Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

در صحیحین از حدیث عبدالله بن مسعود رضی الله عنه چنین آمده است. «قلت: يا رسول الله، أي الذنب أعظم؟ قال: أن تجعل لله نداً وهو خلقك».
«گفتم ای پیامبر خدا، چه گناهی بزرگترین گناه است؟ فرمودند: اینکه برای خداوند شریک قرار دهی در حالی که او تو را آفریده است».

 متفق علیه، صحیح بخاری (7082) و صحیح مسلم (86).

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>اسلام > سرزمین شهیدان اسلام در فرانسه

شماره مقاله : 6560              تعداد مشاهده : 284             تاریخ افزودن مقاله : 5/8/1389

سرزمین شهیدان اسلام در فرانسه

اواخر اکتبر سال 1932 میلادی درست 1200 سال از حادثه‌ای می‌گذشت که بزرگترین و عمیق‌ترین اثر را در تاریخ اسلام و مسیحیت بر جای گذاشت، و به طرز بسیار ناگواری سرنوشت اسلام و مسیحیت را تغییر داد.
این حادثه بزرگ عبارت بود از جنگ «سرزمین شهیدان» که در تاریخ فرانسه معروف به «پیکار تور» یا نبرد «پواتو» است، و آن جنگی بود که میان سربازان اسلام و فرانسویان در دشت‌های فرانسه و کرانه‌های رودخانه لوار (Loire) در اکتبر سال 732 میلادی به وقوع پیوست.
با این که 1200 سال از واقعه «سرزمین شیهدان اسلام» گذشته و چهره تاریخ دگرگون شده و افزون از چهار قرن و نیم است که آثار اسلامی در مغرب اروپا و اسپانیا از میان رفته است، معذلک یاد «سرزمین شهیدان» هنوز در غرب زنده است و آثار تاریخی آن از دیدگاه مورخان غربی مورد تقدیر و مطالعه قرار می‌گیرد.
گذشت 1200 سال از واقعه «سرزمین شهیدان اسلام» خاطره‌ای پدید می‌آورد که بخاطر آن هنوز در فرانسه همه ساله جشن‌ها می‌گیرند و آن را مورد بحث و بررسی قرار می‌دهند.
این مطالعات و بررسی‌ها همگی بر محور این جمله قدیمی می‌گردد که اروپائیان گفته اند: «اگر اسلام در دشت‌های «تور» عقب نمی‌نشست، امروز از کیش عیسوی در اروپا خبری نبود و مسیحیت به کلی در جهان ریشه‌کن می‌شد. اسلام بر اروپا سیادت پیدا می‌کرد. و اروپای شمالی هم اکنون از فرزندان ملل سامی با چشم‌های درشت و سیاه و موهای مشکی، به جای فرزندان ملل آریائی با رنگ‌های سرخ و موهای زرد و چشم‌های آبی موج می‌زد».
این حادثه بزرگ و این یادآوری‌ها و بررسی‌ها که آن را همچنان باقی گذاشته است، موضوع مقاله ما در این فصل است، و اینک ما مقدمات و تفصیل آن را با استفاده از موثق‌ترین منابع اسلامی و غربی، مورد تجزیه و تحلیل قرار می‌دهیم. خواننده نیز بعد از شرح و تفصیل آن متوجه می‌شود که ممکن است تاریخ اسلام، حادثه‌ای بزرگتر و پراهمیت‌تر از واقعه‌ی «سرزمین شهیدان» برای ما پیش نیاورد!
***
مسلمانان، کشور اسپانیا واقع در جنوب اروپا را فتح گردند. سلطنت «وزیگت‌ها» را در سال 91 – 92 هجری (710 – 711 میلادی) به وسیله دو فاتح بزرگ «طارق بن زیاد» و «موسی بن نصیر» به غنیمت گرفتند، و از آن زمان کشور اسپانیا مانند مصر و آفریقا یکی از ولایت‌ها/ استان‌های امپراطوری اسلام به شمار آمد!
فرمانروایان اسلام یکی پس از دیگری از جانب خلفای دمشق منصوب گشتند و به نظم امور کشور مفتوح پرداختند و جنگجویان اسلام را به آن سوی سلسله جبال «پیرنه» اعزام داشتند.
