Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در حديث صحيح وارد شده است كه پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند:
«إن‌ الله‌ تعالي‌ ينزل‌ كل‌ ليلة إلي‌ السماء الدنيا، حتي‌ يبقي‌ ثلث‌ الليل‌ الأخير، فيقول: هل‌ من‌ تائب‌ فأتوب‌ عليه‌؟ هل‌ من‌ مستغفر فأغفر له‌؟ هل‌ من‌ سائل‌ فيعطي ‌سؤاله‌؟ حتي‌ يطلع‌ الفجر»
" خداوند متعال‌، در هر شب‌ به‌ سوي‌ آسمان‌ دنيا فرود مي‌آيد تا آن‌كه‌ چون‌ يك‌ سوم‌ اخير شب‌ باقي‌ مي‌ماند، مي‌گويد: آيا توبه‌ كاري ‌هست‌ تا بر وي‌ توبه‌ بپذيرم‌؟ آيا آمرزش‌خواهي‌ هست‌ تا بر وي‌ بيامرزم‌؟ آيا درخواست‌كننده‌اي‌ هست‌ كه‌ خواسته‌ وي‌ داده‌ شود؟ تا آن‌گاه‌ كه‌ بامداد طلوع ‌مي‌كند»


 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>شبهات>ام المومنین عایشه صدیقه > حقيقت ماجراي افک

شماره مقاله : 7827              تعداد مشاهده : 244             تاریخ افزودن مقاله : 21/8/1389

حقيقت ماجراي افک (اتهام به ام المومنين عايشه رضي الله عنها)‏

پيامبر صلي الله عليه وسلم هرگز صحابي را براي گشتن عايشه رضي الله عنها نفرستاده است، بلکه چون عايشه رضي الله عنها از کاروان عقب مي ماند و در آنزمان معمول بوده است که هميشه يکنفر از کاروان عقب تر از همه بدنبال کاروان مي آمد تا اگر احيانا مشکلي از جانب عقب پيش آيد يا چيزي جا بماند او خبر دهد يا با خود برگرداند، متوجه عقب افتادن عايشه رضي الله عنها از کاروان مي شود و آن صحابي نمي توانسته با اين توجيه که خلوت ممنوع است پس او را تنها بگذارد! چطور ممکن بود اگر ام المومنين را تنها مي گذاشت خطرات زيادي جان ايشان را تهديد مي کرد، چطور ممکن است که زن جوان و بي دفاعي را در آن صحرا تنها بگذارد!؟ و مطمئنا شرع نيز به وي اجازه نمي دهد که يک زن مسلمان بي دفاع را تک و تنها جابگذارد و خود براه بيافتد و بقيه را باخبر نمايد، زيرا احتمال داشت در اين فاصله اتفاقي براي ام المومنين بيافتد، چراکه آنها تازه از غزوه ي بني مصطلق بازگشته بودند. و اينجا ضرورت حکم مي کرد که آن صحابي ام المومنين را باخويش باز مي گرداند؛

مؤرخان، سيره‌نويسان و محدثان اتفاق‌نظر دارند كه حادثة افك در مسير بازگشت از غزوة بني‌مصطلق رخ داد. اين جريان را امام بخاري و مسلم به تفصيل ذكر كرده‌اند و عايشه، ام‌المؤمنين، اين ماجرا را اين گونه بيان مي‌نمايد:

عايشه مي‌گويد: هرگاه پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم قصد سفري مي‌نمود در ميان زنان خود قرعه مي‌انداخت و قرعه به نام هر کس مي‌افتاد، او را با خود مي‌برد. اين بار در غزوة (بني‌مصطلق) قرعه به نام من بيرون آمد و در اين وقت حكم حجاب نازل شده بود بنابراين، من داخل كجاوه بر مركب خود مي‌نشستم.

