|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>ذبح
شماره مقاله : 632 تعداد مشاهده : 1308 تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1388
|
ذبح شرعی = ذکات شرعی کلمه ذکات در زبان عربی دراصل بمعنی پاک شدن است: رائحه ذکیه یعنی بوی خوش و پاک و ذبح شرعی را “ذکات“ گفتهاند، چون مباح بودن شرعی نیزگوشت حیوان ذبح شده را گوارا و پاک میگرداند. و برخی گفتهاند: “ذکات” بمعنی تمام کردن است: فلان ذکی: یعنی فهمکامل دارد. مقصود از “ذکات” در فقه یعنی ذبح و سربریدن حیوان یا نحر آن با قطع گلو یا لوله مری[1] و درشرع اسلام خوردن گوشت حیوان حلالگوشت جایز نیست مگر با ذبح و ذکات شرعی، بغیر از ماهی و ملخ که ذبح ندارند. چه چیزی واجب استکه در ذکات و ذبح شرعی مراعات گردد در ذبح شرعی مراعات امور زیر واجب است: 1-کسیکه ذبح را انجام میدهد باید “عاقل” باشد خواه مرد یا زن، مسلمان یا کتابی باشد. اگرفاقد اهلیت یعنی مست یا دیوانه یا کودک غیر ممیز باشد گوشت حیوان ذبح شده او حلال نیست و همچنین خوردن ذبیحه و حیوان سر بریده مشرک و بتپرست و زندیق و مرتد از اسلام، نیز حلال نیست. ذبیحه و حیوان ذبح شده بوسیله اهل کتاب قرطبی از قول ابن عباسگفته است:" لا تأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه وإنه لفسق انعام ١٢١ [نخورید ازگوشت حیوانیکه برای غیرخدا سربریده شده و بهنگام ذبح اسم غیرخدا برآن برده شده استکه این عمل خروج از طاعت خدا است و زشت است]". سپس از آن استثناء کرده است: " وطعام الذین أوتوا الکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم مائده ٥ [و ذبح شده اهل کتاب برای شما حلال است،که ازآن بخورید و برای شما نیزحلال استکه ازطعام خویش بدانان بدهید]". پس مراد این ایه از طعام حیوان ذبح شده وگوشت ذبیحه یهودی و نصرانی است اگرچه نصرانی بهنگام ذبح بگوید بنام مسیح و یهودی بگوید بنام عزیر ولی بهرحال آنان برمبنای دین آسمانی ذبح میکنند. عطاء گفت: بخور از ذبیحه نصرانی حتی اگر بهنگام ذبح بگوید بنام مسیح. چون خداوند ذبیحهشان را مباح کرده است و خداوند میداندکه چه میگویند. و قاسم بن المخیمره گفته است: بخور ازگوشت ذبیحه او حتی اگر بهنگام ذبح بگوید بنام سرجس (نامکلیسائی بوده است) و زهری و ربیعه و شعبی و مکحول نیز بر این قولند. و از دو نفر صحابی یعنی ابوالدرداء و عباده بن الصامت نیز روایت شده است. گروهی گفتهاند: هرگاه شنیدیکه اهل کتاب بهنگام ذبح نام غیر خدا میبرند ذبیحهشان را مخور و از میان اصحاب علی بن ابیطالب و عایشه ام المومنین و ابن عمر نیزچنینگفتهاند. و طاووس و حسن بصری نیز با تمسک به" ولا تأکلوا مما لم یذکر اسم الله علیه وإنه لفسق " نیز چنین گفتهاند. امام مالکگفته است آن را مکروه میدانم و آن را حرام ندانسته است. گوشت حیوان ذبح شده مجوس و صابئین فقها چون در اصل دین مجوس و زردشتیان اختلاف دارند درباره ذبیحهشان نیز اختلاف دارند کهگروهی آنان را صاحب کتاب آسمانی دانستهاند کهکتابشان نسخ شده است و از علی بن ابیطالب چنین روایت شده است وگروهی آنان را مشرک میدانند. بدیهی استکه دسته اول ذبیحهشان را مانند ذبیحه اهلکتاب میدانند و مندرج در " وطعام الذین أوتوا الکتاب حل لکم وطعامکم حل لهم " میدانند و پیامبر صلی الله علیه و سلم نیز فرموده است:" سنوا بهم سنة أهل الکتاب [با آنان همچون اهلکتاب رفتارکنید]". ابن حزم گفته است: مجوسیان