|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>نبرد حطین
شماره مقاله : 7661 تعداد مشاهده : 478 تاریخ افزودن مقاله : 15/8/1389
|
نبرد حِطّین و استرداد بیت المقدس (583 – 1187 م) تسخیر بیت المقدس توسط فرنگیان صلیبی که در 13 شعبان سال 492 هجری مطابق 15 یولیه سنه 1099 میلادی اتفاق افتاد، یکی از بزرگترین حوادثی بود که دنیای اسلام را تکان داد. تأسیس مملکت لاتینی در آن نقطهی مهم عالم اسلام بارزترین تجاوز غرب نسبت به شرق بود. علی رغم این که این تجاوز رنگ دینی و نجات قبر مسیح به خود گرفته بود، تأسیس یک کشور لاتینی صلیبی در بیت المقدس و امیرنشینهای دیگر در نقاط مختلف سوریه، بهترین دلیل بر مقاصد دنیوی و نتایجی که از تملّک اراضی و غنائم و ثروتها در بر داشت، هدف اصلی بود که آن جنگجویان متجاوز سعی در تحقق آن داشتند. مملکت صلیبی که قریب نود سال در بیت المقدس باقی ماند، خار دردناکی در قلب جهان اسلام بود، و هم پایگاهی برای حمایت تجاوز منظم غرب به کشورهای شرق به شمار میرفت. در سایه تأسیس این کشور و امید به حفظ آن بود که جنگ دوم صلیبی در سال 542 هجری تحت فرماندهی «لوئی هفتم» و «کنراد سوم» امپراطور آلمان سازمان یافت. صلیبیها در این جنگ قصد داشتند که «دمشق» پایتخت نخستین سوریه را تصرف کنند، ولی نقشهی آنها نقش بر آب گردید و انگیزهی آن در نطفه خفه شد و چهل سال دیگر گذشت و چنین فرصتی برای آنها دست نداد، تا این که اسلام توانست متجاوزان را عقب زند و دشمنان غاصب را ریشهکن سازد و بیت المقدس را از چنگ آنها درآورد. تقدیر چنین بود که این آرزوی بزرگ در عصر صلاح الدین ایوبی جامع عمل بپوشد، و این قهرمان بزرگ نابودکنندهی جبهه صلیبی باشد، مملکت صلیبی را در هم بکوبد و بیت المقدس را آزاد سازد و آن را به حوزهی اسلام بازگرداند. ظهور صلاح الدین ایوبی صلاح الدین ایوبی از موقعی که در سال 564 هـ به وزارت «العاضد بالله» آخرین خلفای فاطمی مصر رسید، چند سال سرگرم تصفیه امور خلافت فاطمی، و تنظیم کارها و تهیه مقدمات روی کارآمدن خود بود. سپس دست به کار شد تا منظور مهم خود را عملی سازد. صلاح الدین میدید موقعیت آنروز مصر و شام طبیعی نیست و امیرنشینهای اسلامی در آن مناطق که در سایه امرای سلاجقه و دیگران پخش شده اند، دولتهای کوچک و ناتوانی هستند و قادر به مقاومت در برابر دشمن متجاوزی که برخی از نواحی آنها را جدا ساخته و در اطراف آنجا آمد و رفت دارند، نخواهند بود. او به خوبی متوجه بود که برای پایاندادن به تجاوز صلیبیها و تجاوز غرب باید دو کار انجام گیرد: نخست این که کلیه امیرنشینهای پراکنده و متخاصم اسلامی از آسیای صغیر تا مصر باید در یک جبههی نیرومند واحد قرار گیرند، و وادار به مبارزه جهاد گردند. دیگر این که باید به کار مملکت صلیبی در بیت المقدس که رمز تجاوز و پایگاه دائمی متجاوزان صلیبی بود پایان داد، سپس سایر دژها و پناهگاههای صلیبیها را از میان برد. صلاح الدین به این دو موضوع مهم میاندیشید و همه ابتکارات و تلاشهایش را در این راه مبذول میداشت؛ دو موضوعی که باید عملی شود، در غیر این صورت پیروزی بزرگ و درخشان دشوار به نظر میرسید. زیرا او میدانست که دولت مصر از قرن سوم هجری یعنی از زمان دولت بنی طولون شامل اقلیم واحدی بود که مصر و سوریه و فلسطین را در برمیگرفت. صلاح الدین میدانست که قیام این اجتماع