"بعد از اينكه از غزوه فارغ شديم و برگشتيم، نزديك مدينه اردو زديم. هنوز شب بود كه اعلام حركت نمودند. من براي اجابت مزاج (قضاي حاجت) به گوشه‌اي رفتم. وقتي مي‌خواستم به طرف مركب خود بيايم، متوجه شدم كه گردن‌بند من پاره شده و مهره‌هايش ريخته است؛ من مشغول جمع‌آوري آنها شدم. در آن اثنا، كساني كه مسئول حمل كجاوة من بودند، حسب معمول به گمان اينكه من داخل آن هستم، كجاوه را بر روي شترم گذاشتند. و چون من هنوز جوان بودم و زنان در آن وقت به خاطر نداشتن غذاي كافي لاغر اندام و سبك بودند بنابراين، آنها متوجه خالي بودن كجاوه نگرديدند و شتر را همراه كاروان به حركت درآوردند. من نيز بعد از اينکه گردن‌بند خود را پيدا نمودم، به محل كاروان آمدم و متوجه شدم كه كاروان رفته است و اثري از آن نيست و چون مي‌دانستم كه اگر آنها متوجه قضيه بشوند، برمي‌گردند، در همانجا نشستم و سپس به خواب رفتم. صفوان بن معطل سلمي كه پشت سر لشكر مانده بود، هنگام صبح، كه هنوز هوا روشن نشده بود، به محل كاروان رسيده بود و از دور متوجه گرديده بود كه چيزي جا مانده است. وقتي نزديك مي‌آيد، مرا كه قبل از حكم حجاب ديده بود، مي‌شناخت و من با شنيدن «انّالله و انّااليه راجعون» از زبان ايشان، بيدار شدم و خود را پوشاندم. عايشه مي‌گويد: به خدا سوگند! او حتي يك كلمه با من حرف نزد فقط مكرر «انالله» مي‌گفت و شترش را خواباند و من برآن سوار شدم. او پياده جلو شد و من سوار بر شتر، پشت سر ايشان تا به لشكر كه در گرماي ظهر در جايي اردو زده بود، رسيديم. پس از آنجا ماجرا شروع شد و كسي كه اين جريان را رهبري مي‌كرد، عبدالله بن ابي‌سلول بود."

بعد از بازگشت به مدينه و سروصداي منافقين در اين قضيه، عايشه رضي الله عنها براي آنکه متوجه قضيه شود به خانه ي پدرش بازمي گردد، عايشه مي‌گويد: يك ماه بود كه وحي بر آن پيامبر صلي الله عليه وسلم نازل نشده بود. پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم نزد من آمد و به من گفت: اي عايشه! در مورد تو به من خبرهايي رسيده است. اگر تو واقعاً بي‌گناه هستي، پس به زودي خداوند بي‌گناهي تو را اثبات خواهد كرد، اما اگر مرتكب گناهي شده‌اي، پس استغفار و توبه كن؛ زيرا بنده وقتي گناهي مرتكب شود و بعد از آن به خدا روي آورد، خدا نيز گناهش را مي‌آمرزد. هنگامي كه سخنان رسول خدا صلي الله عليه وسلم به پايان رسيد، اشكهايم تمام شد، حتي قطره‌اي نمي‌چكيد.

به پدر و مادرم گفتم: جواب رسول خدا صلي الله عليه وسلم را بدهيد. گفتند: به خدا سوگند! ما نمي‌دانيم چطور جواب او را بدهيم. آن گاه خودم در حالي كه زن جواني بيش نبودم و هنوز زياد بر قرآن مسلط نبودم، گفتم: به خدا سوگند! اكنون كه شما اين جريان را شنيده‌ايد و آن را باور كرده‌ايد، اگر من خود را از آن بري بدانم، در حالي كه خدا مي‌داند از آن بري هستم، شما از من نخواهيد پذيرفت و اگر بدان اعتراف كنم در حالي كه خدا مي‌داند چنين نبوده است، شما خواهيد پذيرفت. جواب من همان سخن يعقوب است كه گفت: « وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ» (يوسف، 18)

«و پيراهنش را با خون دروغين آوردند (يعقوب) گفت: بلكه نفسهاي شما كار زشتي را در نظرتان آراسته است. پس(كارمن) صبر جميل است و خداست كه از او در مقابل آنچه مي‌گوييد، ياري خواسته مي‌شود.»

