|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>اختراع
شماره مقاله : 7011 تعداد مشاهده : 259 تاریخ افزودن مقاله : 8/8/1389
|
اختراع . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شکافتن . خَرق . خرع . بریدن .(تاج المصادر بیهقی ). || وابریدن کسی را از قومی یا از چیزی . || آفریدن . (مؤید الفضلاء). نو بیرون آوردن . (منتهی الارب ). نو کاری کردن .(زوزنی ). || از خود انشاء کردن . چیزی نو انگیختن . (مؤید الفضلاء). ایجاد کردن . پیدا کردن . پیدا کردن چیزی بماده و مدت ، مقابل ابداع که پیدا کردن چیز است بی ماده و مدت . احتیاج مادر اختراع است . || از نو سخن گفتن . || اختراع دابه ؛ ستور را چندی بسواری دیگری دادن و سپس بازستدن . || خیانت کردن کسی را. || گرفتن مال کسی را. || هلاک کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || سخن دروغ فرابافتن . (آنندراج ).|| مؤلف کشاف اصطلاحات الفنون آرد: اختراع ، معنی آن ضمن معنی ابداع در حرف باء گذشت و در اثناء شرح و تفسیر لفظ تکوین نیز در باب اختراع بسط مقال داده شود. ان شأاﷲ تعالی . و مخترع در اصطلاح عروضیان بحریست و در ضمن بیان معنی لفظ متقارب نیز در این خصوص گفتگو بمیان خواهد آمد.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|