|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>ام سلیم بنت ملحان رضی الله عنها
شماره مقاله : 8509 تعداد مشاهده : 238 تاریخ افزودن مقاله : 25/9/1389
|
ام سلیم (رضی الله عنها) دختر ملحان مهریه خویش را اسلام قرار میدهد روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده میشد و مردان و زنان یکی پس از دیگری به اسلام میگرویدند. ام سلیم از جمله کسانی بود که از قبیلهی بنی بخار اسلام آورد. وقتی همسرش مالک بن نضر نجاری از ایمان آوردن او باخبر گردید با زبان اعتراض بدو گفت : ای ام انس، آیا از دین (آباء و اجدادت) برگشته ای؟! او پاسخ گفت : آری من به خدا و رسول او محمد صلی الله علیه و سلم ایمان آوردهام. ام سلیم (رضی الله عنها)، همسرش را به اسلام دعوت و ارشاد مینمود اما او حرفش را قبول نمیکرد و از اسلام ابا میورزید. تلاشهای این بانوی مسلمان برای اسلام آوردن شوهرش بیثمر ماند و همچنان مالک بن نضر با او مخالفت میکرد. او فرزندش انس را که هنوز کودکی بیش نبود، شهادتین (لا اله الا الله و محمد رسول الله) میآموخت. به این ترتیب که ابتدا خود شهادتین را میخواند و سپس از پسرش میخواست تا آن کلمات را تکرار کند. وقتی همسرش متوجه این کار شد، عصبانی گردید و فریاد زد : چرا پسرم را فاسد میکنی؟! (او معتقد بود ام سلیم پسرش را نیز، همچون خود از دین پدرانش رویگردان میکند و این در نظرش گمراهی و فساد تلقی میشد.) مالک که خود را در برابر ام سلیم (رضی الله عنها) ناتوان میدید به شدت عصبانی شد و خانه را ترک گفت و انگار خداوند مقدر کرده بود که او این بار برای همیشه از خانه برود. در راه ، شخصی که به رسم جاهلیت عداوت و کینهای نسبت به او در دل داشت به او حمله کرد و او را از پای درآورد. بعد از مرگ او، ام سلیم (رضی الله عنها) به پرورش و تربیت فرزندش (انس) پرداخت و تصمیم گرفت تا او بزرگ نشده است، ازدواج نکند. او تمام سعی خود را در رشد و تربیت انس بکار برد تا به سنی رسید که دیگر از عهدهی خود برمیآمد. مادرش او را به خانه رسولخدا صلی الله علیه و سلم برد تا خدمتگزار رسولخدا صلی الله علیه و سلم گردد و در کارها به آن حضرت و خانوادهاش کمک نماید. *** ابوطلحه که هنوز مسلمان نشده بود از ام سلیم (رضی الله عنها) خواستگاری کرد، اما او خواستگاری او را رد کرد و فرمود : تو مشرک هستی و شایستگی نداری با من که زنی مسلمان هستم، ازدواج نمایی! مگر نمیدانی در دین مبین اسلام ازدواج یک مشرک با زن مسلمان ممنوع است؟ این را بدان که فقط در صورتی با تو ازدواج خواهم کرد که مسلمان شوی. ضمناً اگر دین اسلام را بپذیری و دست از بتپرستی برداری، علاوه بر این که با تو ازدواج میکنم، مهریهام را نیز به تو میبخشم. ابوطلحه گفت : در رابطه با پیشنهادت فکر میکنم و بعد جواب را به تو خواهم گفت. ابوطلحه بعد از مدتی تصمیم خود را گرفت و نزد ام سلیم (رضی الله عنها) آمد. او که پایداری و اخلاص ام سلیم (رضی الله عنها) را در دینش می دید شیفتهی چنین دینی شد و اسلام آورد. او برای بار دوم از ام سلیم (رضی الله عنها) خواستگاری کرد و گفت: من شرط تو را برآورده کردم و ایمان آوردم. ام سلیم (رضی الله عنها) که تعهد کرده بود بدون اجازهی فرزندش ازدواج نکند؛ خطاب به فرزندش فرمود : ای انس، خودت مرا با مهریهی اسلام به عقد ابوطلحه درآور. و بدین ترتیب، ازدواجی صورت پذیرفت که مهریه در آن پول، طلا و سکه نبود، بلکه این بار «اسلام آوردن» کابین و مهریه شده بود. صحابه از کار آن دلاور بانو شگفتزده شدند و او را تحسین کردند. ثابت رضی الله عنه از اصحاب بزرگوار رسولخدا صلی الله علیه و سلم در این باره فرمود : مهریهی ام سلیم (رضی الله عنها) با ارزشترین و بهترین مهریهای است که تاکنون تعیین گردیده است. آیا در عصر ما بانوانی در این سطح از فهم دینی وجود دارند؟ آیا زنان مسلمان در عصر ما از چنین رشادتهایی مشق خواهند گرفت؟ آیا زنان عصر ما، امثال ام سلیم را مقتدای خود قرار خواهند داد؟
