|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>ام کلثوم رضی الله عنها بنت عقبه
شماره مقاله : 8017 تعداد مشاهده : 280 تاریخ افزودن مقاله : 23/8/1389
|
ام کلثوم رضی الله عنها بنت عقبه
امکلثوم (رضی الله عنها)، دختر عقبه بن ابی معیط، از دلاور زنانی است که برخلاف خواستهی پدر و مادرش به دین اسلام شرفیاب شد و با رسولخدا صلی الله علیه و سلم بیعت کرد. او از جمله کسانی است که سعادت یافت، در جهت هر دو قبله ،بیتالمقدس و بیتالحرام، نماز برپای دارند. پس از چندی وقتی رسولخدا صلی الله علیه و سلم عازم مکه گردید، در آن جا مناقشهای بین قریش و سپاه اسلام در گرفت که در نهایت به صلح حدیبیه منجر شد. از مفاد این صلح یکی این بود که هر کس از قبیلهی قریش اسلام آورد و به رسولخدا صلی الله علیه و سلم پیوست، آن حضرت موظف است او را به سران قریش تحویل دهد. *** امکلثوم (رضی الله عنها) از جو خشن مکه به تنگ آمده بود و دنبال فرصتی بود تا مجال فرار یابد و بدون این که خانوادهی او متوجه شوند به مدینه متواری گردد. به محض این که موقعیت را مناسب دید، بار سفر بربست و در مدینه به مسلمانان پیوست. پس از پنج شب طی طریق و راهپیمایی به مدینه رسید و به خانهی امالمؤمنین «امالسلمه» وارد آمد. امالسلمه (رضی الله عنها) او را در آغوش گرفت و به گرمی از او استقبال نمود. سپس از او پرسید: چه شده است که به این جا آمدهای؟ او گفت : من به خدا ایمان آوردهام و از شر قومم بدین جا متواری شدهام. اکنون میترسم رسولخدا صلی الله علیه و سلم طبق قراردادی که با قریش بسته است، همچون ابوجندل و ابوبصیر مرا نیز، به مکه برگرداند. اما موقعیت من با آن دو فرق میکند و خود میدانی که آنها مردند و تاب و تحمل آزار و شکنجههای قریشیان را دارند، اما من زن هستم و نمیتوانم در برابر شکنجههای آنان طاقت بیاورم. آن دو مشغول صحبت کردن بودند که رسولخدا صلی الله علیه و سلم از راه رسید. وقتی رسولخدا صلی الله علیه و سلم امکلثوم (رضی الله عنها) را دید با لحنی مهرانگیز به او خوش آمد گفت. امکلثوم (رضی الله عنها) عرض کرد : ای رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، من ایمان آوردهام و از شر قومم به شما پناه آوردهام، لذا خواهشمندم مرا به آنها واگذار مکن! چون اگر مرا بدانها تحویل دهی آنها مرا شکنجه خواهند کرد و خود میدانی که ما زنها طاقت شکنجههای طاقتفرسای آنها را نداریم. دیری نپایید که برادران امکلثوم، (ولید و عماره) از راه رسیدند و نزد رسولخدا صلی الله علیه و سلم آمدند. آنها خطاب به رسولخدا صلی الله علیه و سلم گفتند : ای محمد، یکی از مفاد صلح نامهی حدیبیه این است که اگر کسی از قریش به مدینه متواری شد او را به ما تحویل دهی. اکنون خواهر ما اسلام آورده و بدین جا آمده است. لذا طبق قرارداد، موظفی او را به ما تحویل دهی. هنوز سخنان آنها تمام نشده بود که این آیه نازل شد : { يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا جَاءَكُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَلا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ } (ممتحنه / 10) «ای مؤمنان، هنگامی که زنان مؤمن به سوی شما مهاجرت کردند ایشان را بیازمائید. خداوند از ایمان آنان آگاهتر است (تا شما). هرگاه ایشان را مؤمن یافتید آنان را به سوی کافران برنگردانید. این زنان برای آن مردان و آن مردان برای این زنان حلال نیستند...» بعد از نزول این آیهی مبارکه، رسولخدا صلی الله علیه و سلم برادران امکلثوم را فرا خواند و فرمود : خداوند مهر ابطال برقرارداد موردنظر شما زد و هماکنون اعلام داشت که این قرارداد اجرا نگردد . رسولخدا صلی الله علیه و سلم طبق دستور خداوند، امکلثوم (رضی الله عنها) را آزمود و خطاب به او فرمود : تو را به خدای سوگند میدهم که جز راست نگویی. آیا صرفاً به خاطر ایمان و اسلام خویش مهاجرت کردهای؟ آیا هیچ عامل دیگری جز این باعث هجرت تو نشده است؟
از کتاب: اسوههای راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف
مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|