Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 رسول‌خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: (شرف المؤمن صلاته باللیل و عزه استغناؤه عما فی أید الناس) یعنی: «شرافت مؤمن، به نماز شبانگاهی اوست و عزتش، در بی‌نیازی وی از آنچه که در دست مردم است». [صحيح الجامع، شماره‌ي3701؛ السلسلة الصحيحة، شماره‌ي1903]


 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>شبهات>شیعه > مناقشه‌ای پیرامون: اهل بیت نسبت به آنچه در خانه پیامبر می‌گذرد، آگاه‌ترند

شماره مقاله : 8042              تعداد مشاهده : 331             تاریخ افزودن مقاله : 26/8/1389

مناقشه‌ای پیرامون (اهل بیت نسبت به آنچه در خانه‌ي پیامبر می‌گذرد، آگاه‌ترند...)
 
مقوله‌ي زیبایی است.... اما زیبایی را می‌خواهیم که به حقیقت اسناد داده شوند نه به خیال؛ زیرا زيبایی که اساس ندارد خیال و نیرنگ است و امید فایده‌ای از آن نمی‌رود.
آیا دین الهی که محمد صلی الله علیه و سلم آن‌را آورد فقط مخصوص آنچه که در خانه‌ي نبی صلی الله علیه و سلم بوده، می‌باشد؟ یا به عنوان علاجی برای همه‌ي مشکلات روحی و مادی جامعه، آمده است؟
اگر دین ما تنها به آنچه که در چهار دیواری بیت پیامبر صلی الله علیه و سلم رخ داده، اهمیت می‌داد یا پیامبری صرفاً برای خانواده‌ي خویش مبعوث می‌شد، بنابراین مرجعیت در اهل این خانه منحصر می‌شد، زیرا آن‌ها به آنچه در آن می‌گذرد، آگاه‌تر از دیگرانند.
و چنانچه این دین بزرگ برای همه‌ي مردم و همه‌ي نسلها فرود آمده و به منظور اصلاح همه‌ي جوامع آمده و به وقایعی که در اجتماع رخ می‌دهد اهمیت داده، وقایعی که سبب نزول اغلب آیات قرآن و نیز سنت پیامبر صلی الله علیه و سلم بوده‌اند، لذا این مقوله رابطه‌ای با انحصار تبلیغ دین از اهل بیت و گرفتن دین از آن‌ها ـ نه ديگران ـ ندارد.
حیات پیامبر که اقوال و افعالش متعلق بدان بود به دو بخش تقسیم می‌شود:
1-بخشی که عبارت است از اقوال و افعال و احوال خانواده و زوجیت، که در خانه‌ي ایشان جریان داشته است. چنانچه در این فرموده آمده است:
{ يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ لِمَ تُحَرِّمُ مَا أَحَلَّ اللَّهُ لَكَ تَبْتَغِي مَرْضَاةَ أَزْوَاجِكَ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ (١)قَدْ فَرَضَ اللَّهُ لَكُمْ تَحِلَّةَ أَيْمَانِكُمْ وَاللَّهُ مَوْلاكُمْ وَهُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ (٢)وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِيُّ إِلَى بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِيثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَكَ هَذَا قَالَ نَبَّأَنِيَ الْعَلِيمُ الْخَبِيرُ (٣)إِنْ تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُكُمَا وَإِنْ تَظَاهَرَا عَلَيْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَجِبْرِيلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِينَ وَالْمَلائِكَةُ بَعْدَ ذَلِكَ ظَهِيرٌ (٤)}(تحریم / 1-4)
