شعائر حسینی در كتابها و منابع شیعه حرام است
مبحث اول: نوحه خوانی جایز نیست و حرام است
آنچه از زدن به سر و صورت، نوحه خوانی، پوشیدن لباس سیاه، سینه زنی و ...، تحت عنوان شعائر حسینی انجام میشود، طبق ادلهای كه در منابع و و مصادر شیعیان از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و ائمهی اهل بیت آمده، جایز نیست. محمد علی بن حسین بن بابویه قمیكه به شیخ صدوق معروف است، میگوید:
«یكی از روایاتی كه از پیامبر ثابت و قبلاً گفته نشده، این است كه رسول الله علیه السلام فرموده: «النیاحة من عمل الجاهلیة»([1]): ( نوحه خوانی از اعمال جاهلیت است).
از محمد باقر مجلسی با لفظ: «النیاحة عمل الجاهلیه»([2]): (نوحه خوانی رفتار و عمل جاهلیت است).
پس نوحه خوانی که شیعیان نسل اندر نسل آن را انجام میدهند از رفتار و عمل جاهلیت است همانطور که پیامبر غ به ما خبر داده اند.
آنچنانکه فرموده اند: نوحه خوانی از جمله آوازهای ملعون است که خدا و رسول آن را ناپسند میدانند.
مجلسی، نوری و بروجردی از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت میكنند كه فرمود: «صوتان ملعونان یبغضهما الله اعوال عند مصیبه و صوت عند نغمة یعنى النوح و الغناء»([3]).: (دو آوازند كه لعنت شده اند و خداوند را به خشم میآورند؛ آه و واویلا كردن در هنگام مصیبت و آواز خواندن با موسیقی).
شیعیان باید از فریب خوردن از حضور در این حسینیات و عزاداری ها که در آن آواز ملعونی است که خدا و رسول آن را نمیپسندند اجتناب کنند.
از جمله روایاتی که شیعیان را از حضور در این محافل نهی مینماید، در نامهای كه امیر المؤمنین؛ به رفاعه بن شداد نوشته، آمده است: «وإیاك والنوح علی المیت ببلد یكون لك به سلطان»([4]): تو را بر حذر میدارم كه در شهری كه حاكم آن هستی، بر مردهای نوحه شود. وپیامبرغ میفرماید: «.... و انی نهیتكم عن النوح و العویل»: ([5]) (ومن شما را از نوحه خوانی و شیون و واویلا كردن، نهی میكنم).
جابر بن عبد الله رضی الله عنه روایت میكند كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «وانی نهیت عن النوح وعن صوتین احمقین فاجرین صوت عند نعمة لهو ومزامیر شیطان وصوت عند المصیبة خمش وجوه وشق جیوب ورنة الشیطان»: ([6]) من از نوحه خوانی و دو آواز احمقانهی فاجر شما را نهی میكنم؛ آواز هنگام خوشی و شادی كه آواز شیطان است و آواز هنگام مصیبت كه همراه با زدن و خراشیدن صورت و چاك كردن گریبان است وآواز شیطان است.
از علی؛ روایت شده است: «ثلاث من اعمال الجاهلیة لا یزال فیها الناس حتی تقوم الساعة: الاستسقاء باالنجوم والطعن فی الانساب والنیاحة على الموتى»([7]) (سه چیز از اعمال جاهلیت است كه همیشه مردم تا قیامت به آنها مبتلا هستند؛ طلب باران با ستارگان، طعنه زدن در نسب و نوحه خوانی بر مردگان).
و نیز كلینی از امام صادق روایت میكند كه فرمود: «لا یصلح الصیاح على المیت ولا ینبغى ولكن الناس لا یعرفون»: ([8]). داد و فریاد زدن بر شخص مرده جایز و شایسته نیست و لکن مردم نمیدانند.
و همچنین كلینی از امام صادق روایت میكند كه فرمود: «لا ینبغى الصیاح على المیت ولا تشق الثیاب»([9]) (شیون و زاری كردن و پاره نمودن لباس بر میت شایسته نیست).
از امام موسی بن جعفر؛ دربارهی نوحه خوانی بر میت سؤال شد، آن را ناپسند و مكروه دانست([10]).
محمد باقرمجلسی از علی؛ روایت میكند كه گفت: وقتی ابراهیم پسر رسول الله صلی الله علیه و سلم وفات نمود، به من دستور داد كه او را غسل بدهم و رسول الله صلی الله علیه و سلم او را كفن كرد و خوشبویی زد و به من گفت، او را بردار من او را برداشتم به بقیع آوردم و بر او نماز خواند ... وقتی او را بدون حركت نقش بر زمین دید، گریست و مردم با او گریستند تا جایی كه صدای مردان از صدای زنان بلندتر شد، پیامبرص آنان را از گریستن بشدت نهی كرد و گفت: چشم اشك میریزد و قلب اندوهگین است و چیزی نمیگوییم كه پروردگار را به خشم آورد، و به مصیبت تو ـ ای ابراهیم ـ گرفتاریم و به خاطر تو اندوهگین هستیم ...([11]).
قابل ذكر است كه پیامبر در این روایت، گریهی با آواز بلند را بشدت انكار میكند و از آن منع مینماید، لذا باید توجه داشته باشیم كه در هنگام مصیبتها از این نهی شدید رسول الله ص، غفلت نورزیم، اما گریهی بدون آواز ایرادی ندارد. و پیامبر از بلند كردن آواز در هنگام مصیبت و نوحه خوانی و گوش دادن به این گونه آوازها نهی كرده است([12]).
كلینی از فضل بن میسر روایت میكند كه در خدمت ابو عبدالله؛ بودیم كه مردی آمد و از مصیبتی كه بر او وارد شده بود، شكایت میكرد، ابو عبد الله به او گفت: اگر صبر كنی به تو پاداش داده میشود و اگر صبر نكنی، آنچه خداوند برایت مقدر كرده، بر تو خواهد گذشت و تو گناه كار میشوی([13]).
از امام صادق؛ روایت است: «صبر و مصیبت برای رسیدن به مؤمن سبقت میگیرند، اگر به مصیبت گرفتار شد صبر و شکیبائی میكند و مصیبت و بی صبری برای رسیدن به كافر سبقت میگیرند، به مصیبت كه گرفتار میشود، بی صبری و جزع و فزع میكند»([14]).
محمد بن مكی عاملی ملقب به شهید اول میگوید: «شیخ در المبسوط و ابن حمزه، نوحه خوانی را تحریم كرده اند و شیخ ادعا كرده كه نوحه خوانی به اجماع ـ شیعیان ـ حرام است»([15]).
منظور از شیخ ابو جعفر محمد بن حسن طوسی ملقب به شیخ الطائفه است كه نوحه خوانی را حرام دانسته و ادعا كرده نوحه به اجماع حرام است. یعنی: تا زمان طوسی شیعیان بر حرام بودن نوحه خوانی اجماع داشته اند.
شما را به خدا قسم بین این و آنچه که علمای شیعه فتوی میدهند مقایسه کنید.
آیت الله عظمیمحمد حسین شیرازی میگوید: «لیكن از شیخ طوسی در المبسوط و ابن حمزه ثابت است كه نوحه خوانی را مطلقاً حرام دانستهاند»([16]).
شیرازی میگوید: «در جواهر ادعا شده كه به سر و صورت زدن و شیون و واویلا نمودن قطعا حرام است»([17]).
و محقق حلی متوفی 676 هـ میگوید:
شیخ ـ طوسی ـ به دلیل اجماع میگوید: گرفتن مجلس عزا مكروه است؛ چون از هیچ یك از ائمه ثابت نشده كه به خاطر عزاداری جلسه گرفته باشند. لذا مجلس عزاداری با سنت و راه و روش سلف مخالف است([18]).
محمد بن مكی عاملی میگوید:
شیخ نقل كرده است كه نشستن دو یا سه روز برای تعزیه به اجماع مكروه است و ابن ادریس او را رد كرده كه این جمع شدن و ملاقات یگدیگر است و محقق، شیخ را بر حق دانسته؛ چون از كسی از صحابه و ائمه نقل نشده كه برای عزاداری جلسه گرفته باشند؛ بنابر این جلسهی عزاداری با سنت و راه وروش سلف مخالف است، اما به حد تحریم نمیرسد.
از روایات مذكور در این باره میتوان استنباط نمود، لذا لازم دانستن استدلال به ملاقات با یگدیگر امری بی معناست و گواهی بر اثبات مقدم است ...»([19]).
یوسف بحرانی در تعلیق بر روایات تحریم نوحه خوانی مینویسد:
بیشتر سخن اصحاب ما بر اساس اعراض و روی گردانی از این اخبار است و این اخبار را تأویل میكنند و حتی سخن شیخ را تأویل میكنند، كه منظور نوحهای است كه در آن امور ممنوعه باشد، همانطور كه از ظاهر سیاق حدیث اول فهمیده میشود، در «الذكری» پس از نقل قول شیخ و ابن حمزه مبنی بر تحریم نوحه خوانی آورده است كه مقصود نوحه خوانی است كه در آن امور باطل و حرام باشد، همانطوركه در النهایه تحریم نوحه را مقید كرده است و سپس دستهای از روایات نهی از نوحه خوانی را نقل كرده میگوید: پاسخ این است كه ما آن را حمل بر نوحه خوانی میكنیم كه در آن امور منهیه باشد تا كه بین روایات جمع كرده باشیم و چون كه نوحه خوانی جاهلیت غالباً اینگو نه بوده و بدلیل اینكه اخبار و روایات ما خاص است و خاص بر عام مقدم است.
در ادامه میگویم: احتمال دارد روایات اخیر را بتوانیم حمل بر تقیه كنیم؛ چون نظریه تحریم نوحه خوانی را صاحب «المعتبر» از بسیاری از محدثین و جمهور نقل كرده است»([20]).
نتیجه سخن اینكه: شیخ طوسی وقتی میگوید: نوحه خوانی به اجماع علمای شیعیان حرام است، و مقید كردن و توجیه و احتمال آوردن امری معقول بنظر نمیرسد.
ای عاقلان شیعه بعد از این منتظر چه چیزی هستید؟.
