|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>اشخاص>امام عبد العزیز بن محمد بن سعود رحمه الله
شماره مقاله : 8121 تعداد مشاهده : 515 تاریخ افزودن مقاله : 4/9/1389
|
امام عبد العزیز بن محمد بن سعود رحمه الله[1]
او امام مجاهد و تلاشگر عبدالعزیز بن محمد بن سعود بن مقرن از بنی حنیفه میباشد که در سال 1133 ه. ق در شهر (الدرعیه) به دنیا آمد. وی از شیخ محمد بن عبدالوهاب و علمای دیگر کسب علم نمود. سپس جوانی شجاع و باهوش شد که مکارم و فضائل در او جمع شده بود. پس از وفات پدرش در سال 1179 ه. ق به رهبری رسید و به بهترین شیوه به امامت، دعوت [مردم] به سوی خداوند – سبحانه – و جهاد در راه او پرداخت. وی با دعوت به توحید، کمک به سنت، از بین بردن بدعت و حمایت وکمک به شیخ محمد بن عبدالوهاب – رحمه الله – این مسئولیت را انجام داد. شیخ محمد بن احمد الحفظی متوفی 1237 ه. ق دربارة ایشان سروده است: سلام علی من حلّ نجداً موحداً مجدد دین الله بالمرهف الحد درود بر آن کسی که با توحید در نجد اقامت گزید وتجدید کنندة دین خداوند به وسیله شمشیر تیز و برنده بود. و یدعو إلی التوحید ذلک قصده فیاحبذا التشمیر فی ذلک القصد وی به سوی توحید دعوت میکرد و آن خواسته و هدف او بود. پس چه تلاش خوبی در راه این هدف [ارزشمند] له همه فی نصره الدین و الهدی بتلک ارتقی أعلی مراتب المجد او در راه کمک به دین و هدایت همت [والایی] دارد. به وسیله آن [همت] به بالاترین مراتب عظمت و مجد رسیده است. و جاهد فی ذات الإله بنفسه و أمواله قطعاً یصدق بالوعد در راه خدا با جان و اموالش جهاد و تلاش کرده است و بیتردید [خداوند] به وعدة خود وفا میکند. إمام الهدی عبدالعزیز الذی حما صفوه التوحید من کدر الضدّ او امام هدایتگر شیخ عبدالعزیز است که خلوص و پاکی توحید را از تیرگی [و شبهههای] دشمنان حفظ میکند. و أوضح منهاج الهدی و أبانه و نزّهه عن قول طاغ و مرتد و راه هدایت را واضح و بیان کرد و آن را از گفتههای سرکشان و مرتدان دور کرد. شیخ حسن بن محمد الحفظی دربارة ایشان چنین سروده است: طلعت بدور النور بالأنوار و تظاهرت من فیض المنتج الباری ماه بدر، طلوع کرد و همه جا را نورانی نمود و از فیض و برکت پروردگار خالق پرده برداشت و آن را ظاهر ساخت. تا اینکه میگوید: أعنیک یا عبدالعزیز المنتذب لله فی الإعلان و الإسرار ای شیخ عبدالعزیز ای کسی که آشکارا و پنهانی برای خدا و در راه او تلاش میکنی. الجهبذ النحریر و الداعی إلی باب الإله بحکمه الغفار ای دانشمند زیرک، ورزیده و دعوتگری که [مردم را] حکیمانه به سوی پروردگار بسیار بخشنده دعوت میکنی. شیخ حسین بن غنام الأحسائی – رحمه الله – میگوید: امام عبدالعزیز – رحمه الله – بسیار از خداوند خوف داشت و همواره به ذکر خدا، امر به معروف و نهی از منکر میپرداخت. وی با مردم بسیار مهربان و بخشنده بود. بعد از نماز صبح تا طلوع خورشید در مسجد میماند و از آن خارج نمیشد تا اینکه نماز ضحی (چاشتگاه) را در مسجد میخواند. وی به مردم، مهمانان، امیران، قضات، علماء و طلاب علم بسیار بخشش مینمود. کمکهای او به ضعیفان ومساکین. بسیار فراوان بود.» وی – رحمه الله – به علما و قضات مشرق و مغرب نامه مینوشت و [در آن] آنها را به توحید فرا میخواند و از شرک برحذر میداشت و حقیقت عبادتی را که خداوند جن و انس را برای آن آفریده است، بیان میکرد. درنامههایش از شبهههایی که پرستشکنندگان انبیاء و اولیا، درباره آن [عبادت] مطرح میکردند، پرده برمیداشت. مهمترین نامههایی که ما از او در دست داریم عبارتند از: 1- این نامه (که در دست شماست) خطاب به علما و قضات حرمین تا شام، مصر، عراق و سایر علمای مغرب و مشرق. این نامه تقریباً قبل از سال 1211 ه. ق یا در همان سال نوشته است. زیرا محمد بن محمد القادری در سال 1211 ه. ق در شهر حلب ردّی بر این نامه نوشته است[2] که البته ردّ او بیشتر به فحش و ناسزا شبیه است. 2- نامهای به مردم سرزمینهای ایران و روم که در آن به بیان عقیده صحیح و دفع شبهات مطرح شده دربارة دعوت شیخ محمد بن عبدالوهاب و پیروانش پرداخته است. 3- نامهای به خاندان المخلاف السلیمانی که موضوع این نامه نیز بیان عقیده صحیح است، شوکانی – رحمه الله - میگوید: «نامة امام عبدالعزیز بن محمد در سال 1215 ه. ق به یمن رسید.»[3] 4- نامهای به أحمد بن علی القاسمی که در آن به بیان پیروی از قرآن و سنت و سخن درباره مذاهب و بیان عقیده صحیح و آنچه با آن در تضاد است، میپردازد. 5- نامهای به یاقوت که موضوع آن بیان توحید است.[4] 6- نامهای که وی به همراه شیخ محمد بن عبدالوهاب بن احمد بن محمد العویلی نوشته است.[5] 7- نامه به شیخ محمد بن احمد الحفظی.[6] 8- نامه به مردم (مناطق) خرج، فرع، أفلاج، صلح، سلیل، وادی و مناطق دیگر.[7] و نامههای دیگری که ما از آنها اطلاع نداریم.
وفات ایشان: وی – رحمه الله – در روز دوشنبه 22 رجب سال 1218 ه. ق. هنگامی که درحال سجده نماز عصر در مسجد مشهور طریف در «درعیه» بود، به دست مردی رافضی، از اهالی شهر عمادیه عراق، کشته شد. [مردم او را] در حالیکه بیهوش بود و زمان مرگش فرا رسیده بود، به قصرش بردند. به محض اینکه او را از قصر بالا بردند، بیدرنگ از دنیا رفت. خداوند او را رحمت و عفو کند.
فرزندانش: 1- امام سعود (متوفی 1229 ه. ق) 2- عبدالله. 3- عمر.