واحد و تمرکز نیروها و نقشههای آنان به تنهائی قادر خواهد بود که از مطامع همسایه نیرومند شمالی خود یعنی دولت بیزانس جلوگیری به عمل آورد. با بیکفایتی و خیانت دولت فاطمی مصر، اقلیمهای اطراف آن در اواخر قرن پنجم هجری مجزا شد، فرنگیان صلیبی توانستند با پیروزی آن را به چنگ آورند و بیت المقدس و مرزهای سوریه را بگشایند و غرب فرصت یافت تا مقاصد تجاوزکارانهی خود را عملی سازد. از این رو لازم به نظر میرسید که به این پراکندگی امیرنشینان جدید خاتمه داده شود، و این قسمت نیرومند قدیمی به حال سابق و صورت واحد خود درآید، تا بتواند در برابر فرنگیان صلیبی مقاومت کند، و پایگاهها و اراضی از دست رفته را آزاد سازد. این موضوعی بود که صلاح الدین میخواست با تمام قدرت به آن جامهی عمل بپوشد. وفات نورالدین زنگی حکمران سوریه که در سال 569 هجری اتفاق افتاد صلاح الدین را وا داشت تا در راستای تحقق این مهم تمرکزی بیشتر نشان دهد؛ زیرا این حکمران بزرگ که مربی و سرور قدیمی صلاح الدین بود، بزرگترین قدرت اسلام به شمار میآمد که روی او حساب میشد. با خارجشدن وی از میدان، افق کار ثمربخش صلاح الدین روشن گردید. صلاح الدین پس از وفات نورالدین زنگی سردار نامی اسلام، در اوائل سال 570 هـ به سوی شام شتافت و بدون مقاومت بر آن دست یافت. کارها را سر و صورت داد و اموال بسیاری میان مردم توزیع کرد. سپس روی به «حمص» نهاد و بر آن مستولی شد، آنگاه «حماه» را گرفت و از آن پس با حکمران «حلب» پیمان صلح بست، و هنوز دو سال نگذشته بود که مانند مصر، همه قلمرو شام را تحت فرمان آورد. این نخستین مرحله تشکیل جبههی واحد بود که صلاح الدین سعی داشت آن را عملی سازد. مرحلهی دوم هنگامی بود که صلاح الدین در سال 578 هجری با نیروها و نفرات خود بار دیگر از قاهره خارج شد و از راه شام به سوی شمال شرقی رفت، و هنوز سه سال دیگر نگذشته بود که توانست به منظور خود در ضمیمهساختن کلیه امیرنشینهای جزیره([1]) به صف خود نائل گردد. بدینگونه جبهه شمالی تقویت شد، و اجتماع واحد بزرگ اسلامی از دیار بکر و حدود آسیای صغیر تا قاهره بوجود آمد. در خلال این مدت صلاح الدین به طور متوالی با صلیبیها سرگرم جنگ بود و دائماً با آنها در نبردهای متعدد درگیر بود. در اوائل سال 573 هجری صلاح الدین به «عسقلان» حمله برد و قلمرو آن را درهم کوبید سپس عازم «رمله» شد و در نزدیکی آن با جنگجویان صلیبی به فرماندهی «بدوین» پادشاه بیت المقدس برخورد نمود. جنگ سختی میان طرفین درگرفت و به شکست صلاح الدین انجامید. بسیاری از مسلمانان کشته و اسیر شدند و خود صلاح الدین نیز به قاهره بازگشت. این شکست او را سخت ناراحت کرد. به همین جهت اقدام به بسیجنمودن سپاه و تهیه نفرات کرد تا حمله جدیدی را آغاز کند. سپس با نیروهای خود قاهره را به قصد دمشق ترک گفت. نزدیک سه سال در شام بسر برد و در این مدت در چندین جنگ با صلیبیها در طبریه و صور و بیرون پیکار نمود که به پیروزی وی خاتمه یافت. سپس صلیبیها را در «حمص» سخت درهم شکست و عدهای از بزرگان آنها را اسیر نمود. سرانجام «بلدوین» تقاضای صلح کرد و قرار داد صلح به مدت دو سال میان طرفین منعقد گردید. سپس صلاح الدین در نیمهی سال 576 به مصر بازگشت. یک سال و نیم در مصر بسر برد و سرگرم ترمیم نقشه جنگ آینده و تهیه مقدمات کار بود، ضمناً به حکام خود در سوریه هم نوشت