مبحث دوم: به سر و صورت زدن جایز نیست
امام محمد باقر؛ میگوید: «بدترین نوع بی صبری فریاد كشیدن با واویلا و زدن به سر وصورت و سینه، وكشیدن موی پیشانی است و هر كس نوحه خوانی كند قطعا بی صبری كرده و از راه وروش ما خارج شده است»([21]).
امام صادق؛ میفرماید: «هر كس در هنگام مصیبت دستش را به رانش بزند، پاداشش از بین میرود و نابود میشود»([22]).
بدیهی است كه وقتی با زدن به پا و ران اجر و پاداش مصیبت زده از بین برود، زدن به سر وصورت و سینه به طریق اولی موجب از بین رفتن اجر و پاداش خواهد شد.
پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید: «لیس منا من ضرب الخدود وشق الجیوب»: هر كس به صورت بزند و گریبان چاك كند، از جماعت ما مسلمانان نیست([23]).
تیجانی میگوید:
از باقر صدر دربارهی صحت و سقم این حدیث سؤال كردم، گفت: شكی نیست كه این حدیث صحیح است([24]).
از یحیی بن خالد روایت میكنند كه مردی به خدمت پیامبر آمد و گفت: چه چیز موجب نابودی اجر و پاداش در مصیبت میشود؟
فرمود: اینكه مرد هر دو دستش را بهم زند، و صبر حقیقی آن است كه در اولین مصیبت و یا آغاز مصیبت، صبر كنی و هر كس به مصیبت راضی باشد، خداوند از او راضی است و هركس خشمگین و ناراضی باشد، همان نارضایتی نصیب او خواهد بود و پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:
«از كسی كه به خاطر مصیبت، سر و موهایش را بتراشد و صدایش را بلند كند، بیزارم»([25]).
جعفر بن محمد؛ از پدرانش از پیامبر روایت میكند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم از بلند كردن آواز در هنگام مصیبت و نوحه خوانی و گوش دادن به این آواز نهی كرد و نیز از زدن به سر وصورت نهی كرده است([26]).
محمد مكی عاملی میگوید: «زدن به سر و صورت و خراشیدن صورت و كندن مو، به اجماع شیعیان حرام است، این را در مبسوط گفته است، چون این اعمال نشانهی عدم رضایت از قضا و قدر الهی است»([27]).
شیرازی میگوید: «در هنگام مصیبت، زدن به صورت و كندن مو حرام است»([28]).
تیجانی سماوی ـ شیعی ـ با اشاره به گریه كردن پیامبر صلی الله علیه و سلم بر عمویش ابوطالب، حمزه رضی الله عنه و همسرش خدیجه، میگوید: «پیامبر صلی الله علیه و سلم در تمام حالات اشك رحمت میریخت ....».
اما از اینكه فرد مصیبت زده، اندوهش را به حدی برساند كه به سر و صورت بزند و گریبانش را بدرد، نهی كرده اند، وقتی از این نهی كرده، حال آن كسی كه بدنش را با آهن و زنجیر میزند تا جایی كه از آن خون جاری میشود، چگونه است؟!([29]).
و نیز تیجانی میگوید: «امیر المؤمنین علی علیه السلام، آنچه عوام شیعه امروزه بنام عزاداری انجام میدهند انجام نداده اند و امام حسن رضی الله عنه حسین رضی الله عنه و سجاد؛ نیز انجام نداده اند([30]).
تیجانی در خصوص امام سجاد رضی الله عنه میگو ید:
«او شاهد صحنهای بوده است¤كه كسی از مردم آنچنان صحنهای را ندیده اند،آری فاجعهی غم انگیز كربلاء را با چشمانش مشاهده كرد كه در آن پدر، عموها و تمام برادرانش كشته شدند، و مصیبتهایی دید كه از دیدنشان كوهها نابود میشد. و در تاریخ نیامده كه كسی از ائمه چیزی از این ـ عزاداریها را انجام داده باشد و یا به پیروان و شیعیان دستور داده باشد كه به این صورت عزاداری كنند([31]).
و نیز میگوید: «اغلب اهل سنت و جماعت از كارهایی كه شیعیان در عاشوراء انجام میدهند؛ مانند: زنجیر زنی، قمه زنی و دیگر انواع عزاداری، انتقاد میكنند، علی رغم اینكه شیعیان در هند و پاكستان بیشتر از جاهای دیگر این كارها را انجام میدهند، اما رسانه های نمایشگر مانند تلویزیون فقط بر بخش عزاداریهای كه در ایران میشود، متمركزند.و آن هم بخاطر حاجتی كه در دل یعقوب است كه تمام افرادی كه حوادث را دنبال میكنند و به امور اسلام و مسلمانان اهمیت میدهند، از آن آگاه هستند»([32]).
تیجانی اضافه میكند كه حق را باید گفت: آنچه برخی از شیعیان انجام میدهند، در دین هیچ جایگاهی ندارد، هر چند تلاش گران برای دینی معرفی كردن آنها تلاش نمایند و یا مجتهدان، اجتهاد كنند و فتوا دهندگان فتوا دهند، تا آنرا در ثواب بزرگ و پاداش عظیمیقرار دهند، اینها فقط عادات و رسوم و عواطفی است كه افراد را به طغیان كشانده و از حالت عادی خارج نموده و در نتیجه به یكی از رسوم ملی كه فرزندان از پدران به ارث میبرند، تبدیل شده كه كور كورانه و بدون درك، تقلید میكنند و حتی برخی از عوام گمان میكنند كه ریختن خون با زدن موجب نزدیكی به خداوند میشود، و برخی بر این باورند كه هر كس این كارها را نكند، حسین را دوست ندارد»([33]).
تیجانی میگوید: «این صحنه های ناراحت كننده كه انسان قلبا از آنها بیزار و عقل سالم از آنهامتنفر است،([34]) مرا قانع نمیكند، و آن زمانی است كه فردی خودش را نیمه عریان میكند و آهنی بدست میگیرد و با حركاتی دیوانه وار خودش را میزند و با آواز بسیار بلند فریاد میزند حسین! حسین! حیسن!، آنچه در این موضوع شگفت انگیز شك بر انگیز است این است كه میبینی آنها از حالت عادی خارج میشوند و گمان میرود كه سراپا وجودشان را غم فراگرفته، اما اندكی بعد از عزاداری میبینی كه میخندند و حلوا، شربت و میوه میخورند و به مجرد تمام شدن كار دسته ها و رسیدن به مقصد، همه چیز تمام میشود و شگفت انگیزتر این كه بیشتر اینها به دین پایبند نیستند، به همین دلیل به خودم اجازه دادم كه بارها مستقیما از آنها انتقاد كنم و به آنان گفتم آنچه انجام میدهید، یك رسم ملی و تقلید كور كورانه است([35]).
شیخ حسن مغنیه نیز سخنان و حرفهایی شبیه، حرفهای تیجانی دارد و میگوید:
واقعیت این است كه با خنجرها و شمشیرها به سر زدن و خون ریختن، در هیچ جای اسلام جایی ندارد و هیچ نص صریحی در این مورد نیست، لیكن عواطفی با ارزش است كه در دل مؤمنان به خاطر خونهای پاكی كه در كشتارگاه فاجعهی كربلاء ریخته شده، میجوشد([36]).
گفتنی است كه جمع كردن بین دو مقولهی: زدن با خنجرها و شمشیر به سر و.... در اسلام جایگاه ندارد وهیچ نص صریحی در این این مورد نیست».
این كه میگوید: «لیكن عواطف ارزشمندی است ...» امری غیر ممكن است و این دوبا هم هیچ تناسبی ندارد.
مبحث سوم: پوشیدن لباسهای سیاه در عاشوراء
بدیهی است كه در ایام عاشوراء و عموم عزاداریها پوشیدن لباس سیاه برای بسیاری نماد عزاداری محسوب میشود، اما اینكه آیا این عمل ریشهی شرعی داردیاخیر؟باید به روایات و مصادر و منابع رجوع نمود.
از امام صادق؛ سؤال شد كه پوشیدن كلاه سیاه چگونه است؟ فرمود: با آن نماز نخوان كه لباس دوزخیان است([37]).
و نیز روایت است امیر المؤمنین علی رضی الله عنه در میان چیزهایی كه به یارانش آموزش میداد، فرمود:
«لا تلبسوا السواد فانه لباس فرعون»: لباس سیاه نپوشید كه لباس فرعون است([38]).
از رسول الله صلی الله علیه و سلم روایت است كه پوشیدن لباس سیاه مكروه است؛ بجز سه لباس: عمامه، موزه و چادر»([39]).
روایت است جبرئیل؛ با قبایی سیاه و خنجری در غلاف به نزد رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آمد، پیامبر پرسید این چه لباسی است؟ گفت: این لباس پسر عمویت عباس است، وای بر فرزندانت كه از نسل پسر عمویت عباس متولد میشوند، لذا پیامبر به نزد عباس رفت و گفت:
ای عمو! وای بر فرزندانم كه از نسل فرزند تو متولد میشوند عباس گفت: آنچه قرار است بشود، قلم نوشته است([40]).
محمد رضا حسینی حائری میگوید:
«در میان اصحاب ما ـ شیعیان ـ بسیار مشهور و حتی ادعا شده به اجماع پوشیدن لباس سیاه در نماز و حتی مطلقا مكروه است، همانطور كه در «الخلاف» ذكر شده بجز موزه، عمامه و چادر (كساء). و در «المعتبر» فقط جواز عمامه و موزه استثناء شده است. و در «الشرایع» و «القواعد» و «الارشاد» و در «الدروس» نقل است كه مفید، سلار و ابن حمزه فقط بر استثنا ی جواز عمامه، بسنده كردند ودر «الذكری» گوید:
عدم استثناء از قول بسیاری از اصحاب ثابت است و در «كشف اللثام» آورده كه چادر (كساء) را كسی از اصحاب استثناء نكرده بجز ابن سعید»([41]).
و حائری در انتهای سخنش میگوید:
اینها روایاتی هستند كه اصحاب با استدلال به آنها میگویند:
پوشیدن لباس سیاه در نماز مكروه است، افزودن بر اینكه ادعا شده بر این حكم اجماع مشهور است. حال با توجه به این روایات و این اجماع، چه باید كرد؟([42]).
