Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "لا تجعلوا بيوتكم مقابر ، فإن الشيطان يفر من البيت الذي يقرأ فيه سورة البقرة" (روايت مسلم)، يعنى: "خانه هايتان را مانند مقبره نكنيد، بدرستيكه شيطان از خانه اى كه در آن سوره بقره تلاوت ميشود فرار ميكند".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

قرآن و حدیث>تفسیر قرآن>سوره عنکبوت > تفسیر سوره عنکبوت از تفسیر راستین ترجمه تیسیر الکریم الرحمن

شماره مقاله : 9217              تعداد مشاهده : 295             تاریخ افزودن مقاله : 14/1/1390

تفسیر سوره ی عنکبوت


مکی و 69 است.
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
الم
الف ، لام ، میم.
أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ
آیا مردم می پندارند که همین که بگویند : «ایمان آورده ایم» به حال خود رها
می شوند و آزمایش نمی گردند؟
وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ
و به راستی کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم، پس البته خداوند آنان را که راست گفتند معلوم می دارد، و دروغگویان را ]نیز[ معلوم خواهد داشت.
خداوند متعال از حکمت تامّۀ خود خبر داده و می فرماید حکمت او مقتضی آن نیست که هر کس بگوید مؤمن است و ادعای ایمان بکند، آزمایش نشود و از شر مشکلات در امان بماند و برای وی چیزی پیش نیاید که ایمان وی در فروع آن را دچار تشویش کند.
زیرا اگر چنین بود راستگو از دروغگو و کسی که بر حق است از کسی که بر باطل می باشد و مشخص نمی گردید. اما سنت خداوند متعال و شیوۀ او در میان پیشینیان و در میان این امت به گونه ای بوده است که آنها را با خوشی ها و ناخوشی ها و تنگدستی و سرمایه داری و شادی ها و ناگواری ها و فقر و توانگری و در برخی مواقع پیروز گرداندن دشمنان بر آنان و جهاد با آنان در قول و عمل و امثال آن بیازماید. البته همۀ این آزمایشات به سبب شبهاتی است که با عقیده به مخالفت
می پردازند، و به سبب شهواتی است که با اراده مبارزه می کنند.
پس هر کس به هنگام پیش آمدن شبهات ایمانش پایدار بماند و متزلزل نشود و آن شبهات را با حقی که همراه اوست دور کند، و به هنگام پیش آمدن شهوات که آدمی را به ارتکاب نافرمانی ها و گناهان وا می دارند یا از آنچه خداوند و پیامبرش به آن دستور داده اند، بر می گردانند، به مقتضای ایمان عمل کند، و با شهوت خود مبارزه نماید، این بر صداقت و راستی ایمان او دلالت می نماید.
و هر کس به هنگام پیش آمدن شبهات شک و تردید در دل او به وجود بیاید، و به هنگام پیش آمدن شهوات مرتکب گناهان شود و یا از انجام واجبات باز بماند، این بر عدم صحت ایمان او دلالت می نماید.
و مردم در این رابطه درجات و مقام هایی دارند که جز خدا کسی آن را نمی داند. برخی زیاد پیش می روند و برخی در همان ابتدا می مانند. از خداوند می خواهیم که ما را در زندگانی دنیا و آخرت ثابت قدم و استوار بدارد. پس امتحان و آزمایش برای مردم مانند کورۀ آهنگری است که ناپاکی های موجود را بیرون می ریزد.
آیه ی 4 :
أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَن يَسْبِقُونَا سَاء مَا يَحْكُمُونَ
آیا آنان که مرتکب بدی ها می شوند گمان می برند که از ما پیشی می گیرند؟ چه بد داوری می کنند!
آیا کسانی که اراده و خواست آنها بر انجام بدیها و ارتکاب جنایت ها رفته است گمان می برند که اعمال آنها فراموش می شود، و خداوند از آنها غافل خواهد بود یا از دست خداوند در می روند؟
بنابراین آنها اقدام به انجام گناه کرده اند و انجام گناه برای آنها آَسان شده است؟
سَاء مَا يَحْكُمُونَ داوری و قضاوت آنها چه بد است! زیرا آن یک حکم و داوری ستمگرانه است، چون بدان مفهوم است که آنها قدرت خدا و حکمت او را انکار
می کنند، و چنین حکم می کنند که خدا قدرت و حکمت ندارد، و آنها قدرت دارند و بوسیلۀ قدرت و توانایی خویش، خود را از عذاب خدا نجات می دهند، حال آنکه آنان ضعیف ترین و ناتوان ترین موجود می باشند.
 
آیه ی 6 - 5 :
مَن كَانَ يَرْجُو لِقَاء اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ
هر کسی که به لقای خدا امید داشته باشد ]بداند که[ میعاد خداوند آمدنی است و او شنوای داناست.
وَمَن جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ
و هر کس که جهاد کنند تنها به ]سود[ خودش جهاد می کند. بی گمان خداوند از جهانیان بی نیاز است.
ای کسی که پروردگارت را دوست داری و به نزدیکی و دیدار او مشتاقی، و در راه نیل به خشنودی های او تلاش می کنی! مژده باد که دیدار دوست نزدیک است، زیرا دیدار و قرب الهی می آید. و هر آن چه که بیاید نزدیک است.
پس برای لقای خداوند توشه فراهم کن و به سوی او حرکت کن و امیدوار باش، و آرزو و امید رسیدن به او را داشته باش. ولی اینطور نیست که هر کس هر چه بخواهد به او داده شود، و اینطور نیست که هر کس آرزو کند آرزویش برآورده شود، زیرا خداوند صداها را می شنود، و نیت ها را می داند، پس هر کس در این راه راستگو باشد، خداوند آنچه را که آرزو کرده است و به او می دهد. و هر کس دروغگو باشد ادعایش به او فایده ای نمی رساند. و خداوند می داند که چه کسی شایستۀ محبت اوست و چه کسی شایستۀ آن نیست.
وَمَن جَاهَدَ و هر کس با نفس و شیطان و دشمن کافر خود جهاد کند، فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ او به سوی خود جهاد می کند، چون فایده ایش به او بر می گردد، إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ و خداوند از جهانیان بی نیاز است، و آنها را به این منظور به جهاد دستور نداده است که فایده ای به او برسد، و اگر آنها را از چیزی نهی کرده به خاطیر این نیست که بر آنها بخیل است. و دانسته شد که مکلّف در ]راستای ادای[ اوامر و نواهی ]خدا[ به جهاد نیاز دارد، چون بر او سنگینی می کند، و شیطانش او را از آن باز می دارد، و دشمن کافرش او را از بر پاداشتن آن بطور شایسته منع
می کند. و اینها معارضه و مخالفت هایی است که به مجاهدت و تلاش زیادی نیاز دارد.
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُكَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَيِّئَاتِهِمْ وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، قطعاً گناهانشان را از آنان خواهیم زدود، و به آنان نیکوترین آنچه می کردند پاداش می دهیم.
کسانی که خدواند با ایمان و توفیق بر انجام اعمال صالح بر آنها منت نهاده است، گناهانشان را خواهد زودود و بدهی هایشان را دور خواهند کرد زیرا نیکی ها به بدهی ها را از میان می برند.
وَلَنَجْزِيَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ و به آنان نیکوترین آنچه می کردند پاداش
می دهیم. و آنچه آنها می کردند اعمال خیر است از قبیل واجبات و مستحبات، پس اینها بهترین چیزهایی هستند که بنده انجام می دهد، چون او امور مباح و غیره را نیز انجام می دهد. پس واجبات و مستحبات بهتراند.
وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حُسْنًا وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
و انسان را نسبت به پدر و مادرش به نیک رفتاری فرمان دادیم. و اگر بخواهند تو را وا دارند تا چیزی را که به حقیقت آن دانشی نداری و من شرک آوری، از آنان اطاعت مکن، بازگشت شما به سوی من است، آنگاه شما را به ]حقیقت[ آنچه می کردید خبر می دهم.
انسان را فرمان دادیم و او را توصیه نمودیم تا با پدر و مادرش در قول و عمل به نیکی رفتار کند، و همواره با آنها نیکی نماید و هرگز نافرمانی آنها را نکند، و با آنها در سخن و کردار به بدی رفتار ننماید.
وَإِن جَاهَدَاكَ لِتُشْرِكَ بِي مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا و اگر بخواهند تو را وا دارند تا چیزی را که به حقیقت آن دانشی نداری به من شرک آوری، از آنان اطاعت مکن. و هیچ کس از صحت شرک ورزیدن به خدا آگاهی و دانش ندارد. و این بزرگ و خطرناک نشان داده قضیۀ شرک است.
إِلَيَّ مَرْجِعُكُمْ فَأُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ بازگشت شما به سوی من است، و شما را به آنچه می کردید خبر می دهم. و شما را طبق اعمالتان مجازات خواهم کرد. پس با پدر و مادرتان نیکی کنید و اطاعت آنها را بر همه چیز مقدم بدارید، جز اطاعت از خدا و پیامبرش، که اطاعت آنها بر هر چیزی مقدم است.
وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ
و کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده اند آنان را در ]زمرۀ[ شایستگان در می آوردیم.
هر کس به خدا ایمان بیاورد و عمل را صالح انجام بدهد، خداوند به او وعده داده است که وی را در زمرۀ بندگان شایستۀ خود از قبیل پیامبران و صدیقان و شهدا و صالحان قرار می دهد و هر یک بر حسب درجه و مقامی که دارد نزد خداوند برخودار خواهد شد. پس ایمان صحیح و عمل صالح نشانۀ سعادت و خوشبختی صاحبش است، و بیانگر آن است که او بندۀ خداوند بخشندۀ مهربان و از زمرۀ بندگان شایستۀ اوست.
آیه 11 – 10 :
وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا  بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ
و از مردم کسی هست که می گوید : «به خداوند ایمان آورده ایم» اما وقتی در راه خدا مورد اذیت و آزار قرار گیرد شکنجۀ مردم را مانند عذاب خدا شمارد، و اگر پیروزیی از سوی پروردگارت نصبیب ]شما مؤمنان[ گردد می گویند : «همانا که با شما بودیم» آیا خداوند به آنچه در دلهای جهانیان است داناتر نیست؟!
وَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْمُنَافِقِينَ و مسلماً خداوند مؤمنان را معلوم می دارد و به یقین منافقان را ]نیز[ معلوم خواهد داشت.
وقتی خداوند بیان نمود که او حتماً هر کس را که ادعای ایمان کند مورد آزمایش قرار می دهد تا راستگو از دروغگو مشخص شود، پس از آن بیان فرمود گروهی از مردم هستند که در برابر آزمون ها و مشکلات بردباری و پایداری ندارند. بنابراین فرمود :
 وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا  بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِيَ فِي اللَّهِ و از مردم کسی هست که می گوید به خداوند ایمان آورده ایم اما وقتی در راه خدا مورد اذیت و آزار قرار گیرد به این صورت که مورد ضرب و شتم واقع شود یا مالش از وی گرفته شود یا مورد
عیب جویی قرار گیرد تا از دینش بر گردد و به باطل روی آورد، جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ كَعَذَابِ اللَّهِ شکنجۀ مردم را مانند عذاب خدا می شمارد.
یعنی شکنجۀ مردم را عامل بازدارنده ای برای ایمان و پایداری بر آن می شمارد همانطور که عذاب خداوند آدمی را از چیزهایی که باعث آمدن عذاب می شود باز
می دارد.
وَلَئِن جَاء نَصْرٌ مِّن رَّبِّكَ لَيَقُولُنَّ إِنَّا كُنَّا مَعَكُمْ و اگر پیروزیی از سوی پروردگارت نصیب شما مؤمنان گردد می گویند ما که با شما بودیم، چرا که پیروزی با خواست و میل آنها مطابق است. این نوع از مردم کسانی هستند که خداوند در مورد آنان فرموده است :
وَ مِنَ النَّاسِ مَن یَعبُدُ اللهَ عَلَی حَرفٍ فَإن أصَابَهُ خَیرٌ اطمَأنَّ بِهِ وَ إن أصَابَتهُ فِتنَهٌ انقَلب عَلی وَجهِهِ خَسِرَ الدُّنیَا وَ ألاخِره ذَلِکَ هُوَ الخُسرَانُ المُبیِنُ بعضی از مردم خدا را در حاشیه و کناره می پرستند، پس اگر سود و خیری به ایشان برسد به سبب آن شاد و آسوده خاطر و استوار می شوند و اگر بلا و مصیبتی بدیشان برسد عقب گرد
می کنند، بدین ترتیب هم دنیا و هم آخرت را از دست می دهند و قطعاً این زیان آشکاری است.
أَوَلَيْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِي صُدُورِ الْعَالَمِينَ آیا خداوند به آنچه در دلهای جهانیان است داناتر نیست؟! چرا که شما را از این گروه خبر داده است، گروهی که دارای حالت و وضعیتی است که برایتان توصیف نمود، و از این طریق کمال علم و حکمت
گسترده اش را می دانید.
وَ لَیَعلَمَن اللهُ الَّذیِنَ ءَامَنُوا وَلَیَعلَمَنَّ المُنَفِقینَ یعنی خداوند بدین جهت آزمون ها و مشکلات را مقدر نموده تا آنچه را که در مورد آنها می داند مشخص نماید و آنها را به آنچه که از آنان سر زده است سزا و جزا بدهد نه اینکه آنها را فقط به سبب آنچه در موردشان می داند مجازات کند، چون ممکن است آنها در برابر خداوند ادعا کنند که اگر مورد آزمایش قرار می گرفتند ثابت قدم و پایدار می ماندند.
آیه ی 13 – 12 :
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
و کافران به مؤمنان گفتند : «از راه ما پیروی کنید قطعاً گناهان شما را به عهده
می گیریم»، در حالی که آنان چیزی از گناهان ایشان را بر نخواهند داشت. بی گمان آنان دروغگویانند.
وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ وَلَيُسْأَلُنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَمَّا كَانُوا يَفْتَرُونَ
و بدون شک بارهای ]گناهان[ خود و بارهایی دیگر با بارهای ]گناهان خود[ بر دوش می کشند و همانا روز قیامت از آنچه افترا می بستند بازخواست می شوند.
خداوند از افترا و دروغ گفتن کافران و دعوت کردن مؤمنان به دینشان خبر می دهد، و در ضمن مؤمنان را از اینکه فریب کافران را بخورند و در دام مکر آنها بیفتند بر حذر می دارد. پس می فرماید :
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لِلَّذِينَ آمَنُوا اتَّبِعُوا سَبِيلَنَا و کافران به مؤمنان گفتند از راه ما پیروی کنید; پس دین خود یا بخشی از آن را رها کنید و از آیین ما پیروی نمایید، زیرا ما تضمین می کنیم که وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ گناهان شما را بر عهده گیریم، در حالی که این کار در دست آنها نیست. بنابراین فرمود : وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ و آنان چیزی از گناهان ایشان را بر نخواهند داشت. پس این برداشتن گناه گرچه صاحبش به آن راضی باشد برای گناهکار فایده ای ندارد، زیرا حق از آن خداست و خداوند این اختیار را به بنده نداده است که در حق خداوند جز به فرمان و دستور او تصرف نماید، بلکه حکم و فرمان الهی این است که ألَّا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزرَ أخرَی هیچ حمل کننده ای بار گناه کسی دیگر را حمل نمی کند.
و از آنجا که از این گفتۀ الهی وَمَا هُم بِحَامِلِينَ مِنْ خَطَايَاهُم مِّن شَيْءٍ ]و آنان چیزی از گناهان ایشان را بر نخواهند داشت[، گاهی چنین برداشت می شود کافرانی که مردمان را به کفر خود فرا می خوانند – و امثال آنها که دیگران را به باطل خود دعوت می کنند – جز گناهی که مرتکب شده اند چیزی بر آنها نیست و گناهی که دیگران انجام داده اند بر آنها نخواهد بود گر چه آنها سبب آن بوده باشند، برای دفع این توهّم فرمود :
وَلَيَحْمِلُنَّ أَثْقَالَهُمْ وَأَثْقَالًا مَّعَ أَثْقَالِهِمْ و قطعاً بارهای سنگین گناهانشان را که انجام
داده اند و بارهای گناهانی که آنان سبب ارتکاب آن شده اند بر دوش می کشند. پس گناهی که انجام می شود هر کدام از تابع و متبوع بهره ای از آن دارند، زیرا تابع آن را انجام داده و متبوع سبب انجام شدن گناه بوده و به سوی آن فرا خوانده است. انجام دادن نیکی نیز همین طور است، پس انجام دهنده اش به پاس اینکه آن را انجام داده است پاداش می یابد، و کسی که به انجام آن دعوت کرده است نیز پاداش
می یابد، چون سبب انجام شدن آن بوده است.
وَ لَیُسئَلُنَّ یَومَ القِیامَهِ عَمَّا کانُوا یَفتَرُونَ و آنان روز قیامت از دروغهایی که به هم
می بافتند از قبیل برانگیختن بدیها و زیبا جلوه دادن آن مورد سؤال قرار خواهند گرفت. نیز از این پرسیده می شوند که می گویند : وَلْنَحْمِلْ خَطَايَاكُمْ و ما بار گناهان شما را بر دوش می کشیم.
آیه ی 15 – 14 :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ
و به راستی که نوح را به سوی قومش فرستادیم و نهصد و پنجاه سال در میان آنان ماندگار شد آنگاه طوفان آنان را در حالی که ستمکار بودند فرو گرفت.
فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ
آنگاه او و کشتی نشینان را نجات دادیم و کشتی را پند و عبرتی برای جهانیان گرداندیم.
خداوند متعال ما را از فرمان و حکمت خویش دربارۀ کیفر امت هایی که پیامبران را تکذیب کردند خبر می دهد، و این را بیان می دارد که او بنده و پیامبرش نوح علیه السلام را به سوی قومش فرستاد تا آنها را به توحید و یگانه پرستی فرا خواند و آنان را از پرستش انبازان و بت ها نهی کند، فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا و او در میان آنها نهصد و پنجاه سال ماندگار شد ؛ آنها را دعوت می کرد و از این کار خسته نمی شد و در امر دعوت و اندرز گفتنشان سستی نمی ورزید. شب و روز و در پنهانی و آشکار آنان را دعوت می کرد اما هدایت و اصلاح نشدند، بلکه به کفر ورزی و سرکشی خود ادامه دادند تا اینکه پیامبرشان نوح – علیه الصلاه و السلام – در اوج بردباری و شکیبایی علیه آنها دعا کرد و فرمود : رَّبِّ لا تَذَر عَلَی الارضِ مِنَ الکافرِیِنَ دَیَّارًا پروردگارا! هیچ کس از کافران را روی زمین زنده نگذار.
فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ آنگاه طوفان - = آبی که به صورت فراوان از آسمان بارید و از زمین به شدت جوشید – آنها را فرا گرفت. وَ هُم ظَالِمُونَ در حالی که آنها ستمکار بودند و سزاوار گرفتار شدن به عذاب.
فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ پس ما نوح و کسانی را که با او در کشتی بودند اعم از خانواده اش و کسانی که به او ایمان آورده بودند نجات دادیم، وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ و کشتی یا داستان نوح را برای جهانیان پند و عبرتی قرار دادیم تا از آن عبرت آموزند و تا کسانی که پیامبران را تکذیب می کنند بدانند که سرانجام کارشان هلاکت و نابودی است، و خداوند مشکل و اندوه مؤمنان را بر طرف می نماید و آنان را از هر تنگنایی نجات می دهد. و نیز خداوند کشتی را نشانه و پندی برای جهانیان نمود که از آن به رحمت پروردگارشان پی می برند ؛ پروردگاری که اسباب ساختن کشتی را برایشان فراهم نمود و ساختن آن را برایشان آسان گرداند و آن را چنان نمود که آنها و کالاهایشان را از جایی به جایی دیگر و از کشوری به کشوری دیگر حمل نماید.
آیه ی 22 – 16 :
وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ
]و به یادآور[ ابراهیم را آنگاه که به قومش گفت : «خداوند را بپرستید و از او پروا بدارید این برای شما بهتر است اگر بدانید».
إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ وَاعْبُدُوهُ وَاشْكُرُوا لَهُ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ
جز این نیست که شما غیر از خدا بت هایی را می پرستید و دروغی را به می بافید، بی گمان کسانی را که به جای خداوند می پرستید نمی توانند به شما روزی دهند. پس نزد خداوند روزی بجویید و او را بندگی و سپاسگزاری کنید که به سوی او برگردانده می شوید.
وَإِن تُكَذِّبُوا فَقَدْ كَذَّبَ أُمَمٌ مِّن قَبْلِكُمْ وَمَا عَلَى الرَّسُولِ إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِينُ
و اگر ]وحی را[ تکذیب کنید ملت های پیش از شما ]نیز آن را[ دروغ انگاشته اند، و جز پیام رسانی آشکار بر عهدۀ پیامبر نیست.
أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ
آیا ندیده اند که خدا چگونه آفرینش را آغاز می کند سپس آن را باز می گرداند؟!
بی گمان این بر خداوند آسان است.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
بگو : «در زمین بگردید و بنگرید که چگونه آفرینش را آغاز کرد، سپس پیدایش واپسین را پدیدار می کند، بی گمان خداوند بر هر چیزی تواناست.
يُعَذِّبُُ مَن يَشَاء وَيَرْحَمُ مَن يَشَاء وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ
هر کس را که بخواهد عذاب می دهد و هر کس را بخواهد مورد رحمت قرار می دهد، و به سوی او بازگردانده می شوید.
وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاء وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلَا نَصِيرٍ
و شما نمی توانید ]خدا را[ درمانده کنید چه در زمین و چه در آسمان، و به جای خداوند هیچ دوست و یاوری ندارید.
خداوند متعال بیان می کند که او خلیل خود ابراهیم علیه السلام را به نزد قومش فرستاد تا آنها را به سوی خدا دعوت کند، پس به آنها گفت : اعبُدُوا اللهَ خدا را بپرستید. یعنی او را یگانه بدانید و عبادت را خالصانه و فقط برای او انجام دهید و از آنچه شما را بدان فرمان داده است اطاعت کنید. وَاتَّقُوهُ و از او پروا دارید، و بپرهیزید از اینکه بر شما خشم گیرد که آنگاه شما را عذاب می دهد، پس با ترک کردن گناهان که او را به خشم می آورد از او پروا بدارید. ذَلِکُم خَیرٌلَّکُم عبادت خدا و تقوای او برایتان از ترک عبادت و نترسیدن از خدا بهتر است. این از باب اطلاق «افعل تفضیل» در چیزی است که در طرف  دیگر چیزی از آن نیست.
پس ترک عبادت خدا و ترک تقوای او هیچ حسن و خوبی ندارد، چرا که فقط عبادت و تقوای الهی برای مردمان خوب است، چون برای رسیدن به نعمت های خدا در دنیا و آخرت راهی جز این وجود ندارد. و هر خیر و برکتی که در دنیا و آخرت یافت شود از آثار عبادت خدا و تقوای الهی است. إن کُنتُم تَعلَمُونَ اگر این مطلب را می دانید. پس در امور بنگرید و آنچه را که برای انتخاب اولی تر و بهتر است برگزینید.
خداوند آنها را به عبادت پروردگار و تقوای الهی فرمان داد، سپس از پرستش بت ها نیز نهی کرد و بر ایشان بیان نمود که بت ها ناقص بوده و شایستگی آن را ندارند که پرستش شوند، و فرمود : إِنَّمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَوْثَانًا وَتَخْلُقُونَ إِفْكًا شما غیر از خدا تنها بت هایی را می پرستید و دروغی را به هم می بافید؛ بت هایی که آن را
می تراشید و با دست های خودتان آَنها را می سازید و بر آنها اسم خدایان
می گذارید، و این دروغ را به هم می بافید که به عبادت آنها امر شده اید و به تمسّک جستن به آنان فرمان یافته اید.
إِنَّ الَّذِينَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ لَا يَمْلِكُونَ لَكُمْ رِزْقًا بی گمان کسانی را که به جای خداوند می پرستید نمی توانند به شما روزی دهند، و آنان ناقص هستند و دارای چیزی نیستند که سبب شود عبادت گردند. یعنی برای ما روشن شده که این بت ها مخلوق و ناقص هستند و نمی توانند سود و زیانی برسانند، و مرگ و زندگی و رستاخیز را در اختیار ندارند. و هر کس که چنین باشد سزاوار ذره ای از عبادت و بندگی نیست. و دل ها باید به دنبال معبودی باشند که آن را عبادت کنند و نیازهای خود را از او بخواهند.
