|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قیامت > پایان كار آسمان و زمین
شماره مقاله : 8607 تعداد مشاهده : 365 تاریخ افزودن مقاله : 17/11/1389
|
پایان كار آسمان و زمین خدای بزرگ در آیهء 104 سورهء مباركهء انبیا میفرماید: یوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ كَطَی السِّجِلِّ لِلْكُتُبِ «روز هنگامهء بزرگ، آسمانها را مانند طومار درهم میپیچیم» این آیهء مباركه به روشنی یكی از مظاهر به پایان رسیدن عمر دنیای مادی را بیان نموده و میگوید: اجرام و پدیدههای آسمانی، در هنگامهء محشر چونان طوماری درهم پیچانده میشوند. اكنون ببینیم موقف علم جدید در ارتباط با این آیهء قرآنی چیست؟ آیا از دیدگاه علم جدید امكان اینکه مظاهر و پدیدههای هستی درهم پیچانده شوند، متصوّر است یا خیر؟ با ملاحظهء یافتهها و رهآوردهای علم جدید در این باره، ملاحظه میكنیم كه علم آمده است تا درا ین میدان نیز بر اعجاز علمی قرآن كریم گواهی دهد. انسان از قدیمالایام با مشاهدهء ستارگان به چشم سر میدید كه این موجودات آسمانی، در حال سیر و سفر از همدیگر فاصله میگیرند با آنكه در عین حال، مشاهده با چشم غیر مسلح این ستارگان را بسیار نزدیك به هم نشان میدهد. در حالی كه واقعیت غیر از این است، چه در حقیقت امر ستارگان به مسافتهای قیاسی و به شكل حیرتآوری از هم دور اند و ما فقط به این دلیل آنها را نزدیك به هم میبینیم كه فاصلهء آنها از زمین بسیار زیاد است. یافتههای بشر در عصر حاضر به همین حد متوقف نمانده بلكه امروزه بشر علاوتاً میداند كه این اجرام و اجسام آسمانی كه ما آنها را در زمانهای قدیم كاملالجسامه میپنداشتیم، اكثراً دارای فضاهای خالی میباشند و این فضاهای خالی، به علاوهء فضای بیرونی، در داخل ماهیت تركیبی آنها نیز نهفته است. بشر با بهرهگیری از دانش نوین هم اكنون این حقیقت را نیز میداند كه هر جسم مادی پیرامون نظام مشخص داخلی خویش حركت دورانی دارد. درست همانند نظام شمسی كه پیرامون آن سیارگان زیادی در چرخشاند. كه از نمونههای قابل ذكر در این رابطه حركت منظم نظام اتم میباشد با این تفاوت كه مافضای خالی را در نظام شمسی مشاهده میكنیم، اما از مشاهدهء فضای خالی نظام اتمی به دلیل كوچكی بینهایت حجم آن ناتوانیم؛ چه كوچكی حجم اتم تا به آنجاست كه در حال حاضر حتی مشاهدهء كامل این نظام نیز با تمام ابزارهای علمی موجود برای بشر محال به نظر میرسد. با این وصف همه میدانیم كه اتم نام مجموعهیی از الكترونهایی است كه به همدیگر متصل و چسبنده نیستند، بلكه در میان آنها خالیگاههای نسبی بزرگی وجود دارد. به طور مثال، اگر ما قطعهیی از آهن را در نظر بگیریم در ظاهر امر مشاهده میكنیم كه ذرات آن شدیداً به هم چسبیده و متصل اند، در حالی كه الكترونها در یك واحد اتم بیشتر از حجم 10000000 بر 1 از مساحت آن را اشغال نمیكنند و مساحت باقیمانده، در واقع میدانهای خالی درون اتم را تشكیل میده به طوری كه اگر ما یك تصویر بزرگشده از دو جزء الكترون و پروتون اتم را مشاهده كنیم، قطعاً خواهیم دید كه فاصله میان این دو جزء، نزدیك به 350 یارد میباشد. معنی این سخن آن است كه تمام موجودات مادی حتی آن اجسامی كه در ظاهر امر بسیار متراكم و به