|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
قرآن و حدیث>مسائل قرآنی و حدیث>حدیث > كتاب كشت و زراعت از صحیح بخاری
شماره مقاله : 7938 تعداد مشاهده : 399 تاریخ افزودن مقاله : 22/8/1389
|
كتاب كشت و زراعت از صحیح بخاری
باب (1): فضيلت كشت و زرع
1062 ـ عَنْ أَنَسِ ابْنِ مَالِكٍ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم : «مَا مِنْ مُسْلِمٍ يَغْرِسُ غَرْسًا، أَوْ يَزْرَعُ زَرْعًا فَيَأْكُلُ مِنْهُ طَيْرٌ أَوْ إِنْسَانٌ أَوْ بَهِيمَةٌ إِلاَّ كَانَ لَهُ بِهِ صَدَقَةٌ».
ترجمه: انس بن مالك رضی الله عنه مي گويد: رسول الله صلی الله علیه و سلم : فرمود: «هر مسلماني كه درختي، غرس نمايد يا بذري، بيافشاند و انسان، پرنده و يا حيواني، از آن بخورد، برايش صدقه محسوب ميگردد». (بخارى: 2320)
باب (2): اجتناب از سرگرم شدن به آلات كشاورزي و يا تجاوز از حدي كه به آن امر شده است
1063 ـ عَنْ أَبِي أُمَامَةَ الْبَاهِلِيِّ رضی الله عنه : أنَّهُ رَأَى سِكَّةً وَشَيْئًا مِنْ آلَةِ الْحَرْثِ، فَقَالَ: سَمِعْتُ النَّبِيَّ صلی الله علیه و سلم يَقُولُ: «لا يَدْخُلُ هَذَا بَيْتَ قَوْمٍ إِلاَّ أَدْخَلَهُ اللَّهُ الذُّلَّ».
ترجمه: ابو امامة باهلي رضی الله عنه كه گاو آهن و برخي ديگر از آلات كشاورزي را ديد گفت: از نبي اكرم صلی الله علیه و سلم شنيدم كه فرمود: «در هر خانه اي كه اين (ابزار و آلات كشاورزي) وارد شود، خدا آنان را (اگر از احكام خدا غافل شوند)، دچار ذلت و خواري، خواهد كرد». (بخارى: 2321)
باب (3): نگهداري سگ براي كشاورزي
1064 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم : «مَنْ أَمْسَكَ كَلْبًا فَإِنَّهُ يَنْقُصُ كُلَّ يَوْمٍ مِنْ عَمَلِهِ قِيرَاطٌ إِلاَّ كَلْبَ حَرْثٍ أَوْ مَاشِيَةٍ» وعـنه رضی الله عنه في رواية: «إِلاَّ كَلْبَ غَنَمٍ أَوْ حَرْثٍ أَوْ صَيْدٍ».
ترجمه: از ابوهريره رضی الله عنه روايت است كه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «هركس، سگي را نگه دارد، روزي يك قيراط از اعمال او، كاسته ميشود مگر اينكه براي (حراست) از كشاورزي و يا دامداري، باشد». و در روايتي ديگر آمده است كه : «مگر اينكه براي (حراست) از كشاورزي و يا دامداري و يا اينكه سگ شكاري، باشد». (بخارى: 2322)
باب (5): اگر كسي بگويد: كارهاي نخلستان را انجام بده و شريك محصول آن باش
1066 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه قَالَ: قَالَتِ الأَنْصَارُ لِلنَّبِيِّ صلی الله علیه و سلم : اقْسِمْ بَيْنَنَا وَبَيْنَ إِخْوَانِنَا النَّخِيلَ، قَالَ: «لا». فَقَالُوا: تَكْفُونَا الْمَئُونَةَ وَنَشْرَكْكُمْ فِي الثَّمَرَةِ. قَالُوا: سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا.
