه ی 4: إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الَّذِینَ یقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُم بُنیانٌ مَّرْصُوصٌ خدا دوست ، دارد کسانی را که در راه او در صفی ، همانند دیواری که اجزایش را با سرب به هم پیوند داده باشند ، می جنگند. در این جا خداوند بندگانش را برای جهاد در راه خودش تحریک می کند و به آنها یاد می دهد که در صف های به هم چسبیده و مرتب در راه خدا جهاد کنند و این نظم و تربیت باعث می شود تا مساوات میان مجاهدان برقرار گردد و آن ها به کمک یکدیگر بشتابند و موجب هراس دشمن می شوند. بنابراین پیامبر(ص) وقتی به جنگ می رفت یارانش را ردیف می کرد و هریک را در جایش قرار می داد تا بر همدیگر تکیه نکنند بلکه هر گروهی به محل خود توجه نماید و وظیفه اش را انجام دهد. بدین گونه کارها انجام می شوند و کمال مطلوب به دست می آید. آیه ی 5: وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ و موسی به قوم خود گفت : ای قوم من ، چرا مرا می آزارید ، حال آنکه می دانید که من پیامبر خدا بر شما هستم ? چون از حق رویگردان شدند خدا نیز دلهاشان را از حق بگردانید و خدا مردم نافرمان را هدایت نمی کند. « وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ» و هنگامی که موسی آن ها را به خاطر عملکردشان و به خاطر این که او را آزار می دادند در حالی که می دانستند او پیامبر خداست سرزنش کرد و گفت:« لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُمْ» چرا با گفته ها و کارهایتان مرا آزار می دهید حال آن که می دانید من فرستاده خدا به سوی شما هستم؟! و پیامبر باید مورد بزرگداشت و احترام باشد و باید از دستورات او اطاعت شود و هر فرمانی که می دهد بی درنگ اجرا گردد؟! آزار دادن پیامبران که احسان آنان نسبت به مردم بعد از احسان خداوند بالاترین احسان است نهایت جسات و زشتی است و انحراف از صراط مستقیم است . آن ها صراط مستقیم را شناختند امّا آن را رها کردند. بنابراین فرمود:« فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ» وقتی عملا از حقّ روی گردان شدند خداوند دل هایشان را به کیفر این روی گردانی که برای خود انتخاب کرده و به آن خشنود بودند منحرف ساخت و به آن ها توفیق هدایت و راهیابی نداد چون آنان شایسته ی خبر نبودند و فقط سزاوار شرّ بودند. « وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ» و خداوند گروه بدکاران را هدایت نمی کند. یعنی کسانی را هدایت نمی کند که کار بد تبدیل به صفت همیشگی آنان شده است و قصدی برای هدایت شدن ندارند. این آیه کریمه این مطلب را می رساند که گمراه شدن بندگان ظلمی از جانب خدا نیست و بندگان نمی توانند دلیل بیاورند که خدا ما را گمراه ساخته است، بلکه به سبب خودشان خداوند آن ها را گمراه می سازد، چون آن ها کسانی هستند که دروازه هدایت را پس از آن که آن را شناخته اند به روی خود بسته اند، و به سزای این عمل، خداوند آن ها را گمراه و منحرف می سازد و دل هایشان را دگرگون می کند. و این عدالت الهی است همان طور که می فرماید:« وَنُقَلِّبُ أَفتِدَتَهُم وَأَبصَرَهُم کَمَا یُومِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةِ وَنَذَرُهُم فِی طُغیَنِهم یَعمَهُونَ » و دل ها و چشم هایشان را دگرگون می سازیم همان گونه که نخستین بار به وحی و حق ایمان نیاوردند، و آنان را در سرکشی اشان در حالی که سرگردان هستند رها می کنیم. آیه ی 9-6: وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءهُم بِالْبَینَاتِ قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ و عیسی بن مریم گفت : ای بنی اسرائیل ، من پیامبر خدا بر شما هستم ، توراتی را که پیش از من بوده است تصدیق می کنم ، و به پیامبری که بعد ازمن می آید و نامش احمد است ، بشارتتان می دهم چون آن پیامبر با آیات روشن خود آمد ، گفتند : این جادویی است آشکار وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ وَهُوَ یدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ کیست