|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>قرآن > قرآن مجید و دیگر صحیفههای آسمانی در ترازوی علم و تاریخ
شماره مقاله : 8402 تعداد مشاهده : 300 تاریخ افزودن مقاله : 20/9/1389
|
قرآن مجید و دیگر صحیفههای آسمانی در ترازوی علم و تاریخ
صحیفههای آسمانی قبل از قرآن مجید مورد تحریف و تغییر قرار میگرفتند، زیرا خداوند متعال حفظ و بقای آنها را به عهده نگرفته بود. بلکه این کار را به عهدة علما آن زمان گذاشته بود. از طرفی دیگر نیاز بشریت به صحف گذشته فقط تا یک زمان معینی تعلق گرفته بود. قرآن مجید در همین خصوص میفرماید: { إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْرَاةَ فِيهَا هُدًى وَنُورٌ يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا وَالرَّبَّانِيُّونَ وَالأحْبَارُ بِمَا اسْتُحْفِظُوا مِنْ كِتَابِ اللَّهِ وَكَانُوا عَلَيْهِ شُهَدَاءَ }(مائده / 44) «به درستی که ما توراتی را که دارای هدایت و نور بود فروفرستادیم. پیغمبران فرمانبردار و مشایخ و علما به وسیلة آن به یهودیان حکم میکردند. چرا که آنان به عنوان محافظین کتاب خدا تعیین شده بودند و بر آن گواه بودند». مطلب فوق یک واقعیت علمی و تاریخی است طوری که خود امتهای گذشته به آن اعتراف کردهاند، صحیفههای عهد عتیق مرتباً دستخوش غارتگری و آتشسوزی قرار میگرفتند، مورخین یهود بر این امر اتفاق نظر دارند که سه بار حوادثی اتفاق افتاده است نخستین بار زمانی بود که بخت النصر [Nebuchadezzar] (5-6-564 ق. م) پادشاه بابل بر یهودیها در سال (586 ق. م.) حمله کرد. و بیتالمقدس را که حضرت سلیمان علیه السلام در آنجا نسخههای تورات و تبرکات آل موسی و آل هارون را در آن محفوظ کرده بود به آتش کشید. یهودیهای باقی مانده را اسیر کرد و به بابل برد. و پنجاه سال در آنجا نگاه داشت، بعد از آن «عزیز پیامبر» پنج صحیفه را که به نام تورات بودند دوباره از حافظه خود دیکته کرد. و واقعات را به شیوة تاریخی ثبت کرد و سپس «نحمیا» کتابهای دیگری را اضافه کرد. و زبور داود علیه السلام را ملحق نمود. بار دوم زمانی بود که انطیوخوس چهارم [Anticochus] که لقبش ابیقانس و پادشاه انطاکیه یونان بود در سال 168 ق. م. به بیتالمقدس حمله کرد. و صحف مدرسه را به آتش کشید، و تلاوت تورات و شعایر و روایات یهود را ممنوع اعلام کرد. بعد از آن «یهودا مقابی» صحیفههای مقدس را جمعآوری نمود و از سر نو ترتیب داد. و به صحیفههای عهد عتیق سلسله دیگری را اضافه نمود. بار سوم زمانی بود که «تیتوس» [Titus] (81-40 م) پادشاه رومی در سال 70 (م) به بیتالمقدس حمله کرد، و آن را همراه هیکل سلیمان منهدم نمود و ویران ساخت و صحیفههای مقدس را همراه خود به عنوان یادگار فتح به پایتخت روم برد. و یهودیان را تبعید کرد و در اطراف شهر مردم دیگر را سکونت داد. با توجه به حوادث فوق و دلایل دیگر دیدگاه یهودیان درباره صحت و حفاظت کتابهای آسمانیشان با دیدگاه مسلمانان درباره صحت حفاظت قرآن خیلی متفاوت است. مسلمانان هر کلمه قرآن مجید را کلام الهی و منزل من الله میدانند و به محفوظ بودن آن از بدو نزول تا آخر اعتقاد دارند. اما یهودیان نقص و اضافه را منافی کتابهای آسمانی نمیدانند. آنها در این اشکالی نمیبینند که پیامبران را مؤلف کتابها قلمداد نمایند. خوانندگان عزیز، از اقتباسهای زیر میتوانند به نقطه نظر یهودیان درباره کتب مقدسشان پی ببرند در دائرةالمعارف یهود که توسط دانشمندان ممتاز