پس خداوند بندگان را تشویق می کند کسی را بپرستند که سزاوار عبادت باشد، و فرمود : فَابْتَغُوا عِندَ اللَّهِ الرِّزْقَ پس فقط نزد خداوند روزی بجویید، زیرا خداوند روزی را فراهم می نماید، و هر کس خداوند را برای تأمین منافع دین و دنیایش بخواند او را جواب می دهد. وَاعبُدُوهُ و تنها او را که شریکی ندارد بپرستید، چون او از هر نقصی بدور است و فایده دهنده و زیان دهنده است، و فقط او کارها را تدبیر می نماید.
وَاشْكُرُوا لَهُ و تنها سپاسگزار او باشید چون همۀ نعمت هایی که به بندگان رسیده و می رسد از جانب اوست. و همۀ رنج ها و ناگواری ها را از آنان دور می نماید، إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ و به سوی او برگردانده می شوید، پس شما را بر کارهایی که کرده اید سزا و جزا می دهد، و از آنچه پنهان نموده اید و آشکار کرده اید آگاه می سازد. پس بپرهیزید از اینکه در حالی نزد او بیایید که بر شرک خود قرار دارید، بلکه به چیزی روی بیاورید که شما را به او نزدیک می نماید و به هنگام حاضر شدن در پیشگاهش به سبب آن به شما پاداش می دهد.
أَوَلَمْ يَرَوْا كَيْفَ يُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ يُعِيدُهُ آیا ندیده و ندانسته اند که خدا چگونه آفرینش را می آغازد؟! منظور آفرینش و پیدایش نخستین است. سپس آن را باز می گرداند. یعنی در روز قیامت مردگان را دوباره زنده می نماید، إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ همانا این کار برای خداوند سهل و آسان است. همانطور که خداوند متعال فرموده است : وَ هُوَ الَّذِی یَبدَؤا الخَلقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ  وَ هُوَ أهوَنُ عَلَیهِ و او خدایی است که آفرینش را آغاز
می کند سپس آن را باز می گرداند، و بازگرداندن آفرینش و ایجاد دوبارۀ هستی برای او آسان تر است.
قُلْ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ اگر در آفرینش نخستین تردیدی دارند به آنها بگو در زمین با جسم و دل به سیاحت و گردش بپردازند آنگاه موجوداتی خواهند یافت که به تدریج رشد می کنند. و گیاهان و درختان را می بینند که چگونه در فواصل زمانی مختلف پدید می آیند، و ابرها و بادها و امثال آن را می بینند که همواره در حال تجدید و نوگرایی هستند، بلکه همۀ آفرینش همواره در حال مرگ و رستاخیز است. پس به هنگام مرگ کوچک ] = خواب[ به آنها بنگرید در حالی که شب بر آنها سایه گسترانده و آنها بی حرکت مانده و صداهایشان قطع شده، و در رختخواب های خود چون مردگان افتاده اند. و آنها در طول شب چنین هستند تا اینکه صبح می شود، آنگاه از خواب بیدار می شوند و از مرگ برانگیخته می گردند و می گویند : «سپاس خداوندی را که ما را زنده گرداند پس از آنکه ما را میراند و همه به نزد او گرد می آیند». بنابراین فرمود : ثُمَّ اللَّهُ يُنشِئُ النَّشْأَةَ الْآخِرَةَ سپس خداوند پیدایش واپسین را ایجاد می کند و آن پیدایشی است که هیچ مرگ و خوابی به آن راه ندارد بلکه برای همیشه در سرای آخرت می مانند. إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ همانا خداوند بر هر چیزی تواناست، پس هیچ چیزی خداوند متعال را ناتوان نمی کند و همانطور که توانایی آفرینش و ایجاد نخستین را داشته است به طریق اولی توانایی آفرینش دیگر را دارد.
يُعَذِّبُُ مَن يَشَاء وَيَرْحَمُ مَن يَشَاء او تنها و یگانه حکم جزائی را انجام می دهد و آن پاداش دادن به فرمانبرداران و مورد رحمت قرار دادن آنها، و عذاب دادن و شکنجه کردن گناهکاران می باشد. وَإِلَيْهِ تُقْلَبُونَ و به سرا و جهانی بازگردانده می شوید که در آن جا حکم عذاب یا رحمت خدا بر شما اجرا می شود.
پس در این جهان اطاعت و عبادت هایی انجام دهید که موجب رحمت اوست، و از اسباب عذاب او که گناهان می باشند دوری کنید. وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي السَّمَاء ای کسانی شکه وحی و پیامبر را تکذیب می کنید و بر انجام گناهان به خود جرأت می دهید! گمان مبرید که او شما را فراموش می کند. و بدانید که شما
نمی توانید در زمین یا آسمان از قلمرو حکومت خدا بیرون روید و از دست او فرار کنید و او را درمانده نمایید.
پس قدرت و تواناییتان، و آنچه هواهای نفسانی برایتان زیبا جلوه داده است، شما را و در فرزندانش نبوت و کتاب مقرر داشتیم و پاداشش را در دنیا به او دادیم و همانا او در آخرت از زمرۀ صالحان است.
ابراهیم همچنان قومش را دعوت می کرد و آنها بر عناد و مخالفت خود ادامه
می دادند، به جز لوط که به دعوت ابراهیم ایمان آورد و خداوند او را پیامبر گرداند و به سوی قومش فرستاد، آنگونه که بیان خواهد شد. وَ قَالَ إنّي مُهَاجِرٌ إلَي رَبِّي ابراهيم زماني كه ديد فرا خواندن قومش فايده اي به آنان نمي رساند، گفت، همانا من به جايي هجرت مي كنم كه در آن به عبادت پروردگارم بپردازم. يعني او سرزميني را كه آكنده از بدي و زشتي بود ترك نمود و به سوي سرزمين با بركت شام هجرت نمود.
إنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ بي گمان او توانا و داراي قدرت است و بر هدايت نمودن شما توانايي دارد ولي او داراي حكمت است و اگر حكمتش اقتضا نمايد هدايت مي كند. وقتي كه ابراهيم از آنها كناره گيري كرد و از آنها جدا شد و آنان بر همان حال خود باقي ماندند خداوند در مورد آنها نگفت كه آنان را به وسيلة عذابي نابود كرده است، بلكه بيان نمود كه ابراهيم از آنان كناره گيري كرد و از ميان آنها هجرت نمود. اما آنچه در روايت هاي اسرائيلي آمده است مبني بر اين كه «خداوند پشه ها را به سوي قوم ابر اهيم گسيل داشت و خون آنها را مكيدند و گوشت هايشان را خوردند و همة آنها را نابود كردند» اين گفته را زماني مي توان به يقين پذيرفت كه دليل شرعي بر صحت آن وجود داشته باشد، و هيچ دليل شرعي بر صحت اين مطلب وجود ندارد. پس اگر خداوند به وسيلة عذابي آنها را ريشه كن كرده بود اين را بيان مي كرد، همانگونه كه نابود كردن امت هاي تكذيب كننده را بيان نموده است.
ولي شايد بتوان گفت كه يكي از اسرار معذب نشدن آنها اين است كه ابراهيم خليل – عليه اسلام – يكي از مهربان ترين مردم و برترين و بردبارترين و بزرگوارترين آنهاست، بنابراين براي نابودي قومش دعا نكرد، آن گونه كه ديگر پيامبران عليه قوم هاي خود دعا نكرد، آن گونه كه ديگر پيامبران عليه قوم هاي خود دعا كردند، و به خاطر همين خداوند نخواست بر آنها عذابي فراگير فرود بياورد از جمله چيزهايي كه بر اين موضوع دلالت مي نمايد اين است كه ابراهيم در مورد هلاك كردن قوم لوط با فرشتگان گفتگو كرد و با آنها مجادله نمود و از آن قوم دفاع كرد در حالي كه قوم او نبودند. والله اعلم.
وَ وَهَبْنَا لَهُ إسْحَقَ وَ يَعْقُوبَ و بعداز آن كه او به شام هجرت كرد اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم، وَ جَعَلْنَا فِي ذُرّيَّتِهِ النُّبُوَّهَ وَ الْكِتَبَ و در دودمان او پيامبري و كتاب مقرر داشتيم. و بعداز او هيچ پيامبري نيامد مگر اينكه از دودمان او بوده و هيچ كتابي جز بر فرزندان او نازل نشده است تا اينكه نبوت با فرزندش محمد (صلي الله عليه و سلم) پايان يافت.
و اين از بزرگترين فضيلت ها و افتخارات است كه عناصر هدايت و رحمت و سعادت و رستگاري در ميان فرزندان اوست و هدايت يافتگان به دست آنها هدايت شده و م‍ؤمنان به دست آنها ايمان آورده و صالحان صالح گشته اند.
وَءَاتَيْنَهُ أجْرَهُ فِي الدُّنْيَا و پاداشش را در دنيا به او داديم كه از آن جمله همسر زيبايش بود كه در نهايت زيبايي قرار داشت و روزي و فرزندان فراوان بود كه خداوند به عنوان پاداش در اين دنيا به او بخشيد؛ فرزنداني كه ماية خشنودي او گرديدند و باعث شدند تا او خداوند را بيش از پيش بشناسد و او را دوست بدارد و به سويش توبه نمايد.
وَإنَّهُ فِي اَلأخِرهِ لَمِنَ الصَّلِحِينَ و همانا او در آخرت از زمرة شايستگان است، بلكه او و محمد – عليهما الصلاه و السلام – به طور مطلق از برترين صالحان مي باشند، و جايگاهشان از همه برتر است. پس خدواند او را هم در دنيا و هم در آخرت خوشبخت و سعادتمند كرد.
آيه ي 35 – 28 :
وَ لُوطاً إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إنَّكُمْ لَتَأتُونَ الْفَاحِشَهَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أحَدٍ مِّنَ الْعَلمِينَ و لوط ]را فرستاديم[ آنگاه كه به قومش گفت : «شما كه بسيار زشتي را انجام مي دهيد كه هيچ
 كس از جهانيان در ]ارتكاب[ آن از شما پيشي نگرفته است.
أئِنَّكُمْ لَتَأتُونَ الرّجَالَ وَ تَقْطَعُونَ السَّبيِلَ وَ تَأتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إلَّا أن قَالُوا ائتِنَا بِعَذَابِ الله إن كُنتَ مِنَ الصَّدِقِينَ آيا شما با مردان آميزش مي كنيد و راه ]فطري و شرعي تناسل[ را مي بنديد و در محافل خود كار ناپسند انجام مي دهيد؟!»، و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند : «اگر راست مي گويي عذاب خدا را بر سر ما بياور!».
قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَي الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ گفت : پروردگارا! مرا بر گروه فسادكاران پيروز گردان».
وَ لَمَّا جَآءَتْ رُسُلُنَآ إبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَي قَالُواْ إِنَّا مُهْلِكُواْ أهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَهِ إنَّ أهْلَهَا كَانُواْ ظَلِمِينَ و هنگامي كه فرستادگان ما براي ابراهيم مژده آوردند، گفتند : «ما هلاك كنندة اين شهريم، بي گمان اهل آن ستمكار بودند».
قَالَ إنَّ فِيهَا لُوطاً قَالُوْا نَحْنُ أعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّه وَ أهْلَهُ إلَّا امْرَاتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَبِرِينَ ابراهيم گفت : «لوط در آن شهر است»، گفتند : «ما به هر كس كه در آنجاست داناتريم، بي گمان او و خانواده اش را رهايي مي بخشيم، مگر همسرش كه از ماندگاران و نابودشوندگان خواهد بود».
وَ لَمَّآ أن جَآءَتْ رُسُلُنَا لُوطاً سِي ءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعاً وَ قَالُواْ لَا تَخَفْ وَ لَا تَحْزَنْ إنَّا مُنَجُّوكَ وَأهْلَكَ إلَّا امْرَأتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَبِرِينَ و چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، لوط به خاطر آنان سخت ناراحت و دلتنگ شد، ]فرشتگان[ گفتند : «مترس و غمگين مباش كه ما نجات دهندة تو و خانواده ات هستيم، مگر زنت كه از ماندگاران و نابودشوندگان خواهد بود».
إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ همانا ما بر اهل اين شهر به سزاي آن كه نافرماني مي كردند عذابي از آسمان نازل خواهيم كرد.
وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ و به راستي از آن ]شهر[ براي گروهي كه خرد مي ورزند نشانه اي روشن بر جاي گذاشتيم.
پيش تر گذشت كه لوط – عليه السلام – به ابراهيم ايمان آورد و از هدايت يافتگان گرديد. و گفته اند كه لوط از فرزندان و دودمان ابراهيم نيست، بلكه برادر زادة ابراهيم است.
