|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>مسائل تاریخ اسلام>قسطنطنیه > محاصره قسطنطنیه
شماره مقاله : 6558 تعداد مشاهده : 282 تاریخ افزودن مقاله : 5/8/1389
|
محاصرهی قسطنطنیه
در سالهای 32 و 48 و 99 هجری مطابق 653 و 668 و 717 میلادی اعراب مسلمان هنگامی که از سرزمین حجاز به جنبش درآمدند، نخست متوجه دولت روم شدند و شام و مصر و افریقا را از قلمرو امپراطوری روم جدا ساختند. سپس روی به آسیای صغیر نهادند و شهرهای جنوبی روم شرقی را تصرف کردند، و هنوز یک ربع قرن نگذشته بود که به پشت دروازههای «قسطنطنیه» پایتخت روم و آبهای «بسفر» رسیدند. در ناحیه غرب نیز قوای اسلام افریقای شمالی را در نوردید و تا کرانههای اقیانوس اطلس پیش رفت. آنگاه از تنگهی معروف جبل الطارق گذشتند و قدم به خاک اسپانیا نهادند، و بدینگونه مجاهدان اسلام اروپای غربی را تا قلب فرانسه و سواحل رودخانه «لوار» به تصرف درآوردند. فتح قسطنطنیه از همان روزگار نخستین اسلام به منظور از میانبردن نصرانیت در کانون خود، جزو برنامه بود. در آن زمان تردیدی نبود که روم شرقی دژ اروپا و پناهگاه نصرانیت شرق است. برای نخستین بار در اواخر سال 32 هجری قوای اسلام از ناحیه خشکی به سوی قسطنطنیه پیش رفت و آسیای صغیر را پیمود تا به کرانه «بسفر» رسید. «ثیوفانس» مورخ دولت «بیزانس» برای ما بازگو میکند که «ناوگان اسلام از طرابلس ([1]) به مقصد قسطنطنیه حرکت نمود و در مقابل کوه فنیقیه (فینکس) ناوگان جنگی روم به فرماندهی امپراطور قسطایس دوم را درهم شکست. در این جنگ در حدود بیست هزار نفر از سربازان روم به قتل رسید. ناوگان اسلام هم به واسطه زیانهائی که به آنها رسید نتوانست به قسطنطنیه برسد و از همانجا بازگشت. «ثیوفانس» تاریخ این حمله را در سپتامبر سال 653 میلادی مطابق با صفر 33 هجری میداند که تقریباً با روایت اسلامی مطابق است ([2]). در سال 44 هجری قوای اسلام حمله خود را به منظور فتح قسطنطنیه از سر گرفت و پس از پیمودن ارتفاعات اناطولی به برجاموس (برجان) واقع در نزدیک قسطنطنیه رسید و از راه آبی نیز وارد دریای مرمره شد. ولی قبل از انجام مقصود فصل زمستان فرا رسید و از پیشروی بازماند. آن بار نیز مسلمانان نتوانستند به محاصره قسطنطنیه دست یابند. چند سال بعد مجدداً نیروهای اسلام مرکب از ناوگانی که از سواحل مصر و شام، به فرماندهی «فضاله بن عبید انصاری» به عنوان مهمترین نیروهائی که تا آن زمان، برای فتح قسطنطنیه بسیج شده بودند، در سال 48 هجری «اناطولی» را پیمودند و تا «خلقیدونه» پیش رفتند و قلعههای آنجا را فتح کردند. در سال 49 هجری نیز سپاه عظیمی به فرماندهی «سفیان بن عوف» که گروهی از بزرگان صحابه پیامبر امثال عبدالله بن عباس و ابوایوب انصاری در میان آنها بود، از راه خشکی روی به قسطنطنیه نهادند. از راه دریا نیز ناوگان اسلامی، تنگه «دردانل» را بدون مقاومت رومیان گشودند و سپاه اسلام را وارد آبهای اروپا و چند میلی پایتخت روم شرقی نمودند. این واقعه در زمان امپراطور قسطنطنین چهارم، اتفاق