|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>خالد بن ولید رضی الله عنه > اعزام وی به سوی بنی جذیمه
شماره مقاله : 8577 تعداد مشاهده : 675 تاریخ افزودن مقاله : 21/10/1389
|
[پس از فتح مکه]، وقتی خالد بن ولید از مأموریت ویران ساختن بتکدة عُزّی بازگشت، در ماه شوال همان سال، یعنی سال هشتم هجرت، رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- او را بسوی بنی جَذیمه فرستادند تا آن را بسوی اسلام دعوت کند، نه اینکه با آنان بجنگد. خالدبن ولید به اتفاق سیصد و پنجاه تن از مهاجر و انصار و بنی سلیم عازم مناطق مسکونی بنیجَذیمه شدند. با همراهانش آهنگ آنان کرد و رفت تا به نزد آنان رسید و آنان را به اسلام دعوت کرد. بنی جَذیمه نمیدانستند که برای اظهار اسلام باید بگویند: «اَسلَمنا» اسلام آوردیم. بجای آنکه بگویند «اسلمنا» پیوسته میگفتند: صَبَأنا! یعنی: ما دینمان را تغییر دادهایم! ما از دین سابقمان برگشتهایم! خالدبن ولید نیز، عدهای از آنان را به قتل رسانید و عدهای دیگر از آنان را به اسارت گرفت، و به هر یک از همراهانش یک اسیر تحویل داد. آنگاه، یکروز، دستور داد که هر یک از همراهانش اسیر خودش را بکشد. ابنعمر و همراهانش از این فرمان خالد سرپیچی کردند. وقتی به نزد نبیاکرم -صلى الله علیه وسلم- بازگشتند، و ماجرا را برای آنحضرت بازگفتند، دستانشان را به دعا برداشتند و دو مرتبه گفتند: (اللهم إنی أبرأ إلیک مما صنع خالد) [1]. «بارخدایا، من به درگاه تو از این کاری که خالد کرده است برائت میجویم!؟» کسانی که اسیرانشان را کشته بودند، همه از بنی سلیم بودند. مهاجرین و انصار هیچیک چنین کاری را نکرده بودند. رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- علی را فرستادند تا خونبهای کشتگان بنیجذیمه را به بازماندگانشان بپردارد، و اموالی را که از آنان غارت شده بود، به آنان بازگرداند. فیمابین خالد و عبدالرحمان بن عوف نیز بگومگو و دردسری پیش آمد. خبر به نبیاکرم -صلى الله علیه وسلم- رسید. فرمودند: (مهلاً یا خالد! دع عنک أصحابی، فوالله لو کان أحد ذهبا ثم أنفقته فی سبیلالله ما أدرکت غدوة رجل من أصحابی ولا روحته) [2]. «دست از یاران من بدار، ای خالد! بخدا، اگر کوه احد سراسر زر ناب گردد، و تو همه آن را در راه خدا انفاق بکنی، بر ثواب و پاداش یک بامداد یا شامگاهان اصحاب من دست نخواهی یافت!»
[1]- صحيح البخاري، ج 1، ص 450، ج 2، ص 622. [2]- تفاصيل اين غزوه و فتح مکه از سيرةابنهشام (ج 2، ص 389-437) و صحيح بخاري (کتاب فضائل اصحاب النبي، ح 3673) و فتح الباري (ج 8، ص 3-27) وصحيح مسلم (ج 1، ص 437-439، ج 2، ص 102-103، 130) و زاد المعاد، ج 2، ص 160-168 نقل شده است.
(از کتاب: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|