یهودی تدوین شده است این عبارت به چشم میخورد: «یهودیها در این زمینه تردیدی ندارند که در بعضی از کتابهای عهد عتیق تغییر و اضافههایی صورت گرفته است»[1]. «طبق روایات قدیم یهود پنج کتاب نخست تورات تألیف موسی هستند (به جز هشت آیة آخر که در آن واقعه موت حضرت موسی علیه السلام مذکور است) اما ربیها مرتباً به تناقضات و اختلافات این صحیفهها توجه کردهاند و با حسن تدبیر در صدد اصلاح آن بر آمدهاند»[2]. اسپینوزا [Spinoza] میگوید: «پنج کتاب نخست عهد عتیق از تألیفات موسی نیستند بلکه عذرا آنها را تألیف کرده است»[3]. «تحقیقات جدید ثابت کرده است که پنج کتاب نخست عهد عتیق از 28 منبع أخذ شده است»[4]. اما موضوع اناجیل اربعه (که به آن عهد جدید گفته میشود) بدتر از عهد عتیق است. درباره مؤلفین آن شک و تردیدهای گوناگونی وجود دارد؛ در میان حضرت مسیح علیه السلام و نویسندگان عهد جدید مسافتهایی وجود دارد که طی کردن آن از عهدة مورخین و محققین خارج است، زیرا انجیلهای مزبور در ازمنه مختلف توسط شوراهای دینی مرتباً از مراحل اصلاح و تغییر گذر کرده و به این حالت رسیدهاند. در واقع این انجیلها به جای اینکه بر وحی و الهام مبنی باشند بیشتر به کتب تذکره و حکایات شباهت دارند و هر کسی که با نظر عمیق ادوار تاریخی آنها را بررسی نماید این مدعا را تصدیق خواهد کرد. این انجیلها از نظر استناد و اعتماد حتی با کتب درجه سه احادیث و سنن مسلمین نیز برابری نمیکنند چه برسند به کتب صحاح سته؛ زیرا کتابهای سته با سند متصل به رسولالله صلی الله علیه و سلم منتهی میشوند. و حدیث صحیح نزد مسلمانان به حدیثی گفته میشود که راویان معتبر و امین با سند آن را نقل کرده باشند. و در آن هیچگونه نقصی (علت و شذوذ) یافته نشود. اما انجیلهای مذکور فاقد هر گونه سند میباشند سند آنها تا مؤلفان و از مؤلفان تا حضرت عیسی علیه السلام مفقود میباشد. گذشته از این، زبانی که آن صحیفهها به آن نازل شدهاند تغییر یافته است، و اکنون فقط ترجمههایی از آنها یافته میشوند. از این جهت میتوان آنها را به کتابهای درجه چهارم حدیث تشبیه کرد که از معیار بلند تحقیق و صلاحیت و صحت برخوردار نیستند. و بنابر همین واقعیتها مقایسه آنها با قرآن هرگز درست نیست. خاورشناس نومسلمان «موسیوایتین» ضمن معرفی انجیلهای فوق آنها را چنین ارزیابی کرده است. «بدون تردید آن انجیلی که خداوند متعال به حضرت عیسی داده و به زبان قومش نازل کرده بود ضایع شده است، و اکنون نام و نشانی از آن وجود ندارد، آری آن انجیل یا خودش از بین رفته یا از بین برده شده است. مسیحیان به جای آن چهار کتاب دیگر را جایگزین کردهاند که صحت آنها مشکوک میباشد، زیرا این کتابها به زبان یونانی میباشند؛ زبانی که با زبان سامی حضرت عیسی هیچگونه هماهنگی ندارد. به همین دلیل ارتباط این انجیلهای یونانی با خداوند متعال به نسبت تورات و قرآن خیلی پایینتر است»[5]. مطالب و مضامین عهد عتیق نیز به اشتباهات صریح تاریخی و ضد و نقیضهای واضح دلالت میکنند. مطالبی به خداوند متعال نسبت داده شده است که اصلاً شایسته جلال و کمال حضرتش نیست؛ و بر خلاف عقل سلیم میباشد. همچنین اتهاماتی بر انبیا علیهم السلام وارد شده است که انسانهای عادی از آن مبرا هستند چه برسد به انبیا علیهم السلام. کلاً شواهد متعددی در تورات و انجیل (کتب عهد عتیق [Bible]) وجود دارد که بر تغییر و اضافه مطالب اصلی آن صریحاً دلالت میکند[6]. مطالب خود کتاب عهد