|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>علوم حديث>حدیث قدسی
شماره مقاله : 8643 تعداد مشاهده : 437 تاریخ افزودن مقاله : 20/11/1389
|
حدیث قدسی:
آنچه را که پیامبر صلی الله علیه وسلم از پروردگارش روایت کرده، حدیث قدسی گویند، که به آن (حدیث ربانی) و (حدیث الهی) نیز گویند.[1] مثال برای حدیث قدسی: فرموده ی پیامبر صلی الله علیه وسلم در آنچه که از پروردگارش روایت می کند که فرمود[2]: «أنا عند ظن عبدي بي، وأنا معه حين يذكرني، فإن ذكرني في نفسه ذكرته في نفسي، وإن ذكرني في ملأ ذكرته في ملأ خير منهم»[3] یعنی: من بر اساس گمانی که بنده ام نسبت به من دارد رفتار می کنم، و هنگامی که مرا ياد می کند من با او هستم، پس اگر مرا در تنهايی ياد کند من هم او را در تنهايی ياد می کنم، و اگر مرا در ميان جمعی ياد کند من او را در ميان جمع بهتری ياد خواهم کرد. مرتبه ی حدیث قدسی مابین قرآن و حدیث نبوی است، در قرآن کریم هم لفظ و هم معنای آن به الله تعالی نسبت داده می شود، در حدیث نبوی نیز هم لفظ و هم معنای آن به پیامبر صلی الله علیه وسلم نسبت داده می شود[4]، ولی در حدیث قدسی فقط معنای آن به الله تعالی نسبت داده می شود نه الفاظ آن، و به همین علت (بر خلاف قرآن) تلاوت آن عبادت نیست و در نماز نیز قرائت نمی شود، و با آن تحدی و مبارزه طلبی نمی شود، و بر خلاف قرآن بصورت متواتر نقل نمی شود، بلکه در میان آنها هم صحیح و هم ضعیف و حتی موضوع وجود دارند.[5]
زیرنویسها: [1] - قدسی، به قدس نسبت داده می شود و این نسبت دلالت بر تعظیم دارد، زیرا ماده ی این کلمه در معنای لغوی بر تنزیه و تطهیر دلالت دارد، پس تقدیس یعنی: تنزیه الله تعالی، و به معنای تطهیر نیز است، و تقدس: یعنی تطهر، چنانکه خداوند متعال بر زبان ملائکه می فرماید: «وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ» (بقره 30). یعنی: ما تسبيح و حمد تو را بجا مىآوريم، و تو را تقديس مىکنيم؛ یعنی نفس خود را برای تو پاک می کنیم. [2] - این عبارت یعنی(در آنچه که از پروردگارش روایت می کند) لفظی است که راوی با آن حدیث قدسی را از پیامبر صلی الله علیه وسلم نقل می کند. یعنی راویانی که احادیث قدسی را از پیامبر صلی الله علیه وسلم نقل می کنند از یکی از الفاظ زیر استفاده می کنند: - قال رسول الله صلی الله علیه وسلم فیما یرویه عن ربه عزوجل. - قال رسول الله صلی الله علیه وسلم: قال الله تعالی، یا : یقول الله تعالی. در بالا برای لفظ اول مثال آورده شد، اما مثالی برای لفظ دوم: عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وسلم قَالَ: «يَقُولُ اللَّهُ: إِذَا أَرَادَ عَبْدِي أَنْ يَعْمَلَ سَيِّئةً فَلا تَكْتُبُوهَا عَلَيْهِ حَتَّى يَعْمَلَهَا، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا بِمِثْلِهَا، وَإِنْ تَرَكَهَا مِنْ أَجْلِي فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، وَإِذَا أَرَادَ أَنْ يَعْمَلَ حَسَنَةً فَلَمْ يَعْمَلْهَا، فَاكْتُبُوهَا لَهُ حَسَنَةً، فَإِنْ عَمِلَهَا فَاكْتُبُوهَا لَهُ بِعَشْرِ أَمْثَالِهَا، إِلَى سَبْعِ مِائةِ ضِعْفٍ». (بخارى7501). از ابوهريره رضی الله عنه روایت است که رسول الله