هنوز بیست سال از فتح اسپانیا (اندلس) نگذشته بود که مسلمانان توانستند ایالات جنوب فرانسه را تصرف نمایند، و بر دشت‌های اطراف رود رن (Rhone) دست یابند و در قلب فرانسه تا نقطه دور دستی پیش روند.
ولی با کمال تأسف اسپانیا که تازه به قلمرو اسلام پیوسته بود، دیری نپائید که دستخوش فتنه و آشوب و زد و خوردهای قبیله‌ای گردید. مسیحیت که رفته رفته از صدمه‌ای که دیده بود بیدار می‌شد، خود را آماده مبارزه و مقاومت می‌نمود.
اعراب مسلمان نیز پس از پیروزی که به دنبال اشغال جنوب فرانسه، به دست آورده بودند، در جنگ تولوز برای نخستین بار در ذی الحجه سال 102 هجری از «فرانک‌ها» شکست خوردند و فرمانده آن‌ها سمح بن مالک بن مالک خولانی کشته شد، آنگاه با از دست‌دادن سردار بزرگ خود و شهادت عده‌ای از امرای سپاه ناگزیر شهرهای سپتمانیه (سیترون) عقب نشستند.
بعد از این واقعه تا مدت ده سال اندلس یعنی اسپانیای اسلامی با شورش‌ها و کشمکش‌ها دست به گریبان بود. در نتیجه فتوحات اسلامی متوقف گردید و فرماندهان سرگرم کارهای بیهوده و زد و خوردهای داخلی بودند. تا این که در ماه صفر سال 113 هجری، عبدالرحمن ابن عبدالله غافقی به فرمانروائی اسپانیا منصوب شد.
ما اطلاع زیادی از زندگانی قبلی عبدالرحمن غافقی نداریم، ولی می‌دانیم که وی از جمله (تابعین) یعنی شاگردان صحابه‌ی پیامبر اسلام  صلی الله علیه و سلم  است که وارد اسپانیا شدند و بعد هم می‌بینیم که از سران قبایل یمن ساکن اسپانیا و یکی از بزرگان سپاه اسلام مقیم آنجا به شمار آمد([1]). و می‌بینیم که بعد از واقعه «جنگ تور» به پیشنهاد سران سپاه، فرماندهی لشکر و فرمانروائی اسپانیا را به مدت چند ماه به عهده گرفت، تا این که در سال 113 از طرف خلیفه دمشق برای دومین بار به فرمانروائی اسپانیا منصوب گشت.
آنچه مسلم است «عبدالرحمن غافقی» افسری بزرگ و عالی‌مقام بود. شخصیت نظامی او در جنگ‌های «گالیسیا» به ظهور رسید. علاوه بر این وی حکمرانی شایسته و آشنای به امور دولت و اداره مملکت و مردی دوراندیش و اصلاح‌طلب بود. بدون تردید عبدالرحمن غافقی از کلیه فرمانروایان اسپانیا و بزرگتر و شایسته‌تر بود.
تواریخ اسلام، شایستگی و روشن‌بینی و عدالت‌خواهی و بردباری و پرهیزکاری او را گواهی نموده است. به همین جهت نیز کلیه مردم اسپانیا از انتصاب او خوشحال شدند، و سپاهیان نیز به خاطر دادگری و مهربانی و نرمشی که داشت او را دوست می‌داشتند([2]).
مهابت وی باعث گردید که قبایل عرب به اتفاق او را بپذیرند، و مضری‌ها و حمیری‌ها از انتصاب وی خشنود گردند در نیتجه یک نوع همکاری و وحدت و سازش میان مقامات کشوری و لشکری پدید آمد و از اینجا نیز اسپانیا دوره‌ی نوینی را آغاز کرد.
***
عبدالرحمن غافقی برنامه کار خود را با گردش در اقلیم‌های مختلف اسپانیا شروع کرد، شؤون زندگی مردم را تنظیم نمود و اداره امور دولت را به رجال کاردان و دادگستر واگذار کرد. تا آنجا که توانست فتنه‌ها و بی‌عدالتی‌ها را ریشه‌کن ساخت و کلیساها و املاک مسیحیان را به آن‌ها بازگردانید. امور مالیاتی را تعدیل کرد و پرداخت آن را برای عموم طبقات با رعایت عدل و مساوات لازم دانست.