هم چسبیده هم به نظر میرسند، در داخل تركیب وجودی خویش، محتوی فضاهای خالی میباشند. در نتیجه اگر ما بتوانیم این فضاهای خالی را از میان برداریم، اجسام مادی به طور بینهایتی در هم پیچیده میشوند، كه بشر در مواردی و از آن جمله تولید بمب اتمی توانسته است این فضاهای داخلی را به طور نسبی در درون اجسام، متراكم و محدود گرداند. این چنین است كه دانشمندان نجومی نهایتاً به این نتیجه میرسند كه اگر ما به طور مثال جسم یك انسانی را كه دارای سه متر قد باشد، از فضاهای خالی داخل وجودش تجرید كنیم، كمّیت باقی مانده وجود آن به حدی ناچیز است كه حتی قابل ذكر هم نمیباشد. به همین ترتیب اگر ما بتوانیم همه چیز موجود در كائنات را به نحوی درهم بپیچانیم كه فضای داخلی و اندرونی آنها نابود گردد، در آن صورت حجم كلی كائنات لایتناهی كنونی بیشتر از حجم سی برابر قطر كرهء خورشید نخواهد بود! در حالی كه وسعت فعلی كائنات به اندازهیی است كه دورترین كهكشانهای كشف شده در فضای لایتناهی میلیونها سال نوری از خورشید ما فاصله دارد. به این معنی كه موجودیت فعلی كائنات از نظر وسعت هرگز با بزرگترین كهكشانها و اجرام هم قابل مقایسه نمیباشد چه رسد به خورشید كه حتی اگر هم سی برابر شود، در فضای لایتناهی و در مقایسه با اجرام لایتناهی ذرهء بسیار ناچیزی نیز به حساب نمیآید. بنابراین، علم جدید و رهیافتهای آن همه بسیج شدهاند تا تفسیر علمی آیهء مباركهء فوق را در حد بشری آن به تصویر كشیده و رازی از رازهای عظیم به پایانرسیدن آفرینش مادی دنیای كنونی را در راستای تعبیرات قرآنی و منطبق با عقاید حقهء اسلامی آشكار گردانند. امروزه در سایهء دستآوردهای علمی، تفسیر آیهء یوْمَ نَطْوِی السَّمَاءَ نه تنها مشكل نیست، بلكه اگر بتوانیم بگوییم كه پروردگار بزرگ در هنگامهء بزرگ «قیامت» كار دنیا را با روش قانونمندیهای خلقت و در كمربند همان سنتهای بدوی آفرینش خویش یكسره مینماید، در این صورت میتوانیم بگوییم كه رهآورد علم در این رابطه نیز خود، تفسیر عینی آیهء مباركهء فوق میباشد. اكنون به دیدگاه قرآن كریم در رابطه با پایان كار زمین میپردازیم. ابتدا میبینیم یافتههای علمی بشر در این زمینه چیست؟ قبل از اینکه بشر به عصر تكنولوژی قدم بگذارد، مادیگرایان و ملحدانی كه به ادیان الهی باور نداشتند، عقیده به پایانیافتن عمر زمین و به طور عام، پایانیافتن كار خلقت مادی را نوعی خرافه میپنداشتند. اما با پیشرفتهای علمی این پندارهای كهنه فروریخت و اكنون در روشنایی علم، هیچ كسی منكر عقیدهء دینی پایانیافتن عمر زمین و كائنات نیست. نظریات اوّلیهء دانشمندان در بارهء پایان كار زمین بر این پایه بنا یافته بود كه چون ادامهء حیات و موجودیت زمین مستقیماً به نور و انرژی خورشید وابسته است و خورشید هم به مرور زمان گرما و انرژی خود را از دست میدهد، پس بنابراین همان وقتی كه انرژی خورشید به حدی از تنزل برسد كه خورشید دیگر نتواند زمین را با عناصر حیاتبخش خویش مدد رساند، همان وقت هم پایان كار زمین فرا خواهد رسید. چه قطع پیوندهای اكمالاتی میان زمین و خورشید، می تواند به سرعت فاتحهء زمین را بخواند؛ از آن رو كه زمین بدون خورشید قطعاً به ادامهء حیات قادر نیست. اما این فرضیه دیر