صفاتی که به فهم قرآن و استفاده از آن کمک میکنند
مؤلف: امام سید ابوالحسن علی ندوی رحمهالله،
مترجم : محمد قاسم قاسمی
1- طلب
نخستین شرط برای بهرهگیری از قرآن مجید این است که در درون انسان طلب وجود داشته باشد. کسی که طلب ندارد قرآن چگونه بر او اثر میگذارد. سنت الهی این است که بر اساس طلب عطا میفرماید. طلب نزد الله خیلی ارزش دارد. عدم رضایت بر وضعیت کنونی و عدم قناعت و تلاش برای اصلاح حال و جستجوی راه بهتر نخستین قدم به سوی سعادت است، پس اول انابت است و بعد از آن تغییر حال:
{ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنَابَ (٢٧)} (رعد / 27)
{ وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ (١٣)}(شوری / 13)
«خدا کسی را که به سوی او رجوع داشته هدایت مینماید».
{ إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ (١١)} (رعد / 11)
«همانا خداوند حالت هیچ قومی را تا وقتی که خودشان تغییر ندهند تغییر نمیدهد».
{ فَكَفَرُوا وَتَوَلَّوْا وَاسْتَغْنَى اللَّهُ وَاللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ (٦)}(تغابن / 6)
«آنان نپذیرفتند و روی برگردانیدند و خدا استغنا ورزید. و همانا خدا مستغنی و شایسته ستایش است».
{ يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ (١٥)}(فاطر / 15)
«ای مردم، شما محتاج خدا هستید و خدا مستغنی و سزاوار حمد است».
آنهایی که طلب دین ندارند و در ندای دین جاذبهای احساس نمیکنند قرآن مجید دربارة آنان میفرماید:
{ أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ وَلَوْ كَانُوا لا يَعْقِلُونَ (٤٢)}(یونس / 42)
«آیا تو میتوانی به کران بشنوانی گرچه نفهمند؟!».
{ أَفَأَنْتَ تَهْدِي الْعُمْيَ وَلَوْ كَانُوا لا يُبْصِرُونَ (٤٣)}(یونس / 43)
«آیا تو میتوانی به نابینایان راه بنمایی ولو اینکه نبینند؟!».
{ إِنَّكَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِينَ (٨٠)وَمَا أَنْتَ بِهَادِ الْعُمْيِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ (٨١)}(نمل / 80-81)
«بدون تردید تو نمیتوانی دعوتت را به مردهدلان و کران بشنوانی در حالی که به حق پشت کرده میگریزند. و تو نمیتوانی کوردلان را از انحرافشان بازداشته و به راه بیاوری. تو فقط به کسانی میتوانی بشنوانی که به نشانههای ما ایمان داشته باشند همینها فرمانبرداران واقعی هستند».
2- استماع و اتباع
قرآن مجید در هر حال صحیفه و کتاب هدایت است نخستین وسیله برای استفاده از آن این است که انسان آن را به دقت گوش کند. بدیهی است کسی که از ابتدا حاضر به شنیدن آن نیست چگونه میتواند مراحل بعدی را طی نماید؟
{ فَبَشِّرْ عِبَادِي (١٧) الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الألْبَابِ (١٨)} (زمر / 18)
«به بندگانی که به سخنان گوش فرامیدهند و آنگاه از بهترینش پیروی میکنند مژده بده. هدایتیافتگان از جانب خدا و صاحبان عقل و خرد همینها هستند».
البته باید بدانیم که تنها گوش کردن با دقت کافی نیست بلکه آنچه مربوط به عمل است باید به آن عمل کرد. علم بدون عمل نوعی سرگرمی فکری است به همین دلیل دلیل از استماع، به اتباع تأکید شده است.
3- خوف خدا
اساس تعلیمات قرآن بر یاد خدا و خشیت از وی استوار است. هر کسی که دلش کاملاً از خوف خدا خالی است و گرفتن نام الله برایش جاذبهای ندارد. چنین شخصی در واقع از حاسّه دین محروم است. و مسلماً وقتی کسی دارای کمبود حاسهای باشد محسوسات مربوط به آن را نیز نمیتواند درک نماید.
آری، قرآن مجید برای کسانی مفید و مؤثر است که بر دلهایشان نام الله اثر بگذارد و در خاکستر وجودشان اخگری فروزان نهفته باشد. اما کسانی که اجاق دلهایشان کاملاً دچار خمود و سردی گشته است آنها گرچه قرآن را گوش میکنند اما در وجودشان حرارتی به وجود نمیآید:
{ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَنْ يَخَافُ وَعِيدِ (٤٥)}(ق / 45)
«به وسیلة قرآن به کسی که از وعیدم میترسد تذکر بده».
