|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>سیره نبوی>غزوه نجد
شماره مقاله : 8534 تعداد مشاهده : 368 تاریخ افزودن مقاله : 26/9/1389
|
غزوة نَجد با پيروزیي که در غزوة بنينضير مسلمانان به دست آوردند، بدون آنکه دست به کارزار بزنند يا کشتهاي بدهند، سلطة آنان بر مدينه مستحکم گرديد، و منافقان از آشکار کردن مکايدشان کوتاه آمدند، و رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- توانستند فراغتي به دست آورند و به قلع و قمع اعراب باديهنشين بپردازند که پس از جنگ احد مسلمانان را آزار ميرسانيدند، و بر سر هيأتهاي اعزامي مبلغان اسلام ريخته بودند و ناسپاسانه و ناجوانمردانه آن مردان با فضيلت را کشته بودند، و گستاخي را به آنجا رسانيده بودند که قصد حمله به مدينه را داشتند. اما، پيش از آنکه نبياکرم -صلى الله عليه وسلم- دست به تأديب اين نيرنگبازان بزنند، نيروهاي اطلاعاتي مدينه به آن حضرت خبر دادند که گروههايي از اعراب باديهنشين، از بنيمحارب و بنيثعلبه، طوايف غطفان، براي يورش بردن به مدينه آماده شدهاند. نبياکرم -صلى الله عليه وسلم- شتابان عازم حمله و نبرد شدند، و به صحراهاي نجد رفتند، و بذر ترس و وحشت را از نيروهاي رزمندة مسلمين در دلهاي آن بيابانگردان سنگدل کاشتند، تا بار ديگر به آن رفتارهاي زشتي که امثال و اقران آنان با مسلمانان کرده بودند دست نيازند. به اين ترتيب، اعرابي که درصدد يورش بردن و چپاول و غارت بودند؛ همينکه از حضور رزمندگان مسلمان در منطقه با خبر شدند، سخت ترسيدند، و به قلههاي کوهها پناه بردند؛ و مسلمانان توانستند آن طوايف غارتگر را برمانند، و تمام وجود ايشان را از ترس و وحشت آکنده سازند، آنگاه، در نهايت امن و امان به مدينه بازگشتند. نويسندگان کتب مغازي و سير، در اين ارتباط، غزوة مشخصي را گزارش کردهاند که در منطقة نجد در ماه ربيعالثاني يا جماديالاوّل سال چهارم هجرت به وقوع پيوسته است، و اين غزوه را غزوة ذاتالرّقاع ناميدهاند. از يک طرف، وقوع چنين غزوه يا غزواتي در اين برهه از زمان، مسئلهاي است که اوضاع و شرايط مدينه کاملاً مقتضي آن بوده است؛ زيرا، موسم غزوة بدر ثاني که ابوسفيان به هنگام بازگشت از اُحُد خطّ و نشانش را کشيده بود، نزديک شده بود، و خالي کردن مدينه از رزمندگان، و اعراب ساکن بيابانهاي اطراف مدينه را بر همان حال سرکشي و ياغيگري وانهادن، و براي چنان نبرد هولناکي عزيمت کردن، قطعاً با مصلحت انديشيهاي سياسي سازگار نبود، و ناگزير بايد پيش از اقدام به چنان جنگ بزرگ و وحشتناکي که انتظار ميرفت در وادي بدر روي دهد، سرکوب ميشدند، و قدرت و شوکتشان درهم شکسته ميشد. اما، از طرف ديگر، اين مسئله که چنين غزوهاي که به فرماندهي رسولاکرم -صلى الله عليه وسلم- در ماه ربيعالاخر يا جماديالاولي سال چهارم هجرت صورت پذيرفته است، همان غزوة ذاتالرّقاع باشد، درست نيست؛ زيرا، در غزوة ذاتالرّقاع ابوهريره و ابوموسي اشعري -رضي الله عنهما- حضور داشتهاند، و اسلام آوردن ابوهريره چند روز پيش از غزوه خيبر بوده، و ابوموسي اشعري نيز در جنگ خيبر به محضر رسولخدا -صلى الله عليه وسلم- شرفياب شده است؛ بنابراين، غزوة ذاتالرّقاع پس از جنگ خيبر روي داده، و دليل اين مطلب که اين غزوه ديرتر از سال چهارم هجرت روي داده است، آنست که پيامبر بزرگ اسلام در اين غزوه نماز خوف خواندهاند، و آغاز تشريع نماز خوف در غزوة عُسفان بوده، و اختلافي در اين نيست که غزوة عُسفان پس از خندق روي داده، و غزوة خندق نيز در اواخر سال پنجم به وقوع پيوسته است.
(از کتاب: خورشيد نبوّت، ترجمه فارسي «الرحيق المختوم» مؤلف: شيخ صفي الرحمن مبارکفوري، برگردان : دکتر محمدعلي لساني فشارکي) مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|