|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره محمد > تفسیر سوره محمد از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن
شماره مقاله : 9444 تعداد مشاهده : 274 تاریخ افزودن مقاله : 17/1/1390
|
تفسیر سوره محمّد
مدنی و 38 آیه است بسم الله الرحمن الرحیم آیه ی 3-1: الَّذِینَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ؛ خدا اعمال کسانی را که کافر شدند و مردم ، را از راه خدا منحرف کردند باطل ساخته است. وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ؛ خدا گناه کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند و بدانچه بر محمد نازل شده که آن حق است و از جانب پروردگارشان ایمان آورده اند ، از آنها زدود و کارهایشان را به صلاح آورد ذَلِكَ بِأَنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْبَاطِلَ وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِن رَّبِّهِمْ كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ و این بدان سبب است که کافران از باطل پیروی کردند و آنان که ایمان ، آوردند از حقی که از جانب پروردگارشان آمده بود ، پیروی کردند خدا برای مردم اینچنین مثل می زند. این آیات در برگیرنده ی پاداش مومنان و کیفر گناهکاران و اسباب برخورداری از این ثواب و عقاب است. همچنانکه در این آیات مردم فرا خوانده شده اند تا از این موضوع عبرت بگیرند. پس فرمود:« الَّذِینَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ» کسانی که کفر ورزیدند و از راه خدا باز داشتند، ایشان سران کفر و پیشوایان گمراهی هستند که هم به خدا و آیات او کفر ورزیده اند و هم خود و دیگران را از راه خدا باز داشته اند. راه خدا آن چیزی است که پیامبران و پیروانشان به آن دعوت کرده اند. « أَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ» خداوند اعمال ایشان را باطل نموده و آن ها را به سبب اعمالشان به خاک مذلّت می نشاند و این شامل کارهایی است که علیه حق و دوستان خدا انجام می دادند. خداوند توطئه و مکر آن ها را به خودشان باز گرداند و به اهداف خود نرسیدند. و خداوند کارهایی را که به امید کسب پاداش انجام می دادند نابود می نماید، چون ایشان از باطل پیروی کرده اند، و باطل هر آن چیزی است که منظور از آن خدا نباشد از قبیل پرستش بت ها و غیره. و اعمال و کارهایی که در راه یاری دادن باطل انجام می دادند باطل و پوچ خواهند شد. « وَالَّذِینَ آمَنُوا» و کسانی که به آن چه خداوند بر همه ی پیامبرانش نازل فرموده، به خصوص به آن چه بر محمّد (ص) نازل کرده است ایمان آوردند. « وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ» و کارهای شایسته کرده اند، این گونه افراد که آن چه از حقوق الهی بر آنهاست انجام داده و حقوق واجب و مستحب بندگان را ادا کرده اند، « كَفَّرَ عَنْهُمْ سَیئَاتِهِمْ» خداوند گناهان کوچک و بزرگ ایشان را می بخشاید، و وقتی بدیها و گناهانشان بخشوده شوند از عذاب دنیا و آخرت نجات خواهند یافت. « وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ» و خداوند دین و دنیا و دل ها و اعمالشان را به صلاح می آورد و خوب می گرداند و پاداش آن ها را با رشد دادن آن نیک می گرداند و همه حالات و وضعشان را سامان می دهد، چون آن ها:« اتَّبَعُوا الْحَقَّ» از حق که عبارت از راستی و یقین و تمام چیزهایی که قرآن آنها را در بر گرفته است. پیروی کردند؛ حقی که « مِن رَّبِّهِمْ» از سوی پروردگارشان آمده است؛ پروردگاری که آن ها را با نعمت خویش پرورش داده و با لطف خود آن ها را مورد سرپرستی قرار داده است. پس خداوند آن ها را با حق پیروی کردند، در نتیجه کارهایشان سامان یافت. و از آن جا که هدف این ها متعلق به حق است، حقّی که منسوب به خداوند باقی و پایدار می باشد وسیله ای که آن ها برای رسیدن به این هدف برگزیدند پایدار می ماند و پاداش آن نیز ماندگار خواهد بود. « كَذَلِكَ یضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثَالَهُمْ» خداوند این گونه مثال هایشان را برای مردم بیان می دارد و اهل خیر و اهل شرّ را به آنها معرفی می کند و برای هریک صفت و حالتی بیان می نماید که با آن شناخته می شوند، « لِّیَهلِکَ مَن هَلَکَ عَن بَینِةَ وَیَحیَی مَن حَیَّ عَن بَیِّینَةِ» تا هرکس که هلاک می شود از روی دلیل هلاک گردد ، و هرکس که زنده می ماند از روی دلیل زنده بماند. آیه ی 6-4: فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ كَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاء حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَلِكَ وَلَوْ یشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَكِن لِّیبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یضِلَّ أَعْمَالَهُمْ چون با کافران رو به رو شدید ، گردنشان را بزنید و چون آنها را سخت فرو گرفتید ، اسیرشان کنید و سخت ببندید آنگاه یا به منت آزاد کنید یابه فدیه تا آنگاه که جنگ به پایان آید و این است حکم خدا و اگرخدا می خواست ، از آنان انتقام می گرفت ، ولی خواست تا شما را به یکدیگر بیازماید و آنان که در راه خدا کشته شده اند اعمالشان را باطل نمی کند. سَیهْدِیهِمْ وَیصْلِحُ بَالَهُمْ؛ زودا که هدایتشان کند و کارهایشان را به صلاح آورد. وَیدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ؛ و به بهشتی که برایشان وصف کرده است داخلشان سازد. خداوند متعال با راهنمایی بندگانش به آن چه صلاح و بهبودی اوضاعشان در آن است و مایه ی پیروزی شان بر دشمنانشان می باشد، می فرماید:« فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ كَفَرُوا» هنگامی که در جنگ و میدان کارزار با کافران روبرو شدید قاطعانه و صادقانه با آن ها بجنگید و گردن هایشان را بزنید، « حَتَّى إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ» و همچنان به جنگ ادامه دهید تا این قدرت آن ها را ضعیف کنید و آن ها را در هم کوبید و به این نتیجه برسید که اسیر گرفتن آن ها بهتر و سزاوارتر است. « فَشُدُّوا الْوَثَاقَ» پس اسیرانتان را محکم ببندید و این برای احتیاط است تا فرار نکنند، و هرگاه محکم بسته شوند مسلمان ها خاطر جمع می گردند که فرار نخواهند کرد و شرّی به پا نمی کنند. « فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ» پس وقتی آن ها در اسارت شما قرار گرفتند مختارید که بر آن ها منّت نهید و آنان را بدون دادن مال آزاد کنید. « وَإِمَّا فِدَاء» یا این که آن ها را آزاد نکنید تا این که قیمت خود را بپردازند و یا دوستان و یاورانشان با پرداخت مال، آن ها را از شما بخرند، و یا با اسیر مسلمانی مبادله شوند. و این کار هم چنان ادامه دارد، « حَتَّى تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا» تا این که جنگ بارهای سنگین خود را به زمین بگذارد، و نبرد پایان یابد و شما در حالت امّنیت و صلح قرار گیرید. پس بدانید که هر سخن و دستوری را جایی است و هر حالتی حکمی دارد. پس کشتن و اسیر کردن برای زمانی است که جنگ و نبرد در کار باشد. ولی اگر در بعضی اوقات جنگی در میان نباشد نباید به کشتن یا اسیر کردن کسی اقدام کرد.