اگر این روایات، روایات ایشان است، و این اجماع، اجماع ایشان است، پس چرا شیعیان امروز لباس سیاه در ایام محرم میپوشند؟
چرا شیعیان روایات و اجماع علمایشان را مورد تقدیر و احترام قرار نمیدهند؟!.
مبحث چهارم: سخنی با مداحانی كه نوحه خوانی و زدن به سر و صورت را مباح میدانند
فقیه بزرگ شیعه، محمد بن مكی عاملی ملقب به شهید اول، میگوید:
«شیخ طوسی در مبسوط و ابن حمزه نوحه خوانی را تحریم كرده اند و شیخ ادعا كرده كه نوحه خوانی به اجماع حرام است»([43]).
آیت الله عظمی، محمد حسینی شیرازی میگوید: «لیكن شیخ -در المبسوط- و ابن حمزه گفته اند: نوحه خوانی مطلقا حرام است»([44]).
و میگوید: «در الجواهر ادعا شده كه به سر و صورت زدن و شیون و واویلا كردن، قطعا حرام است»([45]).
شهید اول میگوید: «زدن به سر و صورت وكندن مو به اجماع حرام است. در المبسوط گفته شده: چون در عدم رضایت به تقدیر خداوند وجود داد»([46]).
و شیرازی میگوید: از «المنتهی» روایت است كه: «زدن به سرو صورت و كندن مو حرام است»([47]).
هاشم هاشمیدر گفتگویش با فضل الله میگوید: آری شیخ این را گفته اند. نوحه خوانی حرام است و شیخ ادعا كرده كه نوحه خوانی به اجماع حرام است».به المبسوط رجوع شود([48]).
و نیز میگوید: «آری! نهی از نوحه خوانی در عموم روایات آمده است ....»([49]).
برادران! اینها روایات اهل بیت و سخنان و دیدگاههای علمای شما است كه ما فقط به مشتی نمونه از خروار اشاره كردیم، آیا جایز است به این همه روایات و اجماع و اتفاق نظر مجتهدان ـ بی توجهی كنیم؟!
آیا رواست كه این موضوع را همین طور بدون تحقیق و بررسی سر بسته بگذاریم؟!
چه نیكوست كه به رفتار و سیره اهل بیت توجه داشته باشیم و آن بزرگواران را الگوی عملی خویش قرار دهیم، ببینید چگونه اهل بیت ن اصحاب خویش را به صبر و شکیبایی دعوت میکنند و بر این اساس یاران خودشان را تربیت میکنند و آنها را از نوحه خوانی و سینه زنی بر حذر میکنند در حالی که امروزه شیعیان به در حسینیات و مآتم خودشان به این مسائل بی توجه هستند.
به روایت زیر توجه كنید:
از امام موسی بن جعفر رحمه الله روایت است، خبر مرگ اسماعیل بن جعفركه بزرگترین فرزند امام جعفر صادق؛ بود، در حالی به او داده شد كه میخواست غذا بخورد، در همین حال، تسلیت گویندگان نیز جمع شده بودند، اما تبسم كرد و دستور داد، غذا آوردند، با تسلیت گویندگان نشست و شروع به خوردن نمود و از روزهای دیگر نیكو تر و با اشتهاتر میخورد و جلوی تسلیت گو یندگان نیز غذا گذاشت، آنها از اینكه اثر اندوه را در چهرهی امام نمیدیدند، شگفت زده شده بودند، پس از اینكه امام غذا خورد! گفتند: ای فرزند رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ! امروز چیز شگفت انگیزی دیدیم!
تو به مصیبت فرزندت مبتلا شدی و حالت اینگونه است؟!
فرمود: چرا چنین نباشم در حالی كه در روایت از راستگوترین راست گویان آمده كه من میمیرم و شما نیز میمیرید، همانا گروهی مرگ را شناخته اند و آنرا جلوی چشمشان میبینند و هر كسی را كه مرگ میرباید، نا پسند نمیدارند و انكار نمیكنند و تسلیم امر خالق عزوجل شان هستند»([50]).
ببینید چگونه اهل بیت بیزاری خودشان را از آنچه که در حسینیه های امروزی میگذرد اعلام میکنند.
مبحث پنجم: زنان و حسینیه ها
روایاتی كه ذكر شد مردان را به شمول زنان از امور مذكور نهی كرده است، اما شایسته دیدیم روایاتی كه زنان را به صورت خاص از زدن به سر و صورت و عزاداری بر نهی میكند، در اینجا ذكر كنیم؛ باشد كه زنان بدانند و آگاه شوند.
امام حسین رضی الله عنه ـ در كربلاء ـ خطاب به خواهر بزرگوارش زینب كه با شنیدن سخنان امام پس از این كه دیده بود به صورتش زد و میخواست گریبان چاك كند و بیهوش افتاد، فرمود:
«ای خواهر! از خدا بترس و همانطور عزاداری كن كه خداوند دستور داده و بدان كه تمام زمینیان و ساكنان آسمان میمیرند و تمام چیزها هلاك میشوند، بجز خداوند متعال كه مخلوقات را با قدرتش آفریده و دوباره بر میگردند و او تنها خواهد ماند، پدر، مادر و برادرم از من بهتر بودند و همه وفات كردند و رسول الله صلی الله علیه و سلم برای من و تمام مسلمانان الگوست؛ بنابراین مانند آنها عزاداری كن.
و سپس خطاب به خواهرش گفت: «خواهرم! تو را سوگند میدهم و از تو میخواهم به سوگندم عمل كنی و مرا حانث نكنی كه هرگاه كشته شدم، هرگز به خاطر من گریبان چاك مكن و به سر و صورتت نزن و چهره ات را نخراش و دعای هلاكت و نابودی نكن»([51]).
و در روایتی دیگر امام حسین رضی الله عنه میفرماید: «ای خواهر! ای ام كلثوم! ای فاطمه! ای رباب! مواظب باشید، آنگاه كه كشته شدم، هرگز گریبانتان را ندرید ـ لباستان را (از شدت ناراحتی) پاره نكنید و به صورتتان نزنید و چهره هایتان را نخراشید»([52]).
و در روایت دیگری میگوید: «خواهرم! من سوگند خوردم، سوگندم را نشكن و پس از مرگم گریبان چاك مكن و روی مخراش و دعا هلاكت و نابودی نكن»([53]).
صدوق و كسان دیگر از ابومقدم روایت میكنند كه میگفت: از ابو الحسن و ابو جعفر شنیدم در تفسیر آیهی: «ولایعصینك فی معروف»: (و تو را در معروفی نافرمانی نمیكنند). میگویند همانا رسول الله به فاطمه سلام الله علیها فرمود: آنگاه كه من وفات كردم، بر من روی مخراش و موی پراكنده مكن و آه و واویلا ننما و بر من مجلس نوحه خوانی نگیر.
گوید: سپس گفت: این همان معروفی است كه خداوند متعال فرموده: «و لا یعصینك فی معروف»([54]).
از ابو عبد الله روایت است، در تفسیر آیهی: «و لا یعصینك فی معروف» میگفت از معروف این است كه گریبان چاك نكنند و به سر و صورت نزنند و دعا به هلاكت و نابودی ننمایند وبر سر قبر ننشینند»([55]).
ابو سعید رضی الله عنه روایت میكند كه رسو ل الله صلی الله علیه و سلم نوحه خوان و كسی كه به نوحه خوانی گوش میدهد، را لعنت كرده است»([56]).
قطب راوندی در لب اللباب([57]) روایت میكند كه رسول الله صلی الله علیه و سلم چهار نفر را لعنت كرده است:
«زنی كه به شوهرش در مال و خودش خیانت میكند، زن نوحه خوان، زنی كه شوهرش را نافرمانی میكند و كسی را كه پدر و مادرش عاق كرده اند».
هنگامیكه امیر المؤمنین علی رضی الله عنه آواز گریهی زنان بر كشته گان صفین را شنید و حرب بن شرحبیل شامیكه از بزرگان قوم بود، به سوی امام آمد، امام به او گفت:
آن طور كه میشنوم، زنان بر شما غلبه كردند؟ آیا آنان را از این كار شیطانی باز نمیدارید؟!([58]).
از ابو عبد الله علیه السلام روایت است:
خداوند به هر كس نعمتی داد و او در هنگام رسیدن به نعمت از ساز و آواز استفاده كند، كفران نعمت كرده است و هر كسی به مصیبتی گرفتار شد و نوحه خوانی كرد، قطعا ناسپاسی كرده.
در روایتی دیگر آمده، قطعا پاداش آن را نابود كرده است»([59]).
از جعفر بن محمد از پدرانش ن روایت میكند كه پیامبرغ در وصیتش به علی فرمود: ای علی! هر كس مطیع زنش باشد، خداوند او را واژگون به جهنم میاندازد، علی؛ گفت: آن اطاعتی كه موجب این مسئله میشود چیست؟
فرمود: به زنش اجازه میدهد كه به حمامهای عمومی، عروسیها، نوحه خوانیها برود و لباس نازك بپوشد([60]).
صدوق و دیگران از جعفر بن محمد از پدرانش از علی روایت میكنند كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:
«چهار چیز از جاهلیت است كه تا قیامت در امتم باقی خواهد ماند، افتخار به نسب و ثروت، طعنه زدن در نسب دیگران، طلب باران بوسیله ستارگان و نوحه خوانی، اگر نوحه خوان قبل از مرگ توبه نكند، در روز قیامت در حالی از قبر بیرون میشود ـ بر میخیزد ـ كه شلواری از مس گداخته و لباسی از آهن گداخته بر تن دارد»([61]).
از ابو جعفر محمد ثانی از پدرش روایت است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:
وقتی مرا به آسمانها بردند، زنی را دیدم كه به شكل سگی بود و آتش از عقبش وارد شكمش میشد و از دهانش بیرون میشد و ملائكه با گرزهای آهنین آتشی به سر و بدنش میزدند، از رسول الله صلی الله علیه و سلم پرسیدند: آن زن چه گناهی مر تكب شده بود، فرمود: او ترانه میخوانده، نوحه خوانی میكرد و حسود بوده است([62]).