پس اين فرمودة الهي كه وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّهَ وَ الكِتَبَ ]و در دودمان او پيامبري و كتاب مقرر داشتيم[ گرچه عام است اما با اين تضادي ندارد كه «لوط پيامبر است و از دودمان و فرزندان او نمي باشد»، چون اين آيه براي تمجيد و ستايش ابراهيم آمده و خبر داده است كه لوط بر دست ابراهيم هدايت يافت، و كسي كه بر دست ابراهيم هدايت يافته باشد با توجه به فضيلت هدايت كننده از فرزندان او كه هدايت شده اند برتر مي باشد.
والله اعلم.
پس خداوند لوط را به سوي قومش فرستاد و آنها با وجود شرك ورزي كار زشت و هم  جنس بازي و راهزني انجام مي دادند و لواط و منكرات و زشتي ها در مجالس آنان شايع شده بود.
پس لوط آنان را نصيحت كرد و از اين كارها باز داشت و زشتي اين كارها و كيفر سخت آن را برايشان بيان كرد. اما آنها نترسيدند و پند نپذيرفتند، فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إلَّا أن قَالُوا ائتِنَا بِعَذَابِ الله إن كُنتَ مِنَ الصَّدِقِينَ و پاسخ قومش جز اين نبود كه گفتند : اگر راست مي گويي عذاب خدا را بر سر ما بياور.
پس پيامبرشان از آنها نااميد شد و دانست كه سزاوار عذاب مي باشند. و از اينكه آنها به شدت او را تكذيب كردند ناراحت شد پس عليه آنان دعا كرد و إنَّ فِيهَا لُوطاً لوط در آن شهر است. ملايك به او گفتند : لَنُنَجِّيَنَّه وَ أهْلَهُ إلَّا امْرَاتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَبِرِينَ بي گمان او و خانواده اش را رهايي مي بخشيم مگر همسرش كه از ماندگاران و نابودشوندگان خواهد بود. سپس ملايك به راه افتادند تا اينكه به نزد لوط آمدند.
لوط از آمدن آنها ناراحت و دلتنگ شد چون آنها را نشناخت و گمان برد كه مهمان و مسافر هستند، بنابراين ترسيد كه قومش به آنها تجاوز كنند. پس فرشتگان به او گفتند: لَا تَخَفْ وَ لَا تَحْزَنْ مترس و غمگين مباش! و به او خبر دادند كه آنها فرستادگان خدا هستند، إنَّا مُنَجُّوكَ وَأهْلَكَ إلَّا امْرَأتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَبِرِينَ، إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ ما نجات دهندگان تو و خانواده ات هستيم مگر زنت كه از ماندگاران و نابودشوندگان خواهد بود. و ما بر اهل اين شهر به كيفر نافرماني كه مي كردند عذابي از آسمان نازل خواهيم كرد. پس فرشتگان به او فرمان دادند كه شبانه به همراه خانواده اش بيرون برود، پس صبحگاهان خداوند سرزمين آنها را زير و رو كرد و از آسمان پي در پي بر آنان سنگ باراند تا اينكه آنها را نابود و هلاك ساخت و آنها به افسانه اي از افسانه ها تبديل شدند و عبرتي از عبرتها گرديدند. وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ و از خانه ها و آباديهاي قوم لوط آثار روشن و نماياني بر جاي گذاشتيم تا عبرتي براي كساني باشند كه با دلهايشان عبرت ها را درك مي نمايند و از آنها بهره مند مي شوند. همانگونه كه خداوند متعال فرموده است : وَ إنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ، وَبِالَّيْلِ أفَلَا تَعْقِلُونَ و شما صبح و شب از كنار آنها عبور مي كنيد، آيا خرد نمي ورزيد؟!
آيه ي 37 – 36 :
وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ
و به سوي مدين برادرشان شعيب را فرستاديم و گفت : اي قوم من! خداي را پرستش كنيد و به روز بازپسين اميد داريد، و در زمين اصلاً فساد و تباهي نكنيد».
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ پس او را تكذيب كردند در نتيجه زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه و كاشانة خود از پاي در آمدند.
وَ إلَي مَدْيَنَ أخَاهُمْ شُعَيْبًا و به سوي قبيلة معروف مدين برادرشان شعيب را فرستاديم كه آنها را به عبادت خداي يگانه و بي شريك، و ايمان آوردن به روز رستاخيز، و اميد داشتن به آن، و عمل كردن براي آن فرمان داد، و آنان را از تباهي و فساد ورزيدن در زمين و كاستن از ترازو و پيمانه و راهزني نهي مي كرد.
فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ پس او را تكذيب كردند و در نتيجه عذاب آنها را فرو گرفت،  فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ و آنها در خانه و كاشانة خود به رو در افتادند و مردند.
آيه ي 40 – 38 :
وَعَادًا وَثَمُودَ وَقَد تَّبَيَّنَ لَكُم مِّن مَّسَاكِنِهِمْ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَكَانُوا مُسْتَبْصِرِينَ. و عاد و ثمود را ]نيز نابود كرديم[ و خانه و كاشانة ايشان براي شما نمايان است و شيطان كارهايشان را برايشان آراسته جلوه داد و آنان را از راه ]راست[ بازداشت در حالي كه بينا بودند.
وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ. و قارون و فرعون و هامان را ]را نيز نابود كرديم[ و همانا موسي با دلائل و براهين روشن نزد آنان آمده بود امّا ايشان در زمين استكبار و برتري جويي ورزيدند ولي نتوانستند ]از ما[ پيشي گيرند.
فَكُلًّا أَخَذْنَا بِذَنبِهِ فَمِنْهُم مَّنْ أَرْسَلْنَا عَلَيْهِ حَاصِبًا وَمِنْهُم مَّنْ أَخَذَتْهُ الصَّيْحَةُ وَمِنْهُم مَّنْ خَسَفْنَا بِهِ الْأَرْضَ وَمِنْهُم مَّنْ أَغْرَقْنَا وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ
آنگاه هر یک را به ]سزای[ گناهش گرفتار کردیم، برای بعضی از ایشان طوفان همراه با سنگریزه حواله کردیم؛ و بعضی از ایشان را بانگ مرگبار فرو گرفت، و برخی از ایشان را در زمین فرو بردیم، و برخی دیگر را غرق کردیم، و خداوند هرگز بر آن نبود که بر آنان ستم روا دارد بلکه آنان خود به خویشتن ستم می کردند.
بر سر قوم عاد و ثمود نیز همان بلایی آوردیم که بر سر قوم لوط آوردیم. و شما داستان آنها را می دانید و برخی از خانه ها و آثارشان را با چشم خود مشاهده می کنید و خانه هایشان را که از آن جدا شده اند می بینید، پس برایتان روشن شده که خداوند با آنان چه کرده است. پیامبران با دلایل و نشانه های روشنگر و بینش به نزد آنها آمدند اما آنان را تکذیب کردند و با آنها به مجادله پرداختند.
وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیطَانُ أعلَهُم و شیطان کارهایشان را برایشان آراست تا اینکه گمان بردند آنچه شیطان برای آنان آورده است از آنچه که پیامبران برایشان آورده اند بهتر می باشد. و همچنین قارون و فرعون و هامان وقتی خداوند موسی بن عمران را به همراه نشانه های روشن و دلایل قاطع به نزد آنها فرستاد فرمان نبردند و در زمین بر بندگان خدا استکبار و سرکشی ورزیدند و حق را نپذیرفتند، بنابراین وقتی که کیفر خدا بر آنها نازل شد نتوانستند نجات یابند. وَ مَا کَانُوا سَابِقِینَ و نتوانستند از خدا پیشی بگیرند و از دست خدا در روند، بلکه تسلیم و دستگیر شدند.
فَکُلَّا أخَذنَا بِذَنبِهِ و هر یک از این امت ها را که پیامبران را تکذیب کردند به اندازۀ گناهش و با کیفری متناسب با آن عذاب دادیم، از ایشان عذابی را فرستادیم و آنها را سنگباران نمودیم مانند قوم عاد که خداوند طوفان شدید را بر آنان فرستاد : سَخَّرَهَا عَلَیهِم سَبعَ لَیَالٍ وَثَمَنیهَ أیَّامٍ حُسُومًا فَتَرَی القَومَ فِیهَا صَرعَی کَأنَّهُم أعجَازُ نَخلٍ خَاوِیَه ]خداوند[ آن ]عذاب[ را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان مسخر گرداند، و مردم را در آن ]عذاب[ فرو افتاده می دیدی، انگار تنۀ نخل های میان تهی می باشند!
وَ مِنهُم مَّن أخَذَتهُ الصَّیحَهُ و بعضی از ایشان را صدای مرگبار فرو گرفت مانند قوم صالح، وَ مِنهُم مَّن خَسَفنَا بِهِ الارضَ و برخی از ایشان را مانند قارون به قلب زمین فرو بردیم، وَ مِنهُم مَّن أغرَقنَا و برخی از ایشان را مانند فرعون و هامان و لشکریانشان در آب غرق نمودیم. وَ مَا کَانَ اللهُ لِیَظلِمَهُم و شایسته و سزاوار خداوند نیست که بر آنها ستم نماید چون او در کمال دادگری و بطور کامل از همۀ مردم بی نیاز است. وَ لَکِن کَانُوا أنفُسَهُم یَظلِمُونَ امّا آنها خود بر خویشتن ستم کردند و حق را ضایع نمودند، زیرا انسان ها برای پرستش خدای یگانه آفریده شده اند، اما با این وجود خود را به شهوت ها و گناهان مشغول کردند و خویشتن را در معرض زبان و آسیب قرار دادند چون گمان می بردند که این کار به نفع آنهاست.
 
 
آیه ی 43 – 41 :
مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِيَاء كَمَثَلِ الْعَنكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنكَبُوتِ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ
مثال آنانی که به جای خداوند دوستانی گرفته اند همچون کار عنکبوت است که خانه ای ساخته و به درستی که اگر می دانستند سست ترین خانه ها خانۀ عنکبوت است.
إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يَدْعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَيْءٍ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ
بی شک خداوند می داند هر آنچه را که به جای او ]به نیایش[ می خوانند در حقیقت چیزی نیست، و او پیروزمند فرزانه است.
وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ
و این مثال هایی هستند که ما برای مردم می زنیم، و جز دانایان آن را درک نمی کنند.
این مثال را خداوند برای کسی زده است که به همراه او کسی دیگر را عبادت می کند و منظورش عزت و قدرت یافتن و فایده مند شدن است، در حالی که قضیه بر خلاف منظور اوست. خداوند می فرماید : مثال او مانند عنکبوت است که برای خود خانه ای درست کرده است تا او را از گرما و سرما و آفت ها مصون و محفوظ بدارد، و إنَّ أوهَنَ البُیُوتِ لَبَیتُ العَنکَبُوتِ حال آن که بی گمان سست ترین خانه ها خانه و کاشانۀ عنکبوت است، چرا که عنکبوت حیوان ضعیفی است و خانه اش نیز ضعیف ترین و سست ترین خانه هاست، و درست کردن خانه جز ضعف و سستی چیزی به او نیافزوده است.
همچنین کسانی که به جای خدا سرپرستان و دوستانی برگرفته اند از هر جهت ناتوان هستند، و وقتی که به جای او سرپرستان و دوستانی بر می گیرند و به آنها افتخار می کنند و از آنها یاری می جویند در حقیقت به ضعف و سستی خود می افزایند، و آنها برای تحقق بسیاری از منافعشان بر آنان توکل نموده اند و آن را بر گردن آنها انداخته اند و خود به این امید نشسته اند که آنها این کارها را برایشان انجام خواهند داد. در نتیجه این بت ها آنان را خوار می نمایند و فایده ای به آنها نمی رسانند و از کمک و یاری آنها کمترین چیزی عایدشان نمی شود. پس اگر این دسته از انسان ها حقیقت و ماهیت کسانی که آنان را به پرستش گرفته اند می دانستند آنان را عبادت نمی کردند و از آنها بیزاری می جستند و پروردگار توانای مهربان را به سرپرستی و دوستی می گرفتند، که هر گاه بنده اش او را به دوستی بگیرد و بر او توکل نماید مشکلات دینی و دنیوی او را حل می کند و او را بسنده خواهد بود و به نیرو و قدرت قلبی و بدنی اش می افزاید و حالات و کارهایش را سامان می بخشد.