افتاد. قسطنطنین قبلا از بسیج نیروهای اسلام، اطلاع داشت، به همین جهت با وسائل دفاعی، در مقام عقبزدن حمله مسلمانان برآمد. مسلمانان بزرگترین جنگهای دریائی خود را برای محاصره قسطنطنیه آغاز کرده بودند و بدین منظور پایتخت روم شرقی را از خشکی و دریا با سپاه عظیمی مرکب از کشتیهای جنگی و سربازانی که از راه زمین رسیده بودند، به محاصره گرفتند. چندین روز از بامداد تا شامگاه ناحیهی شرقی شهر را مورد هجوم قرار دادند، بدون این که بتوانند به دیوار محکم و برج و باروی مستحکم آن، نزدیک شوند. در حقیقت مسلمانان در بارهی استحکامات قسطنطنیه و اهمیت وسائل دفاعی رومیها، دچار اشتباه شده بودند. آنها باور نمیکردند که رومیان برای دفاع از پایتخت و آخرین پناهگاه خود آن همه سرسختی و از خودگذشتگی، نشان دهند، و تا آن حد در راه حفظ دین و تمدن خود، فداکاری کنند. دفاع سرسختانه دشمن و ضرباتی که سلاح آتشین یونانی([3]) به کشتیها و صفوف سربازان و اسبان آنها وارد ساخت، مسلمانان را مضطرب نمود. یونانیها اندکی پیش از حملهی مسلمین، آن سلاح آتشین را اختراع کرده بودند و بدانوسیله بهترین نوع سلاح دفاعی را در اختیار داشتند. هنگامی که سربازان اسلام از آن حملات، نتیجهای نگرفتند، محاصره قسطنطنیه را رها کردند و سواحل آسیائی و اروپائی دریای «مرمره» را مورد هجوم قرار دادند. از ماه آوریل تا سپتامبر از راه دریا شهر را در محاصره داشتند، ولی بعد از رسیدن فصل زمستان، برگشتند و روی به جزیره «کیزکوس» واقع در هشتاد میلی قسطنطنیه نهادند. زیرا مراکز عمده خود را در آنجا قرار داده بودند. مجدداً تابستان سال بعد، قسطنطنیه را محاصره کردند و باز در زمستان به «کیزکوس» بازگشتند. بدینگونه تا هفت سال متولی تابستانها به محاصره قسطنطنیه، میپرداختند و زمستانها به جزیره «کیزکوس» مراجعت میکردند، بدون این که اطمینان به انجام کار خود داشته باشند، یا در باره آن هدف بزرگ بیاندیشند! در نتیجه سعی و کوشش متوالی، قوای آنها به تحلیل رفت و به مرور ایام قدرت جنگی آنان، به صفر رسید. بسیاری از جنگجویان و کشتیها و خواربار و چهارپایان خود را از دست دادند. طول مدت، روح جنگجوئی آنها را از میان برد و بیماری و بینظمی در صفوف آنها راه یافت. از این رو تصمیم گرفتند در آخر سال 58 هجری، به کلی از محاصره قسطنطنیه منصرف گردند. نازگیر راه «اناطولی» را به طرف جنوب در پیش گرفتند، ولی به واسطه طولانیشدن زمان محاصره، نظام آنها از هم گسیخته شد. هنگام بازگشت نیز، باد و طوفان، بسیاری از سفاین جنگی آنها را غرق کرد. سپاه اسلام در آن پیکارهای تاریخی قریب سی هزار نفر از جنگجویان خود را از دست داد. گروهی از سرداران نیز در آن جنگها کشته شدند. از جمله صحابی معروف ابوایوب انصاری بود که در حمله اول یا دوم به سال 51 یا 52 هجری به شهادت رسید و در زیر دیوار قسطنطنیه مدفون گردید. گویند: قبر ابوایوب هشت قرن بعد هنگامی که خلفای عثمانی در سال 857 هجری قسطنطنیه را فتح کردند، آشکار شد، و به عنوان یک حادثه بزرگ دینی تلقی گشت. ماجرای محاصره