بدینگونه حکمران دور اندیش آغاز فرمانروائی خود را صرف اصلاح ادارات دولتی و ترمیم نگرانی‌های عمومی و بی‌نظمی‌های فرمانروایان پیش از خود نمود.
اصلاح امور ارتش و تنظیم کار آن‌ها را مورد توجه مخصوص قرار داد. از ایالات گوناگون نیرو بسیج کرد و سپاه جدیدی از جنگجویان برگزیده «بربر» زیر نظر نخبگان افسران عرب بوجود آورد.
پایگاه‌ها و مرزهای شمالی کشور را تحکیم و تقویت نمود تا هرگونه شورش و انقلاب داخلی و حملات خارجی را سرکوب و دفع نماید.
شورش داخلی برای اولی بار در شمال اسپانیا درگرفت، ولی آن بار به وسیله حکمران مسلمان ایالات شمالی که عرب او را «منوزه» می‌نامد و فرانسوی‌ها به وی (munuza) یا (munez) می‌گویند سرکوب شد.
به نظر می‌رسد که این «منوزه» از سران بربری‌های افریقا بود که هنگام فتح اسپانیا همراه طارق بن زیاد وارد اسپانیا گردید، و بعدها به حکومت ایالات «سپتمانیه» رسید.
آتش اختلاف از همان اوائل فتح اسپانیا میان عرب‌ها و بربرهای افریقا شعله‌ور گردید. بربرها کینه عرب‌ها را بدل داشتند؛ زیرا می‌دیدند که قسمت عمده فتح اسپانیا به وسیله آن‌ها انجام گرفت، ولی در عوض عرب‌ها به غنائم فراوان و مناصب دولتی نائل گشتند!
«منوزه» مردی طمعکار بود و نسبت به همنوعان خود تعصب شدید می‌ورزید. او انتظار داشت به حکومت اسپانیا برسد یا به نحوی بر آن کشور دست یابد. به همین جهت پیوسته دنبال فرصت می‌گشت تا دست به انقلاب و شورش بزند.
او در اثنای حملات یا مسافرت‌هایش در ایالت «اکیتانیه» با «دوک» حکمران مسیحی آنجا برخورد نمود و با وی تفاهم کرد. این «دوک» وقتی دید خطر فتوحات اسلامی مملکت او را در معرض تهدید قرار داده است، سعی کرد با مسلمانان صلح کند.
شارل مارتل وزیر دربار فرانسه این موضوع را بهانه کرد و به «دوک» مزبور اعلان جنگ داد. زیرا از نفوذ و استقلال دوک بیم داشت. از اینرو دو بار در قلمرو او (اکیتانیه) جنگید و دوک را شکست داد.
در حقیقت ایودیس دوک نامبرده میان دو آتش قرار گرفته بود. از فرانسه در شمال و از مسلمانان در جنوب وحشت داشت. شارل مارتل او را تهدید کرد و در سال 731 به قلمرو او حمله برد. درست در وقتی که «منوزه» سعی می‌کرد با وی هم‌پیمان شود و به کمک او منظور خود را برای قیام بر ضد حکومت اسلامی اسپانیا، تحقق بخشد و ایالات شمالی را مستقل سازد.
«دوک» از این اتحاد استقبال کرد و دختر زیبای خود «لا مپژیه» را به همسری «منوزه» درآورد. برخی از مورخان می‌گویند: «منوزه» دختر پادشاه فرانسوی «اکیتانیه» را به اسارت گرفت و بعد سخت به او دل بست و با وی ازدواج کرد. آنچه مسلم است با این ازدواج میان «اکیتانیه» و سردار مسلمان پیوند خویشی پدید آمد.
«منوزه» منظور خویش را در زیر پرده صلح با فرانسویان پنهان ساخت. ولی عبدالرحمن غافقی در نیت و عمل این شورشی تردید داشت. به همین جهت پیمان صلح او را رد کرد سپس لشکری به فرماندهی «ابن زیان» برای حفظ ایالات شمالی از خطر تجزیه اعزام داشت.