« ذَلِکَ» این حکم، در رابطه با ابتلا و آزمایش مومنان به سبب کافران، و دست به دست شدن قدرت در میان آنان، و انتقام گرفتن برخی از آنان از برخی دیگر است. «وَلَوْ یشَاء اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ» و اگر خداوند می خواست از آن ها انتقام می گرفت و بر این تواناست که کافران را در هیچ جایی و برای یک بار هم پیروز نگرداند تا این که مسلمان ها به کلّی آن ها را نابود کنند. « وَلَكِن لِّیبْلُوَ بَعْضَكُم بِبَعْضٍ» ولی خداوند می خواهد تا برخی از شما را با برخی دیگر بیازماید و بازار جهاد گرم و دایر باشد و بدین وسیله حالات بندگان مشخص گردد که راستگو کیست، و دروغگو کیست. و تا هرکس که ایمان آورده ایمانش از روی بینش باشد نه ایمانی که تابع قدرتمندان و پیروزمندان است، زیرا چنین ایمانی و آزمایشات به صاحب خود سودی نمی رساند. « وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» و کسانی که در راه خدا کشته می شوند پاداش فراوان و زیبایی دارند و آن ها با کسانی می جنگند که به جنگیدن با آن ها فرمان داده شده است و می جنگند تا کلمه خدا برتری یابد. « فَلَن یضِلَّ أَعْمَالَهُمْ» و خداوند اعمالشان را پوچ و بی مزد نمی گذارد، بلکه اعمالشان را می پذیرد و آن را برایشان پرورش می دهد و نتیجه ی اعمالشان در دنیا و آخرت برای آن ها آشکار می گردد. « سَیهْدِیهِمْ» خداوند آن ها را به در پیش گرفتن راهی که به بهشت منتهی می شود هدایت خواهد کرد، « وَیصْلِحُ بَالَهُمْ» و حال و امورشان را به صلاح می آورد و پاداش آن ها درست و کامل خواهد بود و به هیچ وجه نقص و عیبی در آن وجود نخواهد داشت. « وَیدْخِلُهُمُ الْجَنَّةَ عَرَّفَهَا لَهُمْ» و آنان را وارد بهشتی می کند که برایشان شناسانده است. یعنی بهشتی که نخست آن را به آن ها معرّفی نمود، و آن ها را به آن علاقمند کرد و آن را برایشان توصیف نمود و اعمالی که انسان را به بهشت می رساند برای آن ها بیان کرد از جمله آن اعمال شهید شدن در راه خداست، و خداوند به آن ها توفیق می دهد تا آن چه را بدان فرمان داده است انجام دهند، و ایشان را به انجام آن کارها مشتاق می گرداند، سپس وقتی وارد بهشت شوند جایگاهشان را و نعمت های پایداری که در آن منازل وجود دارد و زندگی سالمی که در آن جاست به ایشان نشان می دهد. آیه ی 9-7: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ ینصُرْكُمْ وَیثَبِّتْ أَقْدَامَكُمْ ای کسانی که ایمان آورده اید ، اگر خدا را یاری کنید ، شما را یاری ، خواهد کرد و پایداری خواهد بخشید وَالَّذِینَ كَفَرُوا فَتَعْسًا لَّهُمْ وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ هلاکت و شوربختی باد بر کافران خدا اعمالشان را باطل کرده است ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ زیرا آنان چیزی را که خدا نازل کرده است ناخوش دارند خدا نیز اعمالشان را نابود کرد. در این جا خداوند مومنان را فرمان می دهد تا با تبّعیت از دین خدا و دعوت کردن مردم به سوی آن و جهاد کردن با دشمنانش او را یاری کنند، و اینکه هدفشان از این کار جلب رضایت خدا باشد زیرا آنان هرگاه چنین کنند خداوند آن ها را یاری می کند و گام هایشان را استوار می دارد. یعنی دل هایشان را با صبر و شکیبایی و آرامش محکم می دارد و جسم هایشان را مقاوم می گرداند و توان و تحمّل به آن ها می دهد و آنان را در مقابل دشمنانشان یاری می کند. پس این وعده ایست از سوی خداوند بزرگوار که وعده اش راست است. پس او وعده داده است هرکس او را با گفته ه ا و کارهایش یاری کند پروردگارش او را یاری خواهد کرد و اسباب پیروزی از قبیل استقامت و پایداری را برای او فراهم خواهد نمود. کسانی که به پروردگارشان کفر ورزیده و باطل را یاری کردند، « فَتَعْسًا لَّهُمْ» آنان در نابودی و انحطاط قرار دارند و کارهایشان رو به نابودی است و خوار خواهند شد. « وَأَضَلَّ أَعْمَالَهُمْ» و خداوند کارهایشان را که به وسیله ی آن علیه حق توطئه می کردند باطل می نماید و مکر آنها را به خودشان برمی گرداند ، و اعمالی که گمان می بردند برای خداست باطل می شود. گمراهی و هلاکت کافران بدان سبب است که آن ها، « كَرِهُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ» قرآنی راکه خداوند برای صلاح بندگان خود و رستگاری شان نازل کرده است دوست نداشتند و آن را نپذیرفتند، بلکه آن را ناخوش داشته و با آن دشمنی ورزیدند. « فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ» در نتیجه خداوند اعمالشان را تباه و نابود گرداند. آیه ی 11-10: أَفَلَمْ یسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَینظُرُوا كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ دَمَّرَ اللَّهُ عَلَیهِمْ وَلِلْكَافِرِینَ أَمْثَالُهَا آیا در زمین سیر نکرده اند تا بنگرند که عاقبت کسانی که پیش از آنها بوده اند چگونه بوده است ? خدا هلاکشان کرد و کافران نیز عاقبتی آنچنان خواهند داشت ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَأَنَّ الْكَافِرِینَ لَا مَوْلَى لَهُمْ این بدان سبب است که خدا یاور کسانی است که ایمان آورده اند و کافران را هیچ یاوری نیست. چرا کسانی که پیامبر (ص) را تکذیب می کنند در زمین به گشت و گذار نمی پردازند؟ « فَینظُرُوا كَیفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ» تا بنگرند سرانجام کسانی که پیش از ایشان بوده اند به کجا کشیده و چه شده است؟ آن ها اگر بروند و بنگرند خواهند دید که سرانجام پیشینیان کافر بدترین سرانجام بوده است. آن ها اگر به چپ و راست بنگرند می بینند کسانی که پیش از این ها بوده اند هلاک و نابود گشته اند و به سبب تکذیب و کفر ورزیدنشان ریشه کن شده اند و خداوند اموال و آبادی هایشان را تلف کرده است، بلکه اعمال و مکراشن را نابود گردانده است. و کافران در هر زمان و مکانی چنین سرانجام وخیم و کیفر زشتی خواهند داشت. ولی مومنان را از خداوند از عذاب نجات می دهد و به آنان پاداش فراوان عطا می کند. « ذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ مَوْلَى الَّذِینَ آمَنُوا» این بدان خاطر است که خداوند کارساز و یاور و سرپرست مومنان است و آن ها را با رحمت خویش مورد سرپرستی قرار می دهد، پس آن ها را از تاریکی ها به سوی نور بیرون آورده و پاداش آن ها و یاری کردنشان را به عهده گرفته است.