عتیق [Bible] به اشتباهات صریح تاریخی آن و ضد و نقیض موجود در آن اشارت دارند، به وضوح معلوم میشود که چیزهایی در آن به (الله جل شانه) منسوب شده است که با جلال و کمال حضرتش منافات دارند و با صفات متفق علیه در تضاد هستند و بر خلاف عقل سلیم میباشند. در عهد عتیق اتهاماتی به پیامبران الهی نسبت داده شده که انسانهای عادی از آن به دور هستند. علاوه بر آن، شواهد درونی تورات و انجیل نشانگر اضافه و تغییر در مطالب آن میباشند. این حال صحیفههایی است که از سالیان دراز دو ملت متمدن (یهود و نصاری) به آنها اعتقاد دارند و اسلام و مسلمین نیز تا این حد به معتقدان این صحیفهها امتیاز قایل شدهاند که به آنان لقب اهل کتاب دادهاند؛ اما کتاب «وید» هندیها و «اوستا» ایرانیها به درستی نمیتوان گفت که از چه مراحلی عبور کرده و با چه حوادثی روبرو گشتهاند و چقدر از مطالب اصلیشان محفوظ مانده است، و دقیقاً از چه زمانی به وجود آمدهاند. «ای. بارته» [A. Barth] نماینده مجتمع آسیایی پاریس [The Society Asiatique of Paris] در کتابش «مذاهب هندوستان» [The Religions of India] مینویسد: «اگر ما مطالب الحاق شده را جدا کنیم که این کار مشکل هم نیست، آنگاه عبارات اصلی این صحیفه کماکان باقی میماند که در هیچ جایش ادعا نمیکند که از جانب خداوند است. در عبارت آن به کثرت تحریف و اضافه صورت گرفته است، البته قصد بدی در کار نبوده است. دربارة عمر این صحیفه به طور قطع نمیتوان چیزی گفت آن قسمتهایی که دوران اخیر توسط براهمه نوشته شده است بیش از پانصد سال قدمت ندارد. اما بقیه مطالب «وید» به قدری قدیمیاند که تعیین زمان آن امکانپذیر نیست». اکنون ببینیم دانشمندان ممتاز هندوئیسم و محققان صاحب نظر هندوستان درباره این کتابها چه میگویند، در این خصوص به دو اقتباس زیر توجه کنید: 1- «سریش چندر چکرورتی» استاد دانشگاه کلکته در کتابش [Philosophy of the Upanishads] مینویسد: «در این خصوص دو نظریه ارائه شده است، که طرفدار نظریه اول «بال گنگادهرتلک» و طرفدار نظریه دوم [Maxullar] میباشد «بال گنگادهرتلک» معتقد است که مناجات ویدها 4500 سال قبل از مسیح به وجود آمده است اما نظر «مکس ملر» این است که قدمت وید از 2200 سال بیشتر نیست در عین حال او معتقد است که «رگ وید» قدیمیترین مدرک از اندیشههای آریایی میباشد. به هر حال بدون اینکه درباره عمر «رگ وید» به طور دقیق بتوانیم چیزی بگوییم آنچه واقعیت دارد این است که مجموعه مناجاتهای «رگ وید» در زمان واحد به رشتة تحریر در نیامده است، و باید بپیذیریم که مناجاتهای «رگ وید» در ظرف چند قرن تألیف شده است»[7]. 2- دانشمند معروف هندی دکتر رادها کرشنن (رئیس جمهور اسبق هند) درباره اندیشه اساسی ویدها در کتاب خود «فلسفه هندسی» [Indian Philosophy] چنین مینویسد: «رویهمرفته ایدئولوژی ویدها نه مشخص است و نه روشن، به همین دلیل مکتبهای گوناگونی در این زمینه وجود دارند، علاوه بر این ویدها به قدری دارای وسعت میباشند که نویسندگان با کمال آزادی میتوانند برای اعتقادات خود از آن بهره بگیرند»[8]. اوستا اما دربارة حقیقت «اوستا» صحیفه مقدس ایرانیان قدیم به تحقیق دانشمند معروف غرب بسنده میکنیم. «رابرت ایچ پفائفر» [Robert H Pfeiffer] رئیس اسبق دانشکده ادبیات دانشگاه هاروارد در کتاب «دائرةالمعارف دینی» [An Encyclopedia of Religion] مینویسد: «اوستا (به لحاظ روایت) مجموعه علوم بود، اسکندر قسمت بیشتر آن را از بین