قسطنطنیه حوادث محاصره قسطنطنیه و صدماتی که اعراب مسلمان در آن پیکارها متحمل گردیدند و سستی و پراکندگی که در نیروهای آنها پدید آمد، باعث شد که جنگ با رومیان، در شرق و غرب با اهمیت فوق العاده تلقی شود و قوای اسلام گاهی در این نبردها متزلزل شوند. این علل وجهات موجب گردید که پیمان صلحی به مدت چهل سال میان اسلام و روم منعقد گردید. چنانکه گفتیم مسلمانان از روز نخست به این قصد قسطنطنیه را مورد هجوم قرار دادند که بتوانند از آن راه، روی به غرب آورند و دعوت اسلام را در میان ملل اروپا منتشر سازند. ولی هنگامی که سپاهیان آنها از مقابل دیوارهای قسطنطنیه عقب نشست، برای دستیافتن به اروپا راه دیگری را انتخاب کردند. بدینگونه که بعد از تصرف افریقا وارد اسپانیا شدند و مملکت «وزیگت» ها را فتح نموده و سلسله جبال «پیرنه» تا «گالیسیا» را تصرف کردند. موسی بن نصیر نظامدهندهی این فتوحات نیز در این اندیشه بود که اروپای مسیحی را از غرب تا شرق دور زده و از راه قسطنطنیه به دمشق پایتخت آن روز اسلام در اروپای مسیحی و قلمرو روم شرقی گسترش دهد. ولی در آن اوقات، اوضاع خلافت دمشق و اختلافاتی که میان حکمرانان آنجا به وقوع پیوست موجب شد که فتوحات اسلامی در جنوب فرانسه متوقف گردد. سیاست دولت اسلام بر این فکر استوار بود که قسطنطنیه را فتح کرده و از راه روم شرقی وارد اروپا گردد. در سال 96 که سلیمان بن عبدالملک در شام به خلافت رسید، مسلمانان از لحاظ قدرت جنگی و نیرومندی به آخرین مرحله رسیده بودند. به عکس دولت روم شرقی رو به انحلال و ضعف میرفت دچار نزاع و کشمکش شده بود. به طوری که فقط در مدت بیست سال، شش تن از قیصرها روی کار آمدند و معزول شدند. از یک طرف بلغارها و اسلاوها اقلیمهای شمالی آن را اشغال کردند و به پشت دیوارهای پایتخت رسیدند، و از طرف دیگر قوای اسلام آسیای صغیر را پیموده و دامنه پیکارهای خود را به سواحل «بسفر» کشاندند. هنگامی که سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید، قسطنطنیه در معرض انقلابهای داخلی و جنگهای خانگی بود، و در مدت شش سال سه نفر از امپراطوران یکی پس از دیگری روی کار آمدند. این سه تن به ترتیب «انستاسیوس دوم» (نسطاس) بود که در سال 711 میلادی زمام امور را به دست گرفت سپس «تیودیس سوم» و بعد از او «لیون سوم» در سال 717 روی کار آمدند. سلیمان بن عبدالملک با استفاده از این فرصتها قوای عظیمی مرکب از نیروهای زمینی و دریائی بسیج کرد و با ساز و برگ کافی برای جنگ تابستانی و زمستانی در قسطنطنیه، مهیا ساخت. سپس برادرش «مسلمه بن عبدالملک» را به فرماندهی سپاه مزبور گماشت و دستور داد که روی به قسطنطنیه بگذارد و به هر قیمتی که شده است پایتخت روم شرقی را بگشاید. «مسلمه» در اوائل سال 98 هجری مطابق 716 میلادی ارتفاعات اناطولی را پشت سر نهاد و پس از اشغال چندین شهر و دژهای نظامی دشمن، روی به عموریه (اموریوم) پایگاه اناطولی گذاشت و آن را به محاصره گرفت. حکمران «عموریه» در آن هنگام «لیون آسوری» افسری جنگدیده و فوق العاده زیرک و جسور