|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>مقوقس > نامه پیامبر صلی الله علیه و سلم به مقوقس پادشاه مصر
شماره مقاله : 8562 تعداد مشاهده : 449 تاریخ افزودن مقاله : 3/10/1389
|
نامه به مقوقس پادشاه مصر پیامبر بزرگ اسلام، به جُرَیح بن متی[1]- ملقب به مُقَوقِس- پادشاه مصر و اسکندریه نامهای به این شرح نوشتند: (بسم الله الرحمن الرحیم. من محمد عبدالله ورسوله إلى المقوقس عظیم القبط. سلام على من اتبع الهدی؛ أما بعد: فإنی أدعوک بدعایة الإسلام. أسلم تسلم؛ وأسلم یؤتک الله أجرك مرتین؛ فإن تولیت فإن علیك إثم أهل القبط. ﴿قُلْ یا أَهْلَ الْكِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى كَلَمَةٍ سَوَاء بَینَنَا وَبَینَكُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِكَ بِهِ شَیئاً وَلاَ یتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَاباً مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ﴾[2]. «بنام خداوند بخشنده مهربان. از محمد بنده خدا و فرستاده او، به مقوقس بزرگ قبطیان. سلام بر آنکس که از هدایت تبعیت کند؛ اما بعد، من تو را به آیین اسلام فرامیخوانم. اسلام بیاور تا سلامت بمانی؛ و اسلام بیاور تا خداوند پاداش تو را دو چندان بدهد. آنوقت، اگر نپذیری، گناه همه قبطیان بر گردن تو خواهد بود. ای اهل کتاب...» پیامبر اکرم -صلى الله علیه وسلم- برای بردن این نامه به مصر، حاطب بن ابی بلتعه را برگزیدند. وقتی حاطب بر مقوقس وارد شد، خطاب به او گفت: پیش از تو مردی بوده است که میپنداشته است وی ربّ اعلاست، و خداوند به او شکنجة دنیا و آخرت را چشانید، و ابتدا به واسطة او از عدهای انتقام گرفت، و سپس از خود او انتقام گرفت؛ از دیگران عبرت بگیر، و عبرت دیگران مَشو! مُقوقس گفت: ما دین و آئینی برای خودمان داریم، و تا دین و آیینی بهتر از آن نیابیم آن را از دست نمینهیم! حاطب گفت: ما تو را به دین اسلام دعوت میکنیم که خداوند جای خالی هر دین و آیین دیگری را به واسطة آن پر کرده است! این پیامبر مردم را دعوت کرد. سرسختتر از همه قریشیان با او برخورد کردند، و یهود خصمانهترین رفتار را با او داشتند، و نزدیکترین مردمان به وی نصاری بودند. به جان خویشم سوگند است که بشارت موسی به عیسی عیناً مانند بشارت عیسی به محمد بوده است؛ دعوت ما نیز که تو را به قرآن دعوت میکنیم، عیناً همانند دعوت اهل تورات است به انجیل. هر پیامبری که با مردمانی مواجه میگردد، آن مردمان قوم او هستند، و حق آنست که وی را اطاعت کنند؛ تو نیز از جمله کسانی هستی که این پیامبر با او مواجه گردیده است. در عین حال، تو را از آیین مسیح نهی نمیکنیم، بلکه تو را به این آیین امر میکنیم! مٌقوقس گفت: من در کار این پیامبر نیک نگریستهام، و دریافتهام که به هیچ چیز پرهیز کردنی امر نمیکند، و از هیچچیز تمایل پیدا کردنی نهی نمیکند؛ و هرگز او را جادوگر و گمراه یا کاهن و دروغگو نیافتهام؛ از آیات و نشانههای پیامبری وی نیز موارد پنهانی را که خبر داده و نجواهایی را که گزارش کرده است، دریافتهام، و بیش از این نیز خواهم نگریست. نامة پیامبر گرامی اسلام را دریافت کرد، و آن را در محفظهای از جنس عاج قرار داد، و به یکی از کنیزکانش سپرد. آنگاه، یکی از مُنشیان مخصوص خود را که نامههای عربی را مینوشت فراخواند و او را گفت که به رسولخدا -صلى الله علیه وسلم- چنین بنویسد: «بنام خداوند بخشندة مهربان. به سوی محمد بن عبدالله از مقوقس بزرگ قبطیان، سلام بر شما، اما بعد؛ من نامة شما را خواندم و مطالبی را که در آن آورده بودید دریافتم، و دعوت شما را نیک بازشناختم، من میدانستم که یک پیامبر دیگر باقی مانده است و باید بیاید؛ اما فکر میکردم که در شام خروج میکند. من فرستادة شما را موردتکریم قرار دادهام، و دو کنیزک برای شما فرستادهام که نزد قبطیان موقعیتی بس والا دارند؛ همچنین، مقداری جامه و لباس برایتان فرستادهام. استری نیز به شما هدیه کردهام که بر آن سوار شوید. و سلام بر شما». مُقوقس افزون بر این چیزی نگفت و کاری نکرد. اسلام نیز نیاورد. آن دو کنیز، ماریه و سیرین بودند؛ آن استر نیز دُلدُل بود که تا زمان معاویه باقی بود [3].
[1]- اين مطابق نظر علامه منصور پوري در کتاب رحمة للعالمين(ج 1، ص 178) است؛ دکتر حميدالله گفته است که نام وي بنيامين بوده است؛ نکـ: رسول اکرم کي سياسي زندگي، ص 141. [2]- اين متن را ابن قيم در زادالمعاد، (ج 3، ص 61) آورده است، و متني که دکتر حميدالله از تصوير نامهاي که اخيراً بر آن دست يافته نقل کرده است، بعضي از عبارات آن با اين متن متفاوت است. در آن متن چنين آمده است: «فَاَسلِم تسلم يؤتک الله...»؛ همچنين، در آن متن به جاي «اثم اهل القبط» آمده است: «اِثم القبط»؛ نکـ: رسول اکرم کي سياسي زندگي، ص 136-137. [3]- زاد المعاد، ج 3، ص 61.
از کتاب: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي)
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|