اهل کتاب هستند و حکمشان مانند دیگر اهلکتاب است و ابوثور و ظاهریه نیز بر این رای هستند ولی جمهور فقهاء مجوسیان را مشرک و ذبیحهشان را حرام میدانند. و درباره صابئونکه بین مجوسیت و نصرانیت میباشند و بتاثیر نجوم و کواکب اعتقاد دارند، علماء اختلاف دارندکه بعضی ذبیحهشان را حلال و برخی حرام میدانند. ٢-شرط دوم ذبح حلال آنستکه آلت و ابزار ذبح نیز تیز و برا باشد، بگونهایکه خون جاری سازد وگلو را ببرد و قطعکند ازقبیلکارد و چاقو و سنگ تیز و چوب تیز و برنده و شمشیر و شیشه و نی نوک تیز و برندهایکه چونکارد و چاقو ببرد و استخوان تیز بجز ناخن و دندان: الف: مالک روایتکرده استکه زنیگوسفند میچرانید،گوسفندی دچار حادثه شد، آن زن آن را دریافت و با سنگی تیز آن را سربرید. دراین باره ازپیامبر صلی الله علیه و سلم سوال شد فرمود: “اشکالی ندارد”. ب: روایت شده است که از پیامبر صلی الله علیه و سلم سوال شد، که ایا میتوانیمکه به وسیله سنگ تیز و عصای پاره شده تیز ذبح را انجام دهیم؟گفت: شتابکن وآن را سرببر، و هر چیزیکه خون را جاریکند و نام خدا برآن ذکرشده باشد، ازآن بخورجز با دندان و ناخن. بروایت مسلم. ج: پیامبر صلی الله علیه و سلم ازشریطه الشیطان نهیکرد یعنی بگونهای حیوان را سرببرند که تنها پوست را پاره کند و رگهای گردن را قطع نکنند و بگذارندکه حیوان بتدریج بمیرد از این نوع ذبح نهیکرد و آن را “شریطه الشیطان” نام نهاد. این حدیث را ابوداود از ابن عباس نقل کرده و در اسناد آن عمرو بن عبدالله صنعانی وجود داردکه ضعیف است. ٣-شرط سوم ذبح شرعی آنست که گلو و مری هر دو بریده شوند و بتمامی جدا کردن آنها از تن شرط نیست و همچنین قطع دو شاهرگ گردن نیزشرط نیست[2] چون حلقوم ومری تنها راه خوراک وآب هستند وبدون آنها حیات وزندگی ممکن نیست ومراد ازمرگ همان است واگربکلی سررا جدا کردند اشکالی ندارد و اگر از پشتگردن هم آن را ذبحکنند اشکالی ندارد، مشروط بر اینکه وسیله ذبح بمحل ذبح یعنی گلو و مری برسد و آنها را قطع کند. ٤-چهارم تسمیه و گفتن نام خدا بهنگام ذبح است امام مالکگفته است مادامکه در هنگام ذبح نام خدا برده نشود، ذبیحه حرام است، خواه بعمد آن را ترککرده باشد یا از روی فراموشی و نسیان و ابن سیرین وگروهی از متکلمین نیز چنین گفتهاند. امام ابوحنیفه میگوید اگر بعمد نام خدا را ترککند حرام است و اگر از روی فراموشی باشد اشکال ندارد، امام شافعی میگوید اگر نام خدا را بر آن نام نبرده باشند خواه بعمد یا از روی خطا اشکالی ندارد، مشروط برآنکه ذابح وکسیکه ذبح را انجام میدهد اهل ذبح باشد و ذبیحه حلال است. ازحضرت عایشه روایت شده است که گروهی از پیامبر صلی الله علیه و سلم سوال کردند که ای رسول الله گاهی بعضی از مردم برایمان گوشت میآورند ما نمیدانیم که برآن نام خداگفته شده یا خیر؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: “شما خودتان نام خدا را ببرید و آن را بخورید”. عایشه گفت:کسانیکه این سوال را کردند تازه مسلمان بودند و فاصلهای چندانی با کفر نداشتند. بخاری و دیگران این روایت را ذکرکردهاند. چیزهائیکه در ذبح مکروه است درذبح شرعی امور ذیل مکروه میباشند: 1-ذبح با وسیلهای که تیزنیست و خوب نمیبرد، زیرا مسلم از شداد بن اوس روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " إن الله کتب الاحسان على کل شئ، فإذا قتلتم فأحسنوا القتلة، وإذا ذبحتم فأحسنوا الذبحة، ولیحد أحدکم شفرته وابرح ذبیحته [بیگمان خداوند بر شما فرض کرده است،که هرکار پسندیدهای را نیکو انجام دهید، پس هرگاه برای قصاص خواستید که کسی را بکشید بطور شایسته و نیک او را بکشید، و از مثله و آزار پرهیزکنید و هرگاه خواستیدکه حیوانی را ذبحکنید نیکو آن را ذبح کنید، و سرببرید وکارد و چاقوی خود را نیکو تمیزکنید و ذبیحه را با سربریدن نیکو و کارد تمیز، راحت و آرامش بخشید]’’. 