« ‏ اي پيغمبر! چرا چيزي را كه خدا بر تو حلال كرده است، به خاطر خوشنود ساختن همسرانت، بر خود حرام مي‌كني‌؟ خداوند آمرزگار مهرباني است (و تو را و همسران تو را مي‌بخشايد). ‏ ‏ خداوند راه گشودن سوگندانتان را براي شما مقرّر مي‌دارد. (بدين نحو كه كفّاره قسم را مي‌دهيد و خود را از زير بار مسؤوليّت آن بيرون مي‌آوريد). خدا ياور و سرور شما است، و او بس آگاه و كار بجا است. ‏ ‏ خاطرنشان ساز وقتي را كه پيغمبر با يكي از همسرانش (به نام حفصه) رازي را در ميان نهاد، و او آن راز را (به عايشه) خبر داد، و خداوند پيغمبرش را از اين (افشاي سرّ) آگاه ساخت. پيغمبر برخي از آن (رازگوئي) را (براي همسر رازگويش حفصه) بازگو كرد و از برخي ديگر خودداري كرد. هنگامي كه همسرش را از آن (رازگوئي) مطّلع كرد، او گفت: چه كسي تو را از اين (موضوع) آگاه كرده است‌؟ پيغمبر گفت: خداوند بس دانا و آگاه مرا با خبر كرده است. ‏ ‏ اگر به سوي خدا برگرديد و توبه كنيد (خداوند برگشت و توبه شما را مي‌پذيرد) چرا كه دلهايتان (از حفظ سرّ كه پيغمبر دوست مي‌داشت) منحرف گشته است. و اگر بر ضدّ او همدست شويد (و براي آزارش بكوشيد، باكي نيست) خدا ياور او است، و علاوه از خدا، جبرئيل، و مؤمنان خوب و شايسته، و فرشتگان پشتيبان او هستند.»
و علاوه بر این در قرآن به احکام مخصوص خانواده یا وقایعی که در آن رخ داده، پرداخته است؛ زیرا کسانی که در این بیت طاهر ساکن بودند ـ خصوصاً ازواج گرامی ایشان ـ کسانی بودند که عهده‌دار نقل آنچه که در این بیت طاهر جریان داشت، بودند و آنچه را که نقل می‌کردند، مردم می‌پذیرفتند بدون جدایی و تمایز ميان اين‌كه‌ افراد نقل کننده ازواج نبی صلی الله علیه و سلم باشند یا خویشاوندان وی و یا از خادمی که مشرف به ساکن شدن با اهل بیت شده‌اند مانند: انس بن مالک خادم رسول الله صلی الله علیه و سلم کسی که در تمام مدت 10 سالی که پیامبر صلی الله علیه و سلم در مدینه بود با او زیست و بسیاری از احوال و احادیث پیامبر را که دیده یا به خاطر سپرده بود، نقل کرد یا ساير کسانی که پيامبر صلی الله علیه و سلم را مشاهده‌ کردند و مسایلی را از او به‌ خاطر سپاردند.
عایشه رضی الله عنها از او روایت می‌کند که پیامبر اول شب می‌خوابید و آخر شب بیدار می‌شد و اگر نیازی به اهلش داشت، آن‌را برطرف می‌کرد سپس می‌خوابید. در وقت طلوع فجر کاذب اگر او جنب بود، از جای بلند می‌شد و آب را بر خودش می‌ریخت و اگر جنب نبود وضو می‌گرفت سپس دو رکعت نماز می‌خواند.)[1]
ام سلمه از پیامبر روایت می‌کند و می‌گوید که رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود:
« أيما امرأة ماتت وزوجها عنها راض دخلت الجنة».
(هر زنی که بمیرد در حالی که همسرش از او راضی باشد، داخل بهشت می‌شود)[2]
از جابر روایت شده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم درباره‌ي ادویه جات از اهلش سؤال کرد. عرض کردند چیزی جز سرکه نزد ما نیست. فرمود: آن‌را بیاورند، پس آن‌را می‌خورد و می‌فرمود:
« نعم الأُدم الخل نعم الأُدم الخل».
(سرکه چه خوب چاشنی است، سرکه چه خوب چاشنی است)[3]
از عمر بن أبو سلمه روایت شده است که گفت: من در حجره‌ي رسول الله صلی الله علیه و سلم بودم (یعنی: در زیر رعایت و نگهداری او بود زیرا او ناپسری رسول خدا صلی الله علیه و سلم (فرزند ام سلمه) بود) دستم روی سینی شتاب می‌کرد، رسول الله صلی الله علیه و سلم به من ارشاد فرمود:
«يا غلام سمِّ الله تعالى وكل بيمينك وكل مما يليك».