وقتی خداوند متعال ناتوانی خدایان و معبودان مشرکین را بیان نمود به همین مقدار بسنده نکرد بلکه از این فراتر رفت و گفت آنها هیچ چیزی نیستند بلکه فقط نامهایی هستند که بر آنان گذاشته اید و گمان هایی هستند که یاور نمودید و پوچ بودن آن با کمترین تحقیق و تفحص برای مرد عاقل و هوشمند مشخص و روشن می شود. بنابراین فرمود : إنَّ اللهَ یَعلَمُ مَا یَدعُونَ مِن دُونِهِ مِن شَی ءٍ خداوند می داند – و او به پیدا و پنهان آگاه است – که آنچه آنان به جای وی به نیایش می خوانند در حقیقت وجود ندارند و معبود حقیقی نیستند. مانند اینکه می فرماید : إن هِیَ إلَّا أسمَاءٌ سَمَّیتُمُوهَا أنتُم وَءَابَاؤکُم مَّا أنَزلَ اللهُ بِهَا مِن سُلطنٍ اینها فقط نام هایی هستند که شما و پدرانتان نهاده اید و خداوند برای آن دلیلی نازل فرموده است.
وَ مَا یَتَّبعُ الَّذینَ یَدعُونَ مِن دُونِ اللهِ شُرَکَاءَ إن یَتَّبِعُونَ إلَّا الظَّنَّ کسانی که به جای خدا انبازهایی دیگر را به فریاد می خوانند جز از گمان ]خود[ پیروی نمی کنند.
وَ هُوَ العَزِیزُ الحَکِیمُ و خداوند تواناست و بر همۀ مخلوقات چیره است، و با حکمت است و هر چیزی را در جایش و در محل مناسب آن قرار می دهد؛ خداوندی که آفرینش هر چیزی را زیبا و محکم نموده است.
وَ تِلکَ الأمثَلُ نَضرِبُهَا للِنَّاسِ و این مثال هایی است که به خاطر مردم و برای بهره مند شدن آنها و تعلیم دادنشان می زنیم و از این طریق علوم و دانستنی ها را برایشان واضح و روشن می گردانیم و از این راه امور معقول را به امور محسوس نزدیک می نماییم. و بدین سبب معنی مطلوب روشن می شود. پس این مصلحتی برای عموم مردم است. وَ مَا یَعقِلُهَآ ولی این مثال ها را نمی فهمند و درک نمی کنند و تطبیق نمی دهند، إلَّا العَلِمُونَ مگر دانشمندان و عالمان حقیقی؛ آنهایی که علم و دانایی به دلهایشان رسیده است.
خداوند با آوردن این مثالها ]آدمی را[ به تدبر و فهم و درک امور تحریک نموده و او را بر این کار می ستاید. این مثال ها نشانۀ علم و دانایی است. پس دانسته شد که هر کس این مثال ها را نفهمد و درک نکند از عالمان و دانایان نیست، زیرا مثال هایی که خداوند در قرآن می زند برای کارهای بزرگ و مطالب عالی و مهم می باشد. و اهل علم می دانند که اینها از دیگر چیزها مهم تر هستند چون خداوند به آن اعتنا و توجه نموده و بندگانش را بر فهمیدن و اندیشیدن در آن تحریک کرده است. بنابراین آنها تمامی سعی و تلاش خود را برای شناختن آن مبذول می دارند. اما هر کس این مثال ها را با وجود اهمیتی که دارند نفهمد این بیانگر آن است که او از اهل علم نیست، چون وقتی او مسائل مهم را نداند به طریق اولی دیگر چیزها را نمی داند. بنابراین خداوند در مورد اصول دین و امثال آن مثال های زیادی بیان کرده است.
خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً لِّلْمُؤْمِنِينَ
خداوند آسمان ها و زمین را به حق آفرید، قطعاً در این نشانۀ بزرگی برای اهل ایمان است.
خداوند به تنهایی آسمان را با وجود بلندی و ارتفاع و گستردگی و زیبایی اش، همراه با خورشید و ماه و ستارگان و فرشتگانی که در آنها وجود دارند، آفرید.
و زمین و کوهها و دریاها و صحرا و بیابان ها و درختانی که در آن وجود دارد به تنهایی آفریده است، و همه اینها را به حق آفریده، و آنها را بیهوده و بی هدف خلق نکرده است، بلکه آنها را آفریده تا فرمان و قانونش اجرا شود و نعمتش بر بندگانش کامل گردد، و تا آنها حکمت و قهر و تدبیر او را ببینند.
این چیزها را به آنان نشان می دهد تا فقط او را معبود و محبوب و خدای خود بدانند. إنَّ فِی ذَلِکَ لآیَهً لِلمُؤمِنینَ قطعاً در این برای مؤمنان نشانه ایست که بر بسیاری از مطالب ایمانی دلالت می نماید، و هر گاه مؤمن در آن بیندیشد مطالب ایمانی را به صورت آشکار در آن مشاهده خواهد کرد.
آیه ی 45 :
اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ مَا تَصْنَعُونَ
]ای پیامبر![ بخوان آنچه را که از کتاب به تو وحی شده است، و نماز را بر پای دار،  بی گمان نماز ]آدمی را[ از کارهای ناپسند و ناشایست باز می دارد، و قطعاً ذکر خدا والاتر و بزرگتر است، و خداوند آنچه را می کنید می داند.
خدواند به تلاوت و خواندن محصول وحی که این کتاب بزرگ است فرمان می دهد. و تلاوت به معنی پیروی کردن از آن است، که آنچه فرمان می دهد انجام شود و از آنچه که باز می دارد دوری گردد، و طبق رهنمود آن حرکت صورت پذیرد، و اخبارش تصدیق گردد، و در معانی آن تدبر، و کلمات آن تلاوت شود. پس تلاوت و خواندن کلمات قرآن جزو معنی و بخشی از آن هستند.
و از آن جا که تلاوت قرآن را این گونه معنی کردیم دانسته شد که بر پا داشتن همۀ دین در تلاوت قرآن داخل است. و گفتۀ الهی : وَأقِمِ الصَّلَوهَ از باب عطف خاص بر عام است چون نماز دارای فضیلت است و آثار زیبا و خوبی دارد و آن این است که إنَّ الصَّلَوهَ تَنهَی عَنِ الفَحشَآءِ وَ المُنکَرِ همانا نماز ]انسان را[ از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد. «فحشاء» به معنی گناهی است که بزرگ شمرده می شود و زشت است و انسان بدان تمایل دارد. و «منکر» به معنی گناهی است که عقل ها و فطرت ها آن را نمی پسندند. و دلیل اینکه نماز از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد این است که چنانچه بنده ای نماز را به طور کامل و با ارکان و شرایط آن و با فروتنی ادا کند قلبش روشن و نورانی و پاک می شود و ایمانش افزون می گردد و به خیر و نیکی علاقۀ بیشتری پیدا کرده و علاقه اش به شر و بدی کم می شود. پس قطعاً اگر بدین صورت بر نماز مداومت و محافظت شود از کارهای زشت و ناپسند باز می دارد. و این از بزرگترین اهداف نماز و نتایج آن است. و نیز در نماز هدفی بزرگتر و مهمتر از این وجود دارد و آن اینکه در نماز با قلب و زبان و بدن خداوند یاد می شود و خداوند بندگان را برای عبادت خود آفریده، و بهترین عبادتی که انجام می دهند نماز است، زیرا در این عبادت همۀ اعضای بدن خدا را بندگی می کنند که در غیر آن چنین نیست. بنابراین فرمود : وَ لَذِکرُ اللهِ أکبَرُ و ذکر و یاد خدا بزرگتر است. و معنی دیگری که از این آیه محتمل می باشد این است که وقتی خداوند به نماز فرمان داد و آن را ستود، خبر داد که ذکر و یاد خداوند در خارج از نماز والاتر و بزرگتر است، آنطور که نظر جمهور مفسرین همین است. اما تفسیر اول بهتر است چون نماز خواندن از ذکر خدا در خارج از نماز بهتر است.
و نماز – چنان که گذشت – یکی از بزرگ ترین ذکرها است. واللهُ یَعلَمُ مَا تَصنَعُونَ و خداوند به خوبی و بدی ای که انجام می دهید داناست و شما را بر آن به کاملترین صورت جزا و سزا می دهد.
آیه ی 46 :
وَلَا تُجَادِلُوا أَهْلَ الْكِتَابِ إِلَّا بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِلَّا الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ وَقُولُوا آمَنَّا بِالَّذِي أُنزِلَ إِلَيْنَا وَأُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَإِلَهُنَا وَإِلَهُكُمْ وَاحِدٌ وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ
و با اهل کتاب جز به روشی که بهتر است مجادله نکنید مگر با کسانی از ایشان که ستم کردند، و بگویید : «به تمام آنچه از سوی خدا بر ما و شما نازل شده است ایمان داریم، و معبود ما و معبود شما یکی است و ما فرمانبردار او هستیم».
خداوند از مجادلۀ بدون بینش و یا بدون قاعدۀ پسندیده با اهل کتاب نهی کرده است و می فرماید : با روشی که بهتر است و با اخلاق خوب و سخن نرم و دعوت دادن به حق و زیبا ارائه کردن و رد نمودن باطل و نشان دادن زشتی آن بحث و گفتگو کنید و نباید منظور از مجادله شکست دادن محض و برتری یافتن باشد، بلکه باید منظور از آن بیان حق و هدایت خلق باشد.
إلَّا الَّذینَ ظَلَمُوا مگر آن کسانی که اهل کتاب که ستم کردند و از حالت مجادله کننده مشخص شود که او اراده ای برای پذیرفتن حق ندارد و به قصد آشوبگری و شکست دادن مجادله می نماید، پس مجادله با چنین کسی فایده ای ندارد. وَقُولُوا ءَامَنَّا بِالَّذِی أنزِلَ إلَینَا وَ أنزِلَ إلَیکُم وَ إلَهُنَا وَ إلَهُکُم وَاحِدٌ و بگویید به آنچه بر ما و شما نازل شده است ایمان آورده ایم، و معبود ما و معبود شما یکی است. یعنی مجادلۀ شما با اهل کتاب باید بر اساس ایمان داشتن به آنچه بر شما و بر آنها نازل شده، و بر اساس ایمان به پیامبرتان و پیامبر آنها و بر مبنای توحید خدا استوار باشد. و مناظرۀ شما با آنها نباید باعث انتقاد و خرده گیری از کتاب های الهی یا خرده گیری از یکی از پیامبران باشد، آن گونه که جاهل به هنگام مناظره با طرف خود می نماید و از همۀ آنچه که دارد خواه حق باشد یا باطل خرده می گیرد. پس این ظلم است و از دایرۀ آداب مناظره خارج می باشد، زیرا باید سخن و باور باطل و پوچ مجادله کننده رد گردد، و حقی که نزد اوست پذیرفته شود، و نباید حق به خاطر گوینده اش گرچه کافر باشد رد شود.
مناظره با اهل کتاب با این طریق، آنها را به اعتراف به قرآن و پیامبر ملزم می گرداند، زیرا وقتی که دربارۀ اصول دین و آنچه که پیامبران و کتاب ها بر آن انفاق دارند سخن گفته شود و حقایق آن برای دو طرف مناظره کننده ثابت گردد؛ حقایقی که کتابها و پیامبران گذشته و قرآن و محمد صلی الله علیه و آله آن را بیان نموده و از آن خبر داده اند، از این لازم می آید که همۀ کتابها و پیامبران تصدیق شوند، و این از ویژگی های اسلام است.
اما اگر کسی بگوید به آنچه فلان کتاب بر آن دلالت می نماید ایمان می آورم نه به آنچه که فلان کتاب می گوید، در حالی که آن حقی است که کتاب پیش از خود را تصدیق می نماید، چنین کاری ستم و هوا پرستی است. و او با چنین کاری گفتۀ خویش را تکذیب می کند چون وقتی او قرآن را – که کتاب های پیش از خود را تایید می کند – دروغ انگارد در حقیقت آنچه را که گمان می برد به آن ایمان دارد تکذیب می نماید.
نیز هر آنچه که نبوت یکی از پیامبران را ثابت نماید بر نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم دلالت می کند، و هر شبهه ای که بر نبوت محمد صلی الله علیه و آله و سلم وارد گردد همان شبهه یا بزرگتر از آن در مورد نبوت غیر از محمد وارد می شود. پس وقتی باطل بودن این شبهه در مورد یکی از پیامبران ثابت شد باطل بودن آن در حق پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بسیار روشن تر است. وَ نَحنُ لَهُ مُسلِمُونَ و ما تسلیم و منقاد فرمان او هستیم و هر کس به خدا ایمان آورد و او را معبود خود قرار دهد و به همۀ کتاب ها و پیامبرانش ایمان آورد و فرمانبردار خدا باشد و از پیامبرانش پیروی کند او خوشبخت و سعادتمند است و هر کس از این راه منحرف شود بدبخت و گمراه است.