اين را گفتم و بر بسترم دراز كشيدم.

عايشه مي‌گويد: چون من يقين داشتم كه از اين گناه بري هستم، مي‌دانستم كه خداوند مرا از آن تبرئه خواهد كرد؛ ولي نمي‌دانستم كه برائت من در قرآن به صورت آياتي كه براي هميشه تلاوت خواهد شد، نازل مي‌شود. احتمال مي‌دادم كه خداوند تبرئة مرا در خواب پيامبرش صلي الله عليه وسلم به او اعلام مي‌دارد.

عايشه مي‌گويد: به خدا سوگند! هنوز رسول خدا صلي الله عليه وسلم از جايش تكان نخورده بود و هيچ يكي از كساني كه داخل خانه بودند، خارج نشده بودند كه وحي بر آن حضرت صلي الله عليه وسلم نازل گرديد و آثار نزول وحي برايشان پديدار شد و عرقها از چهره‌اش مانند دانة مرواريد سرازير گرديد؛ پس از اينكه آثار وحي برطرف گرديد، رسول خدا صلي الله عليه وسلم خنديد و اولين سخني كه بر زبان آورد، اين بود كه فرمود: اي عايشه! خدا نيز تو را تبرئه كرد.

عايشه مي‌گويد: مادرم گفت: بلند شو، دستهاي پيامبر اکرم صلي الله عليه وسلم را ببوس. گفتم: من فقط شكر خدا را به جاي مي‌آورم.

اين آيات نازل گرديد: « إِنَّ الَّذِينَ جَاؤُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِّنكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَّكُم بَلْ هُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِّنْهُم مَّا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِي تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِيمٌ * لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ * لَوْلَا جَاؤُوا عَلَيْهِ بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَإِذْ لَمْ يَأْتُوا بِالشُّهَدَاءِ فَأُوْلَئِكَ عِندَ اللَّهِ هُمُ الْكَاذِبُونَ * وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ لَمَسَّكُمْ فِي مَا أَفَضْتُمْ فِيهِ عَذَابٌ عَظِيمٌ * إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ * وَلَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُم مَّا يَكُونُ لَنَا أَن نَّتَكَلَّمَ بِهَذَا سُبْحَانَكَ هَذَا بُهْتَانٌ عَظِيمٌ * يَعِظُكُمُ اللَّهُ أَن تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَدًا إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ * وَيُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ * إِنَّ الَّذِينَ يُحِبُّونَ أَن تَشِيعَ الْفَاحِشَةُ فِي الَّذِينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنتُمْ لَا تَعْلَمُونَ

* وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ وَأَنَّ اللَّه رَؤُوفٌ رَحِيمٌ» (نور 11-20)

«كساني كه اين تهمت بزرگ را پرداخته و سرهم كرده‌اند، گروهي از خود شما هستند، اما گمان مبريد كه اين حادثه برايتان بد است؛ بلكه اين مسئله برايتان خوب است. هر كدام از آنها به گناه كاري كه كرده است، گرفتار مي‌آيد و هر كسي كه بخش عظيمي از آن را به عهده داشته است، عذاب بزرگ و مجازات سنگيني را دارد.

چرا هنگامي كه اين تهمت را مي‌شنويد، نمي‌بايست مردان و زنان مومن نسبت به خود گمان نيك‌بودن را نينديشند و نگويند: اين تهمت بزرگ، آشكار و روشني است. چرا آنان نمي‌بايست چهار شاهد را حاضر بياورند تا بر سخنان ايشان گواهي دهند؟ اگر چنين گواهاني را حاضر نمي‌آوردند، آنان برابر حكم خدا دروغگو بودند. اگر فضل و مرحمت خدا در دنيا و در آخرت شامل حال شما نمي‌شد، هر آينه به سبب خوض و فرورفتنتان در كار تهمت، عذاب سخت و بزرگي گريبانگيرتان مي‌گرديد. در آن زمان كه به استقبال اين شايعه رفتيد و آن را از زبان ديگران مي‌قاپيد و با دهان چيزي پخش مي‌كرديد كه علم و اطلاعي در مورد آن نداشتيد و گمان مي‌برديد اين مسئله كوچك و ساده‌اي است، در حالي كه در پيش خدا بزرگ بوده است. چرا نمي‌بايستي وقتي كه آن را مي‌شنويد مي‌گفتيد: ما را نسزد كه زبان بدين تهمت بگشاييم. سبحان الله! اين بهتان بزرگي است.