برد سپس کتابی دیگر مشتمل بر قسمتهای باقی مانده در قرن سوم تدوین گردید. اما در واقع یک بخش یا «نسک» [Nosk] از آن به نام ویندیداد [Vendidad] محفوظ مانده است در قرن نهم میلادی فقط بخشی که متعلق به عبادات بوده به هندوستان برده شد. که اکنون در پنج حصه یافته میشود که عبارتند از «یاسنا» [Yasna]، «گاتها» [Gatha]، «ویسپرد» [Vespered]، «ویندید» [Vendid] و «خورد اوستا» [Khorda Avesta]. اما قرآن مجید که آخرین کتاب منزل خداوند و عهدهدار هدایت بشر و ارتباط خالق با مخلوق، و دعوت الیالله تا قیامت میباشد، دارای وصف متفاوتی از سایر کتب میباشد. خداوند متعال خودش عهدهدار حفاظت آن از هر گونه تحریف و تغییر است. چنانکه میفرماید: {وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ (٤١)لا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَلا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ (٤٢)} (فصلت / 41-42) «این کتابی است عالیمقام، دروغ به آن راه ندارد نه از جلو و نه از پشت، فروفرستادة دانای ستوده است». خداوند متعال حفظ و صیانت قرآن مجید را از دستبرد هر حادثهای تضمین کرده است چنانکه میفرماید: { إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (٩)} (حجر / 9) «همانا ما قرآن مجید را نازل کردیم و خودمان آن را حفاظت خواهیم کرد». همانا این وعدة الهی متضمن حفظ و بقای قرآن مجید، نشر و گسترش کلمات آن و مفهوم شدن معانیاش در هر زمان میباشد، و به عبارت دیگر این وعدة الهی ناقابل فهم بودن، ناقابل عمل بودن و فراموش شدن قرآن مجید را کاملاً نفی مینماید زیرا کلمة حفظ در زبان عربی دارای معانی گسترده و عمیقی میباشد. چگونگی تضمین حفظ و بقای آن وقتی الله جل علا شأنه این کتاب عظیم را با تمام لوازمش تضمین نمود. عوامل و اسباب آن را نیز در خارج فراهم کرد. و دلها را برای این منظور آماده نمود. بنابر همین بود که هرگاه آیات قرآن از زبان آن حضرت صلی الله علیه و سلم شنیده میشد مسلمانان فوراً آن را به خاطر میسپردند و بر دلها نقش میکردند و برای این منظور حتی به رقابت میپرداختند، یکی از عوامل این رقابت همان محبت فطری بود که در دلهایشان نسبت به قرآن ودیعه شده بود. و عامل دیگر تحصیل ثواب و فضیلتهایی بود که در قرآن بیان شده است، بلاغت و اعجاز قرآن و حلاوت کلمات آن نیز در این خصوص نقش داشت. افزون بر این، مسلمانان در امور عبادت و احکام و معاملات، تمدن و اجتماع، و ابعاد گوناگون زندگی به قرآن مراجعت مینمودند از این طریق ارتباط و علاقهشان به قرآن مجید روزبروز افزایش مییافت، آنها سرانجام شیفته قرآن گردیدند و به کثرت قرآن مجید را حفظ میکردند، آمار حافظان چنان بالا رفت که فقط در حادثه «بئرمعونه» هفتاد حافظ و قاری قرآن به شهادت رسیدند و از آن روز به بعد تعداد حافظان قرآن روزبروز افزایش یافت و فرهنگ حفظ همچنان رواجپذیر میباشد و در هر گوشه جهان ادامه دارد. فرزندان مسلمین در زمینه حفظ و قرائت و خوب خواندن قرآن مرتباً به رقابت میپردازند عموم مسلمین چنان به تلاوت قرآن عشق و علاقه دارند که شاید برای خیلی از غیر مسلمین قابل باور نباشد. و امروزه تعداد حفاظ به صدها هزار نفر میرسد. خدمات ابوبکر و عمر رضی الله عنهما: پس از جنگ یمامه و به شهادت رسیدن تعداد کثیری از حافظان قرآن مجید خداوند متعال نائبان راستین حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و سلم و مسئولین امر مسلمین را به