ترجمه: از ابوهريره رضی الله عنه روايت است كه: انصار به نبي اكرم صلی الله علیه و سلم گفتند: نخلستانها را ميان ما و برادران مهاجرمان، تقسيم كن. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «خير». سپس، انصار به مهاجرين گفتند: شما در باغ ها كار كنيد ما نيز شما را در محصولات آن، شريك خواهيم كرد. مهاجرين گفتند: اين پيشنهاد را مي پذيريم. (بخارى: 2325)
1067 ـ عَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍ رضی الله عنه قَالَ: كُنَّا أَكْثَرَ أَهْلِ الْمَدِينَةِ مُزْدَرَعًا، كُنَّا نُكْرِي الأَرْضَ بِالنَّاحِيَةِ مِنْهَا مُسَمًّى لِسَيِّدِ الأَرْضِ، قَالَ: فَمِمَّا يُصَابُ ذَلِكَ وَتَسْلَمُ الأَرْضُ وَمِمَّا يُصَابُ الأَرْضُ وَيَسْلَمُ ذَلِكَ، فَنُهِينَا، وَأَمَّا الذَّهَبُ وَالْوَرِقُ فَلَمْ يَكُنْ يَوْمَئِذٍ.
ترجمه: رافع بن خديج رضی الله عنه ميگويد: ما در ميان مردم مدينه، بيشتر از همه، زمين كشاورزي داشتيم. و زمين هايمان را در برابر قطعة معيني، به اجاره مي داديم. (بدين معني كه قطعة خاصي را براي ما، كشت كنند. و بقيه را براي خود، بكارند). راوي مي گويد: چه بسا، آن قطعه معين، دچار آفت مي شد و باقيماندة زمين، سالم مي ماند. و چه بسا كه زمين، دچار آفت مي شد و آن قطعه معين، سالم مي ماند. (رسول خدا صلی الله علیه و سلم ) ما را از اين كار، منع فرمود. گفتني است كه اجاره دادن در برابر طلا و نقره، در آن زمان، رواج نداشت. (بخارى: 2327)
باب (6): مزارعه در برابر نصف محصول
1068 ـ عَنْ عَبْدِاللَّهِ بْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا: أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و سلم عَامَلَ خَيْبَرَ بِشَطْرِ مَا يَخْرُجُ مِنْهَا مِنْ ثَمَرٍ أَوْ زَرْعٍ، فَكَانَ يُعْطِي أَزْوَاجَهُ مِائَةَ وَسْقٍ، ثَمَانُونَ وَسْقَ تَمْرٍ وَعِشْرُونَ وَسْقَ شَعِيرٍ.
ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما ميگويد: نبي اكرم صلی الله علیه و سلم خيبر را در برابر نصف محصولات آن، بصورت مزارعه، در اختيار كشاورزان قرار داد. سپس، صد وسق از محصولات را به همسرانش ميداد، كه هشتاد وسق خرما و بيست وسق جو بود. (بخارى: 2328)
1069 ـ عن ابْن عَبَّاسٍ رَضِي اللَّه عَنْهمَا: أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و سلم لَمْ يَنْهَ عَنِ الكِراءِ وَلَكِنْ قَالَ: «أَنْ يَمْنَحَ أَحَدُكُمْ أَخَاهُ خَيْرٌ لَهُ مِنْ أَنْ يَأْخُذَ عَلَيْهِ خَرْجًا مَعْلُومًا».
ترجمه: عبد الله بن عباس رضي الله عنهما ميگويد: رسول الله صلی الله علیه و سلم از اجاره دادن زمين، منع نكرد. بلكه فرمود كه: «اگر شما زمين را بطور رايگان در اختيار برادرتان قرار دهيد، بهتر است از اينكه در ازاي آن، محصول معيني دريافت كنيد». (بخارى:2330)
باب (7): وقف، خراج، مزارعه ومعاملة اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و سلم
1070 ـ عَنْ عُمَرَ رضی الله عنه أنَّهُ قَالَ: لَوْلا آخِرُ الْمُسْلِمِينَ مَا فَتَحْتُ قَرْيَةً إِلاَّ قَسَمْتُهَا بَيْنَ أَهْلِهَا كَمَا قَسَمَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و سلم خَيْبَرَ.