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ فَالَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمِنْ هَؤُلَاء مَن يُؤْمِنُ بِهِ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ
و بدینسان بر تو کتاب نازل کردیم و کسانی که به آنان کتاب ]آسمانی[ بخشیدیم و به آن ایمان می آورند، و از میان اینان کسی بدان ایمان دارند و آیات ما را جز کافران انکار نمی کنند.
وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ
و تو پیش از قرآن کتابی نمی خواندی و با دست خویش چیزی نمی نوشتی که اگر چنین می شد باطل گرایان در شک می افتادند.
وَكَذَلِكَ أَنزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ و همچنین ای محمد! این کتاب بزرگ را که هر خیر بزرگی را بیان می دارد و به هر اخلاق خوب و امر نیکی فرا می خواند، و کتاب های گذشته را تصدیق می نماید و پیامبران گذشته از آن خبر داده اند، بر تو فرو فرستادیم. فَآلَّذیِنَ ءَاتینَهُم الکِتبَ و کسانی که به آنان کتاب داده ایم قرآن را به گونۀ شایسته شناختند و کینه و هوی پرستی در باور آنها رخنه نکرد. یُؤمِنُونَ بِهِ به قرآن ایمان می آورند، چون آنها با توجه به آنچه که نزدشان است و مژده هایی که در کتاب هایشان مبنی بر صحت این کتاب آمده و به سبب معیارهایی که برای شناخت خوب و بد و راست و دروغ در اختیار دارند به راست بودن آن یقین کردند. وَ مِن هَؤلُآءِ مَن  یُؤمِنُ بِهِ و از میان اینان کسانی هستند که از روی بینش و آگاهی به آن ایمان می آورند نه از روی ترس و امید. يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الْكَافِرُونَ و آیات ما را جز کافران انکار نمی کنند، که همواره عادتشان بر این است که حق را انکار نمایند و با آن مخالفت ورزند. و این محصور ساختن کسانی است که به او کفر می ورزند، و اینکه هیچ یک از آنها به قصد پیروی کردن از حق آن را انکار نکرده اند، زیرا هر کس قصد و ارادۀ دوستی داشته باشد باید به آن ایمان بیاورد چون در آن نشانه هایی است که هر فرد عاقل به آن ایمان می آورد، و هر کس که با قلبی بیدار به آن گوش فرا دهد آن را می پذیرد.
و از جمله چیزهایی که بر صحت و درستی قرآن دلالت می نماید این است که این پیامبر امین قرآن را آورده است؛ کسی که قومش صداقت و امانتداری و رفت و آمدها و سایر حالات او را می دانستند، و نمی توانست با دست خود چیزی را بنویسد، بلکه اگر چیزی هم نوشته می شد نمی توانست آن را بخواند. پس با چنین وضعیتی این قرآن را آورده است، و این روشن ترین دلیل است مبنی بر این که قرآن از جانب خداوند توانا و ستوده است و در این هیچ شک و تردیدی نیست. بنابراین فرمود : وَ مَا کُنتَ تَتلُوا مِن قَبلِهِ مِن کِتَبٍ وَ لَا تَخُطُهُ بِیَمیِنک إذاً لَّآرتَابَ المُبطِلُونَ و تو پیش از نزول قرآن کتابی را نمی خواندی و با دست خود چیزی را نمی نوشتی که اگر چنین می شد و کتاب می خواندی و چیزی می نوشتی، باطل گرایان و شک و تردید می افتادند و می گفتند : آنچه را می گوید از کتاب های گذشته بیاد گرفته، یا از آن کتاب ها رونویسی نموده است.
 
آیه ی 49 :
بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَمَا يَجْحَدُ بِآيَاتِنَا إِلَّا الظَّالِمُونَ
بلکه آن ]قرآن[ آیات روشنی است که در سینه های دانش یافتگان است و جز ستمکاران آیات ما را انکار نمی کنند.
خداوند بر قلب تو کتاب بزرگی نازل کرده است، که به وسیلۀ آن افراد فصیح و بیلغ و آنانی را که دشمنان سرسخت تو بودند به مبارزه طلبیدی تا مانند قرآن یا یک سورۀ مانند آن بیاورند. پس آنها کاملاً از انجام چنین کاری درماندند و به فصاحت و شیوایی قرآن و اینکه سخن هیچ انسانی نمی تواند به این مرتبه ]از فصاحتع و بلاغت[ برسد کاملاً واقف بودند، به همین خاطر مخالفت و مبارزۀ با قرآن به قلبشان هم خطور نمی کرد. بنابراین فرمود : بَل هُوَ ءَایَتُ بَیّنَتٌ فِی صُدُور الَّذینَ أوتُوا العِلمَ وَ مَا یَجحَدُ بِأیَتِنَآ إلَّا الظَّلِمُونَ بلکه این قرآن آیات روشنی است که ]بر هیچ انسان خردمندی[ پوشیده نیست ]و[ در سینه های دانش یافتگان است، و آنها سران مردم و افراد کامل و خردمندانشان هستند.
پس وقتی که این قرآن آیات روشنی در سینۀ چنین افرادی است، مخالفت دیگران زیانی نمی رساند و انکارشان جز ستم در حق خویش چیزی نیست. بنابراین فرمود : وَ مَا یَجحَدُ بِأیَتِنآ إلّا الظَّلِمُونَ و آیات ما را جز ستمگران انکار نمی کنند، چون آیات قرآن را جز فرد جاهل و نادان انکار نمی کند؛ نادانی که بدون آگاهی و دانش سخن  می گوید و از اهل علم و یا کسی که توانایی شناخت حقیقت را دارد پیروی نمی کند.
یا کسی قرآن را انکار می کند که خود را به نادانی می زند و علی رغم اینکه می داند آن حق است و راست بودن آن را می داند با  آن مخالفت می نماید.
آیه ی 52 – 50 :
وَقَالُوا لَوْلَا أُنزِلَ عَلَيْهِ آيَاتٌ مِّن رَّبِّهِ قُلْ إِنَّمَا الْآيَاتُ عِندَ اللَّهِ وَإِنَّمَا أَنَا نَذِيرٌ مُّبِينٌ
و گفتند : «چرا نشانه هایی از پروردگارش بر او فرو فرستاده نشده است؟» بگو : «نشانه ها تنها نزد خداوند است، و من تنها بیم دهنده ای روشنگر هستم و بس».
أَوَلَمْ يَكْفِهِمْ أَنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ يُتْلَى عَلَيْهِمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَةً وَذِكْرَى لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ
آیا آنان را کافی شو بسنده نیست که ما این کتاب را بر تو نازل کرده ایم که بر آنان خوانده می شود؟! بی گمان در این برای گروهی که باور می دارند رحمت و پندی هست.
قُلْ كَفَى بِاللَّهِ بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ شَهِيدًا يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالَّذِينَ آمَنُوا بِالْبَاطِلِ وَكَفَرُوا بِاللَّهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ
بگو : «همین بس که خدا میان من و شما گواه است»، آنچه را که در آسمان ها و زمین است می داند و کسانی که به باطل امیان آوردند و به خدا کفر ورزیدند اینانند که زیانکارانند.
ستمگران تکذیب کننده، بر پیامبر و بر آنچه او آورده بود اعتراض کردند و معجزاتی را پیشنهاد نمودند و گفتند آنها را بر ایمان بیاور. آن گونه که خداوند دربارۀ آنها فرموده است : وَ قَالُوا لَن نُّؤمِنَ لَکَ حَتَّی تَفجُرَ لَنَا مِنَ الأرضِ یَنبُوعًا و گفتند : هرگز به تو ایمان نمی آوریم مگر اینکه از زمین برای ما چشمه ای بجوشانی».
در حالی که تعیین معجزات به دست آنها و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نیست، چرا که این کار یک نوع مشارکت و همراهی با خداوند در تدبیر کارها محسوب می شود، خداوند در انجام کارها یگانه است و هیچ کس در این زمینه اختیاری ندارد.
بنابراین فرمود : قُل إنَّمَا الایَتُ عِندَاللهِ بگو : معجزات تنها نزد خداوند هستند؛ و اگر بخواهد آنها را نازل می نماید و اگر بخواهد آن را نمی آورد.
وَ إنَّمَآ أنَا نَذیِرٌ مُّبینٌ و من فقط بیم دهنده ای آشکار هستم و مقامی بالاتر از این ندارم.
و اگر هدف شما روشن شدن حق از باطل است، بدانید که این مهم به طرق گوناگون حاصل گردیده است. بنابراین پیشنهاد معجزات مشخص و معینی ستم و ظلم و تکبر در برابر خدا و حق است. و اگر فرض شود که این معجزات نازل شوند و آنها این گونه در دل داشته باشند که جز با این معجزات ایمان نمی آورند ایمانشان ایمان حقیقی نیست بلکه چیزی است که طبق خواسته های آنان انجام شده است، بنابراین آنها ایمان می آورند اما نه به این خاطر که آن حق است، بلکه به خاطر آن معجزات ایمان می آورند.
پس به فرض اینکه معجزات فرو فرستاده شوند، در فرو فرستاده شدن آن فایده ای نیست.
و از آنجا که هدف بیان حق بود، خداوند طریق آن را بیان زکرد و فرمود : أوَلَم یَکفِهِم آیا برای این که آنها به راستگو بودن تو و راست بودن آنچه که آورده ای پی ببرند این کافی و بسنده نیست که أنَّآ أنزَلنَا عَلَیکَ الکِتبَ یُتلَی عَلَیهِم ما کتاب را بر تو نازل کرده ایم که بر آنها خوانده می شود؟! کلام مختصر و جامعی که در آن نشانه های روشن و آشکار زیادی هست! و همانطور که قبلاً بیان شد پیامبر بی سوادی که خواندن و نوشتن را بلد نیست آن را آورده است و این بزرگترین دلیل بر صحت و راست بودن آن است. سپس ناتوان بودن آنها از مبارزه با قرآن نشانۀ دیگری بر حقانیت آن است. و قرآن آشکارا بر آنها خوانده می شود و از جانب خداست، و پیامبر در زمانی که یاورانش اندک و مخالفان و دشمنانش زیاد بودند آن را اظهار نمود، و اندک بودن یاوران و زیاد بودن دشمنانش او را از آشکار کردن قرآن باز نداشت بلکه به صورت علنی در میان مردم اعلام کرد که این سخن پروردگارم می باشد، و آیا کسی توان مقابله  با آن را دارد، و آیا کسی می تواند سخنی مانند آن بیاورد؟! پس این دلیلی بر راست بودن قرآن است.
و قرآن کتاب های گذشته را تصدیق کرده و مطالب آنها را تصحیح نموده است و تحریف و تغییری که در آنها صورت گرفته بیان کرده است. این نیز دلیلی دیگر بر حقانیت قرآن می باشد.
و قرآن در امر و نهی خود به راه راست هدایت می نماید و این دلیلی بر حق و راست بودن آن است. بنابراین قرآن به هیچ چیزی دستور نداده است که عقل بگوید کاش به آن فرمان نمی داد. و از هیچ چیزی نهی نکرده است که عقل بگوید کاش از آن نهی نمی کرد. بلکه امر و نهی قرآن مطالق با عدالت و دادگری و حکمت و عقل صاحبان بینش و خرد است. نیز رهنمودها و احکام قرَآن همگام با زمان و مکان حرکت می کند به گونه ای که در هیچ زمان و مکانی جز با احکام قرآن کارها بهبود نمی یابد. این نیز دلیلی است بر اینکه قرآن حق و از جانب خداست.
پس همۀ این موارد برای کسی که بخواهد حق را تصدیق نماید و در پی یافتن آن برآید کافی است، و خداوند کسی را که به قرآن بسنده نکند به مرادش نرساند، و هر کس را که قرآن شفا بخش او نیست خداوند شفایش ندهد، و هر کس به وسیلۀ قرآن هدایت شود و قرآن برایش بسنده باشد این برای او مایۀ خیر و رحمت است. از این رو فرمود : إنَّ فِي ذَلِكَ لَرَحْمَهً وَ ذِكْرَي لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ بي گمان در اين براي گروهي كه باور مي دارند رحمت و پندي هست. چون به وسيلة قرآن علم فراوان و خير زياد به دست مي آيد و دل ها و ارواح پاكيزه مي گردند و باورها و عقايد پاك مي شوند و اخلاق كامل مي گردد و در ساية چنين رحمتي مي توان به فتوحات الهي و اسرار رباني دست يافت.
