|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>غصب
شماره مقاله : 627 تعداد مشاهده : 367 تاریخ افزودن مقاله : 17/6/1388
|
غصب: ستدن مال دیگران بزور در قرآنکریم آمده است:" أما السفینة فکانت لمساکین یعملون فی البحر فأردت أن أعیبها وکان وراءهم ملک یأخذ کل سفینة غصبا کهف ٧٩ [اماکشتی مال بینوایانی بود که وسیله آن در دریا کار میکردند، من خواستم آن را معیوب نمایم، چون پشت سر ایشان پادشاهی است همهکشتیهای سالم را بزور و غصب میگیرد]". غصب یعنی اینکه شخص حق دیگری را بگیرد و بزور و ظلم برآن استیلا یابد و بزور آن را بستاند.[1] حکم غصب آنستکه حرام است و مرتکب غصب گناهکار است خداوند گوید:" ولا تأکلوا أموالکم بینکم بالباطل بقره 188 [امرال همدیگر را در بین خود بناحق و باطل مخورید]". 1- در خطبه حجه الوداع که آخرین خطبه حج پیامبر صلی الله علیه و سلم بود وبخاری ومسلم آن را روایت کردهاند آمده است:" إن دماءکم وأموالکم وأعراضکم حرام علیکم کحرمة یومکم هذا، فی شهرکم هذا، فی بلدکم هذا [براستی خونهای شما و مالهای شما و آبروی شما برشماها حرام است یعنی برشما حرام استکه بخون ومال و آبروی و ناموس همدیگر تجاوز کنید همانگونهکه هرگونه تجاوزی در این روز و در این ماه و در این شهر بر شما حرام است و همانگونه که این روز و این ماه و این شهر برای همه محترم است خون و مال ناموس همه نیز محترم است]". ٢-بخاری و مسلم از ابوهریره روایتکردهاندکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" لا یزنی الزانی حین یزنی وهو مؤمن، ولا یشرب الشارب حین یشرب وهو مؤمن، ولا یسرق السارق حین یسرق وهو مؤمن، ولا ینتهب نهبة یرفع الناس إلیه فیها أبصارهم حین ینتهبها وهو مؤمن [کسی که مرتکب زنا میشود، در حین ارتکاب این جرم ایمان ندارد، چون اگر ایمان داشته باشد، ازآن دوری میکند و همچنینکسیکه مرتکب شرابخواری و دزدی و نبودن مال دیگران میشود، در حین ارتکاب این اعمال او مومن نیست چون ایمان انسان را از ارتکاب جرم وگناه باز میدارد]". ٣-بروایت سائب بن یزید از پدرش پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لا یأخذن أحدکم متاع أخیه جادا ولالاعبا، وإذا أخذ أحدکم عصا أخیه فلیردها علیه [هیچکس ازشما کالای برادر دینی خودش را نه بجدی ونه بشوخی نگیرد و هرگاهکسی ازشما عصای برادرش را برداشت آن را بوی برگرداند]". احمد و ابوداود آن را بیرون آورده و ترمذی آن را بیرون آورده و حسن دانسته است. ٤-دارقطنی از طریق انس به پیامبر صلی الله علیه و سلم رسانده و نسبت داده است که:" لا یحل مال امرئ مسلم إلا بطیبة من نفسه [مال مسلمان برای دیگری حلال نیست مگر برضای خاطر و طیب نفس او]’’. ٥-در حدیث آمده استکه “هرکس مال برادر دینی خود را بزور بگیرد خداوند آتش دوزخ را بروی واجب میکند و بهشت را برایش حرام میکند یکیگفت: ای رسول الله اگرچه آن مال اندک هم باشد؟ فرمود حتی اگر هیزمی و شاخهای ازچوب اراک -چوب مخصوص مسواککردن - هم باشد“. ٦- بخاری و مسلم از عایشه روایتکردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من ظلم شبرا من الارض طوقه الله من سبع أرضین [هرکس باندازه یک وجب و بدست از زمین بمردم ظلمکند خداوند از هفت طبقه زمین بگردن وی طوق میاندازد]". کشت زمین یا نهال کاری یا ساختمان سازی درزمین مغصوب هرکس زمین غصبی را کشتکند، زراعت وکشت ازآن صاحب زمین است و غاصب حق ادعای هزینه را دارد این وقتی استکه زرع و کشت درو نشده باشد ولی اگرمحصول درو شده بود، صاحب زمین تنها حق اجاره ومزد زمین را دارد نه محصول را. اگرکسی درزمین غصبی نهالکاشت یا ساختمان ساخت براو واجب استکه آنچهکاشته است، از زمین بکند و آنچه ساخته است ویران کند. درحدیث رافع بن خدیج آمده استکه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من زرع فی أرض قوم بغیر إذنهم فلیس له من الزرع شئ، وله نفقته [هرکس درزمین دیگران چیزی بکارد و کشتکند بدون اجازه و اذن آنان، چیزی از زراعت وکشت از آن او نیست و او حق دارد هزینه خویش را مطالبهکند]". این حدیث را ابوداود و ابن ماجه و ترمذیکه آن را حسن دانسته است و احمد روایت کردهاند. و احمدگفته این حکم را از روی استحسان و برخلاف قیاس برگزیدهام. ابوداود و دارقطنی از حدیث عروه بن الزبیر بیرون آوردهاند،که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " من أحیا أرضا فهی له ولیس لعرق ظالم حق [هرکس زمین موات و بایر را آباد کند مال او است وکسیکه بظلم و غصب ریشهای بکارد حقی ندارد یعنی عمل بظلم و ریشه ظلم ایجاد حق نمیکند]". اوگفت:کسیکه این حدیث را برایم نقل کرده است به من خبردادکه دومرد داوری را نزد پیامبر صلی الله علیه و سلم بردندکه یکی ازآنها در زمین دیگری نخلی کاشته بود، پیامبر صلی الله علیه و سلم حکمکرد باینکه زمین ازآن صاحب زمین است وبصاحب نخل دستور دادکه نخل خویش را بکند. اوگفت: من خود دیدمکه صاحب خرما با تبر ریشه نخل را میزد و آن نخل را میکند از ریشه و حال آنکه آن نخل کاملا ریشه دوانده و تناور شده بود. انتفاع و بهره بردن از چیزیکه غصب شده است، حرام است مادامکه عمل غصب حرام باشد، استفاده و انتفاع از مغصوب یعنی چیزیکه غصب شده بهرشکل و بهرصورتکه باشد نیز حرام است و رد و برگشت دادن آن چیز غصب شده، اگرموجود باشد، همراه با چیزیکه ازآن پدید آمده وتوام با رشد و نمو آن، واجب میباشد، خواه از آن جدا شده باشد، یا بدان متصل باشد. اگر مغصوب بگونهای باشدکه به وسیله غاصب حامله شده باشد بعضی از علماء گفتهاند باید بین مالک و غاصب تقسیم شود مانند مضاربه. در حدیث سمره از پیامبر صلی الله علیه و سلم آمده است:" على الید ما أخذت حتى تؤدیه [هرکس ضامن چیزی استکه آن راگرفته است تا اینکه آن را بصاحبش برگرداند]". احمد و ابوداود و حاکم آن را صحیح دانستهاند و ابن ماجه آن را بیرون آورده است. اگرمال مغصوب هلاک شد برغاصب واجب است،که مثل آن یا قیمت آن را بپردازد، خواه این تلف شدن به وسیله اوصورتگرفته باشد یا به وسیله یک آفت آسمانی. علمای مالکیه میگویند: کالاها و حیوان و غیرآن را از چیزهائیکه قابل پیمانه کردن و وزنکردن نیستند اگربعد ازغصب تلف شدند غاصب ضامن قیمت آنها میباشد. علمای حنفی و شافعی میگویند: هرکس چیز غصب شده را نابودکند، یا