ترجمه: از عمر رضی الله عنه روايت است كه فرمود: اگر در فكر مسلمانان بعدي نمي بودم، هر سرزميني را كه فتح ميكردم، ميان اهالي آنجا، تقسيم مي نمودم همان گونه كه نبي اكرم صلی الله علیه و سلم زمين خيبر را تقسيم نمودند. (بخارى: 2334)
باب (8): اگر زمين باير را كسي آباد كند، مالك آن ميشود
1071 ـ عَنْ عَائِشَةَ رَضِي اللَّه عَنْهَا عَنِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و سلم قَالَ: «مَنْ أَعْمَرَ أَرْضًا لَيْسَتْ لأَحَدٍ، فَهُوَ أَحَقُّ».
ترجمه: از عايشه رضي الله عنها روايت است كه نبي اكرم صلی الله علیه و سلم فرمود: «هركس، زميني را كه صاحبي نداشته باشد، آباد كند، (از هر كسي) مستحق تر است». (بخارى: 2335)
1072 ـ عَنِ ابْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا قَالَ: أَجْلَى عُمَرَ بْنَ الْخَطَّابِ رضی الله عنه الْيَهُودَ وَالنَّصَارَى مِنْ أَرْضِ الْحِجَازِ، وَكَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم لَمَّا ظَهَرَ عَلَى خَيْبَرَ أَرَادَ إِخْرَاجَ الْيَهُودِ مِنْهَا وَكَانَتِ الأَرْضُ حِينَ ظَهَرَ عَلَيْهَا لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ صلی الله علیه و سلم وَلِلْمُسْلِمِينَ، وَأَرَادَ إِخْرَاجَ الْيَهُودِ مِنْهَا، فَسَأَلَتِ الْيَهُودُ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم لِيُقِرَّهُمْ بِهَا أَنْ يَكْفُوا عَمَلَهَا، وَلَهُمْ نِصْفُ الثَّمَرِ، فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم : «نُقِرُّكُمْ بِهَا عَلَى ذَلِكَ مَا شِئْنَا» فَقَرُّوا بِهَا حَتَّى أَجْلاهُمْ عُمَرُ إِلَى تَيْمَاءَ وَأَرِيحَاءَ.
ترجمه: عبد الله بن عمر رضي الله عنهما ميگويد: عمر بن خطاب رضی الله عنه يهود و نصاري را از سرزمين حجاز، جلاي وطن كرد. البته زماني كه رسول الله صلی الله علیه و سلم خيبر را فتح نمود و خواست كه يهود را از آنجا (خيبر)، كه زمينهاي آن، متعلق به خدا و رسول و مسلمين شد، اخراج نمايد، يهوديان از رسول خدا صلی الله علیه و سلم در خواست نمودند تا آنها را در خيبر بگذارد كه كار كنند و نصف محصول را براي خود، بردارند. (و نصف ديگر را به مسلمانان دهند). رسول الله صلی الله علیه و سلم به آنها گفت: «شما را تا زماني كه بخواهيم، در خيبر مي گذاريم». راوي مي گويد: يهوديان، در خيبر ماندند تا اينكه عمر رضی الله عنه آنان را به تيما و اريحا، جلاي وطن كرد. (بخارى:2338)
باب (9): همكاري اصحاب رسول الله صلی الله علیه و سلم با بكديگر در كشت و زراعت
1073 ـ عَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍ رضی الله عنه قال: قال عمي ظُهَيْرُ بْنُ رَافِعٍ رضی الله عنه : لَقَدْ نَهَانَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم عَنْ أَمْرٍ كَانَ بِنَا رَافِقًا، قُلْتُ: مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم فَهُوَ حَقٌّ، قَالَ: دَعَانِي رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم قَالَ: «مَا تَصْنَعُونَ بِمَحَاقِلِكُمْ»؟ قُلْتُ: نُؤَاجِرُهَا عَلَى الرُّبُعِ، وَعَلَى الأَوْسُقِ مِنَ التَّمْرِ وَالشَّعِيرِ. قَالَ: «لا تَفْعَلُوا، ازْرَعُوهَا، أَوْ أَزْرِعُوهَا، أَوْ أَمْسِكُوهَا» قَالَ رَافِعٌ: قُلْتُ: سَمْعًا وَطَاعَةً.