زمانی پایدار نماند، چه یافتههای جدیدتر علمی ثابت ساختند كه خورشید به صورت خودجوش خویشتن را نوسازی میكند. پس حد اقل تا میلیون ها سال خطر پایانیافتن انرژی خورشیدی متصور نیست و هم بر این اساس، ترس از فقدان منابع حیاتبخش برای زمین هم به این زودیها بیمورد میباشد. با سستشدن پایههای این فرضیه، دانشمندان از احتمال سقوط زمین در كرهء خورشید صحبت نمودند. بایستهء یادآوری است كه علم نجوم نظر یهء سقوط زمین در كرهء خورشید و در نتیجه سوختن كامل آن را در كام امواج شعلههای مذاب این آتشفشان عظیم را، به طور كلی رد نمی كند اما به دلیل اینکه زمین نیز همچون سیارات دیگر مجموعهء شمسی، بر محور خورشید حركت میكند و سیستم این حركت به گونهای دقیق و منظم است كه آن را از سقوط در كام خورشید نجات میدهد، پس نظریهءسقوط زمین در خورشید نیز از قوت چندانی برخوردار نیست. سپس نظریهء دیگری ظهور كرد كه میگفت: حركت میلیاردها سیاره در اطراف و اكناف آسمان، بالآخره روزی به برخورد یك و یا چندین سیاره به زمین منجر خواهد گردید، و اگر چنین تصادمی رونما گردد، بدون شك كار زمین یكسره خواهد شد. اما باز هم یافتههای جدیدتر علمی ثابت ساختند كه این نظریه نیز بی پایه است، چه در حركت و دوران تمام سیارگان، نیروی جاذبه با دقّتی بی مانند طوری حكمفرماست كه از وقوع چنین برخوردی جلوگیری می نماید. علاوه بر این، فضای كائنات مستمراً چنان در حال توسعه میباشد كه این توسعه فراتر از حوصلهء تصور عقل است. پس با این توسعهء عظیم همیشه گی در فضای دورانی سیارگان، مجال برای یكی از آنها آنگونه تنگ نمیشود كه در اثر آن، برخورد و تصادمی رونما گردد. «جیمس جینز» دانشمند بزرگ نجومی در این باره میگوید: «زمین ما منسوب به یك مستعمرهء كوچكی است كه در یك گوشهء دور افتاده از فضای لایتناهی واقع شده است. موطن ما كه وقتی بر روی آن سفر میكنیم، كرهء عظیم و هولناكی به نظر ما میآید، چیزی جز یك ذرهء بینهایت كوچك غبار مانند، در فضای بیكرانه و دهشتناك نجومی نیست» «لورد اوپری» در ارتباط با توسعهء كائنات میگوید: «چنانکه عقلهای ما از تصویر و تصور ابتدای ازل و انتهای ابد ناتوان است، همچنان اندیشههای ما از تخیل اولین و آخرین مكان نیز ناتوان میباشد. جهات چهارگانه همه بی نهایتاند؛ بالای هر فرازی فرازهایی برتر، و بر زیر هر سراشیبی، شیبهای بینهایت دیگر وجود دارد». پس روشن است كه این وسعت بی نهایت كائنات، از تصادم ستارگان و سیارگان با زمین جلوگیری مینماید به طوری كه اگر بخواهیم احتمال چنین تصادمی را مطرح نماییم، باید بگوییم كه احتمال تصادم سیارهء دیگری با زمین، همانند احتمال تصادم یك كشتی درخلیج فارس با كشتی دیگری در دریای مدیترانه است. بنابراین، نظریهء پایانیافتن عمر زمین به دلیل برخورد آن با سیارات دیگر، نیز نظریهء مسلطی نیست. آخرین و جدیدترین حقیقت علمیی كه در قضیهء پایانیافتن عمر زمین و آسمان بر كرسی داوری نشسته است، خود را تا حدی به حقایق مطرح شده در قرآن در این رابطه همآهنگ گردانیده است. این حقیقت علمی مبتنی بر كشف عناصر «اشعاعی» میباشد كه با این عناصر در هم شكستن اتم میسّر میشود؛ عملیه یی كه به نوبهء خود، زایندهء نیروی عظیم ویرانگری است، كه از