ستمکارتر از آن کس که به خدا دروغ می بندد ، در حالی که او را به اسلام دعوت می کنند ? و خدا ستمکاران را هدایت نمی کند یرِیدُونَ لِیطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ می خواهند نور خدا را به دهانهایشان خاموش کنند ولی خدا کامل کننده ، نورخویش است ، اگر چه کافران را ناخوش آید. هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ اوست آن خدایی که پیامبر خود را همراه با هدایت و دین راستین بفرستادتا او را بر همه ادیان پیروز گرداند ، هر چند مشرکان را ناخوش آید. خداوند از عناد بی جهت بنی اسرائیل در گذشته خبر می دهد؛ کسانی که عیسی پسر مریم دعوتشان کرد و به آنان گفت:« یا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیكُم» ای بنی اسرائیل! من فرستاده خدا به سوی شما هستم. یعنی خداوند مرا فرستاده است تا شما را به سوی خیر فراخوانم و شما را از شرّ و بدی بازدارم. و مرا با معجزات و دلایل آشکار تأیید کرده است، و از جمله ی آن چه که بر راستگو بودن من دلالت می نماید این است که :« مُّصَدِّقًا لِّمَا بَینَ یدَی مِنَ التَّوْرَاةِ» توراتی را که پیش از من بوده است تصدیق می کنم. یعنی آن چه از آئین های آسمانی و تورات که موسی با خود آورده است من نیز آورده ام. و اگر من به دروغ ادّعای پیامبری می کردم چیزی با خود می آوردم که پیامبران با خود نیاورده اند. و تورات به آمدن من خبر و مژده داده است پس من همراه با تصدیق تورات مبعوث شده ام. « وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ» و به پیغمبری که بعد از من می آید و نام او احمد است مژده می دهم. او محّمد بن عبدالله بن عبدالمطلب هاشمی است. پس عیسی علیه السلام ماند سایر پیامبران، پیامبران گذشته را تصدیق می نماید و به پیامبری که بعد از او می آید مژده می دهد، به خلاف دروغگویان که آن ها به شدت با پیامبران مخالف هستند و در اوصاف و اخلاق و امر و نهی با آن ها مخالف اند. « فَلَمَّا جَاءهُم» وقتی محّمد(ص) که عیسی به آمدن او مژده داده بود« بِالْبَینَاتِ» با معجزات و دلایل روشن نزد آن ها آمد که دلالت می نمود او همان کسی است که عیسی آمدنش را مژده داده و پیامبر بر حقّ خداست، « قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ» با حقّ مخالفت کردند و آن را تکذیب کردند و گفتند این جادویی آشکار است . و خیلی عجیب است پیامبری که رسالتش واضح است و از خورشید روشن تر است جادوگر قرار داده می شود. آیا ذلتی بالاتر از این هست؟ و آیا اتهام و دروغی بزرگتر از این وجود دارد؟ رسالت پیامبر را که مشخص و معلوم نبود نفی کردند و چیزی را به او نسبت دادند که از همه مرد از آن چیز دورتر است. « وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ» و کیست ستمکارتر از کسی که بر خدا دروغ بندد؟ چه این دروغ را بر او ببندد یا دروغی دیگر را، در حالی که عذری نداشته و حجّتی ندارد، چون او « یدْعَى إِلَى الْإِسْلَامِ» به اسلام فراخوانده می شود و دلایل حقانیت اسلام برایش روشن گردیده است. « وَاللَّهُ لَا یهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ» و خداوند گروه ستمکاران را هدایت نمی کند؛ آن هایی که همواره بر ستمگری خود قرار دارند و هیچ اندرزی آن ها را از ستمشان دور نمی کند، و هیچ روشنگری و دلیلی آن ها را از ستم کردن باز نمی دارد. به خصوص ستمگرانی که در مقابل حقّ ایستاده اند تا آن را کنار بزنند و باطل را یاری کنند. بنابراین درباره آنها فرمود:« یرِیدُونَ لِیطْفِؤُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ» این ها با گفته های پوچشان می خواهند حقّ را رد کنند و نور خدا را خاموش نمایند، حال آن که این سخنان حقیقت ندارد، و کسی که دارای بینش است به روشنی می داند که آن ها بر باطل هستند. « وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» و خداوند یاری کردن دینش را بر عهده گرفته و ضامن آن است، و نیز حقی که پیامبران را به همراه آن فرستاده است کامل خواهد کرد و نور خویش را در همه سرزمین ها به اتمام