الگوی جهاد، صبر و ایثار غمیصا، معروف به ام سلیم (رضی الله عنها) مادر انس بن مالک (خادم رسولخدا صلی الله علیه و سلم ) بود. او زنی مجاهد بود و در خانوادهای مجاهد پرور رشد و تربیت یافته بود. خواهر او ، ام حرام اولین زنی است که در یک جنگ دریایی به همراه سپاه اسلام شرکت کرد و در همان جا هم به شهادت رسید. برادر او «حرام» نام داشت که در یکی از جنگها در همان عهد رسولکریم صلی الله علیه و سلم شهید شد. او همان دلاور مردی است که دشمنان اسلام آنچنان نیزهای بر پشت او وارد آوردند که از سینه او خارج گردید اما او در اوج رشادت و دلیری فریاد میزد «فزت و رب الکعبه» به خدای کعبه که رستگار شدم! ام سلیم (رضی الله عنها) خود نیز در غزوههای متعددی به همراه پیامبرخدا صلی الله علیه و سلم شرکت نمود. دلاوریهای او در جنگ احد به همکاری امالمؤمنین عایشهی صدیقه (رضی الله عنها) بر هیچ کس پوشیده نیست. آن دو بزرگوار در این جنگ سخت که مسلمانان زیادی زخمی و کشته شده بودند به مداوای مجروحان میپرداختند و با آب دادن به مجاهدان (و خدمترسانی به آنها) سپاه اسلام را تقویت مینمودند. این بانوی بزرگوار در عین حال که حامله بود به همراه رسولخدا صلی الله علیه و سلم در غزوهی حنین شرکت کرد. او خنجری به دست گرفت و از رسولخدا صلی الله علیه و سلم خواست تا بدو اجازه دهد به نبرد تن به تن علیه دشمنان اسلام بپردازد. (با مشاهدۀ این احساسات پاک که از شجاعت ام سلیم (رضی الله عنها) نشأت میگرفت) تبسمی که حاکی از رضایت و سرور بود بر لبان مبارک آن حضرت صلی الله علیه و سلم نقش بست و برای او دعای خیر و سعادت فرمود. *** در حکایت قبل اشاره شد که ام سلیم (رضی الله عنها) با ابوطلحه انصاری (در قبال اسلام آوردنش) ازدواج کرد. حاصل این ازدواج کودکی به نام ابوعمیر بود. او گنجشکی داشت که با آن خود را سرگرم میکرد. رسولخدا صلی الله علیه و سلم با ابوعمیر به مزاح و شوخی میپرداخت و میفرمود : گنجشکت چطور است؟ پدر و مادر ابوعمیر سخت شیفتهی او شده بودند و به او عشق میورزیدند. فرزند و نور چشم آنها مریض شد و حزن و اندوه سراپای وجود آنان را فراگرفت. ابوطلحه به باغ رفته بود که پیک اجل به سراغ آن طفل معصوم آمد و مأموریت خویش را به انجام رسانید. ام سلیم (رضی الله عنها) که در صبر و استقامت سرآمد روزگار خود بود در مرگ فرزندش به جزع و فزع نپرداخت؛ بلکه کاری کرد که تا جهان برقرار است، تحسین خواهد شد و هر کس عکسالعمل او را در آن موقعیت بحرانی بشنود بدو آفرین خواهد گفت. آری! ابوطلحه به خانه برگشت و انگار که هیچ اتفاقی نیفتاده و اوضاع کاملا بر وفق مراد است. ام سلیم (رضی الله عنها) به بهترین نحو از همسرش استقبال کرد. ابوطلحه سوال کرد: حال فرزندم چطور است؟ (حال، مادر باید چه پاسخی میداد؟) ام سلیم (رضی الله عنها) با طمأنینه پاسخ گفت: او از همیشه سرحال تر و آرامتر است! او آن شب را همچون شبهای دیگر کاملا عادی رفتار کرد و برای همسرش غذا تهیه کرد و نیازهای او را برطرف نمود. وقتی خوب شوهرش آرام گرفت و خستگی از تنش بیرون رفت، خطاب به او فرمود : همسرم، به نظر تو اگر کسی امانتی تحویل بگیرد، وظیفهی او در قبال آن امانت چیست؟ (او مقدمهچینی میکرد تا با بصیرت تمام کمکم به اصل موضوع بپردازد.) به نظر تو رسم امانتداری این است که امانت را به صاحب آن تحویل دهد یا آن را تصاحب نماید؟ ابوطلحه (بیخبر از منظور همسرش) گفت : معلوم است، باید امانت را به صاحب آن برگرداند. ام سلیم (رضی الله عنها) که موقعیت را فراهم دید، فرمود : خداوند ابوعمیر را به امانت به ما سپرده بود و اکنون نیز امانت خویش را پس گرفته است! (و بدین ترتیب ابوطلحه پی برد نور چشم او دار فانی را وداع گفته است.) او نزد رسولخدا صلی الله علیه و سلم رفت و عکسالعمل ام سلیم (رضی الله عنها) را در قبال مرگ جگرگوشهاش تعریف کرد.آن حضرت صلی الله علیه و سلم او را تمجید نمود و دعا کرد «خداوند در آن شب به شما برکت عنایت کناد!» خداوند دعای رسولش را مستجاب کرد و ام سلیم (رضی الله عنها) بار دیگر حامله شد و در نتیجه، صاحب فرزندی شد که او را عبدالله نامید. (این است یک زن نمونه ) به حق که اسوهی صبر و استقامت بود و شایسته بود نزد مسلمانان از چنان جایگاه بلندی برخوردار باشد.
از کتاب: اسوههای راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|