که خود را آماده سازند. آنگاه در پنجم ماه محرم سال 578 هـ با نیروها و سربازان خود از قاهره به عزم جنگ بیرون آمد، این آخرین بار بود که وی سرزمین مصر را ترک گفت و دیگر برنگشت. صلاح الدین نزدیک چهار سال دیگر را در شام گذرانید، و در این مدت کلیه ایالات و پایگاههای باقیمانده جزیره را به تصرف آورد و بر موصل و دیار بکر استیلا یافت. عزالدین مسعود حکمران حلب نیز شهر را در اختیار او گذاشت. بدین ترتیب وی توانست نقشه خود را در مطیعسختن کلیه قلمرو جزیره عملی سازد و جبهه دفاعی شمال را تقویت کند و همه را به صورت امن درآورد. اعلام جهاد صلاح الدین و فتوحات درخشان او علائم جنگ رفته رفته آشکار میگشت، صلاح الدین نیز مأمورانی به مصر و سوریه و جزیره اعزام داشت، تا مردم را برای جهاد فرا خوانند و مجهز و آماده سازند در اواخر محرم سال 583 هجری صلاح الدین با نیروهای خود از دمشق خارج شد و روی به «بُصری» نهاد تا در آنجا راه بازگشت زائران بیت الله را امن کند. زیرا به وی خبر رسیده بود که «رینودی شاتیون» حکمران کرک (و به روایت اسلامی ازماط) در صدد غافلگیر ساختن حجاج است. وی قبلا در یک فرصت مناسب و در اثنای حمله زمینی و دریائی که سازمان داده بود حجاج بیت الله را غافلگیر ساخته بود، و از آنجا به «عیذاب» بندر مصری رفته بود. این مرد هر پیمان صلحی که میبست آن را نقض میکرد، تا جائی که صلاح الدین قسم یاد کرده بود که اگر به این حکمران حیلهگر دست یافت با دست خود او را به قتل رساند. همین که موقع بازگشت حاجیان فرا رسید، صلاح الدین خود را به «کرک» و «شوبک» رسانید و اطراف آن را اشغال کرد. سپاهیان مصر به فرماندهی برادرش ملک عادل از راه «ایله» سر رسیده به وی ملحق شدند. نیروهای شام و جزیره نیز در همان اثنا فرا رسیدند. این نیروها در دمشق تحت فرماندهی ملک افضل پسر صلاح الدین گرد آمدند. این سپاه به فرمان صلاح الدین به شدت مرز «عکا» را به منظور اشغال و تخریب آن مورد هجوم قرار دادند، و با قشون فرنگ و «جنگجویان معبد» و «اسبتاریه» در یک جنگ مهمی درگیر شدند. فرنگیان شکست خوردند و فرمانده جنگجویان، و بسیاری از آنان به قتل رسیدند. مسلمانان نواحی عکا را تصرف نموده و بر بسیاری از غنائم و اسیران دست یافتند. سپس نیروهای صلاح الدین به قوای پسرش ملک افضل پیوست و از اجتماع دو لشکر سپاه بزرگی بوجود آمد. تواریخ اسلامی آن را به دوازده هزار سواره نظام و جمعیت انبوهی از داوطلبان برآورد کرده اند. صلاح الدین بعد از آن که خود را مهیا ساخت با نیروهایش راه جنوب را پیش گرفت و به طرف «طبریه» رفت و بر آن دست یافت، مدافعان شهر پناه به قعله آن بردند. صلاح الدین میخواست فرنگیان را به جنگ بکشد ولی آنها پیش نیامدند. او نیز طبریه را رها ساخت و به لشکرگاه خود نزدیک شهر برگشت. فرنگیان بعد از آن که چشمههای آب را خراب کردند در دشتی نزدیک طبریه به انتظار رسیدن سپاه مسلمین گرد آمدند. در روز بیست و چهارم ربیع الاول سال 583 هجری مسلمانان به مقصد لشکرگاه فرنگیان به حرکت درآمدند. سپاه فرنگیان قریب پنجاه هزار جنگجو بود. فرماندهی آنها را «جی دی لوسنیان» پادشاه بیت المقدس و «پرنس رینودی شاتیون» حکمران کرک و «کنت ریمون» حکمران طرابلس و سران جنگجویان معبد و استباریه به عهده داشتند. مقصود فرنگیان این بود که سپاه اسلام را از رفتن به طبریه و تصرف قعله