Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "إن لله أقواما اختصهم بالنعم لمنافع العباد" (روايت طبراني)
«خداوند بندگان بخصوصى دارد كه آنها را براى منفعت به مردم برگزيده است».

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>لباس > لباس روحانی و لباس جسمانی

شماره مقاله : 9436              تعداد مشاهده : 603             تاریخ افزودن مقاله : 16/1/1390

لباس روحانی و لباس جسمانی ‏

در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) شخص رسول و اصحاب لباس متمایزی را برتن نداشتند فرهنگ ‏داشتن لباس متمایزرا علمای مسیحی داشتند، دراسلام اصولاً تفكیك طبقاتی مطرح ‏نبود!که یک طبقه مقدس شوند و دیگران نامقدس، در اسلام اوّلیه لباس شهرت حرام ‏بود هیچكس لباس متمایزی برتن قشرخاصی بعنوان روحانی نمی دید كه از دیگران متمایز ‏گردد .‏
قال رسول الله (صلی الله علیه وسلم) خیر الناس لباس اهل زمانه = بهترین لباس مردم ، لباس اقلیم ‏جغرافیائیست .‏
لباس رسول خدا (صلی الله علیه وسلم) مانند دیگر مردم بود ، هر تازه واردی كه به مسجد وارد می شد می ‏پرسید : محمّد كدام است ؟ نه عمامه سیاه داشت نه عبای مخصوص و نه نوری از سرآن ‏حضرت متصاعد می شد و اگر حضرت علی عمامه سفید داشت این همان دستاری بود كه ‏مردم بر سر ابوجهل هم جهت جلوگیری از آفتاب می دیدند و حتی سیاه وسفیدبودن آنهم ‏مهم نبود ،‌ امروز كه مدعیان مذهبی با گذاشتن عمامه سیاه ادعا می كنند ما سید هستیم ‏غافل از این نكته مهّم شده اندكه خود علی(علیه السلام) با آنكه سید بزرگشان است عمامه سفید ‏داشت !كه هرگاه پیامبر خدا او را از دور می دید می فرمود :‌ ‏
جاء علی فی سحاب= یعنی : علی در ابر آمد (كه مقصود عمامه سفید بود)
وخودحضرت امیردرنهج البلاغه خطاب به یاران می فرماید: ‏
اگرشمابندزیبائی بر كفش داشته باشید و قصد فخر فروشی كنید شامل این آیه می ‏شوید :‌‏
تِلْكَ الدَّارُ الأَخِرَهُ نَجْعَلُهَا لِلَّذِینَ لَایرِیدُونَ عُلُوَّاً فِی الأَرْضِ وَ لَافَسَاداً وَالعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِین ‏‏(‌قصص/ 83 )‏
یعنی: ‌این سرای آخرت را برای كسانی قرار داده ایم كه در روی زمین اراده فخر فروشی ‏نداشتند و سرانجام نیك برای متّقیان است.‏
‏«سیدمحمّدشریف » در مصر نشانه برتریت سادات را با قرار دادن رشته ای سبز بركلاه نشان ‏داد، چون یهودیان رنگ زرد و مسیحیان كه رنگ كبود را قبلاً انتخاب كرده بودند . ‏
لباس متمایز روحانیت درمیان شعیان به تقلید از یهود و نصاری شكل ‏گرفت،درحالی که خداوند پیام فرستاده بود: ‏
وَ إنْ أطَعْتُمُو هُمْ إنَّكُمْ لِمُشْرِكُون ( انعام / 121 ) ‏
یعنی:اگر از آنان پیروی كنید شما هم مشرك می شوید . ‏
متأسفانه این حالت تقدس میدان وسیعی یافت به طوری كه‌ هركس سخن از دین ومذهب ‏بمیان آوردجامعه با دید بهتری به او نگاه می كند !‌ دستش را می بوسند!‌ بارش را به منزل ‏می رسانند!اقتصادش را تأمین می كنند ! او شخصیتی نورانی می شود!كفش جلوی پایش ‏جفت شده!وسرانجام اویك كاسب مذهبی می شود كه مریدان پولدار با احترام درصف ‏اوّل دوراوراگرفته و‌ او را صاحب محراب و مسجد می كنند .‏
إِن هِی إِلَّا أَسمَاءٌ سَمَّیتُمُوهَا أَنتُمْ وَ آبَاؤكُم مَّاأَنزَلَ اللهُ بِهَا مِن سُلطَانٍ إِن یتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ مَا ‏تَهْوَی الأَنفُس( النجم/23)‏
یعنی:آنها نامهائی هستند كه شما و نیاكانتان قرار دادید ولی خداوند دلیلی بر آن نازل ‏نفرموده و شما (مشركان) جزاز خواسته های نفستان پیروی نمی كنید! ‏
علی محمّد باب از اهل منبربود ، عبا و امامه داشت! او زمانی آمدكه مردم عاشق لباس ‏تقدس بودند و او در لباس تقدسِ یك روحانی به میدان آمد! ‏
درتعلیم رسول خدا(صلی الله علیه وسلم)عرب جاهلیت فهمیدکه مرده و زنده پیامبرشان فرق می ‏کند، تا زمانی که با آنان زندگی می كرد،كسی معجزه وكرامات برای آنان قائل نمی شد. ‏‏{امّا مداح وروضه خوان امروز حتی برای هرامام زاده بی اصل ونسبی هزاران معجزه و ‏كرامت می سازد!} عرب جاهل آنان رااطاعت می كردندنه عبادت ، راه آنان راطی می ‏کردندومفهوم عبادت راخوب می فهمیدند، ازاین جهت برای محمّد(صلی الله علیه وسلم) نه قبری ‏ساختندونه قربانی و نذری می کردند.امروزکاربه حدی مشکل شده که نمی شود مردگان ‏را از چنگال مداحان یاوه گوی دكاندار و از كنج خوانقاها نجات داد ، یکی کشکول ‏بدست هو می کشد و تبرزین بردوش، معرف یک علی بی بو و خاصیت برای پیروان ‏خود شده .یکی هم گاهی دم می گیرد،گاهی گریه می خواهد،گاهی جشن می ‏گیردو...‏
تِلْكَ اُمَّهٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَ لَكُمْ مَّا كَسَبْتُمْ وَ لَا تُسْئَلُونَ عَمَّا كَانُواْ یعْمَلُمون (بقره /141) ‏
یعنی:دوران زندگی آن مردم تمام شده (مرده و رفته اند) هرچه كردند برای خودشان ‏كردند و شما (زندگان) هم هرچه بكنید برای خودتان می كنید و از شما درباره عمل آنان ‏‏( مردگان ) سؤال نمی شود . ‏

