|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>کفر و شرک
شماره مقاله : 9005 تعداد مشاهده : 389 تاریخ افزودن مقاله : 28/12/1389
|
در اصطلاح لغوى، لفظ "كافر" از كلمه "كفر" گرفته شده يعنى "پوشاندن"، پس "كافر" يعنى "پوشاننده" زيرا او حقيقت ايمان را با اعتقاد باطلش ميپوشاند. در اصطلاح لغوى، لفظ "مشرك" از كلمه "شرك" گرفته شده، زيرا يك شخص مشرك كسى ديگر را در عبادت شريك خداوند قرار داده است. امام نووى در شرح صحيح مسلم ميگويد: "شرك و كفر ممكن است يك معنى واقع شوند و ممكن است دو معناى جداگانه داشته باشند، و شرك مخصوص عبادت كردن بتها و يا مخلوقات ديگر باشد در حاليكه به خداوند نيز اعتقاد داشته باشند، مانند كفار قريش، پس در اينحالت كفر معناى عمومى تر از شرك را در بر دارد". در عموم ميتوان گفت که: كفر دو نوع ميباشد: 1- كفر كوچك مانند جنگ كردن با مسلمان، و هر چند از گناهان كبيره محسوب ميشود ولى مسلمان را از دائره اسلام خارج نميكند، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمود: "سباب المسلم فسوق و قتاله كفر" يعنى: "فحش و ناسزا گفتن به مؤمن فسق است و جنگ کردن با او كفر است"، پس پيامبر صلى الله عليه و سلم جنگ با مسلمانان را كفر بيان كرده، ولى اين كفر آنها را از دايره اسلام خرج نميكند. 2- كفر بزرگ مانند انكار كردن اوامر خداوند و غيره، كه اين نوع كفر شخص را از دائره اسلام خارج ميكند. شرك نيز دو نوع ميباشد: 1- شرك كوچك مانند ريا و خودنمايى در دين، ولى رياكار از دائره اسلام خارج نميشود، پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "انّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمْ الشِّرْكُ الأَصْغَرُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ: وَمَا الشِّرْكُ الأصْغَرُ قَالَ: الرِّيَاءُ" (روايت احمد رقم 27742) يعنى: "همانا بيشترين چيزى كه بر شما ميترسم شرك اصغر است" پرسيدند: "اى رسول خدا، شرك اصغر چيست؟" فرمود: "رياء (خودنمايى)" 2- شرك اكبر، مانند عبادت بت و مخلوقات ديگر، كه اينوع شرك يك شخص را از دائره اسلام خارج ميكند. و در واقع ميتوان گفت كه يك كافر مشرك هست و يك مشرك كافر است، زيرا خداوند اهل كتاب (يهود و نصارى) را در قرآن كافر خطاب كرده و ميگويد: "إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ فِي نَارِ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا أُولَئِكَ هُمْ شَرُّ الْبَرِيَّةِ (6)"يعنى: "بيگمان كساني كه كافر شدهاند از اهل كتاب و نيز مشركان، در آتش جهنماند" ولى در سورة توبة آنها را مشرك خطاب كرده و ميگويد: "وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللَّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُمْ بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ (30) اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا إِلَهًا وَاحِدًا لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ (31)"يعنى: "و يهود گفتند: عزير پسر خداست، و نصاري گفتند: مسيح پسر خداست، اين سخن آنان است به دهانهايشان به سخن قومي تشبه ميجويند كه پيش از اين كافرشدند، خدا آنان را بكشد چگونه بازگردانده ميشوند؟ اينان دانشمندان و راهبان خود را بجز الله به خدايي گرفتندو مسيح پسر مريم را عزير با اينكه مأمور نبودند جز اينكه خداي يگانه را بپرستند معبودي جز او نيست، منزه است او از آنچه با او شريك ميگردانند." پس يك مشرك كافر است زيرا مشرك نيز حقيقت و وحدانيت خداوند را با عمل شرك پوشانده است، و يك كافر مشرك است زيرا هوا و هوس و ضمير خود را اله قرار داده است و آنرا بجاى خداوند ميپرستد، خداوند ميفرمايد: "أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ ... " (الجاثية : 23) يعنى: "پس آيا ديدي كسي را كه هوس خويش را خداي خود قرار داده..." پس در نتيجه كسى كه عمدا در اسلام براى مردم حلال را حرام ميكند و يا حرام را حلال ميكند در واقع هم كافر و هم مشرك هست.
والله أعلم.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|