{ إِنَّمَا تُنْذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكْرَ وَخَشِيَ الرَّحْمَنَ بِالْغَيْبِ (١١)}(یس / 11)
«تو فقط کسی را میتوانی بترسانی که از قرآن پیروی کند و نادیده از خدا بترسد».
{ سَيَذَّكَّرُ مَنْ يَخْشَى (١٠)}(اعلی / 10)
«به زودی کسی که دلش مملو از خشیت الهی است نصیحت حاصل خواهد کرد».
{ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ (٢٢)}(زمر / 22)
«هلاکت باد بر آن دلهایی که از عدم ذکر خدا سخت شدهاند».
4- ایمان به غیب
بخش بزرگ و مهمی از دین آن است که از محدود حواس پنجگانه و قلمرو عقل خارج میباشد. این بخش مشتمل بر حقایقی است که انسان نمیتواند آن را با حواس ظاهر ادراک نماید، زیرا این حقایق نه قابل رؤیت و لمس میباشند و نه بوییده و چشیده میشوند و نه در دایره عقل قرار دارند، چرا که کار عقل فقط این است که از طریق محسوسات و معلومات و تجربیات به اشیای غیر محسوس و غیر معلوم برسد، مسلماً آنچه در قلمرو حواس و تجربیات نباشد، و امکان قیاس در آن موجود نباشد آنجا عقل نمیتواند کاری انجام دهد[1].
باید دانست که صفات الهی، وحی، فرشتگان، آخرت، جنت و دوزخ همه اینها اموری هستند که بر خلاف عقل نیستند البته ماوراء عقل هستند، در واقع همه اینها از امور غیب میباشند[2].
اعتماد کردن به انبیا درباره آنها و باور نمودن آنچه آنان میگویند لازم است و همین اعتماد کردن و باور نمودن ایمان بالغیب نام دارد. کسانی که بر یقین و اعتقاد خویش، پایبند مادیات و محسوسات هستند و آنچه مطابق عقل و قیاسشان نباشد آن را انکار مینمایند. در واقع از حقیقت دین بیخبر اند و ورودشان به حوزه دین خیلی مشکل است چنین افرادی نمیتوانند از قرآن بهرهمند گردند. و در هر قدم با مشکلات روبرو میشوند.
اما افرادی که حواس پرت نیستند و دایره ممکنات را خیلی گسترده میپندارند، همه چیز را در موجودات و محسوسات منحصر نمیدانند، اینگونه افراد در واقع به حقیقت دین پی بردهاند سرچشمه علم صحیح و قطعی برای آنان فقط وحی الهی است.
آنان به خبرهای پیامبران و تعلیمشان کاملاً اعتماد دارند. و برایشان در این خصوص هیچ مشکلی وجود ندارد، دین برای آنها یک واقعیت روشن و قرآن سراسر هدایت است.
{ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ (٢)الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ (٣)} (بقره / 2-3)
«قرآن پرهیزگارانی را که به غیب ایمان میآورند هدایت مینماید».
{ فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلا الْفَاسِقِينَ (٢٦)} (بقره / 26)
«کسانی که ایمان آوردهاند میدانند که قرآن حق است و از جانب پروردگارشان فرودآمده است، و اما کافران میگویند: منظور خدا از ذکر این مثال چیست؟ خدا به وسیلة آن بسیاری را گمراه و بسیاری را هدایت میکند. البته فقط نافرمانها را گمراه میگرداند».
اشخاصی که تحت تأثیر مادیگرایی و حواسزدگی، قرار گرفتهاند و باز هم میکوشند بدون ایمان بالغیب گره از اسرار طبیعت بگشایند مثالشان مانند کسی است که بدون نردبان (زینه) میخواهد به بالا برود یا بدون پر میخواهد در آسمان پرواز نماید چنین شخصی هر قدر تلاش کند به بالا صعود نماید، سنگینی و مادیتش او را به پایین سقوط میدهد.
قرآن مجید خیلی جالب حالت چنین فردی را به تصویر کشیده است:
{ فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلإسْلامِ وَمَنْ يُرِدْ أَنْ يُضِلَّهُ يَجْعَلْ صَدْرَهُ ضَيِّقًا حَرَجًا كَأَنَّمَا يَصَّعَّدُ فِي السَّمَاءِ كَذَلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ (١٢٥)} (انعام / 125)
«خداوند هر کسی را بخواهد هدایتش دهد سینهاش را باز میکند و هر کس را بخواهد گمراه بکند سینهاش را تنگ میگرداند گویا به دشواری میخواهد به بالا برود. الله تعالی اینگونه کسانی را که نمیخواهند ایمان بیاورند به پلیدی سوق میدهد».