خواهد رساند هرچند کافران دوست داشته باشند ، و چون دوست ندارند همه ی توانایی های خود را برای خاموش کردن آن به کار می برند، امّا باید بدانند که آن ها مغلوب و شکست خورده خواهند بود. مثال آن ها مثال کسی است که خورشید را با دهان فوت می کند تا آن را خاموش نماید. پس کافران به هدفشان رسیدند و نه عقل و خردشان از نقص و ایراد سالم ماند. سپس سبب پیروزی و غلبه ی حسّی و معنوی دین اسلام را بیان کرد و فرمود:« هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ» او پیغمبرش را با هدایت و دین حقّ فرستاد . یعنی با علم مفید و عمل شایسته فرستاد. با علم و دانشی که به سوی خدا و به سرای بهشت هدایت می کند و انسان را به بهترین سخن اعمال و اخلاق و به سوی منافع دنیا و آخرت رهنمون می سازد. « وَدِینِ الْحَقِّ» و با دین حقّ فرستاد. یعنی دینی که باید فرامین و نواهی آن را گردن نهاد و براساس آن پروردگار جهانیان پرستش شود. دینی که حقّ و صدق است و عیبی در آن نیست و هیچ خللی بدان وارد نمی شود بلکه فرمان های آن غذای دل ها و ارواح و مایه راحتی جسم و تن است . و ترک کردن آن چه از آن نهی کرده است باعث در امان ماندن از شرّ و فسا د می شود. پس هدایت و دین حقی که پیامبر(ص) به همراه آن مبعوث شده بزرگترین دلیل و برهان بر راستگوی اوست و این دلیلی است که تا جهان باقی است باقی و پایدار است و هرچند عاقل در آن بیش تر بیندیشد بینش او بیش تر می گردد. « لِیظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ كُلِّهِ» تا آن را بر همه ادیان چیره بگرداند. یعنی تا این دین را به وسیله حجّت و دلیل بر همه ادیان چیره بگرداند و اهل این دین را به وسیله شمشیر بر دیگران پیروز نماید. پس دین در همه اوقات چیره و برتر است و امکان ندارد چیزی آن را شکست دهد و بر آن چیره شود. امّا اهل دین اگر آن را انجام دهند و در پرتو ن ور آن حرکت کنند و برای جلب منافع دینی و دنیوی خود از رهنمودهای آن پیروی نمایند هیچ کس در مقابل آن ها نمی تواند بایستد و آن ها بر اهل همه ادیان چیره خواهند گشت. اما هرگاه دین را ضایع کنند و فقط به این اکتفا نمایند که منتسب به دین اسلام باشند این برایشان فایده ای نخواهد داشت و بی توجّهی آنان به دین اسلام سبب خواهد شد تا دشمنان بر آن ها مسلط شوند. و هرکس اوضاع و حالات مسلمانان صدر اسلام و مسلمانان بعدی را بررسی کند به این امر پی خواهد برد. آیه ی 14-10: یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى تِجَارَةٍ تُنجِیكُم مِّنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ ای کسانی که ایمان آورده اید ، آیا شما را به تجارتی که از عذاب دردآوررهاییتان دهد راه بنمایم ? تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ ذَلِكُمْ خَیرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید ، و در راه خدا با مال و جان خویش جهاد کنید و این برای شما بهتر است ، اگر دانا باشید. یغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَیدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَسَاكِنَ طَیبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ گناهان شما را می آمرزد و به بهشتهایی که درونش نهرها جاری است و، نیزخانه هایی خوش و پاکیزه در بهشتهای جاوید داخل می کند ، و این پیروزی بزرگی است. وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ و نعمتی دیگر که دوستش دارید : نصرتی است از جانب خداوند و فتحی نزدیک ، و مؤمنان را بشارت ده. یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ كَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ قَالَ الْحَوَارِیونَ نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ فَأَیدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ ای کسانی که ایمان آورده اید ، یاران خدا باشید ، همچنان که عیسی بن مریم به حواریان گفت : چه کسانی مرا در راه خدا یاری می کنند ? حواریان گفتند : ما یاران خدا هستیم پس گروهی از بنی اسرائیل ایمان آوردند