از جعفر بن محمد روایت است در احتضار مرگش وصیت كرد و گفت:
هرگز به خاطر من به سر وصورتتان نزنید و گریبان را چاك نكنید كه هیچ زنی نیست كه گریبانش را پاره كند مگر اینكه در جهنم برایش جایی باز میشود و هر چه این عملش را بیشتر انجام دهد، جای او در جهنم بیشتر خواهد شد([63]).
از علی علیه السلام روایت است كه رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم از زنان عهد و پیمان گرفت كه نوحه نخوانید، روی نخراشید و بامردان در خلوت ننشینید»([64]).
مبحث ششم: سخن كدام یك دروغ است؛ محمد باقر صدر یا تیجانی؟
تیجانی از آیت الله محمد باقر صدر نقل میكند كه به من گفت: «آنچه از به سر و سینه زدنها و جاری نمودن خون میبینی، كار عوام و جاهلان است و كسی از علما این كار را نمیكند و حتی همواره مردم را از این كار منع میكنند و اعلام میكنند كه حرام است»([65]).
شگفتا! آیت الله مرتضی فیروز آبادی ـ همانطور كه ذكرش گذشت ـ میگوید:
«سینه زنی و امثال آن از اعمالی است كه در سیرهی شیعه بوده ...و هرگز شنیده نشده و كسی نشنیده كه كسی از آنان ـ علمای شیعه ـ مردم را از این كار ها منع كند ....».
تیجانی به نقل از باقر صدر میگوید:
همواره علمای شیعه این اعمال را تحریم كرده و مردم را از آن منع میكنند، آیا حقیقتا باقر صدر چنین سخنی گفته است؟ یا این كه این افترائی است كه تیجانی بنام باقر صدر بافته است؟!
آنچه از سیاق و سباق گفتار تیجانی بنظر میرسد، این است كه این سخن را تیجانی از خودش بنام باقر صدر گفته است، چون خودش میگوید:
در ملاقاتی كه در نجف با آقای صدر داشتم، از او پرسیدم: «چرا شیعیان گریه میكنند و خودشان را میزنند، تا خون از بدنشان جاری میشود، در حالی كه این در اسلام حرام است و رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: هر كس به صورتش بزند و گریبان چاك كند و دعاهای جاهلی نماید، از ما ـ مسلمانان ـ نیست.
آقای صدر گفت: بدون شك این حدیث صحیح است، اما بر عزاداری كه به خاطر ابوعبدالله گرفته میشود، منطبق نیست؛ چون آن كسی كه فریاد داد خواهی حسین رضی الله عنه را بر میآورد و به دروازه اش میرود، دعوتش دعوت جاهلیت نیست، وانگهی شیعیان بشرند، در میانشان عالم و جاهل وجود دارد وبرای خودشان عواطف و احساساتی دارند، هرگاه عواطفشان طغیان میكند و آنان به یاد شهادت ابو عبد الله وآنچه بر او و خانواده و یارانش گذشته، میافتند و اینكه به چه صورت كشته و مورد هتك حرمت واقع شدند و به اسارت گرفتار آمدند؛ این كارها را میكنند، لذا نیاتشان برای خداست»([66])([67]).
حال با توجه به اینكه باقر صدر حدیث فوق را تایید میكند و صحیح میداندوآن را توجیه و تاویل میكند واز سیاق سخنش چنین بر میآید كه اعمال مذكور ایرادی ندارد و به افرادی كه چنین میكنند، هرچند مخالف دستور رسول الله صلی الله علیه و سلم است، باز هم پاداش داده میشود!!! اما تیجانی ادعا میكند كه علمای شیعه این اعمال را حرام میدانند، چه كسی دروغ میگوید؟( علمای شیعه یا تیجانی؟!).
مبحث هفتم: تیجانی دوباره ادعایش را تكرار میكند
تیجانی میگوید:
«پوشیده نیست كه بسیاری از علما مانند: محسن امین و امروزه آیت الله خامنهای و محمد حسین فضل الله و بسیاری از علما به عدم جواز این اعمال ـ زدن و خون جاری نمودن ـ فتوا داده اند»([68]).
میگویم (مؤلف): دروغهایی که تیجانی به آن عادت کرده وآنها را در دیگر مؤلفاتش نیز - که از آن مطلع شده ایم- ذکر کرده است، فقط از باب تقیه است که شیعیان اعتقاد دارند که بر آن مأجور هستند و ثواب میبرند، زیرا او میخواهد تصویر تشیع را در نزد مسلمانان قشنگ و براق بکند، به دلیل اینکه کتابهای او به طور بسیار زیادی در بین اهل سنت و جماعت توزیع میشود([69])، پس این حرفی که او در اینجا ذکر میکند دروغ است.
پیشتر از محمد حسین فضل الله و آیت الله خامنهای نقل كردیم كه فتوای جواز اعمال عزاداری را داده بودند و فضل الله، زدن آرام را در فتوایش قید كرده بود.
اما اینكه تیجانی میگوید: بسیاری از علما به عدم جواز فتوا داده اند، دروغ آشكاری است، چون با رفتار عملی شیعیان و اینكه آیت الله مرتضی فیروز آبادی میگوید: هرگز شنیده نشده و كسی از آنان ـ علمای شیعه ـ نشنیده كه این اعمال را منكر بدانند و منع كنند ...» پس آیا ما تیجانی را باور کنیم در حالی که نصوص و فتاوی او را تکذیب میکند یا اینکه علمای بزرگ آنها را قبول داشته باشیم؟!
مبحث هشتم: شیعیان روزهی روز عاشوراء را قبول ندارند و انكار میكنند
شیعیان روزهی روز عاشوراء را قبول ندارند و امویها را متهم میكنند كه روایات فضیلت روز عاشوراء را جعل كرده اند، یكی از شیعیان بنام جمال الدین بن عبد الله كتابی تحت عنوان روزهی عاشوراء نوشته و در آن روایات و احادیثی كه در خصوص امر یا نهی روزهی عاشوراء است را مورد بحث قرار داده و تلاش نموده مذهبش را اثبات كند، اما توفیقی نداشته است.
من تعدادی از این روایتها را برای شما نقل خواهم کرد، این روایات به لطف خداوند متعارض و متناقض هستند و همدیگر را نفی و تکذیب میکنند.
یكی ازآن روایات این است:
روایت كرده اند كه از امام رضا؛ پرسیدند:
جریان روزهی عاشوراء و آنچه مردم در این باره میگویند، چیست؟
گفت: از روزهی پسر مرجانه میپرسی؟
آن روزهای است كه ادعا كنندگان از خانوادهی زیاد در آن روز به خاطر قتل حسین؛ روزه گرفتند، در حالی كه آن روزی است كه مرد، شیعه بود نشان را نسبت به آل محمد اظهار میكنند و مسلمانان در آن اعلان طرفداری میكنند، نباید روزه گرفت و به آن تبرك جست و روز دوشنبه روز نحسی است كه خداوند در آن پیامبرش را قبض روح كرده .... لذا هر كس این دو روز را روزه بگیرد یا متبرك بداند، خداوند را در حالی ملاقات میكند كه قلبش مسخ شده وبا كسی حشر خواهد شد كه سنت روزه گرفتن این روز را پایه گذاری كرده و این دو روز را متبرك دانسته است([70]).
از زید نرسی روایت كرده اند كه گفت:
«شنیدم عبید بن زراره از ابو عبد الله؛ درباره روزهی روز عاشوراء سؤال میكند، در پاسخ گفت:
هر كس این روز را روزه گیرد بهره اش از آن همان بهرهی پسر مرجانه و آل زیاد است.
گوید: گفتم: بهره اش از آن روز چیست؟ گفت:
آتش، خدا ما را از آتش و عملی كه ما را به آتش نزدیك میكند، پناه دهد([71]).
از ابو جعفر و ابو عبد الله؛ روایت است كه گفتند: در روز عاشوراء و روز عرفه در مكه روزه نگیر([72]).
از نجیه روایت است از ابو جعفر؛ پرسیدم:
روزهی روز عاشوراء چگونه است؟
گفت: روزی است كه با نزول حكم رمضان ترك شده، و متروكبدعت است.
نجیه گوید: به من همان جوابی را داد كه پدرش داده بود وسپس گفت:
بدانید كه آن روزهای است كه خداوند در قرآن بر آن چیزی نازل نكرده و در سنت به آن عمل نشده، بجز سنت آل زیاد به خاطر قتل حسین بن علی([73]). باید توجه داشت كه در این روایت تصریح میكند كه روزهی روز عاشوراء روزهای است كه آل زیاد آن را روزه گرفتهاند.
و همین مؤلف در روایت دیگر از جعفر صادق؛ آورده كه:
پس از این كه حسین؛ كشته شد، مردم در شام خودشان را به یزید نزدیك كردند و برایش اخبار كشته شدن حسین؛ را توصیف كردند و برای این كارشان جوایزی دریافت نمودند؛ لذا این از عواملی بود كه موجب شد
تا این روز را گرامیبدارند و این برایشان روز بركت بود تا مردم را از بی تابی، گریه، مصیبت و اندوه باز دارند و به خوشی و شادمانی سرگرم كنند»([74]).
اگر كسی دقت كند، این روایات با هم در تضاد و تناقض هستند؛ چون در برخی میگویند این روز را آل زیاد از خودشان ساختند و به مناسبت شهادت امام حسین رضی الله عنه برای خودشان عید گرفتند و در برخی دیگر از روایات میگویند:
این روزهی آل ابو سفیان و عید آنهاست. و در نوع سوم روایاتشان میگویند:
این روزه پیش از رمضان بوده و با آمدن رمضان متروك شده و متروك بدعت است، حال این سؤال به ذهن میرسد كه آیا واقعا ائمهی بزرگوار اینگونه با تناقض گویی پاسخ مردم را میدادند؟!!!
مانند آن دو، روایت دوم و سوم است و اما روایت چهارم دو روایت گذشته را از بیخ بر میکند و نابود میسازد زیرا ثابت میکند که روزة روز عاشورا قبل از واجب شدن روزة ماه رمضان بوده است یعنی روزة عاشورا قبل از به شهادت رسیدن حسین وجود داشته است.