بود. چون «لیون» در صدد قیام بر ضد قسطنطنیه بود و میخواست زمام امور روم را به دست گیرد، ناچار با «مسلمه» از در صلح وارد شد. و بر اساس شروطی که در روایات اسلامی و رومی به اختلاف ذکر شده است با وی پیمان صلح بست. روایات اسلامی میگوید: «لیون در پیمان صلح تعهد کرد که «مسلمه» را در فتح قسطنطنیه راهنمائی و کمک کند. لیون قبلا نیز چنین تعهدی با «سلیمان بن عبدالملک» کرده و او را مغرور نموده بود که وسائل حمله مسلمین را به قسطنطنیه فراهم آورد تا آنها به آسانی بتوانند پایتخت روم شرقی را تصرف کنند([4]). ولی به روایت تاریخ «بیزانسی»: «لیون» در ظاهر با مسلمانان از راه خیرخواهی درآمد و به هیچوجه قصد نداشت که قسطنطنیه را به آنها تسلیم کند، بلکه او میخواست راه را برای تأمین مقاصد خویش هموار سازد. لیون با این فکر خود توانست از فرصت استفاده نماید و سلطنت خود را در «عموریه» به عنوان قیصر روم اعلام کند. لیون پس از تأمین این منظور با نیروهای خود به سوی قسطنطنیه شتافت و سپاه «تیودیس» را که به جنگ وی آمده بود شکست داد. امپراطور «تیودیس» نیز از پایتخت خارج شد و به یکی از دیرها پناه برد. «لیون» با سپاه فاتح خود وارد قسطنطنیه شد و در سال 717 میلادی به عنوان «لیون سوم» تاج امپراطوری روم را به سر نهاد. «مسلمه» در بهار همان سال یعنی اواخر 98 هجری با سپاه عظیمی به حرکت درآمد و ناوگان خود را وارد آبهای مرمره کرد. سلیمان سخت در اندیشه این کار بود، و به همین منظور برادرش «مسلمه» را با نیروهای دیگری تقویت نمود و از کلیه نقاط و سرحدات جمعآوری کرد. «مسلمه» برجاموس را تصرف نمود و با نیروهائی که تا آن روز اسلام برای نبرد با نصارا بسیج کرده بود، به پشت دروازههای قسطنطنیه رسید. تواریخ «بیزانسی» سپاهیان مسلمه را در این لشکرکشی هشتاد هزار جنگجو دانسته و کلیه سپاهیان اسلام را که از راه دریا و خشکی به کنار دیوارهای قسطنطنیه رسیدند به یک صد و هشتاد هزار جنگجو تخمین زده است! «مسلمه» از (ابیدوس) ناوگان اسلام را حرکت داده و دریا را پشت سر گذاشت و سپاهیان خود را به ساحل اروپائی در دانل (هیلیس) منتقل ساخت. آنگاه از کرانههای دریای مرمره گذشت و به قسطنطنیه رسید. «مسلمه» قسطنطنیه را با نیروهای عظیمی از راه دریا و خشکی محاصره نمود و منجنیقهای سنگین برای درهمکوبیدن دیوارهای شهر نصب کرد. مسلمانان نخست تصمیم گرفتند که با یک هجوم و حمله ناگهانی شهر را تصرف کنند، ولی بعد از کوشش فراوان و زحمات زیاد متوجه شدند که استحکام دیوارهای شهر و مهارتی که مهندسان رومی در بنای آن به کار برده بودند، و انبوه آلات دفاعی مانند پرتاب «آتش یونانی» و سنگهائی که بر سر آنها فرو میریخت، مانع از آنست که به آسانی بتوانند شهر را تصرف کنند. در آن هنگام «مسلمه» تصمیم گرفت که به جای حمله، شهر را سخت به محاصره طولانی بگیرد. از اینرو با شدت هرچه تمامتر اطراف قسطنطنیه را زیر نظر گرفت و کلیه ارتباطات آن را از ناحیه خشکی قطع کرد. «مسلمه» در ضمن دستور داد خندق عمیقی در اطراف لشکرگاه حفر کنند و اطراف