تباه سازد، ضمانت مثل آن را بعهده دارد، مگراینکه مثل آن پیدا نشودکه در این صورت عدول از آن جایز است. و اتفاق دارند بر اینکه چیزیکه قابل پیمودن و وزنکردن باشد هرگاه بعد از غصب تلف شدند، غاصب ضمانت مثل آنها را بعهده دارد اگرموجود باشد، چون خداوند می فرماید: " فمن اعتدی علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم بقره١٩٤ [هرکس بر شما تعدیکرد بروی تعدیکنید آنگونهکه بر شما تعدیکرده است]". هزینه و تکالیف برگشت دادن چیز غصب شده بصاحبش، بعهده غاصب است هر اندازه باشد. هرگاه در چیز غصب شده،کاهش بوجود آمده باشد، واجب است که غاصب قیمت وبهای آنکاهش را بپردازد، خواه آن کاهش دراصل آن چیز پدید آمده باشد یا در صفت آن. دفاع از مال برهرکس واجب استکه ازمال خود دفاع نماید، اگرکسی بخواهد آن را برباید یا ازوی بگیرد باید دفاع نماید، و دردفاع باید نخست از وسایل ساده و بطور ساده استفاده شود اگر سودمند واقع نشود، از وسایل سختتر و شیوه سختتر استفادهکند، حتی اگربجنگ وکشتارهم برسد. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من قتل دون ماله فهو شهید، ومن قتل دون دمه فهو شهید، ومن قتل دون دینه فهو شهید، ومن قتل دون أهله فهو شهید [هرکس در برابردفاع از مال و جان و دین و خانواده و ناموسش کشته شود او شهید است و اجر شهادت دارد]". بخاری و مسلم و ترمذی آن را روایتکردهاند. هرکس مالخود را نزد دیگری یافت او بتصرف آن سزاوارتر است هرگاه مالک چیزغصب شده خود را نزدکسی یافت، او بتصرف درآن سزاوارتر است، حتی اگرشخص آن را از غاصب هم خریده باشد، چون غاصب وقتیکه آن را فروخته است، مالک آن نبوده و عقد بیع صحیح نیست، دراین صورت خریدار پولی راکه برای خرید آن پرداخته است، باید از غاصب مسترد دارد و از او پس بگیرد. ابوداود و نسائی از سمره روایتکردهاند که پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" من وجد عین ماله عند رجل فهو أحق به، ویتبع البیع من باعه [هرکس اصل مال خود را نزدکسی یافت او بتصرف درآن سزاوارتر است و مشتری باید به فروشنده غاصب مراجعین کند و بهای پرداختی را از او پس بگیرد]". گشودن در قفس هرکس در قفسی را بگشاید که درآن پرندهای باشد و آن را رم بدهد او ضامن است و اختلاف کردهاند درباره اینکه اگرکسی در قفس راگشود و پرنده پروازکرد یا زانوبند شتر را بازکرد و شترگریخت: ابوحنیفهگوید بهیچ وجه بر وی ضمانتی نیست. مالک و احمدگویند براو ضمانت است خواه بعد ازگشودن درقفس یا باز کردن زانوبند فرارکنند یا مدتی بعد بیرون روند. از شافعی دو قول روایت شده است: بنا به قول قدیم مطلقاً ضمانتی بعهده ندارد و در قول جدید اگربلافاصله بعد ازگشودن بگریزد ضمانت بر او واجب است واگر مدتی توقفکند سپس پروازکند او ضمانتی بعهده ندارد.
[1] -گرفتن مال بطور پنهانی از جای مناسب و حرز مثل آن، دزدی است و اگر آن را بجنگ و نزاع بگیرد، محاربه با خدا و رسول است و اگر بر آن استیلا یافت و گرفت اختلاس است و اگر چیزی راکه بر آن امین شمرده شده تصرفکند خیانت است. مولف
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|