(ای غلام! نام خدای را بیاور، با دست راستت بخور و از آنچه جلوی توست بردار.) [4]
از انس روایت شده است که گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم هرگاه غذایی می‌خورد سه انگشتش را می‌لیسید و می‌فرمود:
« إذا سقطت لقمة أحدكم فليأخذها وليمط عنها الأذى وليأكلها ولا يدعها للشيطان».
(اگر لقمه‌ي یکی از شما افتاد آن‌را بردارد و ناپاکی را از آن بزداید و آن‌را بخورد و آن‌را برای شیطان باز نگذارد.)
و به ما دستور می‌داد که سینی را لقمه مالی کنیم و فرمود:
« إنكم ما تدرون في أي طعامكم البركة».
(شما نمی‌دانید که در کدام قسمت طعامتان برکت است.»[5]
آیا این روایات را رها کنیم به خاطر اين‌كه‌ راویان آن‌ها از اهل بیت علی علیه السلام  نیستند. البته من می‌گویم بیت علی علیه السلام  چون معنای تطبیقی مفهوم اهل بیت در نزد امامیه تنها علی و اهل اوست نه عموم اهل بیت!!
2- قسمت دیگر زندگانی پیامبر صلی الله علیه و سلم در خارج خانه‌ي مبارکش جریان داشته است، چه اين‌كه‌ ایشان دعوت می‌کرد، جهاد می‌نمود، امر می‌داد، نهی می‌کرد، مسافرت می‌رفت و با مردم در بازارها و خانه‌هایشان نشست و برخاست داشت، در مسجد نماز می‌خواند، در آنجا خطبه می‌فرمود و توجیه می‌کرد و... الخ در آگاهی و نقل این بخش عظیم همه‌ي اصحابی که هم عصر ایشان بوده‌اند، شریک می‌باشند و خاص نزدیکان و اهل بیت او و اهل بیت علی نیست ـ که همگی تعداد اندکی بوده‌اند ـ و احادیث و افعال و احوال پیامبر صلی الله علیه و سلم طلسم‌ها و معماها نیستند یا اين‌كه‌ اوهام و پوشیدگی آن‌ها را احاطه کرده باشد طوری که نیازمند یک نیروی خارجی باشد تا این ابهام و گنگی را بزداید که صحابه آن‌را گم کرده باشد و اهل بیت مخصوص آن‌ها باشند.
قرآنی که عظیم‌تر و پربارتر از سنت است، را همین اصحاب نقل کرده‌اند و امروزه غیر از قرآنی که ابوبکر رضی الله عنه  جمع آوری کرده چیزی در اختیار نداریم. که البته او و دیگر کسانی که در نزدش امین بودند،در جمع آوری این قرآن سهیم بودند؛ آیا به کتاب خداوند اطمینان می‌کنید اما به سنت رسول خدا اعتماد ندارید؟
این تناقضی است که عقل سلیم آن‌را نمی‌پذیرد.
از طرفی اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و سلم ـ نه خصوص اهل بیت علی ـ همواره در اوقات آزاد و سفر و حرکات و سکناتش با او نبوده‌اند. چنانچه خود به تبوک رفت و علی را به مدینه گمارد و علی نیز به یمن رفت و پیامبر صلی الله علیه و سلم را در مدینه ترک کرد که برای حجة الوداع آماده می‌شد و روزی ایمان آورد که طفل کوچکی بود و صفات و شرایط لازم برای رفاقت پیامبر را نداشت ـ اینک از خانه‌اش خارج شده و به سوی خدا فرا می‌خواند. ابوبکر نیز این گونه بود و بسیاری اوقات، علی رضی الله عنه  در شرایط عمومی و خصوصی پیامبر صلی الله علیه و سلم از او جدا می‌شد و جز از طریق اصحاب پیامبر  صلی الله علیه و سلم نمی‌توانست اموری را که در غیاب او عارض می‌شود، را بداند، زیرا پیامبر مکلف نیست که وقایعی را که برای او رخ داده برای علی بازگو کند و علی نیز علم غیب نمی‌دانست تا از بازگويي جريانات بی‌نیاز باشد. یا اين‌كه‌ این قسمت از زندگی پیامبر که او ندیده است را تعطیل و از چهارچوب دین حذف کنیم، زیرا از طریق علی علیه السلام  نقل نشده است. این گروهی که هم عصر پیامبر بودند و به او ایمان آوردند، کاملاً و به طور عمومی مأمور به تبلیغ دین و بلکه جهاد در این راه بوده‌اند.