خوانندة گرامی! توجه داشته باشید که چگونه باطل، باطل دیگری را از بین میبرد.
و تیجانی روزهی این روز را به امویها نسبت داده و میگوید:
«و سماوی میگوید برای ما روشن شد كه اهل سنت و جماعت، روز عاشوراء را جشن میگیرند چون از سنت یزید بن معاویه رضی الله عنه و بنی امیه كه در آن روز بر امام حسین؛ پیروز شدند و انقلابش را كه هستی آنان را تهدید میكرد، خاموش كردند و به گمان خودشان سر و صدا را از بین بردند.... لذا علمای سوء اهل سنت به خاطر نزدیك شدن به آنان احادیثی جعل كردند كه حكایت از فضیلت عاشوراء دارد و میگویند:
این روزی است كه خداوند توبهی آدم را قبول كرده و كشتی نوح؛ بر قلهی كوه جودی فرود آمد و در همین روز آتش نمرود بر ابراهیم؛ سرد شد و یوسف؛ از زندان آزاد گردید و یعقوب؛ بینایی اش را باز یافت و موسی؛ بر فرعون پیروز شد و از آسمان به عیسی؛ سفرهای آورده شد ...
و بر درغگویی ادامه دادند تا جایی كه گفتند:
در همین روز پیامبر غ به مدینه هجرت كرد و ورودش با روز عاشوراء مصادف بوده است، و دیدكه یهودیان مدینه روزه دارند. وقتی سبب را جویا شد؟
گفتند: این همان روزی است كه موسی بر فرعون پیروز شد؛ لذا پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود: ما از شما به پیروی از موسی؛ سزاوارتریم و سپس به مسلمانان دستور داد در عاشوراء و تاسوعا روزه بگیرند تا با یهودیان مخالفت كرده باشند و این دروغی رسوا است»([75]).
تیجانی در مخالفت با اهل سنت به خاطر روزهی عاشوراء به اهل سنت حمله كرده و بر این باور است كه روزهی عاشوراء سنت امویهاست كه به هدف نابودی نام و یادوارهی امام حسین این رسم را بپا كردند، تیجانی این سخنان را كه در نواری كاست ضبط شده، میگوید: او در این نوار بحثی طولانی دارد و از جمله میگوید:
«این در حالی است كه روایات اهل بیت علیهم السلام، روزهی عاشوراء را تحریم میكنند».
حال با توجه به سخنان تیجانی و روایاتی كه ذكرشان گذشت به سراغ كتب و منابع اصلی و مورد قبول شیعیان میرویم تا ببینیم واقعا اهل بیت در خصوص روزهی عاشوراء چه گفته اند.
ابو جعفر محمد بن حسن طوسی كه مطلقا شیخ طائفه است، در دو كتاب «تهذیب الاحكام» و در «الاستبصار» كه از كتابهای اصول چهارگانهی شیعه است كه عبد الحسین شرف الدین عاملی([76]) در خصوص آنها میگوید: «كافی، تهذیب، استبصار من لا یحضره الفقیه، متواتر هستند و مضامین آنها بصورت قطعی صحیح اند»([77]).
از ابو عبد الله؛ از پدرش روایت میكند كه علی؛ فرموده: «روز عاشوراء را روزه بگیرید، نهم و دهم را چون روزه این دو روز گناهان یك سال را محو میكند»([78]).
از ابو الحسن؛ روایت است كه فرمود: رسول الله صلی الله علیه و سلم روز عاشوراء را روزه گرفت»([79]).
از جعفر از پدرش روایت است كه فرمود: «روزهی عاشوراء موجب كفارهی گناه یك سال میشود»([80]).
از صادق: روایت است که میفرماید: «هر کس که بتواند ماه محرم را روزه بگیرد، این روزه او را از هر بدی و پلیدی محافظت میکند».
ازپیامبر روایت است: «بهترین نماز پس از نمازهای فرض، نماز در دل شب است و افضلترین روزه پس از ماه رمضان روزهی، ماه خداوند است كه آن را محرم مینامند»([81]).
در اینجا این سؤال به ذهن میرسد كه آیا باز هم برای فرد و یا افرادی مجال این هست كه بگویند، روزهی روز عاشوراء را آل زیاد، آل ابو سفیان و ..... از خودشان ساخته اند؟!!
آیا این ادعا بی جا نیست كه میگویند: اهل بیت از روزهی، روز عاشوراء نهی كرده و آن را تحریم نموده؟
از علی روایت است كه فرمود: «عاشوراء را روزه بگیرید، نهم و دهم آن را بطور احتیاط روزه بگیرید، چون گناهان سال قبل خواهد بود و حتی اگر كسی از شما بی خبر بود كه این روز عاشورا است و چیزی خورد، پس از اینكه خبر شد، دیگر نخورد تا آن روز را به پایان ببرد([82]).
ای دروغگو! آیا توجه داری كه چگونه امیر المؤمنین علی رضی الله عنه بر روزهی این روز ـ عاشوراء ـ كه تو و امثال تو، تلاش میكنید مسلمانان را از اجر آن محروم نمایید، حریص بوده است. پس بدان كه امیر المؤمنین امر كرده كه حتی اگر كسی در این روز غذا خورد، روزه اش را بگیرد و تمام كند.
و از ابن عباس م روایت است كه: هرگاه هلال ماه محرم را دیدی، خودت را آماده كن و چون روز نهم شد روزه بگیر. راوی گوید: پرسیدم: آیا رسول الله صلی الله علیه و سلم به همین صورت روزه میگرفت؟ گفت: آری([83]).
تیجانی ادعا كرده بود كه علمای اهل سنت روایات روزهی عاشوراء را بنام پیامبر جعل كرده اند و فضایلی برای آن بافته اند، مبنی بر اینكه این روزی است كه خداوند در آن توبهی آدم را پذیرفته و كشتی نوح بر كوه نشسته است.
این ادعا دلالت بر جهل و نادانی گوینده دارد ویا آگاهانه خودش را به بی خیری میزند، چون شیخ طائفه ابو جعفر محمد بن حسن طوسی از ابو جعفر روایت میكند كه فرموده: «در روز عاشوراء كشتی نوح بر جودی نشست بنابر این نوح به جنها و انسانهایی كه با او بودند دستور داد، روزه بگیرند و ابو جعفر گفت: آیا میدانید این روز چه روزی است؟ این روزی است كه خداوند در آن توبهی آدم علیه السلام و حوا را پذیرفت و در همین روز دریا برای بنی اسرائیل شكافته شد و فرعون و كسانی كه با او بودند غرق شدند و موسی بر فرعون غلبه كرد و در همین روز ابراهیم متولد شد و خداوند توبهی یونس و قومش را پذیرفت و عیسی بن مریم در آن متولد شد([84]).
رضی الدین ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن طاووس شیعه آن را روایت کرده است، چنانکه میگوید: «و اخبار بسیار زیادی که تشویق بر روزه محرم میکند را آورده و ذکر کرده ام»([85]).
و این روایت را حر عاملی([86]) و نوری طبرسی([87]) و حسین بروجردی([88]) و یوسف بحرانی([89]) ذکر کرده اند.
نوری طبرسی از جعفر بن محمد روایت میكند كه فرمود: كشتی در روز عاشوراء بر جودی فرود آمد، نوح به آنانی كه از جن و انسانها با او بودند دستور داد روزه بگیرند و در این روز خداوند توبه آدم را قبول كرد»([90]).
آیا اینها هم روایت اهل سنت است؟ اینها را چه كسی یا چه كسانی جعل كرده اند؟
و صدوق در «المقنع» روایت میكند كه در روز عاشوراء خداوند توبه آدم را قبول كرد و كشتی نوح بر جودی فرود آمد و موسی از دریا عبور كرد و عیسی بن مریم متولد شده و خداوند در آن یونس را از شكم ماهی بیرون نموده و در همین روز خداوند یوسف را از چاه بیرون كرده است و توبهی قوم یونس را پذیرفته و داود، جالوت را كشته، لذا هر كس این روز را روزه بگیرد، گناهان هفتاد سالش بخشیده میشود و اعمال پوشیده یا گناهان پوشیده اش بخشیده میشود»([91]).
و در حدیثی، زهری از علی بن حسین؛ روایت میكند كه ایشان فرمودند:
روزهی عاشوراء از روزهایی است كه فرد در گرفتن و نگرفتن آن صاحب اختیار است([92]).
و در الفقه الرضوی مانند این روایتی آورده است([93]).
تیجانی بعد از این چه میگوید؟!
خوب است که تیجانی بداند روایات روزه عاشورا با اسانید معتبر و صحیحی از طریق شیعه روایت شده است در حالی که روایات نهی کننده از روزة عاشورا با اسانید ضعیفی روایت شده است همچنانکه شیخ شیعه حاج سید محمد رضا حسینی حائری در کتابش «نجاه الأمه فی اقامه العزاء علی الحسین و الأئمه» صفحه 145، 146، 168 چاپ قم در ایران سال 1413هـ به این امر اعتراف کرده است.
پس تیجانی بعد از این چه میگویند؟
سید محمد رضا حسینی در كتاب «نجاة الامة فی اقامة العزاء علی الحسین و الائمة» در صفحهی 145/146/148 چاپ سال 1413 هـ. میگوید: روایاتی كه مؤید و مشوق روزهی عاشوراء است با سند های معتبر از طرق شیعه روایت شده، اما سند روایاتی كه روزه گرفتن را نهی میكند، همه ضعیف هستند.
و این حقیقت، نظریهی دكتر احمد راسم نفیس را رد میكند كه گفته است:
«ابزار تبلیغاتی دستگاه امویها، حقایق را عوض كرده و روز مصیبت بزرگ را به روز عید و خوشحالی تبدیل نمود و این همان است كه تا امروز ادامه دارد و متداول است([94]).
شایان ذكر است كه هیچ كس از اهل سنت روز عاشورا را عید نمیگیرد و عید نمیداند، چگونه فردی كه خودش را پیرو سنت پیامبر و پیروان راستینش كه بی شك امام حسین؛ یكی از افضل ترین آنهاست، میداند، باز در روز شهادتش اظهار سرور و خوشحالی كنند؟!