این واقعیت متوجه کرد چنانچه در زمینه نگهداری قرآن مجید به حافظهها تکیه شود مبادا با شهید شدن حفاظ بقای قرآن مجید به خطر افتد، نخستین کسی که این خیال به ذهنش خطور کرد حضرت عمربن خطاب رضی الله عنه بود. او کسی بود که در تشخیص مصلحت و ضرورت مسلمین در میان صحابه کرام ممتاز بود. خواستههای قلبی او اغلب با اهداف شریعت هماهنگ میشد. حضرت عمر رضی الله عنه به خلیفه رسولالله صلی الله علیه و سلم پیشنهاد کرد که به جمعآوری و تدوین قرآن مجید که بر روی سنگها و پوستها و چوبهای خرما نوشته شده بود یا در سینهها محفوظ بود اقدام نمایند[9]. خداوند متعال قلب حضرت ابوبکر صدیق رضی الله عنه را برای این منظور مطمئن کرد. او برای این منظور حضرت زیدبن ثابت رضی الله عنه را انتخاب کرد و این مسئولیت سنگین را بر دوش او سپرد. حضرت زید با جدیت کامل و اهتمام بلیغ این مأموریت را انجام داد، و قرآن را از روی نوشتههای پراکنده و سینهها جمعآوری نمود. بدین طریق، قرآن به شکل صحیفهها به وجود آمد. در زمان حضرت عثمان رضی الله عنه در زمان خلافت حضرت عثمان رضی الله عنه به دلیل کثرت فتوحات اسلامی حافظان و قاریان به نقاط مختلف جهان اسلام منتشر شدند. مردم هر منطقهای روش قرائت فردی را که به آن منطقه اعزام شده بود قبول کردند. بدین طریق روشهای گوناگون قرائت به وجود آمدند از طرفی با مسلمان شدن مردم عجم لهجههای خواندن متفاوت گردید. اینجا بود که صحابه کرام رضی الله عنهم ترسیدند. مبادا تبدیل و تحریفی در قرآن صورت بگیرد این مشکل را نزد حضرت عثمان رضی الله عنه مطرح کردند حضرت عثمان رضی الله عنه دستور داد مصحف واحدی از روی صحیفههای مختلف با قرائت متواتره نوشته شود. نسخههای متعددی از این مصحف به هر منطقهای فرستاده شد. و یک نسخه در مدینه منوره به نام «الإمام» نگهداری شد. مسلمانان در شرق و غرب نسخههای جدید را قبول کردند و به نسلهای بعدی منتقل نمودند. از آن روز به بعد مردم در سراسر جهان به مصحف عثمانی اعتماد نمودهاند و طبق آن حفظ و تلاوت مینمایند. این واقعه مربوط به سال 25 هجری میباشد. از آن تاریخ تاکنون هیچ کسی در جوامع اسلامی درباره مصحف عثمانی نه اختلافی از خود بروز داده و نه نسخه متفاوتی از کتابخانه و موزهای پیدا شده است[10]. بعد از اینکه کار جمع و تدوین به مرحله تکمیل رسید از آن وقت اکنون مسلمانان بر قرآن مجید اجماع دارند و از نظر اسباب ظاهری به سبب کثرت علما و حفاظ و کثرت چاپ و نشر قرآن مجید از هر گونه تحریف و دستبرد کاملاً مصون و محفوظ مانده است. اعترافات دانشمندان غربی در دائرةالمعارف بریتانیکا به این واقعیت اعتراف شده است که: «قرآن مجید در روی زمین تنها کتابی است که بیش از همه خواننده دارد»[11]. مستشرقان و محققان اروپایی گرچه قرآن مجید را به عنوان یک کتاب منزل من الله قبول ندارند اما آنها نیز واقعیت بالا را پذیرفتهاند. اینک ما گفتارهایی از محققان مسیحی در این خصوص برای خوانندگان نقل میکنیم. سرولیم میور، کسی است که به تعصب علیه اسلام و پیامبر صلی الله علیه و سلم به قدری معروف است که حتی مشعلدار تحصیل جدید سر سید احمدخان مؤسس دانشگاه علیگره در رد کتاب او خطبات احمدیه خودش را تألیف نموده است، سرولیم میور در کتاب مزبور چنین مینویسد: «هنوز ربع قرن از رحلت حضرت محمد صلی الله علیه و سلم نگذشته بود که اختلافات و تفرقههایی پدید آمد که بر اثر آن حضرت عثمان به شهادت رسید. و این اختلافات هنوز نیز