2-ازابن عمر روایت شده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم دستور دادکه به وسیله ذبح نیکو تیز گردد و بدور و پنهان از چشم دیگر حیوانات، حیوان را ذبح کنند و سر ببرند. بروایت احمد. ٣-کراهت داردکه پیش از مردن کامل، و جان دادن حیوان،گردن آن را شکسته و پوست آن کنده شود، چون دارقطنی از ابوهریره روایت کرده است که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لا تعجلوا الانفس قبل أن تزهق [پیش از آنکه جانها بیرون روند برایگرفتن آنها شتاب مکنید ]". و اما اینکه ذبیحه را رو بقبله سر ببرند درباره استحباب و مستحب بودن آن چیزی وارد نشده است. سر بریدن و ذبح حیوان در حالیکه در وی رمقی مانده یا بیمار است هرگاه حیوانی راکه درآن رمقی ونیمه جانی مانده باشد ذبح کردند اگر این نیمه جان سبب ادامه حیات آن هم نمیشد، خوردنگوشتش حلال است و همچنین حیوان بیماریکه نیمه جانی درآن مانده است، اگرذبح شودگوشتش حلال است. و نشانه ماندن حیات، حرکت و تکان دادن دست یا پا یا دم یا جریان و فوران خون و امثال آنست، پس هرگاه در حال جان دادن بصورتی درآمده بودکه نه دستی تکان داد و نه پائی زد، مردار بحساب میاید و ذبح و سر بریدن آن تاثیری ندارد و حرام است. چون خداوند میفرماید:" حرمت علیکم المیتة والدم ولحم الخنزیر وما أهل لغیر الله به المنخنقة والموقوذة والمتردیة والنطیحة وما أکل السبع إلاما ذکیتم مائده ٣ [گوشت مردارو خون وگوشت خوک و حیواناتیکه به غیراز نام خدا ذبح شوند وحیوانات خفه شده و به زجر کشته شده و آنها که براثر پرت شدن ازبلندی بمیرند و آنها که به ضرب شاخ زدن حیوانات دیگری مرده باشند وباقی مانده صید حیوان درنده، مگرآنکه به موقع به آن حیوان برسید و آن را سرببرید و... همگی اینها بر شما حرام است]". یعنی تمام اینها برشما حرامند مگر اینکه آنها را دریابید و سرببرید که سر بریدن، آنها را بر شما حلال می کند. از ابن عباس درباره گوسفندی سوال شد،کهگرگ بدان حملهکرده و شکمش را دریده و احشاء وامعاء آن را بیرون ریخته و پیش از جان دادن ذبح شده است و سر بریده شده است؟گفت: آن را بخورید و آنچه که از وی بیرون ریخته شده است نخورید. دست برداشتن قبل از اتمام سر بریدن هرگاهکسی که حیوان را سر میبرد، پیش از تمام شدن سر بریدن از آن دست برداشت، سپس فوراً بدان برگشت و سر بریدن را بتمام و اکمال رساند اشکالی ندارد، چون اول آن را زخمیکرده است سپس در حالیکه آن را سر بریده استکه هنوز زنده بوده است و ایه " إلا ما ذکیتم..."