خندق را باسد محکمی محصور نمایند سفاین جنگی هم ارتباط شهر را از ناحیه دریا قطع کردند. این سفاین بزرگترین ناوگان جنگی بود که تا آن روز مسلمانان بسیج کرده بودند. تعداد کشتیهای مسلمانان در این لشکرکشی طبق روایت مورخان «بیزانسی» بالغ بر یک هزار و هشتصد کشتی بزرگ جنگی و سفاین حمل و نقل بود. فرمانده نیروی دریائی اسلام «سلیمان بن معاذ انطاکی»([5]) تصمیم گرفت که ناوگان خود را به دو ستون بزرگ تقسیم کند: ستون اول سواحل آسیائی مرزهای «اتربیوس» و «انتیموس» را تحت مراقبت قرار دهد تا خوار بار پایتخت را از راه جزائر دریای «اژه» قطع کند. ستون دیگر ساحل اروپائی «بسفر» را به منظور قطع هرگونه ارتباط شهر تا حدود دریای سیاه بخصوص «شرمسون» و «طرابوزان» زیر نظر گرفتند. اولین جنگ دریائی هنگام حرکت کشتیها به طرف اسکلههای خود بوقوع پیوست؛ زیرا در همان هنگام باد دو موج طوفان سهمگین پدید آورد که باعث به همخوردن کشتیها شد. رومیها نیز از این فرصت استفاده کردند و «آتش یونانی» را به روی آنها فرو ریختند. بعضی از کشتیها سوختند و برخی دیگر را به طرف پایین دیوار شهر عقب راندند. فرمانده ناوگان اسلام تصمیم گرفت که آن شکست جزئی را با پیروزی بر دشمن جبران کند. بدین منظور نیرومندترین سفاین جنگی با چندین ستون از بهترین و شجاعترین سربازان خود را مهیا ساخت و به طرف دیوارهای شهر حرکت نمود. فرمانده کوشش سختی به عمل آورد تا شهر را اشغال کند ولی «لیون» امپراطور قسطنطنیه که خود را کاملا آماده دفاع کرده بود بیکار ننشست و مهاجمین را با سیلی از آتش یونانی عقب زد. «سلیمان» نیز ناوگان خود را که در سواحل اروپائی «بسفر» بودند به طرف خلیج «سوتنیان» حرکت داد([6]). سرانجام محاصرهی قسطنطنیه سپاهیان اسلام پیش از فرا رسیدن فصل زمستان در روز دوم محرم سال 99 هجری برای دومین بار قسطنطنیه را به محاصره گرفتند. مسلمه فرمانده سپاه اسلام خود را آماده ساخت تا پایتخت روم شرقی را برای مدتی طولانی محاصره کند. به همین جهت خوار بار فراوانی جمعآوری نمود و برای سپاهیان خود کپرها و خانههای چوبی ساخت([7]). مسلمه با اين كه افسری جسور و شجاع بود، اما در فنون جنگی بصیرت و تجربه کافی نداشت. او به پیشرفت خود ایمان داشت و زود مغرور میشد، مضافاً به این که در میان معاونانش فرماندهای از سرداران طراز اول نبود([8]). او اطمینان داشت که رومیها به زودی تسلیم میشوند، و در این خصوص فریب وعدههای لیون سوم را خورد. لیون امپراطور روم هر وقت محاصره قسطنطنیه تنگ میشد به مسلمه پیشنهاد گفتگو و سازش مینمود و بدین وسیله از فشار محاصره میکاست و خواربار به شهر میرسانید. تواریخ اسلامی میگوید: لیون در آخر تعهد کرد که شهر و موجودی خزائن روم و کلیه اندوختهها را به مسلمه فرمانده سپاه اسلام تسلیم کند و اختیار کشور خود را به خلیفه مسلمین واگذار نماید و جزیه بدهد! ولی بدون شک لیون این مواعید را از روی نفاق و دوروئی و به خاطر استفاده از فرصت و فریبدادن فرماندهی سپاه اسلام میداد([9]). هنوز هفتهای چند از دومین محاصره قسطنطنیه