|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
ادبیات>شرح واژه>احتقان
شماره مقاله : 6324 تعداد مشاهده : 272 تاریخ افزودن مقاله : 3/8/1389
|
احتقان . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) درد شکم گرفتن از بندآمدن بول . شاشبند شدن . شاشبند. حبس البول . || احتباس مواد در تن . || بازداشتن . || نگاه داشتن . || احتقنت الروضة؛ اشرفت جوانبها علی سرارها. (منتهی الارب ). || حقنه کردن . اماله کردن . تنقیه کردن . || خویشتن حقنه کردن . (زوزنی ). || با داروی ریختنی با محقنه مداوا کردن . || احتقان دم ؛ میل الدّم . غلبه ٔ دموی (اصطلاح طب ) . || احتقان دم کسی ؛ بازداشتن از ریختن خون او || احتقان رکودی (اصطلاح طب )
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|