مغيره بن شعبة رضی الله عنه
"مغيرة بن شعبة بن أبي عامر الثقفيّ" يكى از بزرگان اصحاب پيامبر و از دهاة و زيركان و باهوشان عرب بود، كه قبل از صلح حديبية مسلمان شد و شاهد صلح حديبية و بيعة الرضوان بود، و بلند قامت و شجاع بود.
او ما قبل از اسلام از قطّاع طُرُق و راهزن بود، بطوريكه روزى به يكى از قافله هاى مشركين حمله ور شد و 13 نفر آنها را كشت و هدايايى را كه از "مقوقس" پادشاه مصر بهمراه داشتند غارت كرد، ولى هنگامى كه براى مسلمان شدن نزد پيامبر صلى الله عليه و سلم آمد، آن اموال و هداياى غارت شده نيز بهمراه خود نزد پيامبر صلى الله عليه و سلم آورد، تا نظرش را در آنمورد بيان كند كه آيا بعنوان غنيمت مشركين بحساب ميايد يا نه، و پيامبر صلى الله عليه و سلم به او فرمود: " أمّا إسلامك فنقبله، ولا آخذ من أموالهم شيئاً ولا أخمّسُهُ لأن هذا غَدْرٌ، والغدر لا خير فيه "، يعنى: " اسلام آوردنت را قبول داريم، ولى چيزى از اموالشان را بر نميداريم و خمسش را هم نميگيريم زيرا (اين اموال) با غدر گرفته شده، و غدر كردن فايده اى ندارد". پس اسلامش پذيرفته شد ولى آن اموال برگردانده شد زيرا از اموال غدر بود.
و عامر گفت: "قاضى چهار نفرند: عمـر بن الخطاب وعلـيّ بن أبي طالب وعبد الله بـن مسعود وأبو موسـى الأشعري. وباهوشان و زيركان چهار نفرند: معاوية وعمرو بن العاص ومغيرة بن شعبة وزياد ابن أبيه".
و قبيصة بن جابر گفت: "با مغيره هم نشينى كرده ام، و اگر مدينه هشت دروازه داشته باشد و راه خروج از آنها فقط يك دروازه باشد آنهم با حيله، مغيرة ميتوانست از همه آن دروازه ها خارج شود" (يعنى با زيركى و باهوشى ميتوانست راه خروج از همه آنها را پيدا شود).
و امام طبرى در مورد مغيرة بن شعبة گفت: "هر مسئله اى كه براى او پيش ميآمد مخرج و راهى را براى حل آن پيدا ميكرد"
و مغيرة بن شعبة از كسانى بود كه همراه ابو سفيان بت ثقيف را در طائف شكست.
و ابوبكر رضي الله عنه او را براى جنگ به مردم النُّجَيْـر فرستاد، و النُّجَيْـر قلعه ى استوارى بود در حضرموت يمن كه مرتدين به آنجا پناه برده بودند.
مغيرة در معركة يمامة بر ضد مسيلمة كذاب شركت كرده بود، و در معركة يرموك چشمش آسيب ديد، و همراه فرستاده سعد رضي الله عنه به رستم بود، و همچنين همراه فرستاده نعمان بن مقرّن رضي الله عنه به امير فرس بود، و در آن فتوحات و جنگها شركت داشت.
و عمر بن الخطاب رضي الله عنه مغيرة را والى و امير بصره كرد، و مَيْسان ودَسْت ميسان وأبَزْقُبَاذ را فتح نمود، و فرس را در مَرْغاب (رودخانه بصرة) شكست داد، و بازار اهواز (عربستان) را فتح كرد، و همدان را فتح نمود، و در معركة نهاوند شركت داشت و در سمت چپ جيش نعمان بن مُقَرَّن مسئوليت داشت، و عمر گفته بود: اگر نعمان كشته شود امير حذيفة خواهد بود، و اگر حذيفه كشته شود امير شعبة خواهد بود"
و مغيرة اولين كسى بود كه ديوان بصره را بنياد نمود، و سپس عمر رضي الله عنه او را امير كوفة كرد، و عثمان رضي الله عنه نيز هنگام خلافتش آن منصب را برايش اقرار كرد، ولى پس از مدتى او را عزل كرد، و پس از قتل عثمان رضي الله عنه در فتنه جنگ داخلى شركت نكرد و پس از اينكه امور مستقر شد و معاويه خليفه شد، با معاويه رضي الله عنه بيعت كرد و سپس معاوية او را امير كوفه كرد تا اينكه در آنجا وفات يافت رضي الله عنه.
عمر رضي الله عنه گفت: نظرتان در مورد امير بودن مسلمان ضعيف و يا فاجر قوى چيست؟ مغيرة گفت: مسلمان ضعيف اسلامش براى تو است، و ضعفش بر عليه تو و رعيت است، ولى فاجر قوى، فسق و فجورش عليه خودش است و قوتش با تو و رعيت است"، سپس عمر رضي الله عنه گفت: "پس تو همان هستى، و تو امير خواهى بود".
مغيرة يكسال و سه ماه امير كوفه بود، و سال بيست هجرى با آذربايجان جنگيد و با مردمانش صلح كرد، ولى هنگام خلافت عثمان صلح را شكستند، و أشعث بن قيس با آنها جنگيد و برخى از قلعه هاى آنها را در ماجروان فتح كرد، و سپس دوباره صلح مغيرة را قبول كردند، و آنرا قبول كرد.
و از اقوال مغيرة اينست كه: "اشْكُرْ لمن أنعمَ عليك، وأنْعِمْ على مَنْ شكرك، فإنّه لا بقاءَ للنعمة إذا كُفِرت، ولا زوالَ لها إذا شُكِرَت. إنّ الشّكر زيادة من النعم وأمانٌ من الفقر"، يعنى: " كسى كه به تو نيكويى كرد شكر كن، و كسى كه تو را شكر گويد نيكويى كن، زيرا نعمتى كه شكرش بجا آورده نشود باقى نميماند، و اگر شكر گذارده شود از بين نميرود، شكر كردن سب فزون نعمت و امان از فقر است."
مغيرة بن شعبة در كوفة سال پنجاه هجرى در سن هفتاد سالگى درگذشت، رضي الله عنه.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین
سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت
IslamPP.Com