خداوند نصيحتتان مي‌كند كه اگر مسلمان هستيد، هرگز چنين كاري را تكرار نكنيد. خداوند اين آيات را براي شما بيان مي‌دارد و خدا بس آگاه و حكيم است. بيگمان كساني كه دوست مي‌دارند گناهان بزرگي در ميان مؤمنان پخش كنند، ايشان در دنيا و آخرت شكنجه و عذاب دردناكي دارند. خداوند مي‌داند و شما نمي‌دانيد.»

زمخشري مي‌گويد:

با بررسي قرآن و همچنين بررسي تهديدهايي كه از جانب خداوند متوجه بندگان معصيت كار او مي‌گردد به اين موضوع پي ببريم که هيچ يک از اين تهديدها به غلظت و شدت تهديدهايي كه در مورد بهتان عايشه بيان گرديده است، وجود ندارد و در مورد هيچ حادثه و گناهي و حتي در مورد عذابهاي شديد و رويدادهاي خطير قيامت، با اين لحن سخن نگفته است. در اينجا به روشهاي مختلف، تهديدها و وعيدهاي مختلفي را بيان داشته است. به گونه‌اي كه هريك ازآنها در جاي خود عذاب كافي و مستقلي است و اگر آيه‌اي ديگر در مورد آنان نازل نمي‌كرد، همين يك آيه كافي بود كه مي‌گويد: «إِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ» (نور 23) « کسانى که زنان پاکدامن و بى‏خبر (از هرگونه آلودگى) و مؤمن را متهم مى‏سازند، در دنيا و آخرت از رحمت الهى بدورند و عذاب بزرگى براى آنهاست.»

كه در آن پاداش كساني كه حادثة افك را آفريدند و ساز و برگ دادند، اين گونه بيان گرديده است:

- مورد لعنت خدا در دنيا و آخرت هستند.

- در آخرت دچار عذاب بزرگي مي‌شوند.

- در آنجا اعضاي جسمشان عليه آنها گواهي خواهد داد.

- خداوند در آنجا پاداش كامل جرمشان را به آنها خواهد داد.( حديث القرآن الکريم عن غزوات الرسول، ج 1، ص 386 به نقل از تفسير کشاف، ج 3، ص 223)



در ضمن، به اتفاق تمامى علماء اهل سنت، هر كسى كه تهمت فاحشه به عايشه رضي الله عنها بزند مرتد و كافر ميشود.



والله اعلم

وصلي الله وسلم علي محمد وعلى آله وأصحابه والتابعين لهم بإحسان إلى يوم الدين

سايت جامع فتاواي اهل سنت و جماعت

IslamPP.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امير المؤمنين على بن ابى طالب رضی الله عنه فرمود: كفى بالعلم شرفاً أنه يدعيه من لا يحسنه ويفرح إذا نسب إليه من ليس من أهله، وكفى بالجهل خمولاً، أنه يتبرأ منه من هو فيه ويغضب إذا نسب إليه. [در شرف علم همين بس كه كسى كه نيكو نمى داندنش دعوى آن كند و چون او را به آن علم نسبت دهند شادمان گردد، هر چند از زمره عالمان نباشد، و بى ارجى جهل را همين بس كه حتى جاهلان از آن بيزارى مى جويند و چون جاهلى را جاهل خطاب كنند خشمگين گردد.] (ترجمه معجم الادباء ياقوت حموى، مترجم عبد المحمد آيتى)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 11126
دیروز : 5614
بازدید کل: 8801285

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010