، آن را شامل میشود. زخمیکردن حیوان بهنگام متعذر بودن سر بریدنش حیوان حلالگوشت را، اگرممکن شد باید آن را درمحل مخصوصش سربرید و اگر سر بریدنش ممکن نشود، زخمی کردن آن، بجای سر بریدنش کفایت میکند مشروط براینکه زخم کاری و خون ریز باشد و منجر به قتل حیوان گردد. رافع بن خدیج گوید: ما در سفری همراه پیامبر صلی الله علیه و سلم بودیم، شتری از شتران قوم گریخت و اسبی نبود که به وسیله آن بتوانند او را برگردانند، لذا مردی بدان تیر انداخت و آن را بر جای نگاهداشت و پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إن لهذه البهائم أوابد کأوابد الوحش، فما فعل منها هذا فافعلوا به هکذا [بیگمان این حیوانات گاهی چون حیوانات وحشی رفتارمیکنند، و وحشی میشوند و میگریزند، پس هر حیوانکه مثل این شترگریخت، شما نیزبا آن چنین رفتارکنید]". بروایت بخاری و مسلم. احمد و صاحبان سنن از ابوالعشراء و او از پدرش روایتکردهاندکه اوگفت: ای رسول الله ایا جای ذبح جز گلو و گردن است؟ پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لو طعنت فی فخذها أجزأ عنک [اگر حیوانی فرارکند و سربریدنش ممکن نباشد زخمیکردن رانش هم کفایت میکند]". ابوداودگفت: این مطلب تنها برای حیوان پرت شده یا متوحش و فراری جایز است؟ ترمذیگفت: و این در حال ضرورت است مانند حیوانیکه تمرد وسرکشی میکند یا فرارمیکند وما برآن دست نمییابیم یا دردریا میافتد و احتمال غرق شدنش هستکه آن را باکارد یا تیر میزنیم و خون از آن جاری میگردد سپس براثر آن خون ریزی میمیرد گوشت آن حلال است. بخاری از علی و ابن عباس و ابن عمر و عایشه روایت کرده استکه اگر حیوانی ترا عاجز کرد و از عهدهاش برنیامدی، حکم حیوان شکاری دارد و آنچهکه در چاه میافتد ذبح شرعی آن بهرگونه که مقدور باشد جایز است. سر بریدن جنین حیوان هرگاه جنین زنده از شکم مادر بیرون آمد و زندگیش مشخص بود واجب است که سربریده شود. و اگر درشکم مادرش بود و مادرش سربریده شد وهمان ذبح و سربریدن مادرش، برای آنکفایت میکند، اگر در آنجا بمیرد یا نیمه جان بیرون اید. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم فرمود:" ذکاته ذکاة أمه [سر بریدن جنین همان سر بریدن مادرش میباشد]". احمد و ابن ماجه و ابوداود و ترمذی و دارقطنی و ابن حبان بگونه صحیح آن را از ابوسعید روایتکردهاند. ابن المنذرگفت: از جمله کسانی که سر بریدن مادرش را برای جنین نیزکافی دانستهاند، بدون اینکه اشاره کنند باینکه ایا جنین شعور داشته باشد یا نداشته باشد، علی بن ابیطالب و سعید بن المسیب و احمد و اسحاق و شافعی برآن هستند. ابن المنذر گفت: از هیچ یک از اصحاب و علماء روایت نشده استکه جنین احتیاجی به سر بریدن مستقل داشته باشد مگرکه از ابوحنیفه روایت شده است . ابن القیمگفت: سنت صحیح و صریح و آشکار و محکم بدین وارد شده استکه سربریدن جنین همان سر بریدن مادرش میباشد و این خلاف اصول استکه میته و مردار حرام است. گفتهاند:کسیکه بر زبان وی از حرام بودن مردار سخن رفته است ماهی وملخ را از مردار استثناء کرده است پس چگونه مردار جنین استثناء نمیشود در حالیکه جزئی از اجزاء مادرش میباشد و اثر سر بریدن در همه اجزاء و اعضاء آن جاری است و هر جزءش احتیاج بیک سر بریدن مخصوص ندارد و جنین تابع مادرش میباشد و جزئی ازآن است واینست مقتضی اصول صحیح حتی اگر سنت هم از مباح بودن آن حرفی نمیزد. پس چگونه حلال نیست و حال آنکه سنت ازمباح بودن آن سخن گفته و موافق با قیاس و اصول است پس نص و اصل و قیاس دراین مورد با هم متفق وسازگارند وللهالحمد.
[1] - حلقوم وگلو یعنی مجرای تنفس و مری یعنی مجرای طعام و شراب ازگلو. مترجم [2] -این مذهب امام شافعی و احمد است و بقول مالک و ابوحنیفه بایستی هر دو شاهرگ همرا ه گلو قطع و بریده گردند والا ذبح صحیح نیست. مولف
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|