« وَأَنَّ الْكَافِرِینَ لَا مَوْلَى لَهُمْ » و کسانی که به خدا کفر ورزیده و ولایت الهی را از خود دور نموده و درهای رحمت را به سوی خود بسته اند کارساز و یاوری ندارند که آنها را به سوی راه های سلامت و آسایش هدایت کند و آنها را از عذاب و کیفر خداوند نجات بدهد. بلکه « أَولیِاوُهُم الطَّلغُوتُ یُخرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُمَتِ أُولَئِکَ أَصحَبُ النَّارِ هُم فِِیهَا خَلِدُونَ» کارساز و یاور ایشان طاغوت است که آن ها را از نور به سوی تاریکی ها بیرون می آورد. ایشان اهل دوزخند و در آن جاودانه می مانند. آیه ی 12: إِنَّ اللَّهَ یدْخِلُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَالَّذِینَ كَفَرُوا یتَمَتَّعُونَ وَیأْكُلُونَ كَمَا تَأْكُلُ الْأَنْعَامُ وَالنَّارُ مَثْوًى لَّهُمْ ؛ خدا کسانی را که ایمان آورده اند و کارهای شایسته می کنند ، به ، بهشتهایی که نهرها در آن جاری است داخل خواهد کرد ولی کافران از این جهان متمتع می شوند و چون چارپایان می خورند و جایگاهشان آتش است. وقتی خداوند بیان نمود که یاور و کارساز مومنان است به بیان نعمت هایی پرداخت که در آخرت برای مومنان انجام می شود از قبیل وارد شدن به باغهایی که چشمه سارها و رودبارها در زیر آن روان است که باغ های شکوفا و درختان زیبای پرمیوه را آبیاری می کنند. و وقتی که بیان داشت که کافران کارساز و یاوری ندارند، یادآور شد که آن ها را به خودشان واگذار شده اند، بنابراین به صفات مرّوت و انسانّیت متصف نیستند بلکه از مقام مرّوت و انسانّیت بسیار پایین آمده و مانند چهارپایان شده اند؛ چهارپایانی که عقل و فضیلتی ندارند زیرا کافران تمام هدف و مقصدشان بهره مند شدن از لذّت ها و دلخوشی های دنیاست . پس حرکت های ظاهری و باطنی شان حول همین محور دور می زند و آن ها را به خیر و سعادت نمی رساند. بنابراین آتش دوزخ جایگاهشان است که برایشان آمده شده است و از آن بیرون آورده نمی شوند و از عذابش بر آنها کاسته نمی شود. آیه ی 13: وَكَأَین مِّن قَرْیةٍ هِی أَشَدُّ قُوَّةً مِّن قَرْیتِكَ الَّتِی أَخْرَجَتْكَ أَهْلَكْنَاهُمْ فَلَا نَاصِرَ لَهُمْ چه قریه هایی که مردمش از مردم قریه تو ، که از آن بیرونت کردند ، بسی نیرومندتر بودند که هلاکشان کردیم و هیچ یاری کننده ای نداشتند. و چه شهرهای زیادی از شهرهای تکذیب کنندگان را از اهالی آن از نظر ثروت و فرزندان و یاوران و ساختمان ها و وسایل زندگی از اهالی شهری که تو را از آن بیرون کردند توانمندتر بوده اند، « أَهْلَكْنَاهُمْ» و وقتی که پیامبران را تکذیب کردند و موعظه ها در مورد آنان سودمند واقع نگردید ما آنان را هلاک و نابود کردیم و هیچ یاوری نداشتند و قدرتشان در برابر عذاب خدا برایشان کاری نکرد. پس چگونه است حالت اهالی ناتوان شهر تو که تو را از وطنت بیرون کردند و دروغگویت انگاشتند و با تو که برترینِ پیامبران هستی و بهترین پیشینیان و پسینیان هستی دشمنی ورزیدند؟! آن ها به نابود شدن و کیفر سزاوارترند، امّا خداوند پیامبرش را به عنوان سَفیر رحمت و مهربانی و شکیبایی حتی به سوی کافران منکر فرستاده است. آیه ی 14: أَفَمَن كَانَ عَلَى بَینَةٍ مِّن رَّبِّهِ كَمَن زُینَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ؛ آیا کسی که از جانب پروردگارش دلیل روشنی دارد ، همانند کسانی است که کردار بدشان در نظرشان آراسته شده و از پی هواهای خود می روند ? کسی که در امر دین خود از نظر دانش و عمل دارای بینش و بصیرت است و حق را شناخته و از آن پیروی نموده و به آن چه خداوند به اهل حق وعده داده امید دارد، با کسی برابر نیست که دلش کور گشته و حق را ترک گفته و آن را از دست داده است و بدون رهنمودی از سوی خداوند از هوی و هوس خود پیروی کرده است و با این وجود فکر می کند آن چه او بر آن می باشد حق است. پس چقدر این دو گروه از هم دیگر فاصله دارند،و اهل هدایت و اهل گمراهی چه تفاوت بزرگی با یکدیگر دارند! آیه ی 15: مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ كَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاء حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ وصف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده این است که در آن نهرهایی ، است از آبهایی تغییر ناپذیر و نهرهایی از شیری که طعمش دگرگون نمی شود ونهرهایی از شراب که آشامندگان از آن لذت می برند و نهرهایی از عسل مصفی و در آنجا هر گونه میوه که بخواهند هست و نیز آمرزش پروردگارشان آیا بهشتیان همانند کسانی هستند که در آتش جاودانه اند و آنان را از آبی جوشان می آشامانند چنان که روده هایشان تکه تکه می شود. « مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ» ویژگی بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است، بهشتی که خداوند برای آن دسته از بندگانش مهیّا کرده که از ناخشنودی او پرهیز ورزیده و از رضایت او پیروی نموده اند چنین است که « فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاء غَیرِ آسِنٍ» در آن رودبارهایی است که آبش نگندیده و بدبو نگشته است . یعنی آب آن تغییر نمی کند، بدین صورت که بدبو یا تیره شود، بلکه صاف ترین و زلال ترین و خوشبوترین و گوارارترین آب است.« وَأَنْهَارٌ مِن لَّبَنٍ لَّمْ یتَغَیرْ طَعْمُهُ» و رودبارهایی از شیری است که مزّه آن با ترش شدن و غیره تغییر نکرده است. « وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّةٍ لِّلشَّارِبِینَ» و رودبارهایی از شرابی است که نوشندگان از نوشیدن آن لذّت فراوانی می برند و مانند شراب دنیا نیست که طعم آن خوب نیست و انسان را دچار سردرد می کند و عقل را مختل می نماید. « وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى» و رودبارهایی از عسل ناب است که از موم و دیگر آلودگی های آن پاک است. « وَلَهُمْ فِیهَا مِن كُلِّ الثَّمَرَاتِ» و در آن جا آنان هرگونه میوه ای دارند از قبیل خرما و انگور و سیب و انار و انجیر و لیمو و دیگر چیزهایی که در دنیا نظیر و همانندی ندارند. پس این امور دوست داشتنی و مطلوب برایشان حاصل است. سپس فرمود:« وَمَغْفِرَةٌ مِّن رَّبِّهِمْ» و آمرزشی از سوی پروردگارشان که به وسیله ی آن، آن چه مایه ی هراس است از آن ها دور می گردد. پس آیا اینها بهترند یا کسانی که « خَالِدٌ فِی النَّارِ» در آتش گرم و سوزان که عذاب آن چند برابر عذاب دنیاست است جاودانه هستند؟« وَسُقُوا مَاء حَمِیمًا» و در دوزخ آب بسیار داغ به آن ها نوشانده می شود. « فَقَطَّعَ أَمْعَاءهُمْ» در نتیجه روده هایشان را پاره پاره می نماید. آیه ی 17-16: وَمِنْهُم مَّن یسْتَمِعُ إِلَیكَ حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا أُوْلَئِكَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءهُمْ بعضی به تو گوش می دهند ، تا آنگاه که از نزد تو بیرون روند از، دانشمندان می پرسند : این چه سخنانی بود که می گفت ? خدا بر دلهایشان مهر نهاده است و از پی هواهای خود رفته اند وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا زَادَهُمْ هُدًى وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ آنان که هدایت یافته اند ، خدا به هدایتشان می افزاید و پرهیزگاریشان ارزانی می دارد. « وَمِنْهُم مَّن یسْتَمِعُ إِلَیكَ» خداوند متعال می فرماید: در میان منافقان کسانی هستند که به آن چه می گویی گوش فرا می دهند امّا نه به این قصد که آن را بپذیرند و اطاعت کنند، بلکه دل هایشان از آن روی گردان است . بنابراین فرمود:« حَتَّى إِذَا خَرَجُوا مِنْ عِندِكَ قَالُوا لِلَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ مَاذَا قَالَ آنِفًا» تا وقتی که از نزد تو بیرون می روند به کسانی که بدیشان علم و دانش داده شده می گویند: کمی پیش چه گفت؟ یعنی درباره آن چه گفته ای و آن ها شنیده اند و علاقه ای به آن نداشته اند می پرسند، گویا آن را نفهمیده اند. و این نهایت مذّمت آن هاست، چون اگر آنان به خیر علاقمند بودند به آن گوش فرا می دادند و در دل هایشان جای می گرفت و اعضایشان از آن اطاعت می کرد ، امّا آن ها برعکس این هستند. بنابراین فرمود:« أُوْلَئِكَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ» اینان کسانی اند که خداوند بر دل هایشان مهر زده است و به سبب پیروی کردنشان از خواسته های باطل نفسانی شان تمامی راه های خیر را به رویشان بسته است. سپس حالت راه یافتگان را بیان کرد و فرمود:« وَالَّذِینَ اهْتَدَوْا» و کسانی که با ایمان آوردن و فرمانبرداری و اطاعت از آن ها چه خدا را خشنود می کند راهیاب و هدایت شده اند، « زَادَهُمْ هُدًى» خداوند به پاس این کارشان بر هدایتشان می افزاید، « وَآتَاهُمْ تَقْواهُمْ» و به آنان تقوایشان را می دهد. یعنی به آن ها توفیق خیر را می دهد و از شر و بدی آن ها را حفاظت می نماید . پس برای هدایت یافتگان دو پاداش را بیان کرد: یکی علم مفید و دیگری عمل صالح. آیه ی 18: فَهَلْ ینظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِیهُم بَغْتَةً فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ؛ آیا تنها منتظر آنند که به ناگاه قیامت فرا رسد ? هر آینه نشانهای قیامت آشکار شده است و چون فرا رسد پند گرفتنشان را چه فایده ? آیا این تکذیب کنندگان فقط منتظر قیامت هستند، « أَن تَأْتِیهُم بَغْتَةً» که ناگهان و در حالی که نمی دانند به سراغشان بیاید؟« فَقَدْ جَاء أَشْرَاطُهَا» به راستی نشانه هایی که بر نزدیک بودن قیامت دلالت دارند، آمده اند، « فَأَنَّى لَهُمْ إِذَا جَاءتْهُمْ ذِكْرَاهُمْ» پس هنگامی که قیامت بیاید و اجل های آنان تمام شود چگونه فرصت خواهند داشت که پند پذیرند و پوزش بطلبند؟ دیگر زمان آن کار از دست رفته و وقت پند پذیرفتن تمام شده است، و به آن ها عمری داده شده که هرکس بخواهد پند پذیرد در آن پند می گیرد، و هشدار دهنده هم به نزد آن ها آمده است.پس در این جا انسان تشویق شده که قبل از آمدن ناگهانیِ مرگ آمادگی کسب کند، چرا که مرگ انسان به معنی برپا شدن قیامت اوست. آیه ی 19: فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ وَمَثْوَاكُمْ؛ پس بدان که هیچ خدایی جز الله نیست از گناه خود و از گناه مردان و زنان مؤمن آمرزش بخواه خدا می داند که روز به کجا می روید و شب به کجامی آرامید. دانستن باید همواره با اقرار و شناخت قلبی باشد. یعنی آن چه که از آدمی خواسته شده آن را بداند و کمالِ آن این است که به مقتضای دانش خود عمل کند. و این دانشی که خداوند به آن فرمان داده است. که شناخت یگانگی خداست بر هر انسانی فرض عین است و از هیچ کس هرکسی باشد ساقط نمی شود، بلک هرکس باید این را بداند، و امّا راه دانستن این که هیچ معبود به حقّی جز الله نیست چند چیز است که عبارتند از : 1- تدبّر و اندیشیدن در نام ها و صفات خدا و کارهایش که بر کمال و عظمت و شکوه او دلالت می کنند. این ایجاب می کند تا بنده تمام تلاش خود را برای پرستش و بندگیِ پروردگارش که شایسته ی هرگونه ستایش و بزرگی و زیبایی و شکوه است مبذول دارد. و این بزرگترین وسیله ای است برای کسب آگاهی از اینکه « الله» یگانه معبود بر حق است. 2- شناخت این که خداوند در آفرینش و تدبیر امور یکتا و یگانه است، و چنانچه این شناخت و معرفت تحقق پیدا کند، آنگاه دانسته می شود که خداوند در الوهیت نیز یگانه است. 3- شناخت این که او در بخشیدن و عطا کردن نعمت های ظاهری و باطنی و دینی و دنیوی یکتاست و هرگاه انسان این را بداند به خدا دل می بندد و محبّت او در وجودش جای می گیرد و تنها او را که شریکی ندارد بندگی می نماید. 4- آن چه ما مشاهده می کنیم می شنویم مبنی بر اینکه خداوند به دوستان موحدّش پاداش هایی از قبیل پیروزی و نعمت های دنیوی می دهد، و دشمنان مشرکش را عقوبت می دهد، این امر بیانگر آن است که تنها خداوند سزاوار بندگی و عبادت است. 5- شناخت صفت های بت ها و همتایانی که به همراه خداوند مورد پرستش قرار گرفته اند و به خدایی گرفته شده اند، و این که آن ها از همه ی جهات ناقص اند و محتاج می باشند و مالک سود و زیان خویشتن و عبادت کنندگان خود نیستند و چیزی از مرگ و زندگی و رستاخیز در دست آن ها نیست، و نمی توانند پرستش کنندگان خود را یاری کنند و به اندازه ذرّه ای به آن ها سود بخشند و خیری را برایشان فراهم آورند و شرّی را از آن ها دور نمایند، شناخت این امور باعث می شود که انسان بداند هیچ معبود به حقّی جز خداوند وجود ندارد و الوّهیت غیر خدا باطل می باشد. 6- همه ی کتاب ها بر یگانگی خدا متفق هستند. 7- برگزیدگان خلق که از نظر اخلاق و خرد و فکر و درست اندیشی و دانش از همه مردم کامل تر هستند و آنان پیامبران خدا و علمای ربّانی می باشند به یگانگی خداوند گواهی داده اند. 8- دلایل آفاقی و أنفُسی که خ داوند آن ها را پدید آورده است بر توحید دلالت می کنند و آفرینش دنیا و حکمت بدیع او با زبان حال ندای توحید را سر می دهند. این ها راه هایی هستند برای دانستن این که هیچ معبود به حقّی جز الله وجود ندارد؛ مطلبی که خداوند در جاهای زیادی بندگان را به آن دعوت کرده و در کتابش آن را بارها تکرار نموده است. هرگاه بنده در یکی از این راه ها بیاندیشد به یگانگی خداوند یقین می کند ، پس چگونه است اگر در همه ی اینها بیندیشد؟ و استفاده از همه این راه ها برایش ممکن باشد؟ پس در آن وقت ایمان به الوّهیت خدا و شناخت آن در قلب بنده ریشه می دواند؛ طوری که همانند کوه های محکم هیچ شبهات و خیالاتی آن را متزلزل نمی کنند و باطل و شبهه چیزی جز رشد و کمال به نمی افزاید. علاوه بر این ها اگر به دلیل بزرگ توحید که اندیشیدن در قرآن و تامّل در آیات آن است بنگری خواهی دید که قران بزرگ ترین راهِ رسیدن به توحید است و از مفاهیم آن چیزهایی را به دست می آوری که از دیگر راه ها به دست نمی آید. « وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِكَ» و از خداوند برای گناهانت آمرزش بخواه، به این صورت که اسباب آمرزش را فراهم کنی از قبیل توبه و استغفار و انجام نیکی ها که بدی ها را از بین می برند و ترک کردن گناهان و گذشت از جرائم . « وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ» و همچنین برای مردان و زنان مومن آمرزش بخواه چرا که آن ها به خاطر ایمانشان بر هر مرد و زن مسلمانی حق دارند. و از جمله حقوقشان این است که برایشان دعا کنی و برای گناهانشان از خداوند طلب آمرزش نماید. وهرگاه فرمان یافت که برای آنها استغفار نماید؛ استغفاری که متضّمن زدوده شدن گناهان و کیفرها از آنان است، این استغفار مستلزم خیر خواهی و دلسوزی برای آنان است و باید هر چیز نیز بپسندد و دوست بدارد، و آن چه برای خود نمی پسندد برای مومنان نیز نپسندد و آن ها را به آن چه که خیرشان در آن است امر کند و از آن چه که باعث زیانشان می شود باز دارد و از بدی ها و عیب هایشان درگذرد و به وحدت و یکپارچگی آن ها علاقمند باشد و بکوشد اتحّادی را در میان آنان به وجود آورد که به وسیله ی آن دل هایشان انس و الفت یابد، و کینه هایی را که در میانشان است از بین ببرد؛ کینه هایی که به دشمنی و چند دستگی می انجامد و به وسیله ی آن گناهان و معصیت هایشان افزایش می یابد. « وَاللَّهُ یعْلَمُ مُتَقَلَّبَكُمْ» و خداوند تصّرفات و حرکت هایتان