5- تدبر
یکی از شرطهای استفاده از قرآن مجید تدبر است، و خود قرآن در جاهای متعددی به تدبر فراخوانده است، و مؤمنانی را که قرآن را به تدبر میخوانند و همچون کور و کر رد نمیشوند مورد ستایش قرار داده است:
{ وَالَّذِينَ إِذَا ذُكِّرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ يَخِرُّوا عَلَيْهَا صُمًّا وَعُمْيَانًا (٧٣)}(فرقان / 73)
«و کسانی هستند که هنگامی که به وسیلة نشانهها و سخنان پروردگارشان تذکر داده میشوند کورکورانه تن درنمیدهند».
{ أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا (٢٤)}(محمد / 24)
«آیا در قرآن نمیاندیشند یا بر دلهایشان قفل زده شده است».
{ أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافًا كَثِيرًا (٨٢)}(نساء / 82)
«آیا در قرآن نمیاندیشند؟ اگر از طرف کسی غیر از خدا میبود به تفاوتهای زیادی در آن میبردند».
6- مجاهده
برای فهم قرآن مجید و تدبر در معانی آن مجاهده و مشقت لازم است قرآن مجید مانند کتابهای انسانی نیست که انسان بتواند فقط به کمک علم و تیزهوشیاش به هدف و منظور نویسندهاش پی ببرد.
انسان برای اینکه به منظور کلام الهی پی ببرد به کمک و رضای الهی نیازمند است هنگامی که انسان زحمت میکشد و به تطهیر اخلاق و تزکیه نفس میپردازد، رحمت الهی به سوی او متوجه میشود و خداوند متعال سینهاش را برای کتاب خود باز میکند و به او فهم عنایت میفرماید. از آنجایی که قرآن خیلی دارای لطافت است بنابراین انسان هر قدر از تراکم مادیت به دور باشد به همان نسبت ارتباط و مناسبتش با قرآن مجید افزایش مییابد و جمال و زیبای قرآن بدون پرده برایش هویدا میگردد.
{ وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ (٦٩)}(عنکبوت / 69)
«و به کسانی که برای ما میکوشند راههای خود را نشان خواهیم داد و به درستی خداوند با نیکوکاران است».
ثانیاً: اینکه هرگاه انسان برای یک هدف خوب متحمل زحمت میگردد و در راه آن رنج و سختی میبیند و قربانی میدهد بالاخره به هدف میرسد و به حلاوتها و شیرینیها دست مییابد.
ثالثاً: اینکه اغلب قرآن مجید به عمل تعلق دارد. و صرفاً با بحث و نظر فهمیده نمیشود البته علم الفاظ و معانی آن بدست میآید اما تحقیق واقعی مفاهیم آن و مشاهده ثمراتش بدون عمل و تجربه حاصل نمیگردد. در واقع امتیاز بزرگ صحابه کرامy در زمینه فهم قرآن مجید در همین زمینه بود.
7- ادب و تعظیم
برای استفاده از قرآن مجید جهت تغذیه روح و قلب و تزکیه نفس این واقعیت همواره باید مدنظر باشد که قرآن مجید صرفاً دفتری از معلومات یا مجموعهای از ضوابط و قوانین محض نیست که فقط به خواندن و یاد گرفتن آن اکتفا میشود. بلکه این کتاب در واقع کلام احکم الحاکمین و سلطان السلاطین میباشد، کلام پروردگاری است که با صفات جلال و جمال و عطا و نوال متصف میباشد.
{ هُوَ اللَّهُ الَّذِي لا إِلَهَ إِلا هُوَ الْمَلِكُ الْقُدُّوسُ السَّلامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَيْمِنُ الْعَزِيزُ الْجَبَّارُ الْمُتَكَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ (٢٣)}(حشر / 23)
«اوست خدايى كه معبود [راستينى] جز او نيست. پادشاه پاك سالم [از هر عيب] ايمنى دهنده نگهبان پيروزمند جبّار متكبّر. خداوند از آنچه شرك مىآورند پاك است».
{ لَوْ أَنْزَلْنَا هَذَا الْقُرْآنَ عَلَى جَبَلٍ لَرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَتِلْكَ الأمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ (٢١)} (حشر / 21)
«اگر ما این قرآن را بر کوهی فرودمیآوردیم تو میدیدی که چگونه کوه از ترس خدا میلرزید و شکاف برمیداشت و فرومیریخت. ما این سخنان را به مردم بیان میکنیم باشد که به فکر فروروند».