آزادشدن بعضی ازنیوترونها به قصد درهم شكستن اتمهای دیگر پدید میآید و اتم های دیگری كه خود بالنوبه به درهم شكستن مجموعه یی دیگر پرداخته و در نهایت پدیده یی را به وجود میآورند كه دانشمندان آن را «تأثیر متقابل مسلسل» نامیدهاند. این عملیه به طور بالفعل در عنصر «یورانیوم» كه سبب به وجودآمدن بمب اتمی گردید، تجربه شده است. در اینجا نیروی دیگری هم هست كه از عملیهء متضاد آزادشدن اتمها پدید میآید. این عملیه عبارت است از تداخل دو اتم در یكدیگر برای ساختن یك اتم سنگین وزنتر؛ آنسان كه در بمب هیدروژن رونما گردید. همین عملیه ایجاد بمب هیدروژنی است كه به گونهء مستمر و مسلسل در خورشید رونما میشود. پس دلیل اینکه كرهء خورشید همیشه در حال جوشش شعلههای مذاب آتش میباشد، نیز در همین امر نهفته است. آنچه در دانش نوین مورد اعتراف همگان میباشد، تشكیل اتم از الكتریستهء مثبت یا پروتون و الكتریستهء منفی یا الكترون است. پروتون و الكترون در تعداد با همدیگر مساوی میباشند و گاهی در تركیب اتم بار الكتریكی متعادلتری به وجود میآید كه اسم آن نوترون است. حلقات علمی در اواخر سال 1955 میلادی اعلام كردند كه یكی از دانشمندان اتمی به نام «ارنست لورنس» به كشف خطرناك جدیدی دست یافته است كه همانا موجودیت بار الكتریكی از جنس «پروتون» میباشد با این تفاوت كه این بار الكتریكی منفی است نه مثبت. این پروتون دارای بار منفی الكتریكی، طبقهیی را پیرامون كرهء زمین در سطوح بالایی جو تشكیل داده است. نكتهء نهایت مهم این است كه وجود این بار وسیع الكتریكی مغایر با طبیعت، خطرناكترین پدیدهیی است كه ممكن است عقل بشری تصور آن را بنماید؛ زیرا اگر ذرهیی از ذرات یك عنصر بنیادین درهم شكسته شود، با درنظرداشت وجود این پدیدهء غیر طبیعی، از درهم شكستن فقط یك ذره یا یك اتم، همان عملیه «تأثیر متقابل مسلسل» به وجود میآید و از آنجا كه آب در تركیب همه مواد داخل است، اگر چنین اتفاق افتد كه جزئی از آب به دوبخش تركیبی خود، یعنی هیدروژن و اكسیژن منقسم شود و یك اتم از اتمهای آن در هم بشكند، نتیجه چه خواهد بود؟ شكی نیست كه هیدروژن، گاز مشتعلی است و اكسیژن رهاشده هم به اشتعال آن كمك میكند، پس اگر ذرات اكسیژن رها شوند، هیدروژن به گاز مشتعل بیمهاری تبدیل خواهد شد. معنی این عملیه آن است كه دركمتر از یك چشم به هم زدن، آب همه دریاها، اقیانوسها و جویبارها به آتش مشتعل و سركشی مبدل خواهد گشت. خوب آیا پایان زمین با همین روند همنوا خواهد بود؟ به طور حتم میتوان گفت كه چنین خواهد شد؛ زیرا قرآن كریم در آیات 6 و 7 سورهء طور میگوید: وَالْبَحْرِ الْمَسْجُورِ، إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ لَوَاقِعٌ «قسم به دریاهای آتش فروزان، البته عذاب پروردگارت بر كافران واقع خواهد شد» و در آیه 6 سورهء تكویر میگوید: وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ «و هنگامی كه دریاها چون آتش شعلهور گردند» و در آیهء 3 سورهء انفطار میگوید: وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ «و هنگامی كه دریاها منفجر گردند» و چون دو اتم از اتمهای هیدروژن با هم تركیب شوند، از تركیب آنها «هلیوم» به وجود میآید و از وجود هلیوم، آتشفشان