ترجمه: رافع بن خديج رضی الله عنه مي گويد: عمويم ؛ظهير بن رافع رضی الله عنه ؛ گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم ما را از كاري كه به آن عادت كرده بوديم، منع كرد. گفتم: آنچه رسول الله صلی الله علیه و سلم فرموده است، حق است. ظهير گفت: رسول الله صلی الله علیه و سلم مرا خواست و فرمود: «شما با زمين هاي كشاورزي تان چه ميكنيد»؟ عرض كردم: يا رسول الله! زمينها را در برابر يك چهارم محصول يا در برابر چند وسق جو و خرما، به اجاره مي دهيم. رسول الله صلی الله علیه و سلم فرمود: «چنين نكنيد، يا خودتان آنها را بكاريد يا به ديگران، بدهيد تا آن را بكارند و يا آنها را بحال خود بگذاريد». رافع بن خديج ميگويد: گفتم: شنيدم و اطاعت كردم. ( بخارى:2339)
1074 ـ عَنْ ابْنِ عُمَرَ رَضِي اللَّه عَنْهمَا: كَانَ يُكْرِي مَزَارِعَهُ عَلَى عَهْدِ النَّبِيِّ صلی الله علیه و سلم وَأَبِي بَكْرٍ وَعُمَرَ وَعُثْمَانَ وَصَدْرًا مِنْ إِمَارَةِ مُعَاوِيَةَ، ثُمَّ حُدِّثَ عَنْ رَافِعِ بْنِ خَدِيجٍ: أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و سلم نَهَى عَنْ كِرَاءِ الْمَزَارِعِ، فَذَهَبَ ابْنُ عُمَرَ إِلَى رَافِعٍ فَسَأَلَهُ فَقَالَ: نَهَى النَّبِيُّ صلی الله علیه و سلم عَنْ كِرَاءِ الْمَزَارِعِ، فَقَالَ ابْنُ عُمَرَ: قَدْ عَلِمْتَ أَنَّا كُنَّا نُكْرِي مَزَارِعَنَا عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم بِمَا عَلَى الأَرْبِعَاءِ وَبِشَيْءٍ مِنَ التِّبْنِ.
ترجمه: از ابن عمر رضي الله عنهما روايت است كه: وي زمين هاي كشاورزي اش را در زمان رسول الله صلی الله علیه و سلم ، ابوبكر، عمر، عثمان و در ابتداي امارت معاويه، اجاره مي داد. سپس، به ايشان، گفتند: رافع بن خديج مي گويد: رسول الله صلی الله علیه و سلم از اجاره دادن زمين هاي كشاورزي، منع نموده است. آنگاه، ابن عمر رضي الله عنهما نزد رافع بن خديج رفت و از وي، در اين باره، پرسيد. رافع گفت: نبي اكرم صلی الله علیه و سلم از اجاره دادن زمين هاي كشاورزي، منع فرموده است. ابن عمر رضي الله عنهما گفت: تو ميداني كه ما زمين هايمان را در زمان رسول خدا صلی الله علیه و سلم ، در برابر محصولاتي كه بر جدول هاست و مقداري از كاه آن، به اجاره مي داديم. (بخارى:2343)
1075 ـ وَعَنْهُ رضی الله عنه أَنَّهُ قَالَ: كُنْتُ أَعْلَمُ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و سلم أَنَّ الأَرْضَ تُكْرَى ثُمَّ خَشِيَ عَبْدُاللَّهِ أَنْ يَكُونَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و سلم قَدْ أَحْدَثَ فِي ذَلِكَ شَيْئًا لَمْ يَكُنْ يَعْلَمُهُ فَتَرَكَ كِرَاءَ الأَرْضِ.
