|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>احفاء
شماره مقاله : 6678 تعداد مشاهده : 251 تاریخ افزودن مقاله : 6/8/1389
|
احفاء. [ اِ ] (ع مص ) مهربانی کردن . || عیب کردن . || ساده گردانیدن پای را یعنی برهنه کردن . || خداوند ستور سوده پای شدن . || برهنه پای گردانیدن . (منتهی الارب ). || نیک بریدن . || احفاء سؤال ؛ بار بار سؤال کردن . مبالغه کردن در سؤال . الحاح کردن . (منتهی الارب ). || ریش را اصلاح کردن . پیراستن ریش . بروت را بسیار گرفتن : احفاء شارب ؛ ریش و شارب گرفتن . || أحْفَیْتُه ؛ باعث شدم او را بر خبر کردن .
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|