عظیم بیكرانهیی پدید خواهد آمد كه تمام عرصهء كائنات را در بر خواهد گرفت و در آن زمان است كه آسمان هم یكپارچه آتش میشود. چنانکه قرآن كریم در آیهء 37 سورهء رحمن میگوید: فَإِذَا انْشَقَّتِ السَّمَاءُ فَكَانَتْ وَرْدَةً كَالدِّهَانِ «آنگاه كه آسمان شكافته شود تا چون گل سرخگون و چون روغن مذاب و روان گردد» و در آیات 8 و 9 سورهء معارج میگوید: یوْمَ تَكُونُ السَّمَاءُ كَالْمُهْلِ، وَتَكُونُ الْجِبَالُ كَالْعِهْنِ «روزی كه آسمان فلز گداخته شود و كوهها چون پشم زده شود» و در آیات 15 و 16 همین سوره میگوید: كَلا إِنَّهَا لَظَى، نَزَّاعَةً لِلشَّوَى «نه چنان است كه میپندارند، بلكه آتش دوزخ بر آنها شعلهور است تا سر و صورت و اندامشان را بسوزاند» و در آیهء 77 سورهء نحل میگوید: وَمَا أَمْرُ السَّاعَةِ إِلا كَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَیءٍ قَدِیرٌ « كار قیامت به مانند چشم بر هم زدن، یا نزدیكتر از آن بیش نیست و البته خداوند بر همه چیز تواناست» آیات مباركهء فوق، پیام صریح و روشنی دارند كه حقایق مطرح شدهء علمی فوق، تفسیر آنها را كاملاً مبرهن ساخته است. و اما آیهء اخیر واضح میسازد كه جریان به پایان رسیدن مرحلهء كنونی خلقت كائنات، بسیار سریع و فقط در یك آن واحد است و بیش از یك لحظهء كوچك زمانی را كه به اندازهء یك چشم بر هم زدن یا حتی كمتر از آن خواهد بود، در بر نمیگیرد. پس باید دید، دیدگاه علم در این رابطه چیست؟ از نظر دانش نوین، اگر به هر دلیلی یك پروتون منفی از آسمان با یك پروتون مثبت در یكی از اتمها تماس پیدا نماید، در آن صورت هرگز نمیتوان میزان و محدودهء ویرانی ناگهانیی را كه با سرعتی خارقالعاده، همهء كائنات را در بر خواهد گرفت، تصور نمود؛ چه در صورت وقوع همچو حالتی، ویرانی در حقیقت اصل «واحد آفرینش» را كه انسان، حیوان، نبات، زمین، آسمان و كائنات مادی ... می باشند، در نشانگاه خود قرار داده است. بلی؛ علم اثبات میكند كه چنین احتمالی عامل به پایان پیوستن وجود زمین میباشد. و روشن است كه هر پدیدهیی از این قبیل نیز نمیتواند فقط به زمین محدود بماند؛ زیرا آفرینش، سلسلهء به هم پیوسته و زنجیرهء نهایت منسجمی است و از آنجا كه ویرانی در درون اتمهای آفرینش زمین و آسمان انجام میگیرد بنابراین، شكی نیست كه این عملیه بیش از یك لحظهء بسیار بسیار اندكی را در بر نخواهد گرفت. قرآن كریم این حالت را در اولین آیات سورهء انفطار چنین توصیف مینماید: إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ، وَإِذَا الْكَوَاكِبُ انْتَثَرَتْ، وَإِذَا الْبِحَارُ فُجِّرَتْ «هنگامی كه آسمان شكافته شود و هنگامی كه ستارگان فرو ریزند و زمانی كه دریاها منفجر گردند» همچنین در سورهء انشقاق میفرماید: إِذَا السَّمَاءُ انْشَقَّتْ، وَأَذِنَتْ لِرَبِّهَا وَحُقَّتْ، وَإِذَا الأرْضُ مُدَّتْ، وَأَلْقَتْ مَا فِیهَا وَتَخَلَّتْ «هنگامی كه آسمان شكافته شود و به فرمان حق گوش فرا دهد و سزد كه فرمان او را پذیرد و هنگامی كه زمین منبسط ساخته شود و هر چه درون دل داشته همه را بیرون افكند» آری؛ ویران ساختن آسمان و زمین و كائنات با همهء این عظمت خویش، در برابر قدرت مطلقهء پروردگار یك عملیهء ساده