|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
الهیات و ادیان>مسائل و عقايد اسلامي>اهل سنت و جماعت > صحابه از نظر اهل سنت
شماره مقاله : 8104 تعداد مشاهده : 307 تاریخ افزودن مقاله : 2/9/1389
|
صحابه از نظر اهل سنت
... یاران بزرگ پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ، کسانی که پیام وی را به سایر سرزمینها رساندند و آن را بر دوش حمل کردند و چنان که شنیده بودند به دیگران رساندند. خداوند به دست آنان کشورهای روم و شام و کشورهای یمن و ایران را فتح کرد. قطعاً اگر آنان نمیبودند اسلام نه قدرت داشت و نه دولت. آنان مصداق این فرمودهی خدا هستند: { وَعَدَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الأرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ الَّذِي ارْتَضَى لَهُمْ وَلَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا }( النور: ٥٥( «خداوند کسانی از شما را که ایمان آوردهاند و عمل صالح کردهاند وعده داده که در زمین آنان را خلیفه میگرداند هم چنان که کسان قبل از آنان را خلیفه گرداند و به آنان قدرت میدهد تا دینی را که برایشان پسندیده است، اجرا کنند و خوف آنان را به آسایش و آسودگی تبدیل می کند». پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی یارانش فرموده است: «لا تسبوا أصحابي فلو أن أحدكم أنفق مثل أحد ذهباً ما بلغ مد أحدهم ولا نصيفه»[1]: «یاران مرا دشنام ندهید. اگر یکی از شما به اندازهی کوه احد طلا انفاق کند، به درجهی آنان و حتی نصف درجهی آنان نمیرسد». در جای دیگری می فرماید: «النجوم أمنة للسماء، فإذا ذهبت النجوم أتى السماء ما يوعد، وأنا أمنة لأصحابي فإذا ذهبت أنا أتى أصحابي ما يوعدون، وأصحابي أمنة لأمتي، فإذا ذهب أصحابي أتى أمتي ما يوعدون»[2]: «ستارگان نگهبان آسمانند. پس هرگاه ستارگان رفتند، آنچه به آسمان وعده داده میشود بر سر او میآید. من هم برای یارانم جایگاه آسایش و امنیت هستم. وقتی من رفتم آنچه به یارانم وعده داده میشود بر سر آنها میآید، و یارانم برای امتم جایگاه آسایش و امنیت هستند، وقتی اصحابم رفتند آنچه به امت من وعده داده شده بر سر آنها میآید». پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فضل و شرف یاران را این گونه بیان کرده است: «ما من أحد من أصحابي يموت بأرض إلا بعث قائداً ونوراً لهم يوم القيامة»[3]: «هر یک از یاران من در سرزمینی بمیرد قطعاً هنگام رستاخیز برای آنها سرکرده و نور است». باز پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است:. «إذا رأيتم الذين يسبون أصحابي، فقولوا: لعنة الله على شرّكم»:[4] «هرگاه دیدید که کسانی به یاران من بدگویی میکنند، به آنها بگویید: لعنت خدا بر شرک شما باد»! پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی ابوبکر صدیق رضی الله عنه فرموده است: «إن من أمن الناس عليّ في صحبته وماله أبوبكر»[5]: «ابوبکر در مصاحبت و مالش، برای من امینترین مردم است». دربارهی عمر فاروق رضی الله عنه هم فرموده است: «إن الله جعل الحق على لسان عمر وقلبه»[6]: «خداوند حق را بر زبان و قلب عمر قرار داده است». دربارهی ابوبکر و عمر فرموده است: «أبوبكر وعمر سيدا كهول أهل الجنة من الأولين والآخرين إلا النبيين والمرسلين»:[7] «ابوبکر و عمر دو سرور پیران اهل بهشت از اولین تا آخرین هستند، جز انبیا و رسولان». دربارهی عثمان ذیالنورین رضی الله عنه فرموده است: «لكل نبي رفيق ورفيقي –يعنى: في الجنة- عثمان»:[8] «هر پیامبری رفیقی دارد و رفیق من هم در بهشت عثمان است». از عبدالمطلب پسر ربیعه روایت است که عباس با ناراحتی خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم رفت. من هم پیش او صلی الله علیه و آله و سلم بودم. پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم پرسید: چه چیزی تو را ناراحت کرده است؟ عباس گفت: ای فرستادهی خدا، ما با قریش چه کنیم؟ وقتی خودشان به یکدیگر میرسند با روی خوش با هم ملاقات میکنند و وقتی به ما برخورد میکنند طور دیگری با ما رفتار میکنند. پیامبر خدا به حدی ناراحت شد که چهرهی مبارکش سرخ گشت. سپس فرمودند: «ای مردم، هر کس عمویم را اذیت کند چنان است که خود مرا اذیت کرده باشد؛ زیرا عموی انسان، جای پدر اوست»[9] پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم برای عباس رضی الله عنه و پسرش دعای خیر کردند و فرمودند: «اللهم اغفر للعباس وولده مغفرة ظاهرة وباطنة لا تغادر ذنباً، اللهم احفظه في ولده»:[10] «خدایا، عباس و فرزندش را چنان ببخش که شامل ظاهر و باطن آنان شود و گناهی برجای نگذارد. خداوندا فرزندش را برایش نگه دار». از عبدالمطلب پسر ربیعه روایت است که: از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم سؤال کردم که چه کسی را بیشتر دوست داری؟ فرمود: «عایشه». گفتم: از مردان؟ فرمود: «پدر عایشه»[11] پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم دربارهی خالد بن ولید فرمودند: «خالد سيف من سيوف الله عزّ وجل، ونعم فتى العشيرة:[12]«خالد شمشیری از شمشیرهای خدای عزّ وجل و بهترین جوان قبیله است». دربارهی محمد بن مسلمه فرمودند: «ما أحد من الناس تدركه الفتنة إلا أنا أخافها عليه إلا محمد بن مسلمة... وقال: لا تضرك الفتنة»[13]: «هر کس به فتنهای گرفتار گردد، میترسم آسیبی به او وارد شود جز محمد بن مسلمه». فرمودند: «فتنه به تو آسیب نمیرساند». دربارهی امیر معاویه رضی الله عنه دعای خیر کرد و فرمودند: «اللهم اجعله هادياً مهدياً واهد به»[14]: «خداوندا، معاویه را هدایتکنندهی هدایت یافته و مایهی هدایت قرار ده». دربارهی براء بن عازب فرمودند:. «كم من أشعث أغبر ذي طمرين لو أقسم على الله لأبره، منهم البراء بن عازب»[15]: «افرادی ژولیده و غبارآلودي هستند که اگر خدا را سوگند دهند، خدا قبول میکند؛ براء پسر عازب از آن دسته است». دربارهی عبدالله بن عمر فرمودند: «إن عبد الله رجل صالح»[16]: «عبدالله بن عمر مرد صالحی است». اینان و جز اینان همه یاران پیامبر خدا هستند. خدا در کتاب خود آنان را ستوده است و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم که هیچ وقت از روی هوی و هوس لب نگشوده، نیز آنان را ستایش کرده است و برایشان دعای آمرزش کرده است. هر کسی هم که پیرو پیامبر باشد قطعاً یاران او را میستاید، جز منافقین و فرزندان یهود و مجوس که دل هایشان را کینه و حسادت نسبت به اصحاب، به خاطر کارهای حیرت آورشان در راه خدا و در راه نشر این دین مبارک، فراگرفته است. این کافران نسبت به آن مجاهدان پایبند به کتاب و سنت، عقدهای شده اند؛ به ویژه نسبت به ابوبکر صدیق و عمر فاورق و عثمان ذی النوری که لشکرهای پیروزی را رهبری و نیروهای نصرت را مجهز کردند. سبب برآشفتهشدن یهود از مسلمانان همین بود که مسلمانان اساس یهود را منهدم و ریشههایشان را بریدند و آنها را از بیخ و بن برکندند و زیر پرچم پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم قرار دادند. مدتها پیش بود که بنیقینقاع و بنینضیر و بنیقریظه در مدینه مینشستند و علیه حضرت صلی الله علیه و آله و سلم توطئه میکردند. پس از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با عمر فاروق دشمنی کردند، زیرا فاروق رضی الله عنه وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را در مورد یهود اجراء کرد که فرموده بود: یهود را از جزیرةالعرب بیرون کنید[17]. و طبق دستور پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نگذاشت یک نفر یهودی در جزیرةالعرب سکونت کند.
[1] - بخاری و مسلم آن را روایت کرده اند. [2] - روایت از مسلم . [3] - روایت از ترمذی. [4] - روایت از ترمذی. [5] - متفق علیه (روایت از بخاری و مسلم). [6] - روایت از ترمذی. [7] - روایت از ترمذی و روایت ابن ماجه از علی رضی الله عنه . [8] - روایت از ترمذی. [9] - روایت از ترمذی. [10] - روایت از ترمذی. [11] - بخاری و مسلم آن را روایت کرده است. [12] - احمد آن را روایت کرده است و مانند آن در سنن ترمذی است. [13] - ابوداود آن را روایت کرده است. [14] - ترمذی آن را روایت کرده است. [15] - ترمذی آن را روایت کرده است. [16] - بخاری و مسلم آن را روایت کردهاند. [17] - بخاری آن را روایت کرده است.
به نقل از: شيعه و سنت، تأليف: إحسان إلهي ظهير
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|