هرگز چنین نیست.
و آیا شیخ طوسی، صدوق، حر عاملی، نوری طبرسی، ابن طاووس وتمام مراجع و علمای شیعه كه روایات روزهی روز عاشوراء را روایت كرده اند، از مزدوران و ترویج دهندگان تبلیغات امویها هستند كه حقایق را منقلب كرده اند؟؟؟
بنابراین میتوان نتیجه گرفت كه روایات تشویق به روزهی عاشوراء را هم اهل سنت وهم شیعیان از رسول الله صلی الله علیه و سلم و ائمه روایت كرده اند و از نظر هر دو گروه این روایات صحیح اند و آنان با اقتدا به پیامبرشان این روز را روزه میگیرند.
برخی اعتراض میكنند كه چرا اهل سنت همانند شیعیان روز عاشوراء را عزا نمیگیرد؟
با توجه به آنچه گفته شد پاسخ از دو جهت روشن است:
اول اینكه: پیامبر به اتفاق اهل سنت و شیعیان، روزه گرفتن این روز را سنت قرار داده است و الحمد لله، اهل سنت به پیروی از پیامبر و ائمه این روز را روزه میگیرند.
دوم اینكه: پیامبر دستور نداده كه این روز ویا روز مخصوص دیگر را روز عزا، نوحه و غم و اندوه قرار دهیم و حتی طبق روایات صحیحی كه از طریق اهل سنت و شیعه نقل شده، از این اعمال نهی فرموده و میفرمایدكه: «النیاحة من عمل الجاهلیة» مورد اتفاق هر دو گروه است و به علاوه روایات دیگری نیز وجود دارد كه ما در مبحث «ناجایز بودن نوحه خوانی» آوردیم.
وانگهی، بزرگترین مصیبت برای مسلمانان، مصیبت از دست دادن رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است؛ چون خود رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم آن را بزرگترین مصیبت معرفی كرده است و فرمود: «من أصیب بمصیبة فلیذكر مصیبته بی فانها اعظم المصائب»: ([95])هر كس به مصیبتی گرفتار شد، باید به یاد مصیبتش بیافتد كه بخاطر از دست دادن من به آن گرفتار شده، چون این بزرگترین مصیبتها ست».
علی رغم این باز هم مسلمانان و حتی اهل بیت در طول زمانهی گذشته بویژه سه قرن اول، در سالگرد وفات رسول الله ص، عزا نگرفتند و نوحه خوانی نكردند.
و سؤال اینجاست كه آیا امام علی؛ و امام حسین؛ هر سال به مناسبت وفات رسول الله صلی الله علیه و سلم عزاداری میكردند و جلسات نوحه خوانی برپا میكردند و آن روز را تعطیل مینمودند آن چنانکه شیعیان امروزی انجام میدهند؟
و همچنین مسلمانان سالروز وفات ابوبکر صدیق و شهادت عمر فاروق و عثمان ذی النورین و علی مرتضی رضی الله عنهم أجمعین را روز ناراحتی و نوحه خوانی قرار ندادند، آنچنانکه شیعه این کار را هر ساله انجام میدهند.
چرا شیعه در روز وفات پیامبر عظیم الشأن اسلام عزاداری نمیکنند؟ مگر این مصیبت از شهادت حسین رضی الله عنه بزرگتر نیست؟!.
چرا حسن و حسین رضی الله عنهما هر ساله برای پدرشان علی س عزاداری نمیکردند؟!.
مگر منزلت علی رضی الله عنه از حسن و حسین بالاتر نیست؟!([96]).
در این بحثی نیست كه ائمهی بزرگوار چنین كارهایی نكرده اند. این در حالیست که خود شیعیان، حسین را دعوت کردند سپس خلف وعده کرده ,ایشان را حمایت نکردند و در نهایت هم خودشان ایشان را به شهادت رساندند، این فرموده حسین رضی الله عنه است که خود شیعیان روایت کرده اند:
"بسم الله الرحمن الرحیم
أما بعد:
خبر بسیار درد آور کشته شدن مسلم بن عقیل و هانئ بن عروه و عبدالله بن یقطر به ما رسیده است و شیعیان ما، ذلیلمان کرده اند پس هر کدام از شما دوست داشت که برگردد, برگردد و هیچ ذمتی بر ایشان نیست، سپس تمام مردم متفرق شدند و هر کدام به سمتی رفتند و ایشان را رها کردند تا اینکه فقط یارانش که با ایشان آمده بودند باقی ماندند.(تعداد بسیار کمیکه به ایشان گرویده بودند)([97]).
پس شیعیان پیشین بودند که حسین را رها کرده و ایشان را خوار و ذلیل کردند.
مگر شما نگفته بودید: «.... شیعیان مسلمان هستند... منصفان به کتابهای عقیدتی شیعیان برگردند تا از افکار و عقایدشان اطلاع یابند نه اینکه کتابهای مخالفین را بخوانند که در آن بر ما افتراء و دروغ بسته شده است که هیچ صاحب دیانتی به آن راضی نمیشود و هیچ عاقل منصفی آن را قبول نمیکند([98]).
ما حرف شما را قبول کردیم و از کتابهای مخالفین هم استدلال نکرده ایم بلکه تمام روایتها را از کتابهای خودتان ذکر کرده ایم و همین کتابهای عقیدتی شماست که روزهی عاشورا را ثابت کرده و از نوحه خوانی منع میکند در حالی که شما با آن مخالفت میکنید.
همه این روایتها از کتابهای خودتان است در حالی که شما به دروغ آن را به امویان نسبت میدهید!.
مخالفان شیعه برای رد خرافات شیعه به کتابها و سخنان علمای شیعه استناد کرده و میکنند، به عنوان مثال اتهام قول به تحریف قرآن کافی است، زیرا دلیل مخالفین برای نسبت دادن قول به تحریف قرآن به شیعه روایتهای متواتری است که علمای شیعه آن را به صراحت اعلام کرده اند که جزو ضروریات دین شماست و رد و عدم پذیرش این همه روایات و اخبار وارده در کتابهایتان, مستلزم مردود دانستن تمامیروایات وارده در این کتابهاست و گمان نمیکنم شما متوجه این مسأله نباشید.
متأسفانه یکی از مشکلات تشیع هم تقیه است که امام شما خمینی در این باره میگویند: «اگر تقیه نبود مذهب شیعه در معرض نابودی و انقراض قرار میگرفت»([99]).
و همچنین جعفر صادق رحمه الله فرموده اند: - البته از دیدگاه ما این سخنان به ایشان نسبت داده شده است و ایشان از چنین گفتاری مبرا هستند-«شما بر دینی هستید که اگر آن را پنهان کنید خداوند شما را عزیز میگرداند و اگر آن را پنهان نکنید خدا شما را خوار و ذلیل میکند»([100]).
و در روایتی دیگر - که به ایشان نسبت داده اید -: «کسی که تقیه نکند از شیعة علی نیست»([101]).
همچنین کلینی و کاشانی از ابوعبدالله (جعفر صادق) روایت کرده اند که فرموده است: «کسی که روزش را با افشا کردن سر و راز ما شروع کند خداوند گرمیآهن و تنگی مجالس را بر او مسلط میکند»([102]).
در روایتی دیگر از صادق: «کسی که خود را ملزم به تقیه نکند از ما نیست»([103]).
آیا این اخلاق کسیست که در گفتارش راستگوست؟
ممکن است علمای شما توجیه کنند که جایز بودن تقیه فقط در وقت خطر بر جان و خطر مرگ است ولی امام شما خمینی حتی در حالت عادی هم آن را جایز دانسته اند.
امام شما خمینی گفته اند: «جایزبودن تقیه، بلکه واجب بودن آن فقط در هنگام ترس نیست حتی مصلحتهای خیلی کوچک هم سبب واجب شدن تقیه در مقابل مخالفین میشود . اگر چه در امن و امان باشید و از کسی هم ترسی نداشته باشید([104]).
حال خودتان قضاوت کنید چگونه میشود ما بدانیم که شما تقیه (نفاق) میکنید یا راست میگویید؟!
آیا میتوانید جواب این سؤال را که هر انسان عاقلی به حیرت میاندازد,را بدهید؟!.
آیا ممکن است سر و راز این پنهان کاری که در مذهب شما واجب است برای مسلمانان بیان کنید؟!.
آیا این روایات از کتابهای شماست یا از کتابهای مخالفان؟
آیا شما میدانید چه کسی اولین بار شیعیان را به نوحه خوانی و گریه و زاری و برگزاری عزاداری بر حسین رضی الله عنه در کوچه و بازار و حسینیه امر کرده است؟
آیا میدانید اولین بار چه کسی شیعیان را به تبریک گفتن در روز غدیر امر کرده است؟.
عالم شیعی به اسم معز الدوله که در زمان آل بویه میزیسته است برای اولین بار شیعیان را به این خرافات و گمراهی کشاند و نه اهل بیت رضی الله عنهم([105]).
و قطعا اهل بیت بر خلاف حدیث پیامبر صلی الله علیه و سلم كه میفرماید: «نوحه خوانی از اعمال جاهلیت است». عمل نمیكنند.
واینكه پیامبر صلی الله علیه و سلم به فاطمه رضی الله عنها فرموده:
وقتی من مُردم بر من روی مخراش و مو پراكنده نكن و آه و واویلا و مجلس نوحه خوانی بر پا مكن .....»([106]). رفتار نكرده اند؛ چون اهل بیت از همه به پیروی از حدیث رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم سزاوارتر ند.
مگر شیخ شیعیان ابو جعفر طوسی اجماع بر تحریم نوحه خوانی و مداحی را نقل نکرده اند([107])؟؟!
علی رغم آنچه گفته شد، گفتنی است كه در نقل اخبار و حوادث، مبالغه و تناقض گویی فراوان شده، بطور مثال احمد حسین یعقوب میگوید: «بخاطر كشتن امام حسین و نابودی اهل بیت، ابن زیاد 000/30 سی هزار جنگجو گرد آورد»([108]). و در جای دیگر از قول امام حسین نقل میكند كه در شب عاشوراء كه صبحش به شهادت رسید، خطاب به همرا هانش گفت: «ای خانواده و شیعیانم! این شب را برای خود شتری بحساب آورید و خودتان را نجات دهید كه هدف اینها كسی غیر از من نیست و اگر مرا بكشند، در فكر نابودی شما نیستند،خداوند به شما رحم كند، خودتان را نجات دهید كه شما از بیعت من آزادید»([109]).