آن مانع شوند. به همین جهت روی به طبریه نهادند تا محلی را که دارای آب باشد به دست آورند. سپاه اسلام راه را بر آنها گرفت و دو لشکر به جان هم افتادند. پیکار سختی درگرفت، صلیبیها با سرسختی جنگیدند ولی کفهی جنگ به نفع مسلمانان چربید، و توانستند فرنگیان را محاصره کنند. فرنگیان ناگزیر پناه به تلی نزدیک قریه «حطین» بردند. مسلمانان در مقابل آنها صف بستند و مجدداً نبرد سختی درگرفت. جنگجویان فرنگی که پناه به تل برده بودند سخت از خود دفاع نمودند و چند بار مسلمانان را عقب زدند، ولی سرانجام به سختی شکست خوردند و پراکنده شدند سربازان اسلام به خیمه پادشاه آنها و صلیب بزرگ به نام (صلیب صلبوت) که عقیده داشتند پارهای از چوبی که حضرت عیسی را بر آن دار زدند در آنست، دست یافتند. سایر امرا و جنگجویان فرنگ که پیش از همه پادشاه بیت المقدس، و رینودی شاتیون، و سرکرده استباریه و عده زیادی از جنگجویان بودند، اسیر شدند. امرا و اسیران را به خیمه صلاح الدین آوردند. صلاح الدین با دست خود رینودی شاتیون (یا پرنس ارناط) را به قتل رسانید تا به نذر خود عمل کرده و پاداشی برای حیلههای مکرر او، و جسارتهای وی در راهزنی حجاج و قصد سوءِ او نسبت به قبر پیغمبر باشد. شکست فرنگیان فتح بزرگ مسلمین بود که از زمان آمدن صلیبیها به شرق سابقه نداشت. به دنبال شکست فرنگیان و متلاشیشدن قوای آنها، صلاح الدین به طبریه رفت و قلعه آنجا را با امانخواستن مدافعانش متصرف شد، سپس آهنگ عکا نمود. مردم عکا نیز از شهر بیرون آمدند و امان خواستند. مسلمانان در روز جمعه اول جمادی الاولی وارد عکا شدند و اولین نماز جمع را بعد از آن که به تصرف فرنگیان آمده بود برگزار کردند. سپس صلاح الدین شهر را به فرزندش ملک افضل سپرد. مسلمانان بر چندین شهر نزدیک مانند: ناصره، قیساریه، حیفا، صفوریه و غیره استیلا یافتند. سپس صلاح الدین به طرف شمال روی آورد و صیدا و پس از آن بیروت را تصرف نمود – این تحرکات پیروزمندانه در کمتر از یک ماه انجام گرفت-، سپاهیان او به صورت سیلی درآمده بود که همه چیز را در سر راه خود میبرد. سایر امرای فرنگ نیز در نقاط دیگر با اضطراب و نگرانی به سر بردند. فتح بیت المقدس منظور صلاح الدین از جنگ بزرگ خود قبل از هرچیز این بود که بیت المقدس را مسترد بدارد و مملکت صلیبی را ریشهکن سازد، و ارتباط میان اقلیمهای امپراطوری مصر را برقرار کند. بدانگونه که قبل از جنگ صلیبی بود، و بالاتر از این عوامل مادی، وی در اندیشهی جهاد مقدس و حمایت اسلام در برابر دشمنانش بود. او فکر میکرد شکست فرنگیان در حطین، صفوف آنها را درهم ریخته و نیروی آنان را متزلزل کرده است، و باید پیروزی خود را ادامه دهد تا به نتیجه نهائی نائل گردد. بدین منظور با نیروهای خود عازم «عسقلان» شد تا سقوط بیت المقدس را از ناحیه دریا تکمیل کند، سپس آن را در خشکی محاصره نمود، و با منجنیق محکم درهم کوبید، تا آنجا که در آخر جمادی الثانی (5 سپتامبر سال 1187) مردم شهر امان خواستند و تسلیم شدند. سپس بیشتر شهرها و دژهای مجاور را اشغال نمود و از آنجا روانه بیت المقدس شد. قبلا سفارش کرده بود که ناوگان مصری وارد آبهای فلسطین شوند. این ناوگان به فرماندهی حسام الدین لؤلؤ حاجب که در آن عصر یکی از شجاعترین و ماهرترین فرماندهان دریانورد بود به حرکت درآمدند. آبهای فلسطین را زیر نظر گرفتند، و