|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>احرام
شماره مقاله : 6527 تعداد مشاهده : 248 تاریخ افزودن مقاله : 4/8/1389
|
احرام . [ اِ ] (ع مص ) آهنگ حج کردن . || بحرمت شدن . در حرمتی که هتک آن روا نیست درآمدن . || حرام بکردن . (تاج المصادر). || به ماههای حرام درآمدن . در ماه حرام شدن . (تاج المصادر). || در حرم مکه یا مدینه درآمدن . در حرم شدن . (تاج المصادر). || اِحرام مراءة؛ حائض شدن او. || قمار بردن . (تاج المصادر). بردن و چیره شدن بر حریف در قمار. (منتهی الارب ). || سوگند خوردن : یحرم الرجل فی الغضب ؛ سوگند میخورد مرد در حال خشم . (منتهی الارب ). || بازداشتن و بی بهره کردن از چیزی . (منتهی الارب ). || نومید کردن . || احرام حاج و احرام معتمر؛ بکاری درآمدن او که بسبب آن حرام شود چیزی که حلال بود. مقابل احلال (اصطلاح حج ) . || بر خود حرام گردانیدن بعضی چیزهای حلال و مباح (مانند استعمال طیب و اصلاح ریش و مباشرت ) را چند روز پیشتر از زیارت خانه ٔ کعبه از مقامات معین و همچنین در ایام حج . || (اِ) مجازاً بمعنی دو چادر نادوخته که در ایام احرام یکی را لنگ و ته بند کنند و دیگری را بر دوش پوشند.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|