در جایی دیگر میفرماید:
{ فِي صُحُفٍ مُكَرَّمَةٍ (١٣)مَرْفُوعَةٍ مُطَهَّرَةٍ (١٤)بِأَيْدِي سَفَرَةٍ (١٥)كِرَامٍ بَرَرَةٍ (١٦)} (عبس / 13-16)
«در ورقههایی قابل احترام نوشته شده است؛ در جایی بلند گذاشته شده است؛ پاک است؛ به دست نویسندگانی است که بزرگوار و نیکوکار هستند».
در جایی دیگر میفرماید:
{ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ (٧٧)فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ (٧٨)لا يَمَسُّهُ إِلا الْمُطَهَّرُونَ (٧٩)}(واقعه / 77-79)
«همانا این، قرآن کریم است در کتابی نوشته است. فقط پاکان میتوانند به آن دست بزنند».
نتیجة طبیعی مطالب بالا این است: آنان که با قرآن مجید مناسبت دارند، و به عظمت و بزرگی نازلکنندهاش معتقد میباشند قرآن مجید قطعاً بر آنان تأثیر خواهد گذاشت چنانکه میفرماید:
{ وَإِذَا تُلِيَتْ عَلَيْهِمْ آيَاتُهُ زَادَتْهُمْ إِيمَانًا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (٢)}(انفال / 2)
«و وقتی که آیاتش بر آنان خوانده میشود ایمانشان فزونی مییابد و بر پروردگارشان اعتماد دارند».
در جایی دیگر فرموده است:
{ اللَّهُ نَزَّلَ أَحْسَنَ الْحَدِيثِ كِتَابًا مُتَشَابِهًا مَثَانِيَ تَقْشَعِرُّ مِنْهُ جُلُودُ الَّذِينَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ ثُمَّ تَلِينُ جُلُودُهُمْ وَقُلُوبُهُمْ إِلَى ذِكْرِ اللَّهِ ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ (٢٣)} (زمر / 23)
«الله بهترین کلام را، کتابی را که اجزایش همرنگ هستند و مضامین آن به دفعات تکرار شدهاند فرود آورده است. از شنیدنش موی بدن کسانی که از پروردگارشان میترسند سیخ سیخ میشود و آنگاه جسم و جانشان نرم شده و به ذکر الله رغبت پیدا میکنند. این هدایت خداوندی است که به وسیله آن هر کس را بخواهد به راه میآورد و هر کس را خدا گمراه کند راهنمایی نخواهد داشت».
درباره چنین تلاوتکنندگانی میفرماید:
{ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ يَتْلُونَهُ حَقَّ تِلاوَتِهِ أُولَئِكَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَمَنْ يَكْفُرْ بِهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ (١٢١)}(بقره / 121)
«کسانی که ما به آنان کتاب دادیم کتاب را آنچنان که حقش است تلاوت میکنند. آنان از صمیم دل به آن باور دارند و هر کس بدان کفر ورزد از زمره زیانکاران خواهد بود».
یعنی: کلام الهی را با چنان تعظیم و بزرگداشت و عشق و علاقهای میخوانند که معمولاً کلام یک پادشاه و یا یک دوست محبوب خوانده میشود. در این خصوص مطالعه دو چیز خیلی مفید است که باید به آن اهتمام ورزید.
اولاً: مطالعه احادیث صحیحی که درباره فضیلت قرآن مجید وارد شده است[3].
ثانیاً: مطالعه کتابهایی که در آن شرح حال صحابه و تابعین و ائمه، مجتهدین و فقها و محدثین و علما و عارفان و اولیاء الله ذکر شده، و حکایات عشق و علاقه و ادب و تعظیمشان نسبت به قرآن مجید و کیفیت احساسات آنان هنگام تلاوت بیان گردیده است.
بدون شک مطالعه چنین مطالبی در وجود انسان شور و شوق ایجاد مینماید و دلها را متأثر مینماید و دیدگان را بینا میسازد.
زیرنویس:
[1]- مراجعه شود به کتاب مذهب و تمدن از مؤلف، ص 14-20.
[2]- «الغیب ما غاب عن الحس والعقل غیبة کاملة بحیث لا یدرک بواحد منه بطریق البداهة» (تفسیر أبوالسعود).
[3]- مطالعه فضایل قرآن، تألیف شیخ الحدیث مولانا محمد زکریا رحمهالله در این خصوص خیلی مفید است.
از کتاب: اصول و مبادی فهم قرآن، مؤلف: امام سید ابوالحسن علی ندوی رحمهالله، مترجم : محمد قاسم قاسمی