صلی الله علیه وسلم فرمود: «خداوند عز وجل می فرمايد: هرگاه بنده ام قصد کرد که کار بدی انجام دهد تا زمانی که مرتكب آن نشده است برايش ننويسيد، و اگر مرتكب آن شد فقط يک بدی برايش بنويسيد، و اگر آنرا بخاطر من ترک کرد برايش يک نيکی ثبت کنيد، و اگر قصد انجام عمل نيکی را کرد ولی آنرا انجام نداد برايش يک نيکي بنويسيد، و اگر آنرا انجام داد ده تا هفت صد برابر نيکی برايش بنويسد». ( نگاه کنید به: لمحات في أصول الحدیث، دکتر محمد ادیب صالح، ص 48). [3] - روایت بخاری (7405) كتاب توحيد، 15- باب فرموده ی الله تعالى : (ويحذركم الله نفسه) (آل عمران: 28). ومسلم (2675) كتاب ذكر ودعاء وتوبه واستغفار، 1- باب تشویق بر یاد الله تعالى. [4] - اما آنچه را که پیامبر صلی الله علیه وسلم (مستقیما) بوسیله ی وحی فرموده اند؛ مانند اخبار از غیبیات در آینده، و مانند آنچه که در حدیث يعلى بن أميه آمده که؛ از پیامبر صلی الله علیه وسلم در مورد کسی که در عمره احرام بسته درحالیکه لباسش را معطر کرده سوال شد، پیامبر صلی الله علیه وسلم (جواب آنرا نمی دانستند و لذا) سکوت نمودند تا آنکه وحی در مورد آن آمد، امثال این موارد مستثنا هستند و فقط لفظ آن به پیامبر صلی الله علیه وسلم نسبت داده می شود نه معنای آن. (مؤلف). (نکته: همانگونه که مؤلف گرامی اشاره کردند؛ احادیث نبوی هم لفظاً و معناً از جانب رسول الله صلی الله علیه وسلم هستند، ولی باید به یاد داشت که معنای آنها بنوعی مورد تایید خداوند متعال است، زیرا قطعا اگر سخن ایشان برخلاف شریعت باشد از جانب الله تعالی منع می شد). [5] - مؤلف گرامی به برخی از تفاوتهای بین حدیث قدسی با قرآن کریم اشاره نمودند که ما نیز در اینجا بصورت کامل آن تفاوتها را بیان می کنیم: تفاوت بین قرآن و حدیث قدسی: 1- قرآن کریم کلام خداست که با لفظ او به سوی رسول الله وحی شده است و بوسیله ی آن با عرب تحدی و مبارزه طلبی کرد و آنها از آوردن مثل آن و یا ده سوره از آن و یا یک سوره از آن عاجز ماندند و تا روز قیامت معجزه ای ابدی خواهد ماند. در حالیکه حدیث قدسی هیچیک از این صفات را ندارد. 2- قرآن کریم جز به الله تعالی به احدی نسبت داده نمی شود و لذا گفته می شود: قال الله تعالی.. اما حدیث قدسی گاهی به الله تعالی مضاف می شود؛ که نسبت آن به الله تعالی در اینحالت نسبت انشاء است و گفته می شود: «قال الله تعالی، یا: یقول الله تعالی»، و گاهی نیز به رسول الله صلی الله علیه وسلم مضاف می شود؛ که نسبت آن به خداوند متعال در اینحالت نسبت إخبار است، زیرا پیامبر صلی الله علیه وسلم بوسیله ی آن از خداوند متعال خبر می دهد، و گفته می شود: «قال رسول الله صلی الله علیه وسلم فیما یرویه عن ربه عزوجل». 3- قرآن کریم تماما با نقل متواتر ثابت است و لذا قطعی الثبوت است، ولی احادیث قدسی اکثر آنها آحاد بوده و لذا از این جهت ظنی الثبوت هستند. 