چه باید کرد؟
علمای توحید مدار با تحقیق به این نتیجه رسیدند که تنها راه نجات از چنگال ‏این عالمان بی عمل و روضه خوانان بیسوادِ دکاندار این است که : همان روشی را ‏آغازکنیم که «کرکی» همان راهزن دین و بنیانگذازمذهب در دوران صفویه کرد ، ‏او با تأسیس مدرسه ی دینی علمای شیعه اثنی عشری مورد دلخواه مذهبش را بیرون ‏داد و به سراسر ایران فرستاد و شیعه ی متعصّب را پدید آورد ، که به هیچ استدلال ‏عقلی ، وحی و طبیعی پایبندی ندارد ،و امروز باید مدرسه ی دینی رسول خدا را ‏باردیگربنا کرد و حوزه علمیه ای پدید آوردکه ثمره اش عالم قرآنی باشد، حوزه ‏علمیه ساخت که کارش تحقیق علمی باشد مسلمان بسازد ، نه شیعه وسنی ، مسلمانی ‏استوار بربنیان سه محورِ عقل ، طبیعت و وحی ، تا بتدریج مذهب برود و دین ‏جایگزین آن گردد ، محققّ بیرون بدهد که حقوقش را هم دولت بدهد نه دستش را ‏درجیب مردم فرو کند. ‏
علامه شیخ محمّدخالصی در وصیت نامه خود درص 21 و 22 می فرمایند:‏
‏«در این شهر مشهد عمّامه بسرهایی را دیدم که ازاسلام به جز اطاعت دشمنان ‏مسلمین هیچ نمی دانستند» و من...
‏« درنظرداشتم که مدرسه ی دینی که شامل تمام علوم امروز باشد ، برحسب برنامه ای ‏صحیح و برای اینکه سرمشق وزارت فرهنگ بشود تأسیس بنمایم ... و آقای« سید ‏ابوالحسن»اصفهانی ... هنگامی که درکاشان بودم مرا تشویق کردند و تأسیس شد، که ‏تمام علوم دینیه، طبیعیات، ریاضیات، فلسفه ، ادبیات ، حقوق ازنقطه ‏نظرمقایسه با احکام شرعیه تا تخصص درجه ی اجتهاد، و فراگرفتن یک زبان شرقی و ‏یک زبان غربی درمدت 14 سال تحصیل بشود... آقای«سیدابوالحسن» برای ‏نشریات دینی و تأسیس مدرسه اشتیاق و مساعدت کامل داشتند ، ولی با اوّلین ‏وجهی که فرستادند با مخالفت شدید ملّانماها و عوام مواجه شدند. آخوندی که مدعی ‏بود وکالت آقا«سیدابوالحسن» را دارد به منبررفت روزنامه «منشورنور»را پاره کردو ‏گفت باید مردم باید« رساله» بخوانند، مگر دیانت با روزنامه توافق دارد( آن روزنامه ‏اسلامی و سیاسی بود)،اگرسهم امام برای روزنامه و نشریات دینی مصرف شود پس ما ‏چه بخوریم ؟سرانجام با همدستی عالمان بی عمل وپیروان شبیح گاو و خر، راه ‏مذهبی برطریق استدلال دینی غلبه کرد و مردم بازهم درچاه مذهب ماندند.‏
وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لایفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْینٌ لایبْصِرُونَ بِهَا ‏وَلَهُمْ آذَانٌ لایسْمَعُونَ بِهَا أُولئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغَافِلُون (اعراف/179)‏