همان‌گونه که خداوند می‌فرماید:
{ وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ (١٠٤)}(آل عمران / 104)
«‏ بايد از ميان شما گروهي باشند كه (تربيت لازم را ببينند و قرآن و سنّت و احكام شريعت را بياموزند و مردمان را) دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند، و آنان خود رستگارند.»
و تبلیغ و بازگویی جریانات پیامبر  صلی الله علیه و سلم را به‌ عنوان نشانه‌ای برای بهترین امت بودن بیان نموده‌ است:
{ كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ }(آل عمران / 110)
«شما (اي پيروان محمّد) بهترين امّتي هستيد كه به سود انسانها آفريده شده‌ايد (مادام كه) امر به معروف و نهي از منكر مي‌نمائيد و به خدا ايمان داريد.»
و بلکه اتباع آن‌ها از پیامبر بدون دعوت الی الله و تبلیغ دینش بی‌معنی است چنانچه خداوند می‌فرماید:
{ قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي }(یوسف / 108)
« ‏ بگو: اين راه من است كه من (مردمان را) با آگاهي و بينش به سوي خدا مي‌خوانم و پيروان من هم (چنين مي‌باشند)‏.»
و این تبلیغ صحیح نیست و تمام نمی‌شود جز اين‌كه‌ مردم آنچه را که از رسول الله صلی الله علیه و سلم درباره‌ي دین، روایت کرده‌اند را قبول کنند. اگر تنها روایت را از علی علیه السلام  قبول کنند، مردم به تمام کسانی که ـ از صحابه ـ به تبلیغ دین پرداختند، می‌گفتند: تو علی نیستی یا از اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و سلم نیستی، لذا روایت و ابلاغ تو را نمی‌پذیریم، در حالی که او هم اکنون مأمور به تبلیغ است، لذا در این صورت تناقض در اوامر خدا پیش می‌آید که این هم محال است.
البته راه خروجی از این نیست جز از یک راه خیالی که صحابی‌ای که خداوند او را مأمور به تبلیغ کرده، مردم را به سوی دین فرا خواند و مردم او را ترک کنند، سخن می‌گوید اما نمی‌شنوند و آنچه را که برایشان روایت ‌می‌کند، مردم نمی‌گیرد، که این هزل است و هیچ چیزی از دین خدا در آن نیست.
اگر فرض کنیم که مردم توقف کرده‌اند تا هنگامی که بلاغ از طرف یکی از اهل بیت آمده است آیا بر کدام یک از آن‌ها حرام است تبلیغ آنچه را که شنیده‌اند؟ و مادامی که از اهل بیت نیست بر کدام مسلمانی حرام است که اینها را بگیرد؟ واقعاً اینها اساطیر و افسانه هستند.
اما در عین حال ملازم این مقوله است و قابل انفکاک از آن نیست؛ آیا وقت آن فرا نرسیده که عقلاء روشن کنند که این مقوله اسطوره‌ای از اساطیرِ مخالف با عقل و نقل و منطق و واقعیت است.
 
رسول الله صلی الله علیه و سلم مخالف این مقوله، عمل نموده است
الزامی به عدم اخذ دین از غیر علی، از طرف رسول الله علیه السلام  وارد نشده است. در کتاب خداوند نیز چیزی در این رابطه نیامده است و این به قطعیت روشن و معلوم است.