قُلْ كَفَي بِاللهِ بَيْنِي وَ بَيَنْكُمْ شَهِيداً بگو : همين بس كه خدا ميان من و شما گواه است، من او را گواه گرفته ام كه اگر دروغگو باشم عذابي بر من فرود آورد كه ماية عبرت شما باشد، و اگر او مرا ياي كند و كارها را بر من آسان گرداند بايد اين شهادت و گواهي بزرگ خداوند شما را كافي باشد. بنابراين اگر در دل هايتان چنين است كه گواهي او – و شما آن را نشنيده و نديده ايد به عنوان دليل كافي نيست، پس او يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَواتِ وَ الاَرْضِ آنچه را در آسمان ها و زمين است مي داند. از جمله چيزهايي كه خداوند آن را مي داند حالت و سخن من و شماست. پس من به دورغ چيزهايي به او نسبت نمي دهم زيرا او مي داند و بر كيفر دادن من توانايي دارد. و اگر دروغ بگويم و آن را به او نسبت دهم و مرا كيفر او خواهد بود. آن گونه كه فرموده است : وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الأقَاوِيلِ – لَأ خَذناَ مِنْهُ بِاليَمِينِ – ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الوَتِينَ و اگر برخي سخن هاي دروغ را به ما نسبت مي داد او را مي گرفتيم و رگ هاي گردنش را قطع مي نموديم.
وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ بِالبَطِلِ وَ كَفَرُواْ بِاللهِ أوْلَئِكَ هُمُ الْخَسِرُونَ و كساني كه به باطل ايمان آوردند و به خدا كفر ورزيدند اينانند كه زيانكارند، چون آنها ايمان آوردن به خدا و فرشتگان و كتاب ها و پيامبران و روز قيامت و نعمت پايدارو جاودان را از دست داده اند، و به جاي برخورداري از حق و ]راه[ صحيح، هر امر باطل قبيحي بهرة آنها گرديده، و به عوض نعمت و آسايش، عذاب دردناكي عايدشان شده است. پس آنان در روز قيامت خود و خانواده هايشان را از دست مي دهند.
آيه ي 55 – 53 :
وَ يَسْتَعْجِلوُنَكَ بِالْعَذَابِ وَ لَوْ لَآ أجَلٌ مُّسَمًّي لَّجَآء هُمُ الْعَذَابُ وَ لَيَأتِيَنَّهُم بَغْتَهً وَ هُمْ لَا يَشْعُرُونَ و آنان عذاب را با شتاب از تو مي جويند، و اگر موعدي مقرر نبود به يقين عذاب به آنان مي رسيد و ناگهان در حالي كه نمي دانند عذاب به سراغشان مي آمد.
يَسْتَعْجِلُونَكَ بِالْعَذَابِ وَ إنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَهٌ بِالْكَفِرِينَ آنان عذاب را به شتاب از تو مي خواهند و بي گمان جهنم فرا گيرندة كافران است.
يَوْمَ يَغْشَهُمُ الْعَذَابُ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذَوقُواْ مَا كُنتُمْ تَعْلَمُونَ روزي كه عذاب از بالاي سرشان و از زير پاهايشان آنان را فرو مي پوشاند و ]خداوند[ مي گويد : «بچشيد آنچه را كه مي كرديد».
خداوند از جهالت كساني خبر مي دهد كه پيامبر و آنچه را كه آورده است تكذيب مي كنند و آنها در حالي كه براي آمدن عذاب شتاب دارند و بيشتر حق را تكذيب مي كنند، مي گويند : مَتَي هَذَا الْوَعْدُ إن كُنتُمْ صَدِقِينَ اين وعده كي خواهد آمد اگر راست مي گوييد؟ خداوند متعال مي فرمايد : وَ لَوْ لَآ أجَلٌ مُّسَمًّي و اگر موعدي مقرر براي نازل شدن عذاب نبود كه هنوز آن زمان مقرر فرا نرسيده است، لَجَآءَ هُمُ العَذَابُ عذاب به سراغشان مي آمد، چون آنها ما را ناتوان به حساب مي آورند و حق را تكذيب مي كنند.
و اكر ما آنها را به سبب جهالت و ناداني اشان مي گرفتيم سخنشان بسيار زود آنها را به عذاب و كيفر گرفتار مي كرد : ولي – با وجود اين – آنها براي نازل شدن عذاب شتاب نكنند و گمان نبرند كه دير خواهد آمد، وَلَيَأتِيَنَّهُم بَغْتَهً وَ هُمْ لَا يَشْعُرُونَ بلكه ناگهان در حالي كه نمي دانند عذاب به سراغشان خواهد آمد. و همانطور كه خداوند خبر داد اتفاق افتاد و هنگامي كه با غرور و فخر فروشي به جنگ «بدر» آمدند به گمان اينكه مي توانند به هدف خود دست يابند خداوند آنها را خوار گردانيد و بزرگان و سرانشان را نابود كرد و همة افراد شرور آنها را هلاك نمود و هيچ خانه اي نماند مگر اينكه مصيبت بدان وارد شد. پس عذاب از جايي به سراغشان آمد كه گمانش را نمي بردند.
و اگر عذاب دنيا آنها را فرا نگيرد عذاب آخرت را در پيش دارند كه هيچ يك از آنها نمي تواند از آن رهايي يابد خواه در دنيا عذاب داده شده باشد يا مهلت يافته باشد. وَ إنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِيطَهُ بِالْكَفِرِينَ و همانا جهنم كافران را در بر خواهد گرفت و راه گريزي از آن ندارند، چرا كه آنان را از هر سو احاطه كرده است. همانطور كه گناهان و بدي ها و كفرشان آنها را احاطه كرده است. و اين، عذاب بسيار سختي است. يَوْمَ يَغْشَهُمُ الْعَذَابُ مِن فَوْقِهِمْ وَ مِن تَحْتِ أرْجُلِهِمْ وَ يَقُولُ ذُوقُواْ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ اعمالتان براي شما به عذاب تبديل شده است و عذاب شما را فرا گرفته است همان گونه كه كفر و گناهان، شما را از هو سو فرا گرفته بود.
آيه ي 59 – 56 :
يَعِبَادِيَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إنَّ وَسِعَهٌ فَإيَّيَ فَاعْبُدُونِ اي بندگانم كه ايمان آورده ايد! بي گمان زمين من فراخ است، پس تنها مرا بپرستيد.
كَلُّ نَفْسٍ ذَأئِقَهُ الْمَوْتِ ثُمَّ إلَيْنَا تُرْجَعُونَ هر جانداري مزة مرگ را مي چشد سپس به سوي ما بازگردانده مي شويد.
وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلوُاْ الصَّلِحَتِ لَنُبَوِّئَنَّهُم مِّنَ الْجَّنهِ غُرَفًا تَجْرِي مِن تَحْتِهَا الأنْهرُ خَلِدِينَ فِيهَا نِعْمَ أجْرُ الْعَمِلِينَ و كساني كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند ايشان را در كاخهاي بهشت جاي مي دهيم كه در زير آنها رودبارها روان است و در آنجا جاودان خواهند ماند. چه خوب است پاداش عمل كنندگان!
الَّذِينَ صَبَرُواْ وَ عَلَي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ همان كساني كه بردباري ورزيدند و بر پروردگارشان توكل مي كنند.
خداوند متعال مي فرمايد : يَعِبَادِيَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إنَّ أرْضيِ وَسِعَهٌ فَإيَّيَ فَاعْبُدُونِ اي بندگانم كه ايمان آورده و پيامبر مرا تصديق كرده ايد! هر گاه عبادت و پرستش پروردگارتان در سرزميني برايتان دشوار و مشكل بود، از آن جا به سرزميني ديگر كوچ كنيد و به جايي برويد كه خداوند را به يگانگي پرستش نماييد.
پس جاهاي عبادت فراخ و وسيع است و معبود يكي است و مرگ حتماً به سوي شما خواهد آمد سپس به سوي پروردگارتان بازگردانده مي شويد آنگاه خداوند هر كس را كه عبادت او را به خوبي انجام داده و از ايمان آورده و عمل شايسته انجام داده باشد در كاخهاي بلند و منازل شيك و زيباي بهشت جاي مي دهد كه همة آنچه را دل انسان مي خواهد و چشم ها از ديدن آن لذت مي برند در بر دارد، و شما در آن جاودانه خواهيد بود. نِعْمَ أجْرُ الْعَمِلِينَ پس اين منازل و كاخ هاي بهشتي چه پاداش نيكي است براي كساني كه براي خدا كار مي كنند!
الَّذِينَ صَبَرُواْ وَ عَلَي رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ كساني كه بر عبادت خدا شكيبايي مي ورزند و در اين باره بر پروردگارشان توكل مي نمايند. پس صبر كردن آنها بر عبادت خدا مستلزم آن است كه توان و كوشش خود را در اين راستا مبذول دارند و مبارزة بزرگي را با شيطان آغاز كنند ؛ شيطاني كه آنها را فرا مي خواند تا در عبادتشان اخلال ايجاد كند. و توكل آنها مقتضي آن است كه به خدا اعتماد كنند و نسبت به او گمان نيك داشته باشند تا اعمالي را كه قصد آن را كرده اند محقق نمايد و آن را برايشان تكميل گرداند. و توكل را به صراحت بيان كرد با اينكه توكل در بردباري داخل است، چون در انجام يا خودداري از هر كاري به توكل نياز هست و هيچ كاري بدون توكل انجام نمي گيرد.
وَكَأيّن مِّّن دَآبَّهٍ لَّا تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللهُ يَرْزُقُهَا وَ إيَّاكُمْ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ و چه بسيارند جنبندگاني كه نمي توانند روزي خود را بر دارند ]بلكه[ خداوند به آنها و به شما روزي مي دهد، و او شنواي داناست.
خداوند متعال روزي دادن به همة آفريده هاي قوي و ضعيف را به عهده گرفته است : مِّن دَآبَّهٍ پس چه بسيار جنبندگان و جانوراني در زمين وجود دارند كه جسم و عقل و دركشان ضعيف است، لَا تَحْمِلُ رِزْقَهَا و روزي خود را بر نمي دارند و آن را ذخيره نمي كنند، بلكه همواره چنان هستند كه چيزي از روزي را با خود ندارند اما خداوند هميشه و در هر وقت روزي را بر ايشان فراهم مي سازد، اللهُ يَرْزُقُهَا وَ أيَّاكُمْ شما و آنها را خدا روزي مي دهد، پس همة شما تحت سرپرستي خدا هستيد و شما را روزي مي دهد، همانطور كه شما را آفريده است.
وَ هُوَ السَّمِيعُ العَلِيمُ و او شنواي داناست. پس هيچ چيزي بر او پنهان نمي ماند و هيچ جنبنده و جانوري از نگاه خدا پنهان نمي شود و به سبب نداشتن روزي هلاك نمي گردد. آن گونه كه خداوند متعال مي فرمايد : وَ مَا مِن دَآبَّهٍ فِي الأرْضٍ إلَّا عَلَي اللهِ رِزْقُهَا وَ يَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا كُلٌّ فِي كِتَبٍ مُّبِينٍ و هيچ جنبنده اي در زمين نيست مگر اينكه روزي آن بر خداست و محل استقرار و مكان مردنش را مي داند. همة ]اينها[ در كتاب روشني ]ثبت گرديده[ است.
آيه ي 63 – 61 :
وَلَئِن سَألْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَوَاتِ وَ الأرْضَ وَ سَخَّرَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ لَيَقُولُنَّ اللهُ فَأنَّي يُؤفَكُونَ و اگر از آنان بپرسي كه چه كسي آسمان ها و زمين را آفريده و خورشيد و ماه را مسخّر كرده است؟ البته خواهند گفت : «خدا». پس چگونه منحرف مي گردند؟!
الله يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَآءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ يَقْدِرُ لَهُ إنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَلِيمٌ خداوند روزي را براي هر كس از بندگانش كه بخواهد فراوان و گسترده مي كند، و براي هر كس كه بخواهد تنگ مي گرداند. همانا خداوند به هر چيزي داناست.
وَلَئِن سَألْتَهُم مَّن نَّزَّلَ مِنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأحْيَا بِهِ الْأرْضَ مِن بَعْدِ مَؤتِهَا لَيَقُولُنَّ اللهُ قُلِ الْحَمْدُللهِ بَلْ أكْثَرُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ و اگر از آنان بپرسي كه چه كسي از آسمان آبي را نازل كرد آنگاه با آن زمين را بعد از پژمرده شدنش زنده گرداند؟ قطعاً خواهند گفت : «خدا»، بگو : «ستايش خداوند راست»، اما بيشتر آنان نمي فهمند.