راه را بر سفاین جنگی فرنگ که در صدد بود به ساحل نزدیک شود، بستند. صلاح الدین در نیمه ماه رجب سال 583 هـ (20 سپتامبر 1187 م) با سپاهیان خود در تپههای مشرف بر بیت المقدس قرار داشت. شهر از انبوه جمعیت فرنگی که از سایر شهرهای فتح شده به آنجا روی آورده بودند، و تصمیم داشتند با تمام قوا از آن دفاع کنند، موج میزد. کسی که دفاع از شهر را سازمان داده بود «بالیان دی ابلین» جنگجوی مشهور بود که زیر نظر بطریک بزرگ انجام وظیفه میکرد. هیچیک از امرای فرنگ در شهر نبودند، و جز ملکه «سیبیل» همسر پادشاه اسیر «جی دی لوسنیان» کسی نبود. تواریخ مسیحی میگوید: مدافعان شهر زیاد نبودند، و فقط از انبوه زنان و پیران و کودکان موج میزد!! صلاح الدین اطراف شهر مقدس را محاصره کرد. او به خوبی از استحکامات شهر و کثرت مدفعان آن آگاه بود. وی شهر را با منجنیقها سخت درهم کوبید. فرنگیان هم پاسخ دادند و از بلندی دیوارها مسلمانان را درهم میکوبیدند و جنگی سخت آغاز کردند. جنگجویان فرنگی گاهی از شهر خارج میشدند و نبردهای سختی میان آنها و مسلمانان در میگرفت، مسلمانان حملات خود را به شهر محاصره شده تشدید کردند و با شدت هرچه بیشتر آن را در هم کوبیدند، و در آخر توانستند که دیوار را نقب بزنند. همین که فرنگیان موقع را خطرناک دیدند، هیئتی را از جانب خود فرستادند تا از صلاح الدین امان بخواهد. صلاح الدین نخست امان آنها را نپذیرفت، و به آنها یادآور شد که چگونه پیشینیان آنها هنگام فتح شهر مسلمانان را غافلگیر کردند و هزاران نفر از گوشهگیران آنها را به قتل رسانیدند، و آنها را بیم داد که هم اکنون او نیز همان عمل را نسبت به آنان انجام خواهند داد. در این هنگام «بالیان» مدافع شهر شخصاً به ملاقات صلاح الدین رفت و به او هشدار داد که اگر اهالی شهر تأمین جانی پیدا نکنند، آنها – یعنی فرنگیان کلیه کودکان و زنان خود را میکشند و تمام کالاها و اموال را آتش زده و مسجد صخره و مسجد اقصی را ویران ساخته و همگی اسیران مسلمین را که چند هزار تن میباشند، خواهند کشت. سپس در حالی که از همه جا مأیوس و خود را برای مرگ آماده ساخته اند از شهر بیرون آمده و با مسلمانان میجنگند. در این هنگام صلاح الدین مصلحت دید که امان اهالی را قبول کند، و فرنگیان شهر را تسلیم کنند به این شرط که املاکشان مصون بماند و آنها حکم اسیر داشته باشند که به مدت چهل روز به پرداخت فدیه خود را آزاد نمایند به این معنی که هر مردی ده دینار و هر زنی پنج دینار و هر پسر بچه و دختربجهای یک دینار بپردازند. مسلمانان در روز جمعه بیست و هفتم ماه رجب سال 583 هـ با نظم و شادی وارد بیت المقدس شدند. آن روز، روز تاریخی بود. همان موقع پرچمهای اسلامی در بلندی دیوارهای شهر برافراشته شد، و صلیب را از بالای قبه مسجد صخره پائین آوردند، و مسجد اقصی و مسجد صخره را از وجود مجسمهها و صلیبها پاک کردند. صلاح الدین در تحصیل فدیه نهایت مسامحه را به عمل آورد. و جز اندکی چیز از آن را وارد خزانه خود نکرد. آنگاه به ملکه و دیگر زنان امرای فرنگ اجازه داد که بدون پرداخت فدیه با ندیمههای خود شهر را ترک گویند. ابن اثیر میگوید: هنگام تسلیم شهر غیر از زنان و کودکان شصت هزار مرد سواره و پیاده وجود داشت. ورود مسلمانان به بیت المقدس با این وضع صلحجویانه و پیراسته از ارتکاب معصیت و خونریزی، صفحهای نورانی بود که بر