|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مسائل فقهی>رجم > اثبات رجم از قرآن و سنت
شماره مقاله : 9007 تعداد مشاهده : 776 تاریخ افزودن مقاله : 28/12/1389
|
شكى نيست كه حكم رجم از طريق قرآن و حديث در اسلام ثابت مانده است، زيرا در كتب ستة و از ائمة اربعة نقل شده است، و پيامبر صلى الله عليه و سلم و خلفاى راشدين يعنى ابوبكر و عمر و عثمان و على در زمان حكمشان آنرا تطبيق كرده اند. در صحيح بخارى (6830) و صحيح مسلم (1691) از عمر بن الخطاب نقل شده است كه گفت: "بدرستيكه خداوند پيامبر صلى الله عليه و سلم را به حق برگزيده است، و كتاب (قرآن) را بر او نازل كرد، و از چيزهايى كه بر او نازل كرد آيه رجم (سنگسار) بود، پس ما آنرا خوانديم و فهميديم و درك كرديم و پيامبر صلى الله عليه و سلم آنرا انجام داد و ما نيز بعد از او انجام داديم، و من ميترسم پس از مدت زمانى كسى بگويد: قسم به خدا كه آية رجم را در قرآن نميبينيم، و سپس با ترك كردن اين فريضه گمراه ميشوند، و رجم در كتاب خدا واجب است بر محصن (كسى كه ازدواج و جماع كرده باشد) زن و مرد، اگر دليل اثبات شود، و يا زن حامله شود، و يا كسى اعتراف كند." و در روايت ابوداوود (4418) آمده است كه عمر سپس گفت: "و قسم به خدا، اگر بجز اين نبود كه مردم بگويند كه عمر قرآن را اضافه كرده است آية رجم را در قرآن مينوشتم". و امام بخارى در كتاب "احكام" بصورت تعليق (يعنى بدون سند) روايت كرده است كه سپس عمر گفت: "اگر بجز اين نبود كه مردم بگويند عمر قرآن را اضافه كرد، آية رجم را با دستم مينوشتم" در واقع اين فقط عمر نبود كه اين را بيان كرده بود، بلكه ديگر اصحاب نيز از آية رجم اگاه بودند، مثلا عايشة رضي الله عنها گفت: "آية رجم نازل شد و در صحيفه اى در زير تختم گذاشته بودم" (صحيح ابن ماجة: 1944) و "حافظ ابن حجر" در كتابش "فتح الباري" بيان كرده است كه آية رجم از "ابي بن كعب" و "زيد بن ثابت" نيز اثبات شده است. و هنگامى كه عمر آية رجم را در خطبه جمعه بيان كرد، علماء و بزرگان صحابه حضور داشتند و آنرا اقرار كردند و كسى آنرا انكار نكرد، پس بقيه اصحاب نيز از آيه رجم با خبر بودند. در واقع در مورد آية رجم علماء در اصول فقه در مبحث "نسخ" بيان كرده اند كه اين آيه قراءتش از قرآن نسخ شده است و ديگر آيه قرآن بحساب نيمآيد ولى حكمش باقى مانده است، و نسخ در قرآن به سه روش رخ داده است: (1) هم قراءت آية و هم حكمش نسخ شود مانند آيه " عشر رضعات معلومات يحرّمن " يعنى: "ده بار شير دادن محرميت ايجاد ميكند" (2) قراءتش ثابت بماند ولى حكمش نسخ شود مانند آية "وَإِنْ تُبْدُوا مَا فِي أَنفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحَاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ" (البقرة: 284) يعنى: "و اگر آنچه كه در نفس خود پنهان داريد و يا آشكار كنيد خداوند آنرا از شما محاسبه خواهد كرد" (3) قراءتش نسخ شود و حكمش باقى بماند مانند آية رجم، و شايد بهمين علت عمر رضي الله عنه آنرا در قرآن ننوشت زيرا از آنجاييكه قراءتش نسخ شده بود ديگر آيه قرآن بشمار نميرفت پس نوشتن آن در قرآن جائز نبود. (براى توضيح بيشتر