رثای او: [مردم] با شعر و نثر به رثای او پرداختند. یکی از کسانی که در رثای او سخن گفت، شیخ محمد بن هادی بکری العجیلی از علمای جنوب عربستان میباشد. در خطبهای دربارة ایشان میگوید: «... بدانید که امام و رهبر زمان ما و زنده کننده [مفاهیم] مردة دینمان ، کسی که مردم را بر روی کلمة توحید متفق ساخت و دژ (لا إله الا الله) را بسیار مستحکم و رفیع نمود و دین خدا را پس از فراموش شدن، تجدید و حق خدا بر بندگان را بیان کرد، و با شمشیرهای ارادهاش شرک، طاغوت و انکار را نفی نمود، دعوتگر به سوی خدا، عبدالعزیز بن محمد بن سعود ... به شهادت رسید. و با نیکی و ستودگی به لقای پروردگارش شتافت در حالیکه وی حالتی زیبا و شاداب و چهرهاش گشاده، خندهرو و شاد بود. [وی] پس از آنکه زمین وسیع را از توحید سرشار و در راه خدا در طول و عرض سرزمینها جهاد و میان مسلمانان الفت برقرار کرد، و کلمه تقوایی را که بر سر آن اختلاف بود و از آن [اختلاف] مصیبتهای [فراوانی] سرچشمه گرفته بودند بیان کرد، کتاب خدا [قرآن] در نهان و نجوا او را راهنمایی و رهبری میکرد. به وسیلة تلاشهای او آن مفاهیم دینی که سست شده و رو به زوال نهاده بودند، دوباره جان تازهای گرفتند. و راههای هدایت را پس از اینکه فراموش و محو شده بودند، آباد و سرسبز کرد و تعالیم دینی را حاکم ساخت و در این کار به درستی عمل کرد.[8] شیخ احمد بن عبدالقادر الحفظی (متوفی سال 1233 ه. ق.) هنگامی که در سال 1218 ه. ق. خبر کشته شدن امام را شنید، در پیامی در قالب نثر به رثای او پرداخته است. در آن پیام آمده است: «... از برادرتان أحمد بن عبدالقادر الحفظی ... ای مسلمانان جهان، بیتردید امام، ولی امر و رهبرمان، پدری مهربان، تجدید کننده اسلام، خلیفه و امام عبدالعزیز بن محمد بن سعود به شهادت رسید و به سوی پروردگارش شتافت و خوشبخت و ستوده به کاروان او پیوست وروح او به ملأ أعلی عروج کرد، خداوند بلند مرتبه او را ندا داد:{ يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (٢٧)ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً (٢٨)فَادْخُلِي فِي عِبَادِي (٢٩)وَادْخُلِي جَنَّتِي (٣٠)}[9] (ای انسان آسوده خاطر [که در پرتو یاد خدا و پرستش الله، به آرامش رسیدهای و هم اینک با کولهباری از اندوخته طاعات و عبادات، در اینجا آرمیدهای]! * به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که تو [از کردة خود درجهان و از نعمت آخرت یزدان] خوشنودی، و [خدا هم] از تو خشنود [است]. * به میان بندگانم درآی [و همراه شایستگان و از زمرة بایستگان شو]. * و به بهشت من داخل شو [و خوش باش].) سوره فجر آیه 27 – 30.
زیرنویسها: [1]- منابع بیوگرافی: الدرر السنیه لابن قاسم (12/30)، عنوان المجد فی تاریخ نجد (1/167 – 175)، الاخبار النجدیه للفاخری (ص 132) – خلاصه زندگینامه ایشان توسط شیخ ابن باز – رحمه الله – رساله به چاپ رسیده در سال 1407 ه. ق. [2]- نگا: دعاوی المناوئین د. عبدالعزیز العبد اللطیف (ص 47.) [3]- نگا: البدر الطالع للشوکانی (2/7.) [4]- نگا: رسائل الإمام عبدالعزیز فی الدر السنیه لابن قاسم (1/143 – 156.) [5]- نگا: أثر دعوت الشیخ محمد بن عبدالوهاب لعبدالله أبو داهش (1/402)، و الدرر السنیه لابن قاسم (1/61.) [6]- نگا: الدرر السنیه لابن قاسم (2/77.) [7]- نگا: العقد المنظم فی سیره الشیخ عبدالله بن مسلم (ص 22) للمحقق. [8]- اثر الدعوه فی جنوب جزیره العربیه لعبدالله أبوداهش (1/251.) [9]- همان منبع (1/344.)
از کتاب: الوهیت در پرتو قرآن و سنت، تألیف: امام عبد العزیز بن محمد بن سعود رحمه الله (متوفی 1218 هـ)، تحقیق: عبدالله بن زید بن مسلم ال مسلم مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|