تاریخ اسلام افزوده شد. و با آنچه صلیبیهای فرنگ هنگام ورود به بیت المقدس در سال 1099 م از خونریزی و گناه و قتل عام مرتکب شدند، تناقض کامل داشت. عماد اصفهانی کاتب صلاح الدین که خود شاهد فتح بیت المقدس بوده است بارعام صلاح الدین را در روز بعد از فتح بدینگونه شرح میدهد: «سلطان برای تهنیتگفتن، و ملاقات بزرگان اسلام و امرا و علماء جلوس کرد. او با حالت تواضع و وقار در بین فقها و اهل علم نشسته بود. نور از رخسارش میدرخشید و آرزویش با آن پیروزی بزرگ برآورده شده بود. در به روی همه کس گشوده بود، و پرده را برای عموم بالا زده، و سخنانش را همه میشنیدند. قاریان قرآن نشسته به قرائت مشغول، و شاعران ایستاده به خواندن شعر سرگرم بودند. پرچمها در اهتزاز و قلمها آماده نوشتن مژده فتح، چشمها از فرط مسرت و شوق گریان، و قلبها به خاطر فتح و پیروزی خاشع و زبانها به درگاه خداوند دعاگو بود». نتایج فتح بیت المقدس و شخصیت صلاح الدین میتوانیم جنگ «حِطین» را مهمترین صحنههای تکاندهنده و نقاط حساس تمام جنگهای صلیبی حتی نبرد «المنصوره» بدانیم؛ زیرا این جنگ راه را برای استرداد بیت المقدس و سقوط مملکت لاتینی صلیبی هموار گردانید، بعد از آن که نزدیک نود سال در قلب شرق اسلام استقرار داشت، و موجودیت و نظامات و مدنیت آن را تهدید میکرد. وجود این دولت بیگانه، پایگاه نیرومندی برای حملات غرب و مقاصد تجاوزکارانه متوالی آن بود. سقوط آن نیز ضربتی برای جبهه صلیبی بود که بر اثر آن دیگر قد علم نکرد، و باعث جنبش تازهای از عصبیت و تجاوز در غرب گردید که همین معنی نیز جنگ سوم صلیبی را سازمان داد، ولی جنگ جدید نتوانست موج پیروزی را که نصیب مسلمانان شده بود به یکسوزند، و سپاهیان انگلیس و فرانسه و آلمان که جنگجویان آنها در اراضی مقدسه پیش رفته بودند کاری از پیش نبرد، و توفیق نیافت که بیت المقدس را مسترد دارد و برتری پیشین را به جبهه صلیبیها بازگرداند. اما در جهان اسلام بازپسگرفتن بیت المقدس انعکاسی فوق العاده داشت، و با تحسین و شکرگذاری و حقشناسی قهرمانی که پیروزی بزرگ به دست او انجام گرفت مقرون بود. صلاح الدین زندگی خود را وقف جهاد و حفظ اسلام و شرق از تجاوز مسیحیان غرب کرده بود. برنامه او برای تحققبخشیدن این آرزوی بزرگ این بود که مشرق اسلامی را یکپارچه کند. صلاح الدین در تحقق این هدف بزرگترین توفیق را یافت. او نه تنها سعی خود را مصروف بازگرداندان امپراطوری مصر به حدود سابق خود نمود، بلکه توانست جامعهی اسلامی را از کوههای کردستان و ارتفاعات آسیای صغیر تا صحرای لیبی متحد سازد و به اعتماد کوششهای یکپارچه خود صلیبیها و تجاوز مسیحی غرب را عقب زند. بدینگونه بود که سپاهیان صلاح الدین مرکب از مصریها و شامیها و عربها و کردها و ترکمانها و ترکها و غیره در یک دشت گرد آمدند. همگی یک اندیشه داشتند و برای یک منظور یعنی دفاع از اسلام و اراضی و تمدن آن، کار میکردند. بدون تردید صلاح الدین قهرمان اسلام، بلکه یکی از بزرگترین قهرمانان جهان اسلام است. روح و فکر او سرشار از اندیشه اسلامی بود و به جز آن چیزی نمیشناخت. هیچ اندیشه قومی یا نژادی یا اقلیمی او را از جهادی که در پیش گرفته بود محدود نمیساخت. اگر تجاوز جنگهای صلیبی در ظاهر رنگ دینی به خود گرفته بود و به منظور هجوم به اسلام و نابودی آن و اعلای شعار نصرانیت، انجام میگرفت، صلاح