اين استدلالي است عليه مشركان كه تكذيب كنندة توحيد الوهيت و يگانه پرستي بودند. و با توجه به اينكه توحيد ربوبيت را قبول داشتند، به پذيرش توحيد الوهيت نيز ملزم مي گردند. پس اگر از آنها بپرسي كه آسمان ها و زمين را چه كسي آفريده است و چه كسي از آسمان آبي فرو فرستاده و به وسيلة آن زمين را پس از پژمرده شدنش زنده ساخته است؟ و تدبير همة چيزها در دست چه كسي است؟ لَيَقُولُنَّ اللهَُ خواهند گفت : خدا. و به ناتواني بت ها و چيزهايي كه در كنار خدا و همراه با او پرستش مي كنند اعتراف مي نمايند و مي گويند : آنها توانايي چيزي از اين كارها را ندارند.
پس به دروغگويي خويش و روي آوردنشان به سوي كسي كه سزاوار آن نيست به كاري بپردازد اعتراف مي كنند. پس بدان كه آنها عقل ندارند و بي خرد هستند! و كيست بي عقل تر و كم بينش تر از كسي كه به سنگ يا به قبري يا امثال آن روي آورد – در حالي كه مي داند نمي تواند فايده و زياني بدهد، و نمي آفريند و روزي نمي دهد – و اخلاص و صفاي عبوديت را با روي آوردن به آن مكدر و تيره نمايد و او را با پروردگار آفريننده و روزي دهنده و فايده دهنده و زيان دهنده شريك سازد؟!
و بگو : ستايش خداوندي راست كه هدايت را از گمراهي مشخص نمود و باطل بودن آنچه را كه مشركان بر آن هستند واضح گرداند تا توفيق يافتگان از آن بر حذر باشند. و بگو : ستايش خداوندي راست كه جهان بالا و پايين را آفريده و به تدبير امور روزمرّة آنها پرداخته است و براي هر كس كه بخواهد روزي را فراوان و گسترده مي نمايد، و براي هر كس كه بخواهد روزي را تنگ و كم مي گرداند. و اين عين حكمت اوست، چرا كه او مصلحت بندگانش و آنچه را كه برايشان مناسب است مي داند.
آيه ي 69 – 64 :
وَ مَا هَذِهِ الْحَيَوهُ الدُّنْيَآ إلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبُ و إنَّ الدَّارَ الأخِرَهَ لَهِيَ الْحَيَوَانُ لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ و زندگي اين دنيا جز سرگرمي و بازيچه نيست، و زندگي جهان آخرت زندگي ]راستين[ است اگر مي دانستند.
فَإذَا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُْا اللهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدّيِنَ فَلَمَّا نَجَّهُمْ إلَي الْبَرّ إذَا هُمْ يُشْرِكُونَ و هنگامي كه سوار كشتي شوند خداوند را خالصانه و مخلصانه به دعا مي خوانند، پس چون آنان را نجات دهد و به خشكي برساند باز ايشان شرك مي ورزند.
لِيَكْفُرُوا بِمَآ ءَاتَيْنَهُمْ وَ لِيَتَمَتَّعُواْ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ تا ]سرانجام[ در آنچه به آنان داده ايم ناسپاسي كنند و تا بهره مند گردند، پس خواهند دانست.
أوَلَمْ يَرَؤاْ أنَّا جَعَلْنَا حَرَمًا ءَامِنًا وَ يُتَخَطَّفُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِهِمْ أفَبِالْبَطِلِ يُؤمِنُونَ وَ بِنِعْمَهِ اللهِ يَكْفُرُونَ آيا نديده اند كه ما حرمي ايمن ]براي آنان[ قرار داده ايم. حال آن كه مردم از اطراف آنان ربوده مي شوند؟ آيا به باطل ايمان مي آورند و نعمت خداوند را ناسپاسي مي كنند.
وَ مَنْ أظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبًا أوْ كَذَّبَ بِالحَقِّ لَمَّا جَآءَ هُ ألَيْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًي لِّلْكَفِرِينَ و كيست ستمگرتر از كسي كه بر خدا دروغ ببندد و گمراهي و باطلي را كه خود بر آن هست به خدا نسبت دهد؟! آيا در جهنم جايگاهي براي كافران نيست؟!
وَ الَّذِينَ جَهَدُواْ فِيناَ لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا و إنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ و كساني كه در راه ما كوشش كنند قطعاً آنان را به راه هاي خويش رهنمود مي گردانيم، و قطعاً خدا با نيكوكاران است.
خداوند متعال از حالت دنيا و آخرت خبر مي دهد و به طور ضمني آدمي را به متمايل نبودن به دنيا و علاقه مند بودن به آخرت تشويق مي كند. پس فرمود : وَ مَا هَذِهِ الحَيَوهٌ الدُّنْيآ إلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ زندگي اين دنيا در حقيقت سرگرمي و بازيچه اي بيش نيست كه دل ها با آن مشغول و سرگرم مي شوند و جسم ها با آن بازي مي كنند، چون خداوند آن را آراسته است و لذت ها و شهوت هايي را در آن قرار داده است كه دل هاي روي گردان را در چنگال خود مي گيرد و چشم هاي غافل را مي فريبد و افراد باطل گرا را شاد و خوشحال مي كند. اما اين دنيا به سرعت از بين مي رود و دوستدارش چيزي جز پشيماني و زيان به دست نمي آورد.
وَ إنَّ الدَّارَ الأخِرَهً لَهِيَ الْحَيَوانُ و زندگي آخرت زندگي كامل است و اجسام صاحبان سراي آخرت در نهايت قوت و قدرت قرار دارد چون اين جسم ها و نيروها براي زندگي آفريده شده اند و هر آنچه كه زندگي را كامل گرداند و لذت با آن تكميل شود از قبيل چيزهايي كه دل ها را شاد مي كند، و خوردني ها و نوشيدني ها و همسراني كه سبب لذت بردن جسم مي شوند در آن موجود است. نيز چيزهايي در آن جا يافت مي شود كه هيچ چشمي آن را نديده و هيچ گوشي آن را نشنيده و بر دل هيچ انساني خطور نكرده است.
لَوْ كَانُواْ يَعْلَمُونَ اگر آنها اين حقيقت را مي دانستند دنيا را بر آخرت ترجيح نمي دادند، و از سراي زندگي روي گردان نمي شدند و به جهان بازي و سرگرمي شيفته نمي گرديدن. و آنها بايد آخرت را بر دنيا ترجيح دهند چرا كه حالت هر دو دنيا را مي دانند.
سپس خداوند اين را بيان داشت كه مشركين در حاليت سختي و به هنگامي كه در دريا سوار بر كشتي ها هستند  و امواج خروشان آنها را فرا مي گيرد و از هلاك شدن مي ترسند خالصانه و فقط خدا را به فرياد مي خوانند و در آن وقت بت ها و آنچه را كه همتاي خدا قرار مي دادند ترك مي كنند و فقط خداوند يگانه و بي شريك را  كمك مي خوانند.
اما وقتي سختي از آنها دور شود به خداوند – كه تا چندي پيش او را خالصانه به فرياد مي خواندند و آنها را سالم به خشكي رسانده است – شرك مي ورزند و كساني را شريك او قرار مي دهند كه آنها را از سختي نجات نداده و مشقت را از آنان دور نساخته است. در حالي كه مي بايست در سختي و آساني خدا را به فرياد بخوانند تا مؤمن حقيقي باشند و سزاوار پاداش او بگردند و عذاب خدا از آنها دور شود. اما شرك ورزيدن آنها پس از آن كه نعمت نجات يافتن را بهرة آنها نموديم براي اين است تا سرانجام به نعمت هايي كه به آنان بخشيده ايم كفر بورزند و ناسپاسي نمايند و در مقابل نعمت بدي كنند و بهره مندي خود را از دنيا تكميل نمايند كه اين همانند بهره مندي چهارپايان است كه هدفي جز پر كردن شكم و اشباع غريزة جنسي خود ندارند.
فَسَوْفَ يَعْلَمُونً پس آنها وقتي از دنيا به آخرت منتقل شوند سخت تأسف مي شوند و كيفر سخت را خواهند چشيد و مي دانند چه زيان فراواني به دست آورده اند.
سپس خداوند به وسية حرم پر امن و امان خود بر آنها منت مي گذارد و اين را بيان مي دارد كه اهل حرم در امنيت به سر مي برند و از روزي فراوان برخوردارند، حال آن كه مردم از اطراف آنان ربوده مي شوند و در هراس اند. پس آيا كسي را عبادت نمي كنند كه به هنگام گرسنگي آنها را خوراك داد و از ترس ايمن گرداند؟!
أفَبِالْبَطِلِ يُؤمِنُونَ آيا به باطل مي گرايند و ايمان نمي آورند؟! و باطل شركي است كه آنها بر آن  قرار دارند، و گفته ها و كردارهاي پوچي است كه انجام مي دهند. وَ بِنِعْمَهِ اللهِ يَكْفُرُونَ و نعمت هاي خدا را ناديده گرفته و سپاس نمي گذارند. پس عقل ها و خردهايشان كجا رفته است كه گمراهي را بر هدايت، و باطل را بر حق، و بدبختي را بر سعادت ترجيح داده و ستمكارترين مردم گشته اند؟!
وَ مَنْ أظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَي عَلَي اللهِ كَذِبًا أوْ كَذَّبَ بِالْحَقِّ لَمَّا جَآءَ هُ و كيست ستمگرتر از كسي كه بر خدا دروغ ببندد و گمراهي و باطلي را كه خود بر آن است به خدا نسبت دهد و يا حقي را كه توسط پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نها به نزد او آمده است دروغ انگارد؟! اما اين ستمگر كينه توز جهنم را در پيش روي دارد، أليْسَ فِي جَهَنَّمَ مَثْوًي لِلْكَفِرِينَ كه در آنجا حق از او گرفته مي شود و به وسيلة جهنم خوار و ذليل مي گردد، و جهنم جايگاه هميشگي او خواهد بود و از آن بيرون آورده نمي شود.
وَالَّذيِنَ جَهَدُواْ فِينَا و كساني كه در راه ما كوشش كردن آن ها كساني هستند كه در راه خدا هجرت نموده و با دشمنانش جهاد كرده و تمام توانايي خود را در راه پيروي از خشنودي هاي خدا مبذول داشته اند. لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا آنان را به راه هايي كه انسان را به ما مي رساند هدايت خواهيم كرد، چون آنها نيكوكار هستند. وَ إنَّ اللهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ و همانا ياري و كمك و هدايت خدا همراه نيكوكاران است. اين دلالت مي نمايد كه شايسته ترين مردمي كه راه صحيح را در پيش گرفته اند مجاهدين هستند. و نيز بر اين دلالت مي نمايد كه هر كس در آنچه بدان فرمان يافته است خوب عمل كند خداوند او را ياري مي دهد و اسباب هدايت را براي وي فراهم مي سازد. و بر اين دلالت مي نمايد كه هر كس در پي كسب علوم ديني تلاش و كوشش نمايد خداوند او را در راستاي به دست آوردن آنچه كه جويايش مي باشد ياري و هدايت مي دهد و از رهنمودها و مددهاي الهي كه از توان و تلاش او بيرون است برخوردارش مي گرداند، و تحصيل علم برايش آسان مي گردد. زيرا طلب علم شرعي جزو جهاد در راه خداست، بلكه يكي از دو نوع جهاد است كه جز انسان هاي خاص و برگزيده به آن بر نمي خيزند؛ و آن عبارت است از : جهاد با زبان و گفتار در برابر كافران و منافقان، و جهاد در راه تعليم امور دين و جواب دادن شبهات و منازعات مخالفان حق هر چند كه از مسلمانان نيز باشند.
پايان تفسير سوره ي عنكبوت

تفسیر راستین (ترجمه تیسیر الکریم الرحمن)، تألیف:علامه شیخ عبدالرحمن بن ناصر السعدی «رحمه الله» متوفای 1376 هجری قمری (1334هجری شمسی)، ترجمه: محمد گل گمشادزهی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
islamwebpedia.com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قالت عائشة رضي الله عنها: «طوبى لمن وجد في صحيفته استغفاراً كثيراً» . عایشه رضی الله عنها فرمود: «خوشا بحال آنکسی که در صحیفه اعمال او استغفار زیادی ثبت شده است».

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 16491
دیروز : 5614
بازدید کل: 8806650

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010