توسط «مسلمه» نگذشته بود که سلیمان بن عبدالملک خلیفه دمشق در 10 صفر سال 99 هجری پیش از آن که فرصت یابد نیرو به کمک مسلمه بفرستد، درگذشت. متعاقب آن فصل زمستان نیز با سرمای کشندهای فرا رسید به طوری که نواحی مجاور شهر چندین هفته از برف و یخ پوشیده شد. عده کثیری از زبدهترین سربازانی که شهر را محاصره کرده بودند قربانی سرمای کشنده و خطرناک شدند. بیشتر اسبها و چهارپایان لشکر نیز تلف گردیدند. کمبود خواربار و مشکلات تحصیل آن هم، نظام سپاه را درهم ریخت. به علاوه مرگ سلیمان بن معاذ فرمانده ناوگان در همین ایام نیز مزید بر علت گردید و امور سفاین جنگی مسلمین را متزلزل ساخت. بعکس، رومیها زمستان سرد را در داخل شهر با آرامش و آسایش سپری کردند. در فصل بهار ناوگان بزرگی حامل خواربار از اسکندریه برای سپاهیان اسلام رسید. ناوگان مزبور وارد آبهای «بصره» شد و در (کالوس ارجوس) لنگر انداخت، به دنبال آن ناوگان دیگری از افریقا سر رسید و در ساحل بتنیا (شرق دریای مرمره) پهلو گرفت. اکثر دریا نوردان این ناوگان که از اسکندریه و افریقا آمده بودند مزدوران عیسوی بودند. هنگامی که آنها به اردوگاه اسلام نزدیک شدند، وضع متزلزل سپاهیان، آنها را دچار تشویس ساخت و بیم آن داشتند که مبادا سرانجام نظام آنها از هم بگسلد و ناتوان و منحل گردند. بسیاری از آنها با توطئه قبلی شب هنگام گریختند و در شهر به همکیشان خود پیوستند، و امپراطور را از وضع نامساعد سربازان اسلام آگاه ساختند. لیون امپراطور روم نیز ار فرصت استفاده نمود و بدون فوت وقت دستهای از ناوگان خود را که مسلح به یک نوع سلاح گرم به نام آتش یونانی بودند به خارج بندر گسیل داشت. ناوگان روم بیدرنگ به کشتیهای مسلمین حمله بردند و آنها را دچار اضطراب و بینظمی نمودند. در نتیجه این حمله برخی از کشتیهای مسلمانان طعمه حریق گردید و برخی دیگر به به چنگ دشمن افتاد و بقیه رو به ساحل آورد. اوضاع جنگ دگرگون شد. فشار و قحطی سربازان اسلام را فرا گرفت، در حالی که رومیان که در شهر محاصره شده بودند نفس راحتی میکشیدند. با این وصف مسلمه در خشکی محاصره قسطنطنیه را ادامه داد و چندان در این کار اصرار ورزید که ستونهای اعزامی وی برای تحصیل خواربار متلاشی شد. قحط و غلا سربازان را در بر گرفت، موجودی به آخر رسید و چهارپایان از میان رفت. کار به جائی رسید که سربازان دچار سختترین وضع گشتند و شروع به خوردن گوشت چهارپایان و پوست و ریشهها و برگهای درختان نمودند و جز خاک همه چیز را میخوردند([10]). خلیفهی جدید عمر بن عبدالعزیز فرمان داد که سربازان اسلام دست از محاصره قسطنطنیه بردارند و مراجعت کنند، مسلمه نیز دستور کوچ داد و بازمانده سپاهیان خود را از پشت دیوارهای شهر به ساحل آسیائی آنجا که بقیه ناوگانش پهلو گرفته بودند منتقل ساخت. مسلمانان از دومین محاصره این شهر در دوم محرم سال 100 هجری رفع ید کردند، ولی پس از آن که در پای دیوارهای قسطنطنیه بزرگترین نیروی اسلام که بر ضد نصرانیت بسیج شده بود از میان رفت! بازمانده سربازان اسلام از سمت