|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>غزوه دومه الجندل
شماره مقاله : 8536 تعداد مشاهده : 382 تاریخ افزودن مقاله : 26/9/1389
|
غزوه دُومه الجندل رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- از وادي بدر بازگشتند، در حالي که سراسر منطقه را صلح و صفا و امنيت فراگرفته بود، و دولت ايشان پابرجا و مستحکم گرديده بود. اينک، آن حضرت تمامي توجه خودشان را مصروف دورترين کرانههاي عربنشين گردانيده بودند، تا سيطره مسلمانان بر اوضاع و احوال قطعي شود، و دوست و دشمن به اين مطلب اعتراف کنند. پيامبرگرامي اسلام پس از غزوة بدر صغري در مدينه شش ماه درنگ کردند. آنگاه به ايشان خبر رسيد که طوايف ساکن پيرامون دومهالجندل- ناحيهاي در نزديکي شام- به راهزني پرداختهاند و کاروانهايي را که از آن مسير ميگذرند، غارت ميکنند، و جمعيت انبوهي را تدارک ديدهاند و قصد دارند به مدينه حمله کنند. رسول خدا -صلى الله عليه وسلم- سباع بنعُرفُطة انصاري را در مدينه جانشين خود ساختند، و با يک هزار تن از رزمندگان مسلمان، پنج شب مانده به پايان ماه ربيعالاوّل سال پنجم هجرت، عازم نبرد با آنان شدند، و مردي از بنيعُذره را به نام «مذکور» دليل راه گرفتند و با خود بردند. شبها به حرکت خويش ادامه ميدادند، و روزها استتار ميکردند، تا در حالي که دشمن در اوج غرور خويش است بر سر او بتازند و او را غافلگير کنند. وقتي به نزديکي مکان آنان رسيدند، حوالي غروب آفتاب بود. بر دامها و گوسفندان آنان يورش بردند و هرچه توانستند گرفتند و بردند، و ياغيان همه گريختند. اهالي دومهالجندل، از هر سوي متواري شدند، وقتي مسلمانان به مکان آنان رسيدند، احدي از آنان را نيافتند. رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- چندين روز در آن مکان اقامت کردند؛ سريههاي متعدد اعزام کردند، و دستههاي مختلف لشکر را به اين سوي و آن سوي مأموريت دادند؛ اما، به هيچ روي، اثري از آثار آنان نبود، آنگاه به مدينه بازگشتند. در اثناي اين غزوه؛ طايفة عُيينه بن حٍصن پيمان صلح و سازش بستند. در پرتو اين اقدامات سريع و قاطع، و به واسطة اين نقشههاي دورانديشانه و حکيمانه و خردمندانه، پيامبر بزرگ اسلام توانستند امنيت مسلمين را تأمين کنند، و صلح و مسالمت را در سرتاسر منطقه حکمرفرما گردانند، و بر اوضاع و احوال مسلط گردند، و مسير گردش کارها را به سود مسلمانان تغيير دهند، و از دشواريها و گرفتاريهاي داخلي و خارجي که از هرسو به سراغ مسلمانان مدينه ميآمد، و از هر طرف آنان را در محاصره گرفته بود، بکاهند. منافقان زبان در کام کشيدند، و تسليم شدند. جلاي وطن يکي از طوايف يهود انجام پذيرفت، و آن طايفة ديگر برجاي ماند که فعلاً به وفاداري و حفظ حقّ جوار و همسايگي تظاهر ميکرد، و خود را پايبند به عهد و پيمانهاي فيمابين نشان ميداد. بيابان نشينان و اعراب منطقه نيز بر سر جاي خود نشستند، و قريشيان از حمله کردن به مسلمانان خودداري کردند، و مسلمانان فرصت جالبي براي نشر اسلام و تبليغ پيام خداي جهانيان به دست آوردند.
(از کتاب: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|