با رسیدن این لشکر «منوزه» به شهر «باب» واقع در یکی از دره‌های جبال «پیرنه» گریخت. ولی «ابن زیان» قدم به قدم به تعقیب وی پرداخت، تا این که او را دستگیر نمود و در حالی که از جان خویش دفاع می‌کرد به قتل رسید. زن او (لا مپژیه) نیز اسیر گردید و به دربار دمشق فرستاده شد و بعد با یکی از امرای مسلمان ازدواج کرد([3]).
سربازان اسلام در خاک فرانسه پیش می‌روند
هنگامی که «ایودیس» دوک اکیتانیه از شکست و کشته‌شدن هم‌پیمان خود «منوزه» آگاهی یافت و متوجه شد که در معرض خطر جدی قرار گرفته است، آماده دفاع از قلمرو خویش گردید. نخست فرانسویان به اتفاق «گت‌ها» در ایالات شمالی دست به حمله بر ضد پایگاه‌های مسلمین زدند.
عبدالرحمن غافقی که اینک به فرمانروائی کل اسپانیا منصوب گشته است، در صدد بود که انتقام کشته‌شدن سمح بن مالک خولانی سردار نامی پیش از خود را بگیرد و شکست مسلمانان را در کنار دیوارهای «تولوز» جبران کند.
به همین منظور از آغاز فرمانروانی خویش پیوسته نیرو بسیج می‌کرد تا همگی کشور فرانسه را تصرف کند، ولی هنگامی که دید ایالات شمالی در معرض خطر قرار گرفته است ناگزیر شد که قبل از انجام مقصود، روی به شمال آورد. در صورتی که اگر این پیش آمد اتفاق نمی‌افتاد، قادر بود بزرگترین نیروی اسلامی را که تا آنروز سابقه نداشت به سوی گالیسیا اعزام بدارد.
در اوائل سال 114 هجری عبدالرحمن آراگون (مرز شمالی) و ناوار (شهرهای باشکنس) را پیمود و با پشت سر نهادن ایالات شمالی قدم به خاک اصلی فرانسه نهاد. سپس با سپاهیان خود به شهر آرل واقع در کنار رود رن که اهالی آن از پرداخت مالیات خودداری نموده بودند حمله برد، و پس از جنگ سختی که در کرانه رود مزبور میان او و سربازان دوک به وقوع پیوست بر آن شهر دست یافت.
آنگاه روی به غرب نهاد و از رود گارن عبور کرد و با نیروهای خود مانند سیل به طرف امیرنشین اکسوتین([4]) سرازیر شد. دوک در صدد برآمد جلو پیشروی مسلمانان را بگیرد.
میان سپاهیان دو طرف در کرانه رود در دون‌ پیکار سختی در گرفت دوک سخت درهم شکست و سپاهیانش متلاشی گشت.
ایزیدور مورخ و قاضی باجه (از شهرهای اسپانیا) می‌نویسد: «خدا می‌داند که در آن جنگ چقدر از مسیحیان کشته شد». عبدالرحمن دوک را تا بردال پایتختش دنبال کرد و بعد از محاصره کوتاهی پایتخت را به تصرف درآورد.
دوک با تنی چند از نزدیکانش به شمال گریخت، و به دنبال آن تمام قلمرو امیرنشین اکسوتین به دست مسلمانان افتاد. عبدالرحمن بار دیگر به طرف رودخانه «رن» بازگشت.
سربازان اسلام «برگونیه» را گشوده و «لیون» و بیزانسون([5]) را اشغال کردند جلوداران آن‌ها به «سانس» که فقط صد میل تا پاریس فاصله داشت رسیدند!
عبدالرحمن غافقی سپس از ناحیه غرب روی به کرانه‌های رود «لوار» نهاد تا فتح آن منطقه را تکمیل کند و از آنجا آهنگ پایتخت فرانسه نماید([6]).
این پیشروی با موفقیت انجام گرفت و در نتیجه نیمی از جنوب فرانسه را از شرق تا غرب در مدت چند ماه متصرف شد. ادوارد گیبون می‌گوید: «خط پیروزی مسلمین» تا هزار میل از صخره جبل الطارق تا کرانه‌های رود «لوار» امتداد یافت! اشغال این مسافت مسلمانان را به حدود پولونیا و ارتفاعات اتگیوسیا کشانید.