وجود دارند. اما همه فرقهها اعتقاد براینند که قرآن مجید یکی است. در واقع اتفاق نظر فرقههای گوناگون بر قرآن مجید، دلیل انکارناپذیری بر این امر است که صحیفهای که پیش روی ما قرار دارد عین همان صحیفهای است که به دستور خلیفه بدشانس[12] تدوین شده بود. شاید در تمام جهان هیچ کتاب دیگری وجود ندارد که بعد از گذشت دوازده قرن عبارت آن بدون تغییر محفوظ شده باشد. در قرآن اختلاف قرائت نیز تا حد حیرتانگیزی اندک میباشد، و آن هم به خاطر اِعراب و حرکتهایی است که خیلی بعد زده شده است. وهیری [Wherry] در تفسیر قرآن مجید مینویسد: «از میان تمام صحیفهها قرآن مجید از همه آنها خالصتر [Purest] و غیر مخلوط میباشد». مترجم معروف قرآن مجید به زبان انگلیسی آقای پالمر [Palemer] میگوید: «صحیفهای که توسط حضرت عثمان ترتیب داده شده از آن زمان تاکنون مورد تأیید و متفق علیه است». لین پول [Lanepoole] میگوید: «بزرگترین خوبی قرآن این است که در اصالت آن هیچگونه شک و تردیدی وجود ندارد هر حرفی که امروز از آن میخوانیم با اعتماد کامل و میتوانیم بگوییم که از هزار و سیصد سال قبل همین گونه بوده است»[13]. آری، با توجه به همین واقعیت است که اسلام به نبوت جدیدی نیاز ندارد که شکوک و شبهات را از بین ببرد حق و باطل را مشخص نماید و نقاب از چهره دروغگویان بردارد و نه نیاز به کتاب جدید وجود دارد که جایگاه کتب نسخ شده را بگیرد که مورد تحریف واقع شدهاند[14].
[1]- Jewish Encuclopedia, London, p. 93. [2]- دائرةالمعارف یهود، 9/589. [3]- دائرةالمعارف یهود، 9/590. [4]- مدرک سابق. [5]- أضواء علیا للمسیحیة، 52-53. [6]- جهت تفصیل به کتاب «إظهار الحق»، تألیف منحصر به فرد در موضوع خود اثر مولانا رحمتالله کیرانوی (م 1308 ه( مراجعه شود علامه رحمتالله 122 مورد اختلاف لفظی و 108 مورد اشتباهات صریح برشمرده که هیچ تأویلی در آن امکانپذیر نیست. «اظهار الحق» به زبان عربی نوشته شده و دوست فاضل علامه محمد تقی عثمانی آن را ترجمه کرده و بر آن مقدمهای ارزنده اضافه نموده است. این کتاب در کراچی به نام «بائبل سی قرآن تک» (از انجیل تا قرآن) چاپ شده است. [7]- چاپ کلکته 1935 م، ص 24-26. [8]- چاپ لندن 1927 م، ص 31-32. [9]- در عربی کلمه لخاف آمده که جمع لخفه است و به معنی سنگ سفید میآید و کلمه دیگر عسب است که جمع عسیب میباشد که به شاخه خرما که برگ نداشته باشد گفته میشود. [10]- مستر ای منگانا استاد اسبق دانشگاه منچستر مینویسد: در کتابخانههای اروپا نسخههای متعددی از قرآن مجید وجود دارد که قدیمیترین آنها مربوط به قرن دوم هجری میباشد. اما هیچ تفاوتی میان آنها وجود ندارد البته در طرز نوشتن و رسم الخط مقداری تفاوت دیده میشود. «نولدیک» [Noeldeke] در مقاله دائرةالمعارف ادیان نیز به همین واقعیت اعتراف نموده است. [11]- دائرةالمعارف برتانیکا عنوان محمد. [12]- به خاطر امانت عین تعبیر نقل شده است. و گرنه به عقیده اهل سنت و جماعت حضرت عثمان خلیفه راشد است و مظلومانه به شهادت رسیده است و چه شانسی بالاتر از شهادت وجود دارد. [13]- به نقل از تفسیر «مولانا عبدالماجد دریابادی» به زبان انگلیسی. [14]- مأخوذ از النبوة والأنبیاء فی ضوء القرآن، 227.
از کتاب: اصول و مبادی فهم قرآن، مؤلف: امام سید ابوالحسن علی ندوی رحمهالله، مترجم : محمد قاسم قاسمی مصدر: IslamWebPedia.Com دائرة المعارف شبکه اسلامی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|