الدین ایوبی نیز با اندیشه دفاع از اسلام و حفظ اراضی و میراث اسلامی میجوشید، و به خوبی میدانست که به موازات از میانبردن جنگهای صلیبی به سرنوشت مطامع استعمار غربی در شرق نیز پایان خواهد داد. هرگاه ما صفت دیگری غیر از صفت «اسلامیت» را به شخصیت صلاح الدین یا برنامهها و اهداف وی و جهادش در راه خدا بیافزائیم، و هرگاه او را به یکی از انگیزههای قومی یا نژادی یا اقلیمی نسبت دهیم در باره این قهرمان بزرگ اسلامی جنایت نموده ایم؛ زیرا او را از شگفتترین و بهترین زیبائیهای قهرمانیش جدا ساخته ایم. این پیکار بزرگ اسلامی که صلاح الدین آن را شعار زندگی و جهاد خود قرار داده بود، بر متفکران عصر وی پنهان نماند. میبینیم که مؤلف «الروضتین» به مناسبت مرگ وی مینویسد: «درگذشت صلاح الدین مصیبتی بود که بعد از خلفای راشدین اسلام و مسلمین به مانند آن ندیده بودند. دژها و قلعههای نظامی و شهر و ممکلت و دنیای اسلام را چنان وحشتی فرو گرفت که جز خدا نمیداند». دیگری میگوید: «شمشیری که پیوسته بر سر دشمنان خدا کارگر بود در غلاف فرو رفت. زمین از کوهی که آن را از نابودی حفظ میکرد خالی شد. اسلام یاور خود را از دست داد و در مرگ آن قهرمان بینظیر سوگوار گردید. بنابراین، اسلام بزرگترین گمکردهای بود که بزرگترین گمشده خود را از دست داد». صلاح الدین در بیست و هفتم ماه صفر سال 589 هجری به سن پنجاه و شش سالگی وفات یافت. او دائماً در حرکت و سرگرم جنگ بود. تنها بعد از جنگ «حطین» نزدیک پنج سال این جنگها به طول انجامید، و همین جنگهای مداوم مزاج او را از کار انداخت و قوایش را به تحلیل برد. به طوری که در خلال این سنوات هرچند مدت بیمار بود. با این وصف او هیچگاه دست از تعقیب هدف خود در پیکار با دشمن بر نداشت. او در موقع جنگ مرتب در بین صفها میگردید و لشکرش را به طرف میدان کار زار پیش میبرد و تشویق به جنگ میکرد، و با جرأت و پیشاهنگی خود آتش همت و شجاعت آنها را شعلهور میساخت. صلاح الدین به پارهای از زیباترین صفات پادشاهی و انسانی موصوف بود. بسیار بردبار و متواضع بود، لباس و غذایش ساده و بذل و جودش بیاندازه بود، آنچه را به دست میآورد صرف جهاد و مصالح مسلمین میکرد، چیزی از ذخایر دنیا از قبیل مال و کاخ و غیره نیاندوخت، تا جائی که وقتی درگذشت مال و منالی از خود باقی نگذاشت، و جز یک دینار و چهل و هفت درهم چیزی از طلا و نقره در خزانه او به دست نیامد، و همین نیز دلیل خوبی بر زهد و پیراستگی و پاکی و توجه او به حفظ اموال مسلمانان بود. شهامت و جنگجوئی روشنترین صفات این سلطان بزرگ و پیروزمند بود. صلاح الدین به حق جنگاور اسلام بود، بلکه باید گفت در آن عصر بهترین مصداق جنگاوری و مردانگی بود. بسیاری اتفاق میافتاد که همین مردانگی وی را بر آن میداشت که دشمنان خود از فرنگیان صلیبی را مورد عفو قرار دهد و آنها را آزاد سازد، و به شرف و پیمانهای آنها اعتماد کند. ولی آنها گذشت و مردانگی او را با نقض عهد و از سرگرفتن، جبران میکردند! دیدیم که چگونه فرنگیان مدافع بیت المقدس را مورد عفو قرار داد و از ریختن خون آنها خودداری کرد و گفت که میتوانند با پرداخت مبلغی خود را آزاد سازند. این صفت که مولود شهامت و مردانگی صلاح الدین بود، از بزرگترین صفات برجسته وی و روشنترین آنها به معانی انسانیت است. و اما بیت المقدس امروز آیا ما نیازی داریم که بگوئیم تاریخ دردناک گذشته، در عصر ما با تأسیس دولت غاصب اسرائیل در اراضی مقدسه و در قلب دنیای عرب و اسلام، از سرگرفته شده است؟ تأسیس مملکت لاتینی صلیبی، چنانکه دیدیم نتیجه اختلاف دولتهای اسلامی و پراکندگی و دشمنی آنها با یکدیگر بود. ولی همین که نیروهای متحده اسلامی که صلاح الدین توانسته بود آنها را متحد سازد و در یکجا گرد آورد به دشمن مشترک خود حمله بردند، به طوری که صلیبیها از درگیری با نیروهای متحده اسلامی ناتوان گردیدند، ضعف آنها آشکار شد و کشورشان که براساس تجاوز و غصب قرار گرفته بود، و انگیزههای تعصب دینی آن را پیش میبرد، و افسانههای فریبنده آن را فرو گرفته بود، از میان رفت. کمتر میتوانیم نظیر این تشابه دهشتانگیز که این دو حادثه مصیبت بار را در اراضی مقدسه بوجود آورد، در تاریخ بیابیم. آیا تأسیس دولت اسرائیل در فلسطین شکل جدیدی از تأسیس مملکت فرنگی صلیبی نیست؟ دولتی که مانند دولت صلیبی بر اساس ظلم و تجاوز پا برجا مانده، و از جنگجوئی صهیونیست نیرو میگیرد و افسانههای خرافی دین یهود آن را میچرخاند، و مانند دولت صلیبی، از پشتیابنی اکثر ملل اروپا و امریکا و کمک و تأیید آنها برخوردار است. مانند مملکت لاتینی در بیت المقدس که جنگهای صلیبی آن را بوجود آورد و صلیبیها از پشتیبانی اروپای مسیحی برخوردار بود، و آنها را در قلب دنیای عرب و میان امیرنشینهای مخالف با هم و مختلف الرأی که تا موقع خطر جدی معنی اتحاد را درک نکرده بودند، و دشمنیها و تفرقه آنها به دشمن غاصب میدان داد که در اراضی آنها مستقر شود و هر روز نیز بر تحکیم و توسعه پایه حکومت خود بیفزایند. اگر گذشت تاریخ این دو سانحه اسفانگیز را در تاریخ جهان اسلام و عرب نشان داد، ما نیز امیدواریم که گذشت تاریخ را در پدیدآوردن عوامل و فرصتهائی که سانحه جدید را جبران کند، و پایههای آن را در هم بکشند ببینیم. چنانکه گذشت تاریخ به نابودی مملکت لاتینی صلیبیان کمک کرد، و زوال آن را به جهانیان اعلام داشت([2]).
[1]- قلمروی در بین دجله و فرات در بالای موصل و نزدیکی سوریه بوده است. (مترجم) [2]- برای ورقخوردن تاریخ معاصر عرب و یهود لازم است طبق دستور اسلام جامعة عرب صفوف خود را متشکل سازند و عوامل تفرقه و ایادی مرموز اجانب را ریشهکن کنند، و هرچه بیشتر در تقویت بنیة دفاعی و روح سلحشوری خود بیفزایند تا خود را از هر لحاظ مجهز و متحد و منظم نموده در سایة وحدت و قدرت و تقویت روحیه، مانند عهد ابرمرد مجاهد صلاح الدین ایوبی بتوانند اراضی غصبشدة خود را مسترد دارند و با عقبراندن غاصبان یهود، لکة ننگ شکست و خواری موجود را بشویند. البته اینها همه نیازمند رهبرانی کاردان و لایق امثال صلاح الدین است که روح فداکاری و جانبازی و اسلامی را در کالبد نحیف جامعة عرب بدمند، و ملت عرب و جامعه اسلامی را بار دیگر به مجد و عظمت دیرین خود که قسمت عمدهی دنیا را فتح کردند، واقف سازند. در آن روز است که فلسطین به صاحبان حقیقی خود مسترد خواهد شد و به یاری خداوند، شاهد استرداد بیت المقدس قبلة اول مسلمین خواهیم بود.
از کتاب: صحنههای تکاندهنده در تاریخ اسلام (ترجمه فارسی مواقف حاسمه فی تاریخ الإسلام)، تألیف: محمد عبدالله عنان، ترجمه: علی دوانی مصدر: سایت دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPed.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|