رودخانه «راین» از نیل و فرات نیرومندتر نبود که بتواند در برابر هجوم مسلمانان مقاومت نماید. شاید دیری نمی‌پائید که ناوگانی از مسلمین بدون جنگ دریائی به مصب رودخانه «تایمز» می‌رسید، بلکه امکان داشت هم اکنون احکام قرآن در دانشگاه «آکسفورد» تدریس شود و نیز امکان داشت که کرسی‌های «آکسفورد» اعتراف به نزول وحی و رسالت محمد نماید»!!
***
برخورد نهائی که سرنوشت اسلام و مسیحیت و شرق و غرب را تعیین می‌کرد نزدیک می‌شد. فتح دنیای آن روز توسط مسلمانان خیلی سریع و دهشت‌انگیز بود.
زیرا هنوز نیم قرن از وفات پیغمبر اسلام نگذشته بود که مسلمانان دولت با عظمت ایران را از میان بردند و بر قسمت اعظم قلمرو روم شرقی از شام تا دورترین نقطه مغرب استیلا یافتند.
بدینگونه حکومت اسلامی با کمال قدرت در بین «سند» از ناحیه شرق و اقیانوس اطلس در سمت غرب برجای ماند و در شمال نیز تا قلب آسیای صغیر گسترش یافت.
هدف فاتحان اسلام از روز نخست بالاتر از آن بود که قسمتی از اراضی دیگران را ضمیمه قلمرو خود کنند و ممکلت و دولت خود را توسعه دهند. اسلام در ممالک مفتوحه با سازمان و تشکیلاتی ریشه‌دار که بر پایه بت‌پرستی و مسیحیت قرار داشت مواجه گردید. مسیحیت نیز از قرن چهارم میلادی بر تمامی قلمرو روم حکومت داشت.
دولت جدید اسلام لازم می‌دانست که آن بنای قدیمی را درهم ریخته سازمانی نوین بر ویرانه‌های آن بنا کند که بر اساس تعالیم اسلام استوار باشد و مسیحیت را در برابر قدرت اسلام خاضع کند. خواه این منظور با انتشار اسلام در بین ملت‌های ممالک مفتوحه انجام گیرد یا از جنبه تمدن و نظام اجتماعی تحت نفوذ اسلام و سلطه آن باشد.
این برخورد میان اسلام و مسیحیت در شام و مصر و افریقا زیاد به طول نیانجامید؛ زیرا هنوز نیم قرن نگذشته بود که نفوذ اسلام این ملت‌ها را به کلی در خود فرو برد و در آن کشورها جوامعی صلح دوست و نیرومند بوجود آمد و در کلیه سازمان‌ها و ادیان قدیمی رخنه کرد.
حکومت اسلامی سپس فتوحات خود را در ناحیه شرق متوجه دورترین نقطه آسیای صغیر نمود و در سمت غرب از اسپانیا گذشت. در مشرق نیز اسلام می‌خواست از قسطنطنیه به اروپا ره یابد. بدین منظور بارها سپاهیان و ناوگان خود را به طرف پایتخت روم شرقی گسیل داشت و چنانکه گفتیم دو بار قسطنطنیه را محاصره کرد. ولی این محاصره به نتیجه نرسید و اسلام ناگزیر از پشت دروازه‌های قسطنطنیه عقب نشست و دولت روم شرقی همچون سدی در برابر اسلام قرار گرفت.
سپاهیان سلام راه اروپا را از ناحیه غرب گشودند و با فتح اسپانیا وارد اروپا شدند، و چنانچه دستگاه خلافت دمشق متزلزل نمی‌گردید و دستخوش تغییر نمی‌شد، اسلام قادر بود از همان راه شرق نیز وارد اروپا گردد و شمال و جنوب اروپا را زیر فرمان آورد.