4- قرآن کریم لفظاً و معناً از سوی الله تعالی است، ولی بر اساس قول راجح احادیث قدسی معناً از جانب الله تعالی و لفظ آن متعلق به پیامبر صلی الله علیه وسلم است، بر این مبنا بر خلاف قرآن روایت معنای حدیث قدسی (بر طبق شروطی) بر اساس رأی جمهور محدثین جایز است. 5- تلاوت قرآن کریم عبادت است و لذا در نماز قرائت می شود چنانکه می فرماید: «فَاقْرَؤُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ» (مزمل 20). یعنی: اکنون آنچه براى شما ميسّر است قرآن بخوانيد. و شخص قاری با تلاوت آن مأجور می شود، چنانکه پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمودند: «من قرأ حرفاً من کتاب الله فله به حسنة و ألحسنة بعشر أمثالها، لا أقول ألم حرف، ولکن الف حرف، و لام حرف، و مبم حرف». یعنی: کسیکه یک حرف از کتاب خدا بخواند؛ او را در مقابل آن یک نیکی است و هر نیکی به ده برابر است، نمی گویم که ألم یک حرف است، بلکه الف خود یک حرف، و لام نیز یک حرف و میم هم یک حرف است. روایت ترمذی از ابن مسعود رضی الله عنه و گفته حدیث حسن صحیح است. و رسولالله صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «أقرؤوا ألقرآن فانّه یأتی یوم ألقیامة شفیعاً لأصحابه». «قرآن را بخوانید که در قیامت به شفاعت اصحاب خود آید» صحیح مسلم. در حالیکه تلاوت حدیث قدسی عبادت نیست و در نماز تلاوت نمی شود، و ثواب قرائت آن بطور عام است. 6- بنا به رأی بعضی از علما لمس قرآن بدون وضوء جایز نیست، اما این حکم برای احادیث قدسی (و نبوی) ثابت نیست. 7- فروش قرآن در نزد امام احمد حرام و در نزد امام شافعی مکروه است. 8- بر خلاف احادیث، قرآن دارای سوره و آیه است. 9- به اتفاق مسلمین، منکر آیه ای از قرآن موجب کفر و خروج از اسلام است، اما در مورد احادیث ما بین علما اختلاف است که در چه درجه ای باشد تا منکر آن تکفییر گردد. فرق بین احادیث قدسی و احادیث نبوی: در ابتدا لازمست بدانیم که حدیث نبوی دو قسم است: توقیفی و توفیقی توقیفی: عبارتست از حدیثی که پیامبر صلی الله علیه وسلم مضمون آنرا از طریق وحی دریافت کرده و با کلام خود آنرا برای مردم بیان می نماید. این قسم هرچند که مضمون آن از جانب الله تعالی است، ولی از آنجائیکه نوعی کلام است بنابراین شایسته است تا به رسول صلی الله علیه وسلم منتسب شود، زیرا کلام به قائل آن منسوب می شود هرچند که معنای آنرا از دیگری دریافت کرده باشد. توفیقی: عبارتست از حدیثی که رسول الله صلی الله علیه وسلم آنرا از طریق فهم یا تأمل یا اجتهاد خویش از قرآن استنباط نموده است، زیرا او مبین قرآن است. این قسم قطعا کلام الله تعالی نیست. هرگاه قسم استنباطی و اجتهادی اگر صواب می بود توسط وحی تصدیق و تایید می شد و اگر خطا و اشتباه می بود توسط وحی تصحیح می گشت و صواب آن روشن می شد. با توجه به این مطالب؛ احادیث نبوی به دو قسم توقیفی و توفیقی اجتهادی که بنوعی توسط وحی تایید می شوند تقسیم می گردند، و این امکان وجود دارد تا هر دو قسم را به وحی منتسب نماییم، چنانکه الله تعالی در مورد رسولش صلی الله علیه وسلم می فرمایند: «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» (نجم 3-4). یعنی: و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگويد!آنچه مىگويد چيزى جز وحى که بر او نازل شده نيست. اما حدیث قدسی از جهت معنا به الله تعالی نسبت داده می شود که پیامبر صلی الله علیه وسلم با یکی از انواع و کیفیات وحی آنرا از پروردگارش دریافت نموده و سپس با لفظ خویش همان کلام را برای مردم بیان فرموده اند. (البته بعضی از علما فرموده اند که الفاظ حدیث قدسی متعلق به الله تعالی است که این رأی مرجوح است، زیرا در اینحالت تفاوتی با قرآن نخواهد داشت). سوال: اگر می گوییم: معنی حدیث نبوی وحی است و لفظ آن متعلق به رسول الله صلی الله علیه وسلم است پس چرا آنرا قدسی نمی نامند؟ جواب: ما بطور قاطع در مورد حدیث قدسی حکم می کنیم که معنای آن از جانب الله تعالی است، و این به دلیل ورود نص شرعی بر نسبت آن به سوی الله تعالی است که با این قول پیامبر صلی الله علیه وسلم: «قال الله تعالی، یا یقول الله تعالی» حاصل می شود و لذا آنرا قدسی می نامند، اما احادیث نبوی دارای چنین نص شرعی نیست که آنرا به الله تعالی منتسب کرده باشد، و جایز است تا هر دو قسم احادیث نبوی را از جهت مضمون آنها به وحی (توقیفی) و استنباط بوسیله ی اجتهاد (توفیقی) نسبت داد و لذا هر دو قسم را نبوی می نامند. سوال: اگر الفاظ احادیث قدسی متعلق به پیامبر صلی الله علیه وسلم است، پی چرا آنرا بوسیله ی الفاظ (قال الله تعالی، یقول الله تعالی) به خداوند نسبت می دهند؟ جواب: این نسبت در زبان عربی جایز و رواست، از آنجائیکه کلام (در حدیث قدسی) به اعتبار مضمون آن نسبت داده می شود نه الفاظ آن، چنانکه شخصی ابیات شاعر را بصورت نثر درآورده و سپس می گوید که فلان شاعر چنین می گوید، و قرآن کریم نیز ماجرای موسی علیه السلام و فرعون را از جهت مضمون کلام آنها حکایت می کند و الفاظ آنها را با الفاظ دیگری بیان می کند: «وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ * قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ * قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ * وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ * وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ..» (شعراء 10-15). یعنی: (به خاطر بياور)هنگامى را که پروردگارت موسى را ندا داد که به سراغ قوم ستمگر برو... قوم فرعون، آيا آنان (از مخالفت فرمان پروردگار) پرهيز نمىکنند؟ (موسى) گفت: «پروردگارا! از آن بيم دارم که مرا تکذيب کنند، و سينهام تنگ شود، و زبانم بقدر کافى گويا نيست؛ (برادرم) هارون را نيز رسالت ده (تا مرا يارى کند) و آنان (به اعتقاد خودشان) بر گردن من گناهى دارند؛ مىترسم مرا بکشند (و اين رسالت به پايان نرسد) فرمود: «چنين نيست، (آنان کارى نمىتوانند انجام دهند) شما هر دو با آيات ما (براى هدايتشان) برويد؛ ما با شما هستيم و (سخنانتان را) مىشنويم.. (نگاه کنید به: مباحث في علوم القرآن؛ مناع قطان، ص 24-26). تعداد احادیث قدسی: امام ابن حجر هیتمی (متوفی 975) رحمه الله در شرح خود بر «اربعین نووی» گفته که احادیث قدسی از یکصد عدد تجاوز می کنند. اما امام مناوی (متوفی 1031) در کتابش «الاتحافات السنیة بالأحادیث القدسیة» تعداد آنها را 272 دویست و هفتاد دو حدیث ذکر کرده است و آن احادیث را در کتاب خود بر اساس حروف معجم مرتب نموده است ولی اسناد آنها را نیاورده است. (الرسالة المستطرفة؛ ص81).
از کتاب: مصطلح الحدیث، مؤلف: علامه محمد بن صالح العثيمين، ترجمه و تعليق و اضافات: محمد عبداللطيف مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|