به كتاب "المنتقي شرح الموطأ حديث رقم 1560 مراجعه شود). پس براى محصن زناكار، يعنى كسى كه آزاد، عاقل، بالغ باشد و با عقد صحيح ازدواج كرده باشد و با همسرش جماع كرده باشد، عقوبتش سنگسار كردن تا دم مرگ ميباشد، چه براى زن و چه براى مرد، همانطور كه از پيامبر صلى الله عليه و سلم ثابت شده است كه "ماعز" و "جهنية" و "غامدية" و "دو زن و مرد يهودى" را كه محصن بودند و زنا كرده بودند را رجم كرد، و اهل علم از اصحاب و تابعين و غيره آنرا اقرار كرده اند. پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " خذوا عني، خذوا عني، قد جعل الله لهن سبيلا البكر بالبكر جلد مائة ونفي سنة والثيب بالثيب جلد مائة والرجم " روايت مسلم (1690) يعنى: "از من بگيريد، از من بگيريد، خداوند راهى را براى آنها (زناكاران) گشوده است، براى زناكار بكر با بكر (كسى كه ازدواج نكرده باشد) يكصد ضربه شلاق و تبعيد يك سال، و براى زناكار ثيب با ثيب (كسى كه ازدواج كرده باشد) صد ضربه شلاق و سنگسار" در نتيجه بدل كردن رجم با عقوبت ديگر مانند شمشير، اعدام، تير، و غيره بجز سنگسار كردن جائز نيست زيرا حكمت سنگسار اينست كه مردم محصن و غيره را از اين عمل فاحشه بيشتر بترساند تا دست از آن كار بكشند و يا نزديك به آن شوند، و اين حكم يك مسئله توقيفى است و كسى حق ندارد آنرا با عقوبتى ديگر عوض كند زيرا اگر جائز بود پيامبر صلى الله عليه و سلم آنرا انجام ميداد و آنرا براى امتش بيان ميكرد. اما متاسفانه در اين زمان كسانى پيدا ميشوند كه خود را "قرآنيين" يعنى "اهل قرآان" ميدانند و ميگويند كه فقط قرآن كافى هست و نيازى به سنت پيامبر صلى الله عليه و سلم نسيت و از آنجاييكه آيه رجم در قرآن نيست پس رجم صحت و حقيقت ندارد، ولى همانطور كه مشخص شد آيه رجم در قرآن بوده ولى قراءتش نسخ شده است در حاليكه حكمش هنوز باقى مانده است، و در واقع اين اشخاص نميدانند يا اينكه نميخواهند بفهمند كه رد كردن سنت پيامبر صلى الله عليه و سلم مانند رد كردن بر قرآن ميباشد و در حقيقت ظاهر شدن اين اشخاص دليل بر معجزه پيامبر صلى الله عليه و سلم ميباشد، زيرا أحمد و أبو داود و حاكم بإسناد صحيح از "مقدام بن معدي كرب" روايت كرده اند كه پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: " ألا إني أوتيت الكتاب ومثله معه ألا يوشك رجل شبعان على اريكته يقول: عليكم بهذا القرآن فما وجدتم فيه من حلال فأحلوه وما وجدتم فيه من حرام فحرموه" ، يعنى: "بدرستيكه به من قرآن و چيزى مانند آن (يعنى سنت) عطا شده است، اگاه باشيد كه نزديك هست مردى (با شكمى) سير (از خوراك) بر تخت سلطنتش نشسته و ميگويد: "(فقط) آنچه كه در كتاب خداوند هست را چنگ بزنيد، و آنچه كه در آن حلال بود را بگيريد و آنچه كه در آن حرام بود را ترك كنيد (يعنى نيازى به سنت پيامبر صلى الله عليه و سلم نيست). و در اين زمانه كسانى پيدا شده اند كه رجم را از قرآن نميدانند و سنت را انكار ميكنند و اين در واقع از جمله كسانى هستند كه پيامبر صلي الله عليه و سلم قبل از 1400 سال پيش امتش را از مكر و حيله آنان بر حذر داشته است.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|