از کردار رسول الله صلی الله علیه و سلم نیز معلوم است که دعوتگران ـ آن‌هایی که در میان صحابه شایسته بودند ـ را به سوی اقوام مختلف می‌فرستاد بدون اين‌كه‌ امر دعوت را منحصر به شخص علی یا اهل بیتش کند.
مصعب بن عمیر را چند سال قبل از هجرت به یثرب فرستاد، خداوند شهر مدينه را بر دستان وی گشود و مبلغ دین خدا از جانب رسول الله صلی الله علیه و سلم شد. معاذ بن جبل را به سوی اهل یمن فرستاد. جماعتی از صحابه نامه‌های او را به سوی پادشاهان و فرمانروایان عرب و روم و عجم بردند بدون اين‌كه‌ در میان آن‌ها صحابی‌ای از خویشاوندان پیامبر صلی الله علیه و سلم باشد.
پیامبر قراء را به چهار سوی جزیرةالعرب می‌فرستاد تا مردم را دعوت نموده و دین را به آن‌ها یاد دهند. مردی به نزد او می‌آید در حضور وی مسلمان می‌شود؛ پیامبر صلی الله علیه و سلم او را به سوی قوم خودش روانه می‌کند تا مردم را به سوی اسلام فرا خواند مانند: طفیل بن عمروالدوسی و غیره. علی را به یمن می‌فرستد اما او در میان داعیان و فرستادگان پیامبر صلی الله علیه و سلم تنها نیست.
پس چه امری ما را وادارد که دین را تنها از این راه بپذیریم در حالی که ابواب و روش‌های رسول الله صلی الله علیه و سلم فراوان و مشروع بود که ایشان با دست مبارکشان آن‌را گشوده است؟ پس چه کسی این توان ‌را دارد که بعد از نبی صلی الله علیه و سلم این ابواب را ببندد.
کسی که غیر این را بگوید یا چیزی را روایت کند که با آن در تناقض است، او را با همان دلیل که آورده، رد می‌کنیم، چون راوی یا گوینده‌اش از اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و سلم و ائمه‌ي آن نیستند، لذا به مقتضای قانون واجب است که قبل از هر چیزی ابتدا قاعده را بر حجت خودش تطبیق کنیم كه اگر قاعده صحیح بود روایت تو باطل است و اگر روایت تو را بپذیریم قاعده فاسد است.
کلینی، قمی و طوسی از رجال و ائمه‌ي اهل بیت اثنی عشر نیستند، لذا به مقتضای قاعده‌ي قبلی روایات آن‌ها مردود است.
یا اين‌كه‌ می‌گویند: مادامی که از اهل بیت روایت می‌کنند ما روایاتشان ‌را می‌پذیریم، پس روایات دیگر اهل بیت را نیز قبول کنند یا روایت‌های آن‌ها از پیامبر را قبول کنند زیرا او سید اهل بیت است.
یا ‌می‌گویند: هر آنچه نقلش صحیح باشد آن‌را می‌پذیریم؛ در این صورت کار به تضعیف و تصحیح بر می‌گردد، لذا آنچه که شروط صحت را داراست، قبول می‌کنیم از جمله: معتبر بودن راوی، اتصال سند، خالی بودن از اشکال و غیر از اینها، که همه‌ي اینها رابطه‌ای با این قاعده که مسلمین را ملزم به تبعیت از اهل بیت کند، ندارد، زیرا صدق و راستی در خانه‌ي یکی از مخلوقات محصور نیست.
 
همسران پیامبر صلی الله علیه و سلم ، به رخدادهای خانه داناتر بودند
در ابتدای این موضوع گفتیم: (دین ما تنها به آنچه که در چارچوب خانه‌ي نبی رخ داده است، اهمیت نمی‌دهد، یا پیامبری به خاطر خانواده‌ي خودش مبعوث نشده است؛ زیرا در این صورت مرجعیت در انحصار اهل این خانه خواهد بود، زیرا آن‌ها نسبت به احوال بیت از دیگران داناتر بودند.)
