|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>ارتهاس
شماره مقاله : 9362 تعداد مشاهده : 263 تاریخ افزودن مقاله : 16/1/1390
|
ارتهاس . [ اِ ت ِ ](ع مص ) جنبیدن . مضطرب شدن . (منتهی الارب ). || ارتهاس پایهای ستور؛ بر یکدیگر خوردن آن ، گاه رفتن . بر یکدیگر زدن سم ستور در رفتن . (منتهی الارب ). || دست ستور درهم کوفتن چنانکه خون آلود شود. (زوزنی ). || ارتهاس قوم ؛ انبوهی کردن آنان و در جنگ افتادن آنان . || ارتهاس وادی ؛پر شدن رودبار. (منتهی الارب ). || ارتهاس جراد؛ بر یکدیگر نشستن آن . بعضی ملخ بر بعض نشستن .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|