جنوب به طرف دمشق عقب نشست. بقیه ناوگان اسلامی را طوفانهای مجمع الجزایر دریای اژه درهم کوبید و پراکنده ساخت، یونانیها نیز در جزایر خود به قسمتی از آنها حمله بردند و بسیاری از آنها را غرق کردند و از آن ناوگان عظیم جز چند کشتی به ساحل شام بازنگشت([11]). *** بدینگونه اسلام در دو حمله بزرگ از مقابل دیوارهای مرتفع و نیرومند قسطنطنیه عقب نشست، و نقشه خلافت دمشق به هم خورد و آرزوئی که برای فتح اروپا از ناحیه شرق داشت تحقق نیافت. این ناکامی به چند علت بازگشت میکرد: یکی این که اعراب مسلمان در جنگهای دریائی تازه کار بودند. مشکلات منطقه جنگ نیز طوری بود که سپاه جنوب که در اقلیمهای شام و مصر و افریقا پرورش یافته بودند نمیتوانستند آن را پیشبینی کنند. این مشکلات بیشتر ناشی از مهارت رومیها در تاکتیک دفاع از دژها و شهرهای محاصره شده خود و استادی آنها در به کاربردن آتش یونانی بود. به علاوه علی رغم از هم پاشیدگی حیات اجتماعی و اقتصادی دولت روم شرقی، رومیها همچنان تفوق رزمی خود را حفظ کرده بودند. استحکام دیوارهای قسطنطنیه و انبوه وسائل دفاعی و آلات جنگی را که برای عقبزدن جنگجویان فراهم کرده بودند نیز باید بر این مشکلات افزود. این ناکامی در تاریخ اسلام سخت تکاندهنده بود ودر سرنوشت مسلمانان تأثیر عمیقی داشت. محاصره این شهر بزرگترین کوششی بود که مسلمانان مبذول داشتند تا پرچم خود را در قلمرو ملل غرب به ا هتزاز درآورند، آن هم در زمانی که شوکت و اقتدار اروپا دستخوش تفرقه و ضعف شده بود و بتپرستی و نصرانیت سیادت معنوی آن را در معرض کشمکش قرار داده بودند. پیشروی مسلمانان در دشتهای فرانسه تا کرانههای رودخانه لوار بعد از انصراف از فتح قسطنطنیه به اندک زمانی (سال 114 هـ) مقرون به آمادگی قبلی و اهمیتدادن به آن، و عزم و اصراری که در حمله به قسطنطنیه به عمل آمد، نبود، هرچند این پیشروی همان سیاست را تحقق بخشید و منظوری را که خلافت دمشق داشت عملی ساخت. بعد از این واقعه مسلمانان دیگر در صدد برنیامدند که برای دستیافتن به اروپا با فتح قسطنطنیه راهی بگشایند، هرچند سپاه اسلام بعدها چندین بار خود را به نزدیک این شهر رسانید. مشهورترین این پیکارها در زمان مهدی خلیفه عباسی روی داد. در آن زمان پسر وی هارون الرشید در تابستان سال 165 هجری به عزم نبرد با روم روی به سرزمین دولت بیزانس نهاد. هارون ارتفاعات آناطولی را پیمود و به سواحل آسیائی بسفور رسید و در بلندیهای خریسوپولیس (اسکوتاری) مقابل قسطنطنیه فرود آمد. در آن اوقات تخت قیصر روم در اختیار طفلی بود که او را قسطنطین ششم میگفتند و امور دولت در دست مادر وی ملکه «دینی» بود. در این جنگ مسلمانان رومیها را سخت درهم شکستند، و ملکه ناگزیر شد با مسلمین پیمان صلح منعقد سازد و تعهد نمود که سالیانه جزیه بپردازد. با این که مسلمانان در پای دیوارهای قسطنطنیه قرار داشتند مع الوصف در این نوبت اقدام به محاصره آن نکردند و همین معنی نیز میرساند که زمامداران اسلام در آن زمانها در اندیشهی فتح قسطنطنیه و راهیافتن به اروپا نبودند. *** اگر مسلمانان بر قسطنطنیه استیلاء مییافتند، سرنوشت اروپا و تاریخ جهان دگرگون میشد و ملل دیگری در اروپا بوجود میآمدند و دین دیگری غیر از نصرانیت در آنجا رسوخ مییافت و آئین اسلام بر ملل غرب حکومت میکرد. خواهیم دید چگونه نبرد اسلام و نصرانیت به جنگ مرگ و زندگی مبدل گردید و چگونه اروپائیان شمال در کرانههای رودخانه «لوار» گرد آمدند تا سیل اسلام را از رخنهکردن در اروپا عقب بزنند و نیز خواهیم دید که چگونه مورخان اروپائی راجع به نجات اروپا و نصرانیت از چنگ اسلام در جنگ تور (سرزمین شهیدان اسلام در فرانسه) حماسهسرائی کرده اند. مثلا گیبون میگوید: «حوادث این جنگ گذشتگان بریتانی و همسایگان ما (گالها) را از اسارت دینی و اجتماعی قرآن نجات داد! و شکوه و جلال رم را نگاه داشت و سقوط قسطنطنیه را به تأخیر انداخت، نصرانیت را حفظ کرد و تخم نفاق و پراکندگی را در میان دشمنان آنان (مسلمانان) افکند»([12]). در صورتی که «فنلی» مورخ بیزانسی به عکس عقیده دارد که «نجات اروپا و مسیحیت از هجوم مسلمانان در مقابل دیوارهای قسطنطنیه و به دست لیون سوم انجام گرفت» و میگوید: «نویسندگان گال (فرانسه) پیروزی شارل مارتل پادشاه فرانسه را در جنگ با مسلمانان خیلی بزرگ جلوه داده اند و آن را یک پیروزی درخشان نامیده و نجات اروپا از حملات مسلمانان را به شجاعت فرانسویان نسبت داده اند. در حالی که پردهای بر روی نبوغ لیون سوم و کار او کشیده شده است چه وی یک نفر سرباز بود که به منظور آینده بهتری برای خود و بعد از خنثیکردن نقشه طولانی فتح قسطنطنیه توسط مسلمانان به تاج و تخت امپراطوری روم رسید» به هرحال آنچه مسلم است قسطنطنیه، پناهگاه مسیحیت در ناحیه شرق بود و تردید نیست که سواحل رودخانه «لوار» فتوحات اسلامی را در مغرب اروپا عقب زد. آری، دیوارهای قسطنطنیه و کرانههای رودخانه لوار باعث عقبنشینی مسلمانان از اروپا و نجات مسیحیان گردید و سرنوشت اسلام و مسیحیت را تعیین کرد.
[1]- منظور طرابلس شرقی است که امروز واقع در شمال کشور لبنان میباشد. (مترجم) [2]- کامل ابن اثیر ج 3، ص 50 و «فین لای»: «یونان زیر نفوذ کلیسای رم» ج 3. [3]- از این سلاح مخوف در فصل جداگانهای سخن میرود. (مترجم) [4]- تاریخ طبری جلد 2 ص 314. [5]- تواریخ اسلامی نام فرمانده ناوگان اسلام را ذکر نکرده است، ولی چون تاریخ بیزانسی میگوید که نام وی «سلیمان» بوده و سلیمان بن معاذ انطاکی هم طبق روایات اسلامی از فرماندهان این حمله بوده است، از این رو ظاهراً باید فرماندهی این ناوگان، او باشد. [6]- فین لای: یونان – زیر نفوذ کلیسای رم. [7]- تاریخ طبری ج 2 (5) 1315. [8]- العیون والحدائق، ص 27 و 28. [9]- العیون والحدائق، ص 29. [10]- تاریخ طبری ج 2 (5) 1316 و کامل ابن اثیر ج 5 ص 10. [11]- Finlay: Ibidi 2. [12]- سقوط امپراطوری روم.
از کتاب: صحنههای تکاندهنده در تاریخ اسلام (ترجمه فارسی مواقف حاسمه فی تاریخ الإسلام، تألیف: محمد عبدالله عنان، ترجمه: علی دوانی
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|