و گروهی کافر شدند ما کسانی را که ایمان آورده بودند بر ضد دشمنانشان مدد کردیم تا پیروز شدند. این توصیه و راهنمایی است از جانب مهربان ترین مهربانان به بندگان مومنش و آن ها را به بزرگترین تجارت راهنمایی می کند؛ تجارت و هدفی که به بالاترین هدف است و به وسیله آن می توان از عذاب دردناک نجات یافت و به نعمت های پایدار و همیشگی دست پیدا کرد. مطلب را به صورت «پیشنهاد» «هَل» بیان داشت که دال بر این است هر عبرت گیرنده ای بدان علاقمند می شود و هر عاقلی به سوی آن می شتابد. پس انگار کسی می گوید: تجارتی که چنان با ارزش است چیست؟ فرمود:« تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ» به خدا و پیغمبرش ایمان آوردید. و مشخص است که ایمان کامل، تصدیق قاطع چیزهایی است که خداوند فرمان داده آن ها را تصدیق کنیم و چنین ایمانی مستلزم اعمال جوارح است و بزرگترین آن جهاد در راه خداست . بنابراین فرمود:« وَتُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِكُمْ وَأَنفُسِكُمْ» برای مقابله ی با دشمنان اسلام جان هایتان را فدا نمایید و مال هایتان را خرج کنید و هدف شما نصرت دین خدا و اعلای کلمه او باشد، و باید تا جایی که می توانید اعمالتان را در این راه خرج کنید گرچه خرج کردن اموال دشوار است و برایتان ناخوش خواهد بود. امّا بدانید که :« ذَلِكُمْ خَیرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ» این کار برایتان بهتر است اگر بدانید. چون خیر دنیوی را که پیروزی بر دشمنان است و عزّت که با ذلت منافی است و رزق فراوان و سعه صدر را به دست خواهد آورد. نیز خیر جهان آخرت را با به دست آوردن پاداش خداوندی و نجات از کیفرش حاصل خواهید کرد. بنابراین پاداش آخرت را بیان کرد و فرمود: « یغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ» گناهان شما را می آمرزد. این شامل گناهان کبیره و صغیره می شود چون ایمان به خداوند و جهاد در راه او گناهان را از بین می برد، گرچه گناهان کبیره باشند. « وَیدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» و شما را به باغ هایی در می آورد که زیر کاخ ها و اتاق ها ودرختان آن جویبارهایی از آبی صاف و زلال جاری است و رودبارهایی از شیری که طعم آن تغییر نکرده نیز روان است و نیز رودهایی از شراب که برای نوشندگان لذت بخش است جاری می باشد و نیز رودهایی از عسل صاف و ناب روان است و آن ها از هر نوع میوه ای در باغ های بهشت برخوردارند. « وَمَسَاكِنَ طَیبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ» و منازل پاکیزه و زیبا و بلند که دارای هر نوع زیبایی هستند ، تا جایی که دیگر بهشتیان، ساکنان آن را چنان می بینند که انگار ستارگان درخشان در کرانه ی شرقی و غربی هستند. و منازل بهشت چنان زیبا است که ساختمان های آن برخی خشت هایشان طلاست و برخی با خشت های نقره ساخته شده اند. و خیمه های آن از لولو و مرجان درشت بافته شده است. و بعضی منازل از زمرد و جواهر رنگارنگ که دارای بهترین رنگ هستند ساخته شده اند و از بس که درخشان و شفاف هستند از بیرون درونشان و ظاهر آن از باطنش دیده می شود. و دارای چنان حسن و زیبایی هستند که وصف ناپذیر است و تصور آن به دل هیچ کسی از جهانیان خطور نکرده است و تا وقتی آن را نبینند و از زیبایی آن استفاده نکنند نمی توانند آن را درک نمایند. پس در این حالت اگر خداوند به بهشتیان آفرینشی کامل و فنا ناپذیر نمی داد از شادی می مردند. پس پاک است خداوندی که هیچ یک از آفریده هایش نمی تواند ستایش او را کاملا بگوید، بلکه او همان طور است که خودش را ستوده است و بالاتر از ستایشی است که آفریده هایش آن را به جای می آورند و خجسته و با برکت است خداوندی که سرای بهشت را پدید آورده و در آن چنان زیبایی و شکوهی قرار داده است که عقل های خلق را حیران می نماید و دل هایشان را می رباید. والا و برتر است خداوندی که دارای حکمت کامل است. از جمله حکمت او این است که اگر بندگان بهشت را می دیدند و به نعمت هایی که در آن هست نگاه می کردند هیچ کس از رسیدنِ به آن ها باز نمی ماند، و زندگی دنیا که نعمت هایش با رنج ها ناگوار و ناخوش می شود برایشان حلاوتی در برنداشت. و « جنّت»، عدن نامیده شده، چون اهل جنت برای همیشه در آن می مانند و هرگز از آن بیرون نمی شوند و جایگزینی برای آن نمی جویند. این است پاداش بزرگ و زیبا و همین است رستگاری بزرگ که هیچ رستگاری مانند آن نیست. و این پاداش جهان آخرت است. امّا پاداش این تجارت در دنیا را چنین بیان داشت:« وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا» و چیزی دیگر را که دوست می دارید به دست می آورید که « نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ» این است که خداوند شما را بر دشمنانتان پیروز می گرداند و با پیروزی بر دشمنان عزت و شادی به دست می آورید. « وَفَتْحٌ قَرِیبٌ» و فتح نزدیکی که به وسیله آن قلمرو و دایره اسلام گشایش می یابد و به وسیله آن روزی فراوان به دست می آید. پس این پاداش مومنان مجاهد است. امّا مومنان دیگری که جهاد نکرده اند به شرطی که دیگران به جهاد بپردازند، خداوند آن ها را نیز از فضل و احسان خودش ناامید نمی گرداند، و فرموده است:« وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ» و مومنان را به پاداش دنیا و آخرت مژده بده که به هریک طبق ایمانش پاداش داده خواهد شد گرچه آن ها به اندازه مجاهدان در راه خدا نمی رسند. همان طور که پیامبر(ص) فرموده است:« هرکس خشنود باشد که خداوند پروردگارش ، و اسلام دینش، و محّمد پیامبرش باشد بهشت برای او واجب می گردد.» ابوسعید خدری که راوی این حدیث است از این تعجب کرد و گفت: تکرار کن ای پیامبر خدا! و پیامبر همین جمله را تکرار کرد. سپس گفت: پاداشی دیگر هست که بنده را صد درجه بالا می برد و فاصله ی هر دو درجه با یکدیگر به اندازه فاصله آسمان و زمین است. ابوسعید خدری گفت: این پاداش چه چیزی است؟ پیامبر فرمود: جهاد در راه خدا، مسلم. سپس خداوند متعال فرمود:« یا أَیهَا الَّذِینَ آَمَنُوا كُونوا أَنصَارَ اللَّهِ» ای کسانی که ایمان آورده اید ! با گفته ها و کارهایتان یاوران دین خدا باشید و این با انجام دادن احکام دین خدا و کوشیدن برای اجرای آن بر دیگران، و جهاد با مخالفان دین و حقیقت که مالی و جانی در مقابل آن می ایستند تحقق می یابد. هم چنین با جهاد با کسی تحقق می یابد که به وسیله ی شبهات و گمان خود حقّ را رد می کند، پس با شکستن دلیل چنین کسی و اقامه حجّت بر او برحذر داشتن مردم از وی باید دین خدا را یاری کرد. و از جمله یاری کردن دین خداوند یاد گرفتن کتاب خدا و سنت پیامبر و تشویق دیگران به آن، و امر به معروف و نهی از منکر می باشد. سپس خداوند مومنان را تشویق نمود تا از گذشتگان صالح الگوبرداری نمایند و فرمود:« كَمَا قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ لِلْحَوَارِیینَ مَنْ أَنصَارِی إِلَى اللَّهِ» عیسی آن ها را گوشزد کرد و گفت: چه کسی مرا یاری می کند و در یاری کردن دین خدا همراه من به پا می خیزد. و هرکاری بکنم همراهم باشد و به هرجا که حرکت کنم همراه من بیاید؟! حواریان شتابان گفتند:« نَحْنُ أَنصَارُ اللَّهِ» ما یاوران دین خدا هستیم، پس عیسی و کسانی از حواریان که همراه او بودند دین خدا را یاری کردند.« فَآَمَنَت طَّائِفَةٌ مِّن بَنِی إِسْرَائِیلَ» پس گروهی از بنی اسرائیل به سبب دعوت عیسی و حواریان ایمان آوردند، « وَكَفَرَت طَّائِفَةٌ» و گروهی از بنی اسرائیل کفر ورزیدند و دعوت آن ها را نپذیرفتند آن گاه مومنان با کافران جهاد کردند. « فَأَیدْنَا الَّذِینَ آَمَنُوا عَلَى عَدُوِّهِمْ» پس مومنان را بر دشمنانشان توان دادیم و آن ها را بر دشمنانشان پیروز گرداندیم. « فَأَصْبَحُوا ظَاهِرِینَ » و مومنان بر دشمنانشان چیره گشتند. پس شما ای امّت محّمد! یاوران خدا باشید و به سوی دین او دعوت کنید، و خداوند نیز شما را یاری خواهد کرد و شما را بر دشمنانتان چیره خواهد نمود. همان طور که کسانی راکه قبل از شما بودند یاری کرد. پایان تفسیر سوره صف
تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|