براستی بسیاری ازجنّ و انس را برای جهنم آفریده ایم ، دلهایی دارند که با آن ‏درنمی یابند و چشمهایی دارند که با آن نمی بینند و گوشهایی دارند که باآن نمی ‏شنوند ، آنان چون چهارپایانند، بلکه گمراه ترند، ایشان بی خبرند .‏
این آیه درمورد عالم دینی است که می فرماید: (ای پیامبر) برآنان بخوان ‏خبرکسی را که (دانش) آیات خویش را به او دادیم ، (عالم دینی شده بود) آنگاه ‏ازآن آیات جداشد، سپس شیطان درپی او روان شد آنگاه ازگمراهان شد ... ‏وصف سگی است که اگربراو سخت گیری ، زبان ازکام بیرون آورد و اگررهایش ‏کنی، زبان بیرون آورده(پارس کند) که آیات ما را دروغ انگاشتند. (اعراف/175و176)‏
اگرصد ها آیه ازقرآن همان نامه خالقش را پیش رویش بگذاریم ، نادیده می ‏گیرد ، عقلش را بکارنمی گیرد ، چشمش را بازنمی کند ، وگوشش را به کری می زند! ‏یعنی به عقل و طبیعت و وحی پشت می کند !‏
درسوره انبیاء آیه 25 خداوند می فرماید :‏
وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِی إِلَیهِ أَنَّهُ لاَ إِلهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُون
و هیچ رسولی را پیش ازتو نفرستادیم مگرآنکه به او وحی می کردیم (حرف خدا را ‏می رساندیم) که معبود (راستینی) جز من نیست ، پس مرا بپرستید.
همه پیامبران را که فرستادم یک حرف را تکرارکردند ، یعنی حرفِ خدارا آوردند نه ‏حرف بشر را ، حتی پیامبران اجازه نداشتند در اموردینی حرفی ازخودشان بزنند ، ‏اگر امروز شیعه و سنی حرفی از خودشان یا حدیث می زدند دیگر حرف ‏خدا نیست ، حرف خدا در وحی است ، حتی حرف خدا را در سنت هم نباید جستجو ‏کرد که مأخذ سنت در وحی واضح است، یک بار پیاده شده و همه اتفاق نظر دارند، ‏حدیث مگس در ظرف آب، حدیث کدو خوردن پیامبر، حدیث وضو گرفتن ‏پیامبر و همه اصحاب از آن آب خوردند، پیامبر حجامت کرد و حجام خون آنرا خورد! ‏راه دینی نیست، تهمت های بشری، دوری از وحی است و وحی تکلیف خالق برای ‏بشر است. ‏


سایت نوار اسلام
IslamTape.Com




 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

علي رضی الله عنه  مي‌گويد: با پيامبر صلی الله علیه و سلم  در مكّه بوديم، وقتی در‌ يكي از بخشهاي بيرون مكّه رفتيم، با هيچ كوه و درختي برخورد نمی‌كرد، مگر اينكه می‌گفتند: «السلام عليك‌ يا رسول‎الله ، سلام بر تو اي رسول خدا». (سنن ترمذي كتاب: المناقب 5/93، المستدرك 2/620- صحيح الاسناد.)


تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 2370
دیروز : 5614
بازدید کل: 8792529

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010