در این روایت مشاهده میكنید كه امام حسین؛ تصریح میكند كه هدف مخالفانش نابودی شخص امام است. در حالی كه آقای احمد حسین میگوید:
عبد الحسین حلی با اشاره به موضوع تحریف تاریخ و تناقض گوییها میگوید:
آری! راست بودن این اخبار روشن نیست و به همین صورت تمام روایات بدون استثناء به دو دسته هستند؛ دسته دروغ بودنشان روشن است و دستهی دیگر راست بودن آنهامشخص و قطعی نیست و اگر مردم بر خودشان لازم بگیرند كه كسی از آنها بجز از فرد راستگو و كسی كه راستگویی اش مشخص است روایت نكند هر چند با شیوه آشكار و معروف در كتابهای اصول و حدیث، با اقوال مورخان باطل میشود»([110]).
و نیز اینكه نقل میكند كه امام حسین؛ شب عاشوراء را خطاب به همراهان و خانواده اش گفت: «ای خانواده ام و ای .... این شب را شتری به حساب آورید بروید ....».
با روایتی كه آقای دكتر احمد راسم نفیس و كسان دیگر نقل كرده اند كه امام حسین، خطاب به محمد بن حنیفه([111]). از جدش رسول الله و دیگران كه او را از بردن زنان وخانواده اش منع میكردند، گفت:
«همانا خداوند خواسته كه زنانت را اسیر ببیند». در تناقض است؛ چون وقتی امام حسین ـ آن طور كه ادعا میشود ـ میدانست خداوند خواسته زنانش را اسیر ببیند، چگونه خطاب به آنها میگفت: «ای اهل و شیعة من این شب را بیدار باشید در عبادت کردن....».
و نیز عبد الحسین حلی میگوید:
«حوادث طف به ما نرسیده تا اینكه ما آنها را بوسیله شیخ مفید و شیخ سعید و شیخ طوسی و سید و امثال اینها بصورت مرسل (حدیثی که منقطع باشد) از آنها گرفتیم و از همهی مورخان، ابن جریر طبری بیشتر روایات مرسل را از ابو مخنف نقل كرده كه كه از همه موثقتر است و ابو مخنف هم در حادثه حضور نداشته است»([112]).
([1]) ـ من لا يحضره الفقهيه 4/272 ـ271، وسائل الشيعه 2/915، الحدائق الناضره 4/167 وجامع احاديث الشيعه 3/488
([2]) ـ بحار الانوار 82/103
([3]) ـ بحارالانوار 82/101، مستدرك الوسائل 1/144، جامع الاحاديث الشيعة 3/486
([4]) ـ مستدرك الوسائل 1/144 و جامع احاديث الشيعه 1/144 و البحار 82/101
([5]) ـ جامع احاديث الشيعه 3/372
([6]) ـ مستدرك الوسائل 1/145 و جامع احاديث الشيعه 3/486
([7]) ـ بحار الانوار 82/101ـمستدرك الوسائل1/143/144، جامع احاديث الشيعه 3/488،
([8]) ـ كافي 3/226، الوافى 13/88، وسائل الشيعه 2/916، جامع احاديث الشيعه 3/483
([9]) ـ كافي 3/225، ذكري الشيعه 72، الوافى 13/88، وسائل الشيعه 3/914، الجواهر4/369، جامع احاديث الشيعه 3/483
([10]) ـ وسائل الشيعه 12/92، توضيح داده اند كه منظور كراهيت در اينجا حرام است همانطوري كه البحراني در الحدائق 4/168 و در 18/139 نقل كرده و بروجردي در الجامع احاديث شيعه 3/488، بحار الانوار 82/105
([11]) ـ. بحار الانوار 82/100-101
([12]) ـ وسائل الشيعه 2/915 درالبحار الانوار 82/104، الحدائق 4/167 الفقه شيرازي 5/253
([13]) ـ كافي 3/225 الذكري /71 و وسائل الشيعه 2/913
([14]) ـ الذكري/71
([15]) ـ الذكري/72 و بحار 82/107
([16]) ـ الفقه15/253
([17]) ـ الفقه 15/260
([18]) ـ المعتبر 94
([19]) ـ الذكري /70
([20]) ـ الحدائق 4/168
([21]) ـ الكافي /222، ذكري الشيعه 2/915، بحار 82/89، الحدائق 4/167، جامع احاديث شيعه 3/483ـ484 و جواهر كلام 4/371
([22]) ـ كافي 3/225 ذكري الشيعه 71 و الوسائل 2/914
([23]) ـ مستدرك الوسائل 1/144، جامع احاديث الشيعه 3/489 و جواهر الكلام 4/370
([24]) ـ ثم اهتديت 58
([25]) ـ جامع احاديث الشيعه 3/489و مستدرك الوسائل 1/144
([26]) ـ صدوق در من لا يحضره الفقيه 4/4_3، بحار 82/104 و وسائل الشيعه 12/19
([27]) ـ الذكري 72 و الجواهر 4/367
([28]) ـ الفقه 15/260
([29]) ـ كل الحلول 151 تیجانی باید این را در هنگام مصیبت بیان کنند و نه اینکه آن را زنده کند. متأسفانه شیعیان نه تنها مخالفت میکنند بلکه آن را نیز زنده نگاه میدارند.
([30]) ـ آن چه که شیعیان امروز بنابر فتاوای علمای بزرگشان انجام میدهند و قبل از این هم بعضی از این فتاوی را ذکر کردیم که هیچ گونه انکاری از طرف علمایشان در این مورد صورت نگرفته است بنابر گفتار آیت الله مرتضی فیروز آبادی. مراجعه شود: مقتل حسین: مرتض عیاد ص 170 چاپ دار الزهراء.
([31]) ـ كل الحلول151 عند آل الرسول صلی الله علیه وآله وسلم ص 151:«الحمدلله که ایشان اعتراف کردند آنچه را که شیعیان امروزی انجام میدهند در تاریخ ائمه ای که به آنان منتسب هستند ذکر نشده است».
([32]) ـ كل الحلول عند آل الرسول 148ـ147
([33]) ـ كل الحلول 148
([34]) ـ آيت الله مرتضي فيروزآبادي ميگويد:
«سينه زني و مانند آن از مسائلي است كه سيرت و رفتار شيعيان در عصر هاي گذشته و زمان هاي پيش بر آن بوده كه در آن مراسم بزرگان و اكابر فقهاي گذشتهي شيعه و متأخرين حضور دارند و هرگز شنيده نشده كه كسي از آنان اين امر را منكر بداند و منع كرده باشد و اگر فرض كنيم كه كساني بدليل شبهات پيش آمده يا به خاطر فهم نادرست، از سينه زني و امثال آن نهي كرده كه اينها هم نادر و كم هستند و نادر همانند معدوم است و اعتباري ندارد. مقتل الحسين /189ـ188 چاپ چهارم 1996 م/170 چاپ دار الزهراء.
معنای این آن است که: علمای بزرگ شما بر جایز بودن آنچه که انسان قلبا از آنها بيزار و عقل سالم از آنهامتنفر است اتفاق دارند.
ای تیجانی: آیا به آنچه که قبلا نوشته اید مراجعه نمیکنید؟؟!.
([35]) ـ كل الحلول 149
([36]) ـ آد اب المنابر 182
([37]) ـ من لا يحضره الفقيه 1/162، و مسائل الشيعه 3/281 و نجاة الامة 85
([38]) ـ من لا يحضره الفقيه 1/163، وسائل الشيعه 3/278 و نجاة الامه 84
([39]) ـ من لا يحضره الفقيه 1/163 و نجاة الامه 84
([40]) ـ من لا يحضره الفقيه 1/163 و وسائل الشيعه 3/279 نجاة الامه 85 ـ 84 و مستدرك الوسائل 1/208
([41]) ـ نجاة الامة اقامه العزائ علي الحسين و الائمه 83
([42]) ـ همان مصدر 85
([43]) ـ الذكري 72
([44]) ـ الفقه 15/253
([45]) ـ الفقيه 15/260
([46]) ـ الذكري 77و الجواهر 4/367
([47]) ـ الفقه 15/260
([48]) ـ حوار مع فضل الله حول الزهراء 231
([49]) ـ منبع قبلي232. یکی از این روایات را ضعیف دانسته اند و فراموش کرده اند که این روایت در کتاب اصول کافی است و ما آن را در مبحث حرمت زنجیر و قمه زنی آورده ایم. و کتاب اصول کافی یکی از کتابهای چهارگانه نزد ایشان است که به آن استناد میشود. و ایشان به سخن عبدالحسین شرف الدین استناد مینمایند در حالی که عبدالحسین به صحیح بودن تمام آن چه در کتب اربعه آمده است اعتقاد دارند و سخن ایشان در کتاب المراجعات ص 110 آمده است که این مطلب را تأیید میکند، عبدالحسین در المراجعات گفته اند:«کافی و تهذیب و استبصار و من لایحضره الفقیه همگی متواتر اند و صحت مضامین آنها به قطعیت رسیده است و کافی قدیمیترین و بهترین و دقیقترین آنهاست».
و عجیب تر اینکه عبدالحسین میپندارند که ائمه آنها را به نوحه خوانی و زنجیز زنی و سینه زنی امر کرده است در حالی که نهی از این کارها در همین مصادری که ایشان اعتقاد به صحت آن دارند آمده است!!!.
و موقف ایشان در مورد روایت مجلسی در بحار الأنوار (مجلد6/ص33 و ص219 و مجلد63 ص 99 و مجلد 79 ص247) که از جابر از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم روایت شده است که فرموده اند:«ابلیس اولین کسی بود که نوحه خوانی کرد و اولین کسی بود که غنا و آواز خواند و اولین کسی بود که عزاداری کرد...؟؟!
و موقف ایشان در مورد دیگر روایت چیست؟؟!.