فتوحات فرمانروایان اسلامی اسپانیا در جنوب فرانسه نیز شکل دیگری از کشمکش و برخورد اسلام و مسیحیت را نشان می‌داد. کشور فرانسه در آن روز بزرگترین مملکت اروپا بود، و در شمال و غرب اروپا نظیر نداشت. فرانسه در غرب اروپا به حمایت از مسیحیت برخاسته بود همانطور که روم شرقی در شرق خود را مدافع کلیسا می‌دانست.
مسؤولیت فرانسه در حمایت از مسیحیت مشکلتر و دشوارتر از وظیفه‌ی روم شرقی بود. زیرا در همان هنگام که اسلام در جنوب مسیحیت را به مخاطره انداخته بود قبائل بت‌پرست ژرمنی در ناحیه شمال و شرق نیز آن را در معرض تهدید قرار می‌داد.
جنگ‌های مسلمانان در آغاز در ولایت جنوبی فرانسه سپتمانیا (سیترون) متوقف ماند، ولی بعداً دامنه آن به امیرنشین «اکسوتین» و کرانه رود «گارن» کشیده شد، سپس از آنجا به شمال «رن» و ایالت برگونیه نیز رسید و تقریباً نیمی از تمام جنوب فرانسه را در بر گرفت.
بدینگونه خطر نفوذ اسلام از دریچه چشم مسیحیان به نحوی آشکار و نیرومند سرنوشت فرانسه را به مخاطره انداخت. طلیعه آن برخورد خطیر و کوبنده به خوبی احساس می‌شد و به نظر می‌رسید که فرانسه و جهان مسیحیت نیز باید خود را آماده‌ی مقابله با آن نمایند.
***
پیکاری که در دشت‌های فرانسه به وقوع پیوست، نبرد اسلام و مسیحیت بود. از نظری هم جنگی بود میان جنگجویان دولت روم که سعی داشت میراث خود را همچنان نگاه دارد، و بین مسلمانانی که اراضی دولت روم را در شرق و غرب تصرف نموده بودند، و میان فرانک‌هائی که در آلمان و گالیس می‌زیستند.
فرانگ‌ها‌ شاخه‌ای از بربرهائی بودند که در «رم» جنگیدند و تمدن آن را میان «وندال» و «گت‌ها» و «آلان» و «شوابی‌ها» تقسیم نمودند.
تلاقی مسلمانان و فرانک‌ها در دشت‌های فرانسه بزرگتر از یک جنگ محلی و جنگی میان شهری یا ایالتی بود که معمولا زیاد اتفاق می‌افتد.
مسلمانان با بزرگترین نیروئی که بسیج کرده بودند از «پیرینه» عبور نمودند.
در رأس این سپاه عظیم اسلامی فرماندهی قرار داشت که دارای همتی عالی و شجاعت و نبوغی زایدالوصف بود.
این فرمانده‌ی بزرگ عبدالرحمن غافقی بود. او بزرگترین سرباز اسلام بود که از «پیرینه» عبور کرد. نبوغ نظامی او از زمان فرماندهی وی در پیکار «تولوز» آشکار گشت. زیرا وی در آن جنگ بعد از شکست سپاه اسلام و شهادت فرمانده آن سمح بن مالک خولانی توانست با مهارت، سپاهیان شکست خورده را گرد آورد و به «سپتمانیه» عقب براند.
روایات فرانسه تعداد سربازان عبدالرحمن را در این جنگ بالغ بر چهار صد هزار نفر می‌داند. این تعداد غیر از سایر دسته‌هائی بود که برای نگاهداری اراضی متفوحه بسیج شده بودند و همراه او می‌آمدند.
تعداد مزبور مبالغه‌ای بیش نیست. برخی از روایات اسلامی نفرات عبدالرحمن را هفتاد یا هشتاد هزار نفر می‌داند. این تعداد به حقیقت و منطق نزدیکتر است.
لشکرشی مسلمانان به فرانسه به فرماندهی سردار بزرگ «عبدالرحمن غافقی» چنان اثر عمیقی در میان اروپائیان برجای گذاشت که فکر شعرای عصر اخیر اروپا را مشوش ساخته است. مثلا می‌بینیم (سوذی) شاعر انگلیسی در ضمن اشعاری که در باره وقایع ایام سلطنت «لودریک» آخرین پادشاه گت‌ها سروده می‌گوید:
سردار اسلام سربازانی بی‌شمار گرد آورد.
