|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>قبايل عرب>کنده > دعوت آنان به اسلام
شماره مقاله : 9134 تعداد مشاهده : 371 تاریخ افزودن مقاله : 6/1/1390
|
عرضه عليه السلام الدعوة على كِنْدة وأخرج أبو نُعيم في الدلائل (ص 103) أيضاً من طريق الواقدي حدثني محمد بن عبد الله بن كَثِير بن الصَّلْت عن ابن رومان وعبد الله بن أبي بكر وغيرهما رضي الله عنهم قالوا: جاء رسول الله صلى الله عليه وسلم كِندة في منازلهم بعُكاظ، فلم يأتِ حيّاً من العرب كان ألين منهم، فلمَّا رأى لينهم وقوة جَبْههم له جعل يكلمهم ويقول «أدعوكم إلى الله وحده لا شريك له، وأن تمنعوني مما تمنعون منه أنفسكم، فإنْ أظهرْ فأنتم بالخيار». فقال عامتهم ما أحسن هذا القول ولكنَّا نعبد ما كان يعبد آباؤنا. قال أصغر القوم: يا قوم، اسبقوا إلى هذا الرجل قبل أن تُسبقوا إليه، فوالله إنَّ أهل الكتاب ليُحدِّثون أنَّ نبياً يخرج من الحَرَم قد أظلَّ زمانُه. وكان في القوم إنسان أعور فقال: أمسكوا عليَّ، أخرجته عشيرته وتؤونه؟ أنتم تحملون حرب العرب قاطبة؟ لا، م لا. فنصرف عنهم حزيناً، فانصرف القوم إلى قومهم فخبروهم. فقال رجل من اليهود: والله إنَّكم مخطئون بخطئكم، لو سبقتم إلى هذا الرجل لسدتُم العرب، ونحن نجد صفته في كتابنا. فوصفه القوم الذين رأَوه كل ذلك يصدقونه بما يصف من صفته، ثم قال: نجد مخرجه بمكة ودر هجرته يثرب. فأجمع القوم ليوافوه في الموسم قابل، فحبسهم سيد لهم عن حج تلك السنة فلم يوافِ أحد منهم. فمات اليهوديُّ فسُمِعَ عند موته يُصدِّق بمحمد صلى الله عليه وسلم ويؤمن به.
پیامبر صلی الله علیه و سلم و دعوت نمودن كِنْدَه ابونُعیم در الدلائل (ص103) همچنین از طریق واقدى روایت نموده كه: محمّد بن عبداللَّه بن كثیر بن صلت از ابن رُومان و عبداللَّه بن ابى بكر و غیر آنها ن خبر داد كه گفتند: پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم نزد كنده در اقامتگاههاى آنها در عُكاظ تشریف آورد، و مثل آنها قبیله نرم و حلیم عرب را قبل از آن ملاقات نكرده بود، و چون نرمى آنها و قوت منطق شان را در ارتباط با خود ملاحظه نمود، با آنها به صحبت شروع نموده گفت: «شما را به سوى خداوند واحد و لا شریك، دعوت مىكنم، و این كه از من آن چنان كه از نفسهاى خود حمایت مىكنید، حمایت و پشتیبانى نمایید، اگر كامیاب و غالب شوم شما در آن وقت مخیر هستید»، عامه آنها گفتند: چقدر سخن خوبى است! ولى ما آن چه را پدران مان عبادت مىنمودند، عبادت مىكنیم. فرد خردسالى از میان آنها گفت: اى قوم، قبل از این كه دیگران این مرد را پیروى نمایند، شما به پیروى از وى سبقت جویید به خدا سوگند، اهل كتاب صحبت از این دارند كه نبى اى از حرم ظهور مىكند، كه زمان ظهورش نزدیك شده است. درمیان قوم یك انسان یك چشم نیز وجود داشت، وى گفت: خاموش باشید تا من صحبت كنم، او را خویشاوندان و قومش بیرون راندهاند، و شما وى را پناه مىدهید؟! آیا مىخواهید متحمّل جنگ با همه عربها شوید؟! نه، باز هم نه. پیامبر خدا صلی الله علیه و سلم از نزد آنها اندوهگین برگشت، و آنها به طرف قوم خود برگشته این قضیه را براى ایشان نقل نمودند. مردى از یهود گفت: به خدا سوگند، شما نصیب و سهم خود را از دست دادهاید، (و راه خطایى را پیمودهاید)، اگر به طرف این مرد قبل از دیگران مىشتافتید، سردار همه عربها مىگردیدید، و ما صفت وى را در كتاب خود مىیابیم. قوم هایى كه پیامبر صلی الله علیه و سلم را دیده بودند، با شنیدن هر صفتى (از زبان همان یهودى كه از كتاب بیان مىنمود) آن را تصدیق مىكردند كه این صفت در وى بود، بعد از آن همان یهودى افزود: جاى ظهور وى را ما در مكّه مىیابیم، و دار هجرتش را به یثرب (مدینه منوره). بنابراین قوم بر این اتّفاق نمودند كه در موسم حج سال آینده وى را ملاقات نموده و به خواست هایش پاسخ مثبت دهند، ولى آنها را یكى از سرداران شان از اداى حج در همان سال باز داشت، و هیچ یكى از آنها نتوانست تا وى را در آن سال ببیند. آن یهودى در گذشت، و هنگام مرگش شنیده شد كه به محمّد صلی الله علیه و سلم ایمان دارد و او را تصدیق مىكند.[1]
[1] بسیار ضعیف. ابونعیم در «الدلائل» (ص13) در سند آن واقدی متروک است.
از کتاب: حیات صحابه، مؤلّف علّامه شیخ محمّد یوسف كاندهلوى، مترجم: مجیب الرّحمن (رحیمى)، جلد اول، به همراه تحقیق احادیث کتاب توسط:محمد احمد عیسی (به همراه حکم بر احادیث بر اساس تخریجات علامه آلبانی) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|