ترجمه: همچنين، از عبد الله بن عمر رضي الله عنهما روايت است كه فرمود: مي دانستم كه در عهد مبارك رسول الله صلی الله علیه و سلم ، زمين ها را اجاره مي دادند. راوي مي گويد: سپس، عبد الله بن عمر ترسيد كه مبادا رسول اكرم صلی الله علیه و سلم فرمان جديدي صادر كرده كه او نمي داند. بدين جهت، اجاره دادن زمين را رها كرد. (بخارى:2345)
باب (10)
1076 ـ عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ رضی الله عنه : أَنَّ النَّبِيَّ صلی الله علیه و سلم كَانَ يَوْمًا يُحَدِّثُ وَعِنْدَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَادِيَةِ: «أَنَّ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ اسْتَأْذَنَ رَبَّهُ فِي الزَّرْعِ فَقَالَ لَهُ: أَلَسْتَ فِيمَا شِئْتَ؟ قَالَ: بَلَى، وَلَكِنِّي أُحِبُّ أَنْ أَزْرَعَ، قَالَ: فَبَذَرَ فَبَادَرَ الطَّرْفَ نَبَاتُهُ وَاسْتِوَاؤُهُ وَاسْتِحْصَادُهُ، فَكَانَ أَمْثَالَ الْجِبَالِ، فَيَقُولُ اللَّهُ: دُونَكَ يَا ابْنَ آدَمَ فَإِنَّهُ لا يُشْبِعُكَ شَيْءٌ»، فَقَالَ الأَعْرَابِيُّ: وَاللَّهِ لا تَجِدُهُ إِلاَّ قُرَشِيًّا أَوْ أَنْصَارِيًّا، فَإِنَّهُمْ أَصْحَابُ زَرْعٍ، وَأَمَّا نَحْنُ فَلَسْنَا بِأَصْحَابِ زَرْعٍ، فَضَحِكَ النَّبِيُّ صلی الله علیه و سلم .
ترجمه: ابوهريره رضی الله عنه مي گويد: روزي، رسول الله صلی الله علیه و سلم در حالي كه يك مرد باديه نشين نزدش نشسته بود، فرمود: «مردي از بهشتيان، از پرودگارش اجازه مي خواهد تا كشت و زرع نمايد. خداوند به او مي فرمايد: آيا خواسته ات برآورده نشده است؟ مي گويد: بلي، ولي دوست دارم كشاورزي نمايم». پيامبر صلی الله علیه و سلم مي فرمايد: «او، بذر مي افشاند. آنگاه، روييدن، رشد كردن و برداشت آن، كمتر از يك چشم بهم زدن، پايان مي يابد و خرمني مانند كوه، فراهم مي گردد. خداوند مي فرمايد: اينها را بردار و هيچ چيزي تو را سير نخواهد كرد». آن مرد باديه نشين، گفت: بخدا سوگند، آن مرد، غير از قريش يا انصار، كسي ديگر نخواهد بود. زيرا آنها كشاورزند، ولي ما كشاورز نيستيم. نبي اكرم صلی الله علیه و سلم از شنيدن اين سخن، تبسم نمودند. (بخارى:2348)
گرفته شده از کتاب: مختصر صحیح بخاری
تألیف : محمد بن اسماعیل بخاری
اختصار کننده: ابوالعباس زین الدین احمد بن احمد بن عبداللطیف الشرجی الزبیدی
مترجم: عبدالقادر ترشابی
تهیه و ترتیب: حجت الله جسیمی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|