و رد ایشان بر اعتراف تیجانی که میگوید: آنچه شیعیان در حسینیات و عزاداری انجام میدهند، همه از آن متنفر بوده و عاقلان هم آن را ناپسند میدانند.
([50]) ـ عيون اخبار الرضا2/2، بحارالانوار 82/128 وجامع احاديث الشيعه 3/511
([51]) ـ ابن طاووس در الملهوف 50، منتهي الامال 1/481 و شعائر الحسينيه شيرازي 106 و در الندوة 5/209 و ترجمهي فارسي تاريخ كامل 5/2234ـ 2232 ترجمهي دكتر محمد حسين روحاني
([52]) ـ موسوي عبد الرزاق مقرم در مقتل الحسين /218 و قزويني در تظلم الزهراء /190
([53]) ـ مستدرك الوسائل 1/144، مظالم اهل بيت /264، بحرالعلوم در مقتل الحسين /268، علي خطي الحسين /116، تظلم الزهراء /190، اضواء علي ثورة/103، عبد الحسين عاملي در السبط الشهيد 67 اين روايت را به اين صورت آورده : اي زينب، اي كلثوم، اي سكينه و اي رباب، شما را بحقي كه بر شما دارم قسم ميدهم وقتي كه كشته شدم ...»
([54]) ـ صدوق در معاني الاخبار /390، بحراني در الحدائق الناضرة 4/168ـ167 و حر عاملي در رسائل الشيعه 2/916ـ915، نووي در المستدرك الوصائل 1/144، شيراز ي در الفقه 15/254 و فضل الله در الندوة 5/72 و بحار 82/76
([55]) ـ نور الثقلين 5/308، مستدرك الووسائل 1/144 و بحار الانوار 82/77
([56]) مستدرك الوسائل 1/144، جامع احاديث الشيعه 3/487، بحار82/93
([57]) ـ نوري از راوندي در مستدرك الوسائل 2/431 نقل كرده است .
([58]) ـ جامع احاديث الشيعه 3/387 و بحار الانوار 82/89
([59]) ـ وسائل الشيعه 12/90، الحدائق 18/139 و بحار 82/103 ببینید چگونه علمای شیعه اجر صبر بر مصیبت را بر باد میدهند.
([60]) ـ وسائل الشيعه 1/376
([61]) ـ الخصال /226 و در الحدائق4/68، آن تكرار كرده 18/139، وسائل الشيعه 12/91، بحار 22/451 و 58/226 و 73/290 و 82/75ـ74 و بصورت مختصر در ص93
([62]) ـ عيون اخبار الرضا 2/11، بحار 82/76 جامع احاديث الشيعه 3/488 ـ 487
([63]) ـ بحار 82/101 و جامع احاديث الشيعه 3/490
([64]) ـ همان دو مصدر قبلي
([65]) ـ كل الحلول عند آل الرسول/150
([66]) ـ ثم اهتديت تيجاني ص 58 و نيز رجوع شود به ترجمهي اين كتاب به نام آنگاه هدایت شدم.
([67]) ـ اگر نیت آن در راه رضای خدا بود فرمایشات پیامبر ص را میشنیدند و از ایشان اطاعت و پیروی میکردند هنگامیکه آنها و امثال آنها را از این کار باز میدارد و میفرماید: «از ما نیست کسی که به صورت خود بزند و لباسش را پاره کند (در عزا وناراحتی)»، و کلام محمد باقرصدر در اینجا عجیب و شگفت انگیز است، چون که او اعتراف میکند به این که این حدیث صحیح است و هیچ شک و تردیدی بر آن وارد نمیشود. ولی از حرف خود بر میگردد و به حدیثی که اعتراف به صحت آن میکند، پشت میکند و میگوید: «ولی این حدیث بر مرگ و ناراحتی ابوعبدالله مطابقت داده نمیشود». و میگوید که شیعیان بر این عواطف که مخالف نهی پیامبر ص است مأجور هستند و ثواب دارند.
سلامت را در دنیا و آخرت از خداوند مسألت داریم.
([68]) ـ كل الحلول عند آل الرسول/153
([69]) - و بسیاری از اهل سنت بر تیجانی رد داده اند و با دلیلهای بسیار قوی دروغ و تدلیس او را بیان کرده اند، از جمله شیخ عثمان خمیس در کتاب کشف الجانی (دروغگویان را بشناسید) و شیخ خالد عسقلانی در کتاب بل ضللت (بلکه گمراه شدی) و همچنین دکتر ابراهیم رحیلی در کتاب الانتصار للصحب والآل (دفاع از آل و اصحاب پیامبر در رد تیجانی گمراه و فتنه گر).
([70]) ـ صيام عاشوراء /118ـ117
([71]) ـ صيام عاشوراء/ 118
([72]) ـ صيام عاشوراء /114
([73]) ـ صيام عاشوراء /114
([74]) ـ صيام عاشوراء/ 122 و در ص 188 در روايتي ديگر آورده كه از امام صادقu روايت است: «..... همانا بني اميه نذر كردند كه اگر حسين كشته شود، آن روز را عيد بگيرند و به شكرانهي آن روز، روزه باشند و فرزندانشان در آن اظهار خوشحالي ميكنند، لذا اين موجب شد كه تا امروز ال ابو سفيان اين روز را روزه بگيرند».
([75]) ـ الشيعه هم اهل السنة تيجاني /301ـ 302، انتشارات شمس المشرق بيروت و مؤسسه الفجر در لندن و باز همين ها را در كتابش فسيروا في الارض /276 تكرار كرده است.
([76]) ـ يكي از مهمترين مراجع مورد قبول شيعهي اثنا عشر است.
([77]) ـ المراجعات المراجعه 110ص 311
([78]) ـ طوسي اين روايت را در تهذيب الاحكام 4/299 و در الاستبصار 2/134 آورده است و نيز فيض كاشاني در «الوافي» و حر عاملي در «وسائل الشيعه» 7/337 و بروجردي در «جامع احاديث الشيعه» 9/474ـ475 و جمال الدين در «صيام عاشوراء» 122/آورده اند.
([79]) ـ تهذيب الاحكام 4/29، استبصار 2/134، الوافي 7/13 وسائل الشيعه 7/337 و جامع احاديث الشيعه 9/475، حدائق الناضره 13/370ـ371 و در صيام عاشوراء 122.
([80]) ـ تهذيب الاحكام 4/300 و استبصار 2/134 و جامع احاديث الشيعه 9/475 و الحدائق الناضرة 13/371 و صيام عاشورا ء122، الوافي 7/13 و وسائل الشيعه 7/337 .
([81]) - منابع قبلي.
([82]) ـ نوري طبرسي اين روايت را در مستدرك الوسائل 1/594 و بروجردي في جامع احاديث الشيعه 9/475.
([83]) ـ اقبال الاعمال554، وسائل الشيعة7/347، مستدرك الوسائل1/594، جامع احاديث الشيعة9/475.
([84]) ـ تهذيب الاحكام 4/300
([85]) - در اقبال الاعمال ص558 چاپ: دارالکتب الاسلامية تهران
([86]) - وسائل الشيعه 7/338
([87]) - نوری آن را در مستدرک الوسائل ذکر کرده است. 1/594
([88]) - جامع احاديث الشيعه 9/475-476
([89]) - در الحدائق الناضرة 13/371 آنچنان که شيخ جمال الدين بن عبدالله در کتاب روزه عاشورا ص 112-113 ذکر کرده اند.
([90]) ـ مستدرك الوسائل 1/594 مراجعه کنيد تا بدانيد که ايشان چقدر به امانت علمی پايبندی دارند.
([91]) _ المقنع /101 و صيام عاشوراء /113 بصورت مختصر آورده است .
([92]) ـ الهدايه للصدوق /303
([93]) ـ صيام عاشوراء /113
([94]) ـ علي خطي الحسين /106. «علی خطی الحسین» ص 160: توجه داشته باشید به بی پروایی این مرد در افتراء و بهتان! آیا هیچ سنی ای در سطح زمین وجود دارد که روز شهادت حسین را جشن بگیرد.
([95]) ـ صحت اين حديث مورد اتفاق فريقين است و كليني آنرا در الكافي 3/220 و عاملي در وسائل الشيعه 2/911 و اين عبارت منبع دوم است و با رجوع به دو منبع مذكور در مييابيد كه الفاظ در هر دو جا به هم نزديكند.
([96]) - به مبحث: "عزاداری حسینی در زمان ائمه نبوده است"مراجعه کنید.
([97]) -این را عبدالحسین شرف الدین در کتاب «المجالس الفاخره» ص 85 ذکر کرده است این مطلب را قبلا از ایشان و دیگران ذکر کردیم.
([98]) - الطريق إلى مذهب أهل البيت ص 27
([99]) - الرسائل، خمينی 2/185
([100]) - الکافی 2/222، الرسائل 2/185
([101]) - جامع الأخبار للشعيری ص95.
([102]) -الکافی 2/372، الوافی 3/159
([103]) - وسائل الشيعه 11/466
([104]) - الرسائل خمينی 2/201
([105]) – آنچنان که شيخ شما محمد باقر خوانساری در کتاب روضات الجنات 3/139 و محدث شيعيان عباس قمیدر کتاب الکنی و الالقاب 2/430
([106]) - به فصل النساء و الحسينيات مراجعه كنيد.
([107]) - مراجعه کنيد به مبحث: چه کسانی نوحه خوانی را جايز دانسته اند.
([108]) ـ كربلاء ثورة و الماساة /280 و نيز به صفحات و269 رجوع كنيد تا بدانيد كه چگونه حوادث تاريخي دستخوش بازي و تحريف شده است .
([109]) ـ كربلاء ثورة و الماساة /297 و نيز به صفحات و/295/296
([110]) ـ الشعائر الحسينيه في الميزان الفقهي /29
([111]) ـ على خطى الحسين ص 97-101.
([112]) ـ علي خطي الحسين 97-101
از کتاب:
استشهاد حسین رضی الله عنه، (ترجمهی كتاب: من قتل الحسین؟)، تألیف: عبدالله بن عبدالعزیز، ترجمه: اسحاق دبیری (رحمه الله)، چاپ اول 1388/1430هـ، انتشارات حقیقت.
مصدر:
سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com