بیش نیست. و هرچند پروردگار بزرگ در امور تكوینی ـ ایجاداً و عدماً ـ از توسل به اسباب بی نیاز است چه كائنات همه فرمانبر بی چون و چرای اراده و امر او میباشند، اما علم در اینجا میآید تا گواهی بر حقانیت اعتقادات دینی باشد. و از نظر عقیدتی هم هیچ اشكالی ندارد كه جریان ویرانسازی كائنات كه قرآن حتی اشكال و تصاویر آن را نیز در تابلوهای این چنین روشن به تصویر كشیده است، فقط با توقفدادن و یا دگرگون ساختن یك جزء كوچك و بیمقدار از نظام قانونمندی حركت اتمها باشد. قرآن كریم در بخشی از تصویرپردازی صحنههای هولناك به پایان آوردن آفرینش كنونی مادی، در اولین آیات سورهء حج میگوید: یا أَیهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّكُمْ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیءٌ عَظِیمٌ، یوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ كُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ كُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُكَارَى وَمَا هُمْ بِسُكَارَى وَلَكِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ «ای مردمان! خداترس و پرهیزگار باشید كه زلزلهء روز قیامت حادثهء بسیار بزرگ و واقعهء سختی خواهد بود، آن روز هنگامهء بزرگ و سختی را مشاهده میكنید. روزی كه هر زن شیرده از هول طفل خود را فراموش كند و هر آبستن بار حمل خود را بیفكند و مردم را از وحشت آن روز بیخود و مست بنگری. در صورتی كه مست نیستند و لیكن عذاب خداوند بسیار سخت است» اما در ارتباط با میزان عذابی كه از جریان در هم ریختاندن و ویران ساختن آفرینش بر پا میشود، در آیات 11 تا 14 سورهء معارج میفرماید: یوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یفْتَدِی مِنْ عَذَابِ یوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ، وَصَاحِبَتِهِ وَأَخِیهِ، وَفَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ، وَمَنْ فِی الأرْضِ جَمِیعًا ثُمَّ ینْجِیهِ «مجرمین در آن روز دوست دارند و آرزو میكند كه كاش توانستی فرزندان، همسر، برادر و هم خویشان قبیلهاش را كه همیشه حمایتش كردند و هم هر كه را كه در روی زمین است، فدای خود گرداند و از ان عذاب نجات یابد» و در آیات 33 تا 37 سورهء عبس میفرماید: فَإِذَا جَاءَتِ الصَّاخَّةُ، یوْمَ یفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ، وَأُمِّهِ وَأَبِیهِ، وَصَاحِبَتِهِ وَبَنِیهِ، لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یوْمَئِذٍ شَأْنٌ یغْنِیهِ «آنگاه كه آن فریاد و صدای تكاندهنده به گوش ایشان رسید، آن روز روزی است كه هر شخص از برادرش میگریزد و از مادر و پدرش و از زن و فرزندانش، در آن روز هر كس چنان گرفتار كار خود است كه به هیچ كس نپردازد» تصویرهای هولناك عظیمی كه هرگز دانشمندان نتوانسته اند به این دقّت و با این حالت زنده، آن را توصیف نمایند هرچند در این باب سخنها رانده و تصویرها هم كشیدهاند. به نقل از: تجلی قرآن در عصر علم (نگاهی تطبیقی به اعجاز علمی قرآن کریم در پرتو علوم جدید)، عبدالرؤوف مخلص هروی استاد دانشکدهء شرعیات دانشگاه هرات افغانستان
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|