و آمد و رفت شما را می داند، « وَمَثْوَاكُمْ» و محلّی را که در آن مستقّر می شوید می داند. پس او حرکات و سکنات شما را می داند. و طبق آن کامل ترین سزا و جزا را به شما می دهد. آیه ی 23-20: وَیقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِیهَا الْقِتَالُ رَأَیتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ ینظُرُونَ إِلَیكَ نَظَرَ الْمَغْشِی عَلَیهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ ؛ کسانی که ایمان آورده اند می گویند : چرا از جانب خدا سوره ای نازل ، نمی شود ? چون سوره ای از محکمات نازل شود که در آن سخن از جنگ رفته باشد، آنان را که در دلشان مرضی هست بینی که چون کسی که بیهوشی مرگ بر او چیره شده به تو می نگرند پس برایشان شایسته تر طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ لَكَانَ خَیرًا لَّهُمْ فرمانبرداری است و سخن نیکو گفتن و چون تصمیم به جنگ گرفته شد ، اگربا خدا صداقت ورزند برایشان بهتر است فَهَلْ عَسَیتُمْ إِن تَوَلَّیتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ آیا اگر به حکومت رسیدید ، می خواهید در زمین فساد کنید و پیوند، خویشاوندیتان را ببرید ? أُوْلَئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ اینانند که خدا لعنتشان کرده است و گوشهایشان را کر و چشمانشان را کورساخته است. خداوند متعال می فرماید:« وَیقُولُ الَّذِینَ آمَنُوا» مومنان برای این که به انجام کارهای دشوار مبادرت ورزند و در حالی که شتاب دارند می گویند:« لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ» کاش سوره ای نازل می شد که در آن به جنگیدن امر می شد. « فَإِذَا أُنزِلَتْ سُورَةٌ مُّحْكَمَةٌ» و زمانی که سوره ای با معنایی روشن نازل شود؛ سوره ای که عمل کردن به آن لازم و ضروری باشد، « وَذُكِرَ فِیهَا الْقِتَالُ» و کارزار و جنگیدن که سخت ترین چیز برای انسان است در آن ذکر گردد، آن هایی که ایمانشان ضعیف است بر اطاعت از این فرمان ها استوار نمی مانند . بنابراین فرمود:« رَأَیتَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ ینظُرُونَ إِلَیكَ نَظَرَ الْمَغْشِی عَلَیهِ مِنَ الْمَوْتِ» بیمار دلان را می بینی همچون کسی به تو نگاه می کنند که به سبب مرگ بیهوش افتاده است. از بس که جنگیدن را دوست ندارند و بر آن ها دشوار و سخت است. و این همانند فرموده الهی است که می فرماید:« أَلَم تَرَ إِلَی الَّذیِنَ قِیلَ لَهُم کُفُّوا أَیدِیَکُم وَأَقِیمُوا الصَّلوَةَ وَءَ اتُوا الزَّکَوةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیهِمُ القَتِالُ إِذا فَریقُ مِّنهُم یَخشَونَ النَّاسَ کَخَشیَةِ اللَّهِ » آیا کسانی را نمی بینی که به آن ها گفته شد: دست نگاه دارید و نماز را برپای دارید و زکات را بپردازید. پس وقتی کارزار بر آن ها مقّرر گردید ناگهان گروهی از آنان آن چنان از مردم می ترسیدند که از خدا ترسیده می شود. سپس خداوند متعال آنان را به چیزی فرا خواند که برایشان سزاوارتر و شایسته تر است. پس فرمود:« فَأَوْلَى لَهُمْ؛ طَاعَةٌ وَقَوْلٌ مَّعْرُوفٌ» برایشان بهتر است که از فرمان کنونی که بر آنان قطعی است اطاعت کنند و بر انجام آن عزم را جزم کنند و به دنبال آن نباشند که چیزی برایشان مقّرر گردد که بر آن ها دشوار است، و باید به عافیت و عفو الهی خوشحال باشند.« فَإِذَا عَزَمَ الْأَمْرُ» و هرگاه کار و فرمانی جدّی و قطعی برایشان آمد، « فَلَوْ صَدَقُوا اللَّهَ» پس در این حالت اگر با کمک خواستن از خدا و مبذول داشتن تلاش در راه اطاعت از او با خدا به راستی رفتار کنند، « لَكَانَ خَیرًا لَّهُمْ» برایشان از حالت اولّی از چند جهت بهتر است: 1- بنده از هر جهت ناقص است و قدرتی ندارد مگر این که خداوند او را یاری نماید پس اضافه بر آن چه در صدد انجام دادن آن است طلب نکند. 2- هرگاه آدمی به آینده مشغول و دلبسته شود در انجام وظیفه فعلی و وظیفه ی آینده اش ناتوان خواهد بود. و از آن جا که اراده اش به کار آینده معطوف است نمی تواند کار فعلی را انجام دهد، و کار آینده را بدان خاطر نمی تواند انجام دهد، و کار آینده را بدان خاطر نمی تواند انجام دهد که نشاط و فعالّیت را از دست داده است. 3- انسانی که آرزوهای آینده را در سر می پروراند در صورتی که در کار کنونی و فعلی اش تنبلی ورزد همانند کسی است که ادعا می کند حتما دارای توانایی و قدرت است و در توانایی خویش یقین دارد و بر اموراتی غیبی قسم می خورد که در آینده برایش پیش خواهد آمد، حال آنکه تنها خدا بر این امور علم و آگاهی دارد، نیز بر خدا حکم می کند که در آینده خدا چنین و چنان خواهد کرد. پس چنین شخصی سزاوار آن است که خدا کمکش نکند و نتواند کاری را انجام دهد که قصد و اراده ی آن را کرده بود. پس آن چه که باید بنده فکر و اراده و فعاّلیت خود را بر آن متمرکز کند زمان حال است و باید به اندازه ی توانش وظیفه ی خود را ادا کند، سس با نشاط و همّتی عالی و اراده ای مستحکم به استقبال لحظه ها و اوقات برود و در این راستا از پروردگارش کمک جوید. و مسلّما چنین شخصی در همه ی کارهایش بیش تر موفّق می گردد و آن را درست انجام می دهد. سپس خداوند متعال از حالت کسی خبر می دهد که از اطاعت پروردگارش روی گردان شده است. پس فرمود: چنین شخصی به سوی خیر و خوبی روی نیاورده بلکه به سوی شر و بدی روی آورده است:« فَهَلْ عَسَیتُمْ إِن تَوَلَّیتُمْ أَن تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ» آیا اگر روی گردان شوید جز این انتظار می رود که در زمین فساد کنید و پیوند خویشاوندیتان را بگسلید؟ یعنی دوامر در پیش رو دارید: یکی پایبندی به این خبر و رشد و رستگاری است. و دیگر اینکه روی گردانی از اطاعت خدا که تباهی در زمین است با انجام دادن گناهان و از هم گسستن پیوند خویشاوندی. « أُوْلَئِكَ الَّذِینَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ» کسانی که در زمین فساد و تباهی کرده و پیوند خویشاوندی خود را گسسته اند خداوند ایشان را لعنت نموده و از رحمت خویش بدور کرده است ، و به ناخشنودی و خشم خداوند نزدیک شده اند. « فَأَصَمَّهُمْ وَأَعْمَى أَبْصَارَهُمْ» و آنان را چنان نموده که آن چه را به آن ها فایده می دهد نمی شنوند و آن را نمی بینند. آن ها گوش هایی دارند ولی چنان نمی شنوند که پند پذیرند و یقین کنند، بلکه شنیدن آن ها فقط این فایده را بر آن ها اتمام حجّت می شود. و آن ها چشم هایی دارند امّا با آن نشانه ها را نمی بینند و با چشم های خود به حجّت ها و دلایل نمی نگرند. آیه ی 24: أَفَلَا یتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؛ آیا در قرآن نمی اندیشند یا بر دلهایشان قفلهاست ? آیا این اعراض کنندگان در کتاب خدا نمی اندیشند و به گونه شایسته در آن تاّمل نمی ورزند؟ چون اگر در آن تدّبر کنند قرآن آن ها را به همه ی خوبی ها راهنمایی می کند و از هر شرّ و بدی برحذر می دارد و دل هایشان را از ایمان و یقین سرشار خواهد کرد. و آن ها را به مطالب عالی و عطایای گران بها خواهد رساند و راهی را که انسان را به خدا و به بهشت او می رساند و مکّملات این راه و مفسدات آن را برایشان بیان می دارد. و نیز راهی را که انسان را به عذاب می رساند و نیز چگونگی پرهیز از آن راه را بیان می نماید. و پرورگارشان را به آن ها خواهد شناساند و اسما و صفاتش و احسان او را به آن ها معرفّی خواهد کرد، و آنان را به پاداش فراوان راغب می گرداند و از دچار شدن به کیفر و عذاب خدا برحذر میدارد. « أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» آیا دل هایشان بر حالت روی گردانی و غفلت و اعتراض قف گردیده است ، پس خیر و خوبی هرگز در آن داخل نخواهد شد؟ آیه ی 28-25: إِنَّ الَّذِینَ ارْتَدُّوا عَلَى أَدْبَارِهِم مِّن بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمُ الْهُدَى الشَّیطَانُ سَوَّلَ لَهُمْ وَأَمْلَى لَهُمْ شیطان اعمال کسانی را که بعد از آشکار شدن راه هدایت مرتد شدند و بازگشتند ، در نظرشان بیاراست و در گمراهی نگاهشان داشت. ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِینَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِیعُكُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ یعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ و این بدان سبب است که به آن گروه که آیات خدا را ناخوش می داشتند ،می ، گفتند : ما در پاره ای از کارها فرمانبردار شما هستیم و خدا از رازشان آگاه است فَكَیفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ یضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ چگونه اند آنگاه که فرشتگان آنها را می میرانند و بر صورت و پشتهایشان می زنند ? ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ این به کیفر آن است که از آنچه خدا را به خشم می آورد پیروی می کرده اند و از آنچه خشنودش می ساخته کراهت داشته اند خدا نیز اعمالشان را نابود کرد خداوند از حالت کسانی خبر می دهد که از هدایت و ایمان به کفر و گمراهیِ پیشین خود برگشتند. این ها از روی دلیل و حجّت برنگشته اند، بلکه شیطان آن ها را فریب داده و کفر و گمراهی را برایشان آراسته و با آرزوهای طولانی فریفته است. « بَعدِهُمُ وَیُمَنّیِهِم وَمَا یَعِدهُمُ الشَّیطَنُ إِلَّا غُرُوراً» شیطان به آن ها وعده می دهد و جز فریب و دروغ چیزی به آن ها وعده نمی دهد. « ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ» این بدان خاطر است که هدایت برای آن ها روشن گردید امّا علاقه ای به آن نشان نداده اند و آن را ترک گفتند.« قَالُوا لِلَّذِینَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ» و به کسانی که دشمن چیزی هستند که خدا فرو فرستاده و با خدا و پیامبرش ابراز دشمنی می کنند، گفتند:« سَنُطِیعُكُمْ فِی بَعْضِ الْأَمْرِ» در برخی از امور از شما فرمان خواهیم برد. یعنی در چیزی که موافق و مطابق با خواست ها و امیالشان می باشد. بنابراین خداوند آنها را به وسیله ی گمراه ساختن و ماندگار ساختن برآن چه که آن ها را به شقاوت ابدی و عذاب همیشگی می رساند عقوبت کرد. « وَاللَّهُ یعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ» و خداوند نهان کاری آنان را می داند، از این رو رسوایشان کرد و اسرار آن ها را برای بندگان مومن خود بیان نمود تا فریب آن را نخورند. « فَکیفَ» پس حال آنان چگونه خواهد بود، و چه حالت زشت و بدی خواهند داشت، « إِذَا تَوَفَّتْهُمْ الْمَلَائِكَةُ» بدان هنگام که فرشتگانِ مامور قبض ارواح به سراغشان آیند و ارواحشان را قبض کنند، « یضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ» و چهره ها و پشت های ایشان را با گرزهای آهنین بزنند؟! «ذَلِکَ» عذابی که سزاوار آن گشتند و بدان گرفتار شدند، « بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ» به سبب آن است که آنان کفر و گناهانی را که باعث به خشم آمدن خداوند می شود مرتکب شدند .« وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ» و به دست آوردن خشنودی اش را ناخوش داشتند. پس آن ها به چیزی که آنان را به خدا نزدیک می نماید علاقه ای نداشتند.« فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ» و خداوند نیز اعمالشان را نابود کرد. به خلاف کسی که از رضایتِ خدا پیروی نموده و ناخشنودی او را ناخوش داشته است، پس خداوند بدی ها و گناهان او را می زداید و پاداش او را دو چندان می نماید. آیه ی 31-29: أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ؛ آیا آنان که در دلشان مرضی است می پندارند که خدا کینه ای را که در دل نهفته دارند آشکار نخواهد کرد ? وَلَوْ نَشَاء لَأَرَینَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ یعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ اگر بخواهیم ، آنها را به تو می نمایانیم و تو آنها را به سیمایشان یا، از شیوه سخنشان خواهی شناخت ، و خدا از اعمالتان آگاه است وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ و شما را می آزماییم تا مجاهدان و صابرانتان را بشناسیم و حدیثتان را آشکار کنیم. « أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ» خداوند متعال می فرماید: آیا کسانی که در دل هایشان بیماریِ شبهات و شهوات است و دل هایشان دچار نابسامانی گشته است پنداشت اند که « أَن لَّن یخْرِجَ اللَّهُ أَضْغَانَهُمْ» خداوند عداوتی را که در دل نسبت به اسلام و مسلمین دارند بیرون نمی آورد؟ این گمانی است که سزاوار حکمت خداوندی نیست، چون باید راستگو را از دروغگو مشخّص نماید. و این امر با آزمودن با مشکلات محّقق می شود، و هرکس بر این آزمایشات ثابت قدم بماند و ایمانش هم چنان پایدار باشد او مومن حقیقی است. و هرکس این آزمایشات موجبات آن را فراهم کندکه به عقبت برگردد یعنی به هنگام ابتلا و آزمایش داد و فریاد سر دهد و ایمانش ضعیف گ ردد و کینه ای را که در دل دارد اظهار نماید و نفاق او ظاهر گردد، این مقتضای حکمت الهی است. با این که خداوند متعال فرموده است:« وَلَوْ نَشَاء لَأَرَینَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُم بِسِیمَاهُمْ» و اگر ما می خواستیم قطعا آنان را به تو نشان می دادیم، آنگاه آنان را از روی قیافه و سیمای ظاهری شان می شناختی، « وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ» و اگر ما می خواستیم قطعا آنان را به تو نشان می دادیم ، آنگاه آنان را از روی قیافه و سیمای ظاهرشان می شناختی، « وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِی لَحْنِ الْقَوْلِ» و مسلما از روی طرز سخن گفتن ونحوه گفتار ، آنان را می شناسی. یعنی حتما آن چه در دل هایشان است از طریق لغزش های گفتاری ظاهر می گردد، چون زبان، خوبی ها و بدی هایی را که در دل هاست، آشکار می نماید، « وَاللَّهُ یعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ» پس شما را بر آن مجازات می کند. سپس بزرگ ترین امتحانی را که با آن؛ بندگان آزموده می شوند بیان کرد و آن جهاد کردن در راه خداست . پس فرمود:« وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ» و بی گمان ایمان و شکیبایی تان را می آزماییم، « حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِینَ مِنكُمْ وَالصَّابِرِینَ وَنَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ» تا مجاهدان و شکیبایان شما را