از شام و بربر و عرب و روم و ...
و از مصر و تاتار، نیروئی واحد پدید آورد.
این نیرو را ایمانی محکم و جوانمردیی پی‌گیر
و دفاعی آتشین و برادری شگفت‌آور به هم پیوسته بود.
و سرداران
تردیدی در پیروزی و بالاگرفتن فتوحات خود نداشتند
با آن نیروی سهمگین به حرکت درآمدند.
نیروئی که یقین داشتند همه چیز را در جلو خود از میان می‌برند.
و هرجا باشند یکه‌تاز می‌مانند و پیروزمندانه به پیش می‌روند.
تا این که غرب مغلوب هم مانند شرق
به احترام نام محمد سر فرود آورد
و حاجیان از دورترین نقاط مناطق قطبی به حرکت درآیند.
و با قدم‌های ایمان، شن‌های سوزانی را
که در بستر صحرای عرب و اراضی پر صلابت مکه گسترده است در نوردند!


[1]- اعراب مسلمانی که اسپانیا را فتح کردند و در آن کشور سکونت ورزیدند، دو تیره بودند: اعراب قیسی یا حمیری‌ها و اعراب مضری یمنی.
[2]- فتوح مصر – ابن عبدالحکم ص 127 – 216 جذوة المقتبس حمیدی ص 7.
[3]- زندگانی (لامپژیه) با داستان‌های خیالی آمیخته شده و دستاویز خوبی برای نویسندگان و شاعران گشته است، ولی مسلّم است که بیشتر این داستان‌ها جنبة افسانه‌ای دارد.
[4]- امیرنشین اکسوتین در آن موقع از ناحیه شرق میان رود «رن» تا خلیج غسقونیه (بیسکای)، و در سمت غرب از رود «لوار» در شمال تا رود «گارن» در جنوب امتداد داشته است که امروز شامل ایالات جدید فرانسه: ژویان، پیر ژور، سانتونژ، پواتو، وتده و قسمتی از «انژو» می‌گردد.
[5]- این شهر مسقط الرأس ویکتور هوگو شاعر فرانسوی است.
[6]- کاردون فتوحات عبدالرحمن را در جنوب فرانسه طور دیگری نوشته است. او می‌نویسد: عبدالرحمن غافقی نخست به «آرل» روی آورد و آن را محاصره کرد. کنت در صدد دفاع از شهر برآمده و در جنگی که میان آن‌ها در گرفت کنت را شکست داد و ناگزیر به فرار نمود. عبدالرحمن سپس از رود «گارن» عبور کرد و بر «بردو» دست یافت. کنت لشکر تازه‌ای بسیج کرد و برای عقب‌زدن عبدالرحمن پیش آمد ولی عبدالرحمن بار دیگر او را شکست داد. آنگاه عبدالرحمن پیر ژور و سانتونژ و پواتو را تصرف نمود و همچنان پیش رفت تا به «تور» رسید. (تاریخ افریقا و اسپانیا تألیف کاردن ص 129)
عبدالرحمن درة «رن» را نیز چنانکه گفتیم تصرف نمود. ما شرح پیشروی او را در خاک فرانسه مطابق کلیه منابع تاریخی و مواقع جغرافیائی متعلق به این جنگ تشریح کردیم ممکن است عبدالرحمن شخصاً به شمال و «بر گونیه» نرفته باشد، ولی بدون شک سپاهیان اسلام بر این نقاط دست یافتند.

از کتاب:
صحنه‌های تکان‌دهنده در تاریخ اسلام (ترجمه فارسی مواقف حاسمه فی تاریخ الإسلام، تألیف: محمد عبدالله عنان، ترجمه: علی دوانی



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امام احمد بن حنبل رحمه الله فرموده اند: " من رد حديث رسول الله صلى الله عليه وسلم فهو على شفا هلكة" (ابن الجوزي در "المناقب" ( ص 182) يعنى: "كسى كه حديث پيامبر صلى الله عليه و سلم را رد كند پس او نزديك است كه هلاك شود".

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 12569
دیروز : 5614
بازدید کل: 8802728

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010