|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>علوم حديث>سنن نسائی
شماره مقاله : 8726 تعداد مشاهده : 454 تاریخ افزودن مقاله : 9/12/1389
|
سنن نسائی نسائی یعنی احمدبن شعیب خراسانی، در سال (215)[1] متولد گردیده، بعد از کسب معلومات در خراسان برای تکمیل آن به عراق و حجاز و مصر و شام و جزیره سفر کرده است[2]. و از محضر اساتید بزرگواری همچون «قتیبهبن سعید و اسحاق بن راهویه، و هشامبن عمار، و عیسیبن رغبه، و محمدبن نصر مروزی» کسب فیض نموده است[3]، و در آگاهی از احادیث و حفظ و روایت آن به فوق تخصص نایل گشته و برای تعلیم و افاضه در مصر سکونت گزیده است، و از شخصیتهای اهل فضل جمع زیادی در محضر او مستفیض شدهاند از جمله: «ابوبشر دولابی، ابوعلی حسین، و حمزه کتانی، و حسنبن خضر سیوطی[4] و ابوالقاسم طبرانی و غیره». سنن نسائی که آن را «مجتبی» نامیده مشتمل بر (5761) حدیث صحیح و برگزیده از تألیف بزرگتر نسائی بنام «السنن الکبری» است توضیح اینکه نسائی در آغاز کتاب مفصلی از احادیث پیامبر صلی الله علیه و سلم را تألیف نمود و آن را «السنن الکبری»[5] نامید و به عنوان ارمغان برای فرمانروای رمله (یکی از شهرهای فلسطین) فرستاد[6]، و چون فرمانروا از نسائی پرسید[7] آیا همة روایات این کتاب احادیث صحیح است؟ نسائی در جواب گفت: در این کتاب احادیث صحیح و احادیث حسن و احادیث نزدیک به این دو نوع گردآوری شده است، فرمانروای رمله از او خواست که در یک کتاب مجرد احادیث صحیح را استخراج کند، نسائی به این کار مبادرت نمود و پس از تلخیص سنن کبری و تجرید احادیث صحیح، آن را «مجتبی» نامید (سنن نسائی، شرح سیوطی، ج 1، ص 5). نسائی در انتخاب احادیث صحیح مجتبی، نسبت به بخاری و مسلم شرایط سختتری[8] را اعمال میکرد، و بعداً یکی از صحاح ششگانه به شمار آمده است[9]. و برخی از محدثین معتقدند که سنن نسائی از جهت صحت روایات و تنظیم ابواب فقهی همتای سنن ابوداود و از حیث اعتبار در مرتبة بعد از آن قرار دارد[10]. سنن نسائی به کثرت تکرار نیز معروف و حتی یک حدیث (حدیث نیت) شانزده بار در آن تکرار گردیده است.[11] نسائی هنگامی که در راه حج به شهر دمشق رسید، و میدید که جمع زیادی نسبت به علی مرتضی هیچ ارادتی نداشتند، کتابی را بنام «خصایص علی» نوشت تا مردم شهر را نسبت به امام علیu ارادتمند نماید، و وقتی مردم شهر به او پیشنهاد کردند که در فضایل و خصایص معاویه هم کتابی را بنویسید در پاسخ گفت: چه حدیثی را در فضیلت معاویه روایت کنم؟ مگر همین حدیث که پیامبر نسبت به او فرمود: «اللهم لاتشبع بطنه»[12] یعنی: «خدایا شکمش را سیر نکن» و مردم شهر همین رفتار و گفتار او را بر سنیستیزی و تمایل او به تشیّع حمل کرده و به طور دستهجمعی او را کتک زدند و از شهر اخراج نمودند، و او را به رفتن به مکه مجبور کردند و در آنجا در شعبان سال (303) متوفی گردید و در بین صفا و مروه به خاک سپرده شد.
زیرنویسها: [1]- تذکرة الحفاظ، ذهبی، ج 2، ص 698 و 699 و البدایه و النهایه، ابن کثیر، ج 11، ص 131 و 132. [2]- همان. [3]- همان. [4]- همان. [5]- کشف الظنون، ج 2، ص (1006) ضمن نقل آن را «السنن الکبیر» نام برده است اما «السنن الکبری» مناسبتر است. [6]- همان. [7]- سنن نسائی، شرح سیوطی، ج 1، ص 5. [8]- همان. [9]- همان. [10]- اصول الحدیث، معلومه و مصطلحه، ص 325. [11]- علم الحدیث، ص 54. [12]- استیعاب ابن عبدالبر، هامش الاصابه، ج 2، ص 401.
به نقل از: تاریخ حدیث و ضبط و ثبت احادیث، تألیف : استاد فاضل حاج ملاعبدالله احمدیان مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|