معلوم بداریم، و اخبار شما را بیازماییم. پس هرکس از فرمان خدا اطاعت کند و با یاری کردن دین خدا و برای اعلای کلمه ی او در راه خدا جهاد نماید او مومن حقیقی است، و هرکس در این کار تنبلی ورزد این نقصی درایمانش خواهد بود. آیه ی 32: إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمُ الهُدَى لَن یضُرُّوا اللَّهَ شَیئًا وَسَیحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ ؛ کسانی که ایمان نیاوردند و از راه خدا رویگردان شدند و با آنکه راه هدایت برایشان آشکار شده بود با پیامبر مخالفت ورزیدند ، هیچ زیانی به خدانخواهند رسانید و خدا اعمالشان را نابود خواهد کرد. این وعید سختی است برای کسی که انواع شر و بدی را در خود جمع نموده است از قبیل کفر ورزیدن به خدا و بازداشتن مردم از راه او؛ راهی که آن را برای بندگانش قرار داده است. « وَشَاقُّوا الرَّسُولَ مِن بَعْدِ مَا تَبَینَ لَهُمُ الهُدَى» و قصدا و از روی کینه با پیامبر مخالفت ورزیده اند، بعد از آن که هدایت برایشان روشن شده است، و مخالفت و دشمنی آنان از روی جهالت نیست. این چنین کسانی« لَن یضُرُّوا اللَّهَ شَیئًا» هرگز کم ترین زیانی به خدا نمی رسانند و از فرمانروایی او چیزی را نمی کاهند. « وَسَیحْبِطُ أَعْمَالَهُمْ » و کارها و تلاش هایی را که در راه یاری کردن باطل انجام می دهند تباه می گرداند؛ به این صورت که نتیجه ای جز ناکامی و زیان برای آنان ندارد. و نیز کارهایی که از انجام آن امید پاداش دارند از آنان پذیرفته نمی شود، چون شرطِ پذیرفتن درآن وجود ندارد. آیه ی 33: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَأَطِیعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ، ای مردم ، از خدا اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید و اعمال خویش را، باطل مسازید. خداوند متعال مومنان را به چیزی دستور می دهد که سعادت دنیوی و اخروی آنان را تامین می گرداند و آن اطاعت از خدا و اطاعت از پیامبرش در اصول و فروع دین می باشد. و اطاعت یعنی فرمان بردن از دستورات و پرهیز کردن از آن چه از آن نهی شده است، به صورتی که کاملا مخلصانه انجام شود و درانجام آن از پیامبر اطاعت گردد.« وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ» و اعمالتان را باطل مگردانید. کار خیری که انجام می شود، با چیزی از قبیل منت گذاردن و خود پسندی و شهرت طلبی باطل می گردد. نیز با انجام گناهانی، آن اعمال نابود می گردند و پاداش آن از بین می رود. نیز عمل خیری که انجام می شود با ادامه ندادن آن یا آوردن چیزی که آن را فاسد می کند تباه می گردد. پس مبطلات نماز و روزه و حج و امثال آن همه در این داخل هستند، و از آن نهی شده است. و فقها از این آیه بر حرمت قطع کردن فرض، و کراهت ناتمام گذاشتن نفل بدون این که سببی برا آن باشد استدلال کرده اند . وقتی خداوند از باطل کردن اعمال نهی کرد، به اصلاح و کامل گرداندن آن، و انجام دادن آن به صورتی که از نظر علمی و عملی درست باشد فرمان داد. آیه ی 35-34: إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ فَلَن یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ خدا کسانی را که کفر ورزیدند و از راه خدا رویگردان شدند و در کفر مردند، هرگز نخواهد آمرزید فَلَا تَهِنُوا وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن یتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ سستی نورزید تا دعوت به مصالحه کنید شما برتر هستید و خدا با شماست و از پاداشهایتان نخواهد کاست. این آیه و آیه ای که در سوره بقره است: « وَمَن یَرتَدِد مِنکُم عَن دِینِه فَیَمُت وَهُوَ کَافِرُ فَأُولَئِکَ حَبِطَت أَعمَلُهُم فِِی الدُّنیا وَالأَخِرَةِ» هر نصی را که به صورت مطلق ذکر شده و مبّین آن باشد که کفر، اعمال را تباه می سازد، مقّید می گردانند، و آن این که زمانی اعمال حبط و نابود می شوند که فرد در حالت کفر بمیرد. پس در اینجا فرمود:« إِنَّ الَّذِینَ كَفَرُوا وَصَدُّوا عَن سَبِیلِ اللَّهِ» بی گمان کسانی که به خدا و فرشتگان و کتاب ها و پیامبرانش و روز قیامت کفر ورزیدند و با بی علاقه کردن آن ها به حق و دعوت کردنشان به باطل و زیبا جلوه دادن آن، مردم را از راه خدا بازداشته اند، « ثُمَّ مَاتُوا وَهُمْ كُفَّارٌ» سپس در حال کفر بودند و از کفر توبه نکردند، «فَلَن یغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ» خداوند هرگز آنان را نمی بخشد؛ نه به سبب شفاعت کسی آن ها را می بخشد و نه با چیز دیگری آن ها را می آمرزد، چون کیفر و عذاب بر آن ها قطعی گردیده است و پاداش را از دست داده اند و بر آن ها واجب گردیده که همیشه در آتش جهنم بمانند و هیچ گاه دروازه ی رحمت خداوند مهربان و آمرزنده به روی آن ها باز نمی شود. و مفهوم آیه کریمه این است که اگر آن ها پیش از مرگشان از این کار خود توبه نمایند خداوند آن ها را می بخشد و مورد مرحمت قرار می دهد و آنان را به بهشت داخل می گرداند گرچه آن ها عمر خود را بر کفر و بازداشتن از راه خدا و انجام گناهان سپری کرده باشند. پس پاک و منّزه است خداوندیکه درهای رحمت را به روی بندگانش گشوده و به آنان فرصت داده تا در طول دوران حیاتشان بتوانند توبه نمایند. و پاک است خداوند بردبار که گناهکاران را فورا کیفر نمی دهد، بلکه از آن ها در می گذرد و به آنان روزی می دهد، انگار اصلا نافرمانی اش را نکرده اند. با این که خداوند بر مجازات کردن آن ها تواناست. سپس خداوند متعال فرمود:« فَلَا تَهِنُوا» یعنی از جنگیدن با دشمنانتان سست نشوید و ترس بر شما مستولی نگردد بلکه شکیبایی ورزید و پایداری کنید و خود را به جنگیدن و دلیری وادار نمایید و این کار را برای طلب خشنودی پروردگارتان و برای خیرخواهی اسلام و به خشم آوردن شیطان انجام دهید. « وَتَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ» و به منظور راحت طلبی به صلح فرا نخوانید، « وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَاللَّهُ مَعَكُمْ وَلَن یتِرَكُمْ أَعْمَالَكُمْ» در حالی که شما برترید و خداوند با شماست و اجر اعمالتان را کم نمی گرداند. پس این سه چیز باعث صبر و شکیبایی می شوند، و این که خود را پیروز و برتر بدانند، زیرا: اسباب پیروزی برایشان فراهم گشته و از جانب خداوند وعده راستین به آن ها داده شده است. و انسان سست نمی شود مگر این که از دیگران خوارتر باشد و از نظر نیرو و سلاح و قدرت داخلی و خارجی از دشمن ضعیف تر باشد. چون آن ها مومن هستند کمک و یاری خداوند با آنان است و این باعث می گردد تا دل هایشان قوّت بگیرد و علیه دشمن خود بپاخیزند. و خداوند از اجر و پاداش اعمالتان نمی کاهد بلکه آن را به تمام و کمال خواهد داد و از فضل خویش به آن می افزاید، به خصوص عبادت جهاد، پس هزینه ای که در راه جهاد صرف شود تا هفتصد برابر و بیش تر از آن پاداشش فزونی می یابد. « ذَلِکَ بِأَنَّهُمُ لَا یُصیبُهُم ظَمَأُ وَلَا نَصَبُ وَلَا مَخمَصَةُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَلَا یَطَئُونَ مَوطِئَا یَغیِظُ الکُفَّارَ وَلَا یَنَالُونَ مِن عَدُوِ نَّیلَا إِلَّا کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلُ صَلِحُ إِنَّ اللهَ لَا یُضیِعُ أَجرَ المُحسنینَ ، وَلَا یُنفِقُونَ نَفَقَةَ صَغیِرَة وَلَا کَبِیرَةَ وَلاَ یَقطَعُونَ وَادیاً إِلَّا کُتِبَ لَهُم لِیَجزِیهُمُ اللَّهُ أَحسَنَ مَا کَانُوا یَعمَلونَ» این بدان سبب است که هیچ تشنگی و رنج و گرسنگی در راه خدا به آنان دست نمی دهد، و به هیچ جایی که کافران را به خشم آورد پا نمی گزارند ،و به دشمن ضربه ای نمی زنند مگر اینکه در مقابل هریک از این کارهایشان برای آنان عملی صالح نوشته می شود. بی گمان خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کند. و آنان هیچ نفقه ی کوچک و بزرگی را انفاق نمی کنند و از هیچ وادی و درّه ای نمی گذرند مگر این که برایشان ثبت و ضبط می شود، تا خداوند پاداش بهترین کارهایی را که می کرده اند به آنان بدهد. پس هرگاه انسان دانست که خداوند عمل و جهاد او را ضایع نمی گرداند این باعث نشاط و تلاش او برای انجام آن چه، اجر و پاداش به دنبال دارد می گردد. پس چگونه است اگر هر سه مورد ذکر شده در میان باشند؟ به راستی این امور سه گانه باعث نشاط کامل آدمی می گردند. و خداوند این گونه بندگانش را تشویق نموده و آن ها را به انجام کارهایی که سبب صلاح و رستگاری شان می گردد واداشته است. آیه ی 38-36: إِنَّمَا الحَیاةُ الدُّنْیا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا یسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ جز این نیست که زندگی اینجهانی بازیچه و بیهودگی است و اگر ایمان ، بیاورید و پرهیزگاری کنید خدا پاداشهایتان را خواهد داد ، و از شما اموالتان را نمی طلبد إِن یسْأَلْكُمُوهَا فَیحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَیخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ اگر از شما مالی طلبد و به اصرار هم طلبد ، آنگاه بخل می ورزید و کینه های نهفته تان را آشکار می سازد هَاأَنتُمْ هَؤُلَاء تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَمِنكُم مَّن یبْخَلُ وَمَن یبْخَلْ فَإِنَّمَا یبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ وَاللَّهُ الْغَنِی وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء وَإِن تَتَوَلَّوْا یسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیرَكُمْ ثُمَّ لَا یكُونُوا أَمْثَالَكُمْ آگاه باشید که شما را دعوت می کنند تا در راه خدا انفاق کنید بعضی ازشما بخل می ورزند ، و هر کس که بخل ورزد ، در حق خود بخل ورزیده است زیرا خدا بی نیاز است و شما نیازمندانید و اگر روی برتابید ، به جای شما مردمی دیگر آرد که هرگز همسان شما نباشند. در این جا خداوند با بیان حقیقت زندگی و اینکه زندگانی چیزی جز بازیچه و سرگرمی نیست بندگان را نسبت به آن بی علاقه می کند. پس بنده همواره به مال و فرزندان و زیبایی و لذّت بردناز زنان و خوردنی ها و نوشیدنی ها و مجالست و منظره ها و ریاست ها سرگرم است و همواره به کاری مشغول است که به او فایده ای نمی رساند، بلکه انسان در میان بیکاری و غفلت گناهان دور می زند تا این که زندگانی او در دنیا کامل می گردد و به پایان می رسد و اجل و زمان مرگش فرا می رسد. در این هنگام چیزهایی که او بدان مشغول بوده است گذاشته اند و از او جدا شده اند و فایده ای از آن عاید او نگردیده است بلکه زیانمندی و محرومّیت برایش آشکار شده و عذاب او حاضر گردیده است. پس این ایجاب می کند تا فرد عاقل به دنیا علاقمند نباشد و به آن اهتمام نورزد، بلکه چیزی که باید بدان توجه و اهتمام بورزد همان است که خداوند بیان نموده و فرموده است:« وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا» و اگر به خدا و فرشتگان و کتاب ها و پیامبرانش و روز قیامت ایمان بیاورید و تقوای الهی را رعایت کنید که از لوازم و مقتضیات ایمان است سودمند می گردید. و تقوا یعنی عمل کردن همیشگی به آن چه سبب رضایت خدا می شود، و این که گناهان ترک شوند. پس این چیزی است که به بنده فایده می رساند و به جاست اگر در آن رقابت صورت گیرد و همّت ها و تلاش ها در طلب آن مبذول داشته شوند. و این چیزی است که خداوند از بندگانش خواسته است. و از آن جا که به آن ها لطف داشته و نسبت به آنان مهربان است این چیز را از آن ها خواسته تا پاداش فراوان به آن ها بدهد، بنابراین فرمود:« وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یؤْتِكُمْ أُجُورَكُمْ وَلَا یسْأَلْكُمْ أَمْوَالَكُمْ» و اگر ایمان بیاوید و پرهیزگاری کنید. پاداش هایتان را به شما می دهد و اموالتان را درخواست نمی کند. یعنی خداوند نمی خواهد به شما تکلیف بکند که اموالتان را از شما بگیرد و شما را بدون مال و دارایی بگذارد که این امر بر شما دشوار و سخت است. و یا چنان نقصانی از شما نمی خواهد که به زیانتان باشد. بنابراین فرمود:« إِن یسْأَلْكُمُوهَا فَیحْفِكُمْ تَبْخَلُوا وَیخْرِجْ أَضْغَانَكُمْ» اگر خداوند اموالتان را از شما بخواهد و بر آن اصرار ورزد و بر شما سخت بگیرد، تنگ چشمی خواهید کرد و این سبب می شود تا کینه هایی که در دل هایتان است آشکار گردد؛ آن گاه که از شما چیزی خواسته شود که بذل و خرج کردن آن را دوست ندارید. دلیل این که اگر خداوند مال و دارایی شما را درخواست کند و با خواستن آن بر شما سخت بگیرد شما از دادن آن ابا خواهید ورزید این است که « تُدْعَوْنَ لِتُنفِقُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ» شما فرا خوانده می شوید تا در راستای مصلحت دینی و دنیوی تان در راه خدا انفاق کنید، « فَمِنكُم مَّن یبْخَلُ» پس هستند از شما کسانی که بخل می ورزند. بنابراین چگونه خواهد بود اگر از شما بخواهد اموالتان را در مسیری خرج کنید که در آن مصلحتی زودرس نبینید؟ آیا به طریق اولی از دادن اموالتان سرباز نخواهید زد؟! سپس فرمود:« وَمَن یبْخَلْ فَإِنَّمَا یبْخَلُ عَن نَّفْسِهِ» و هرکس بخل بورزد، در حق خود بخل می ورزد، چون او خودش را از پاداش خداوند متعال محروم کرده و خیر فراوانی را از دست داده است، و با انفاق نکردن، کوچک ترین زیانی به خداوند نخواهد رسید، « وَاللَّهُ الْغَنِی وَأَنتُمُ الْفُقَرَاء» و خداوند توانگر و بی نیاز است و شما نیازمندید، و در همه ی اوقات خود و در همه کارهایتان به او محتاج هستید.« وَإِن تَتَوَلَّوْا» و اگر از ایمان آوردن ِ به خدا و اطاعت از فرمان هایش روی برتابید، « یسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیرَكُمْ ثُمَّ لَا یكُونُوا أَمْثَالَكُمْ» گروهی دیگر را جایگزین شما می سازد و آنان هرگز همانند شما از دستور او سرپیچی نخواهند کرد و روی بر نمی تابند، بلکه از خدا و پیامبرش اطاعت می کنند و خدا و رسولش را دوست دارند. همان طورکه خداوند متعال فرموده است:« یَآیُّهَا الَّذینَ أَمَنُوا مَن یَرتَدَ مِنکُم عَن دِینِهِ فَسَوفَ یَأتِی اللَّهُ بِقَومِ یُحِبُّهُم وَیُحِبُّونَهُ» ای مومنان! هرکس از شما از دینش برگردد و مرتد شود خداوند گروهی را خواهد آورد که آن ها را دوست می دارد و آن ها نیز او را دوست می دارند. پایان تفسیر سوره محمّد
تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی islamwebpedia.com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|