اما اینجا خود به خود سؤالی مطرح می‌شود که اگر امر چنین است، این اهل بیت که نسبت به اوضاع خانه از دیگران داناترند، چه کسانی هستند؟ لازم است که اینها همواره در بیت بوده باشند تا اين‌كه‌ داناتر باشند، بنابراین آن‌ها کسی جز همسران پیامبر صلی الله علیه و سلم نیستند.
بنابراین همسران پیامبر نسبت به آنچه در خانه رخ می‌دهد، آگاهترین مردمانند؛ زیرا آن‌ها اهل آن خانه بوده و در آنجا سکونت داشته‌اند.
و مقوله‌ي (اهل البیت ادری بما فیه) کاملاً بر آن‌ها منطبق است.
اما (علی) هر چند که نصف عمر خود را در این خانه گذراند، اما رسول الله صلی الله علیه و سلم دارای اسرار زوجی و احوال خانوادگی بود که برای علی زیبا نیست در ایام مساکنت با پیامبر، بر آن‌ها مطلع شود و این امر را به همسرانش واگذار کرده بود و ازواج گرامی‌اش آنچه را که روایتش برای مردم جائز بود و مردم بدان نیاز شرعی داشتند را نقل می‌کردند. از طرف دیگر علی در خانه‌ای دیگر مستقل شد و از آنچه که در خانه‌ي پیامبر صلی الله علیه و سلم رخ می‌داد کناره‌گیری کرد و مانند دیگر افرادی شد که در خارج بیت بودند.
فاطمه نیز 6 ماه بعد از وفات پیامبر رحلت نمود و این فرصت برای او فراهم نشد که جز اندکی از آنچه از رسول الله صلی الله علیه و سلم دیده بود را روایت کند، البته با در نظر داشتن انتقال او به خانه‌ي علی و اختصاص یافتن ازواج نبی بدین امر که روابط زناشویی مقتضی آن است. پس ازواج پیامبر ـ مادران مسلمانان ـ نسبت به این مقوله (اهل البیت ادری بما فیه) در اولویت هستند و نیز به روایت آنچه در آنجا رخ می‌داده در اولویت می‌باشند.
و این مصداق این فرموده‌ي الهی است که می‌فرماید:
{ وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ لَطِيفًا خَبِيرًا (٣٤)}
(احزاب / 34)
«‏ و آيات خدا و سخنان حكمت‌انگيز (پيغمبر) را كه در منازل شما خوانده مي‌شود (بياموزيد و براي ديگران) ياد كنيد. بي‌گمان خداوند دقيق و آگاه است.»
لذا خطاب به امامیه می‌گویيم كه این قسمت مهم از حیات رسول خدا صلی الله علیه و سلم ـ قسمی که در خانه‌اش گذشته و کسی غیر از همسرانش قادر به درک و روایت آن نیستند ـ کجاست؟ در ميان مرویات آن‌ها در منابعشان که از این زوجات طاهرات روایت شده است.
آیا بعد از این، حقیقتی برای شما باقی ‌مانده كه به استناد آن، تمسک به اهل بیت را اعلام داريد؟!


[1]- متفق علیه
[2]- رواه الترمذی و قال حدیث حسن
[3]- به روایت مسلم
[4]- متفق علیه
[5]- به روایت مسلم

از کتاب:
استدلال های باطل شیعه  از قرآن و بیان بطلان آن،  مؤلف: دکتر طه حامد دلیمی
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com
 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امير مؤمنان علي رضی الله عنه: «واقتدوا بهدى نبيّكم، فانها فضل الهدى واستنّوا بسنته فانها أفضل السنن». «به راه و روش پيامبرتان اقتدا كنيد، چرا كه راه و روش او افضلترين راه و روشهاست و به سنّتش پايبند باشيد كه فاضلترين سنّتهاست».  البداية والنهاية (7/319).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 15267
دیروز : 5614
بازدید کل: 8805426

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010