Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

 پيامبر صلى الله عليه و سلم فرمودند: "ما تركت بعدي في أمتي فتنة أضر على الرجال من النساء" (متفق عليه)، يعنى: "پس از خودم در امتم چيزى خطرناكتر از فتته زنان براى مردان ترك نكردم".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>نذر

شماره مقاله : 574              تعداد مشاهده : 365             تاریخ افزودن مقاله : 15/6/1388

نذر عبارت است از یك تقرب بخدا كه در اصل شرع لازم نیست خود را ملتزم بانجام آئینی و این التزام را وسیله لفظی اداكنی‌،‌كه مشعر به انجام آن باشد، مثل اینكه بگوید: بر من باد به این مبلغ را درراه خدا صدقه بدهم‌. یا بگوید: اگر خدا بیمارم را شفا دهد، برمن باد كه سه روز روزه بگیرم و امثال آنها. نذر از كسی صحیح است‌ كه بالغ و عاقل باشد و مختار ولو اینكه ‌كافر هم باشد، پس اسلام شرط صحت نذر نیست‌.

 نذر یك عبادت باستانی است 
خداوند از قول مادر حضرت مریم‌، ذكر كرده است كه نذ‌ركرد، آنچه كه در شكمش دارد نذر خدمت الله باشد " إذ قالت امرأة عمران ربی إنی نذرت لك ما فی بطنی محررا فتقبل منی إنك أنت السمیع العلیم  آل عمران ٣٥ [‌موقعیكه زوجه عمران می‌گفت‌: ای پروردگارا من بحقیقت نذر نمودم برای تو آنچه‌كه در شكم دارم (‌پسری كه‌) محرر و خالص برای خدمت بیت‌المقدس باشد، پس بپذیر از من این نذر را محققا تو شنوای دانائی‌]"‌. و خداوند به مریم امر می‌كند:
" فإما ترین من البشر أحدا فقولی إنی نذرت للرحمن صوما فلن أكلم الیوم إنسیا  [‌پس اگركسی را از بشر دیدی‌، بگو همانا با خدای خود نذر كرده‌ام‌ كه ساكت باشم‌، پس امروز با هیچكس سخن نخواهم‌گفت‌]"‌.

ندر در دوره جاهلیت 
خداوند از مردمان جاهلی چیزهائی را نقل كرده است كه بدان به خدایانشان تقرب می‌كردند از قبیل نذرهائی‌ كه بمنظور طلب شفاعت نزد خداوند و نزدیكی به وی انجام می‌دادند:" وجعلوا لله مما ذرأ من الحرث والانعام نصیبا فقالوا هذا لله بزعمهم وهذا لشركائنا فما كان لشركائهم فلا یصل إلى الله وما كان لله فهو یصل إلى شركائهم.ساء ما یحكمون انعام ٣٦ [و قرار می‌دادند مشركان عرب وكافران مكه‌، برای خدا از آنچه خدا خود آفریده است ازكشتنیها و حیوانات‌، بهره‌ای ‌كه آن را صرف مهمانان و مسكینان كنند و برای بتهایشان هم بهره‌ای قرار می‌دادند كه به خدمتكاران بتكده می‌دادند و می‌گفتند این برای خدا است و این برای شریكان یعنی بتها است‌، اگر از بهره خدا چیزی در بهره بتها می‌افتاد، نمی‌گرفتند و می‌گفتند: آنچه برای بتها است به خدا نمی‌رسد و آنچه برای خدا است‌، به بتهای ما می‌رسد، چه بد حكمی بود این حكمشان ]"‌.  
 
شرعی  بودن ندر در اسلام و دلیل آن
دلیل شرعی بودن نذر، قرآن و سنت نبوی است‌: درقرآن آمده است‌:" وما أنفقتم مننفقة أو نذرتم من نذر فإن الله یعلمه  [‌هر چیزی را كه در راه خدا نفقه‌ كنید و هر نذری را كه ‌كرده باشید خداوند از آن آگاه است‌]"‌.
سپس می‌فرماید:" ثم لیقضوا تفثهم ولیوفوا نذورهم ولیطوفوا بالبیت العتیق حج ٢٩ [سپس بعد از قربانی‌، باید آلودگی‌های بدن خود را با حلق و تقصیر و چیدن ناخن و لباس پوشیدن ازخود دور كنند و برطرف سازند و به نذرهائی ‌كه‌ كرده‌اند وفا كنند و برگرد خانه ‌گرامی و قدیمی‌كعبه طواف افاضه‌كنند]"‌. و در جای دیگر" و یوفون  بالنذر ویخافون یوما كان شره مستطیرا [1] دهر ٧ [و آنان به نذر خود وفا می‌كنند و می‌ترسند از روزی ‌كه شر آن ‌گسترده است‌]‌".
و درسنت نبوی آمده است‌كه‌:" من نذر أن یطیع الله فلیطعه، ومن نذر أن یعصیه فلا یعصه  [هركس نذركندكه خدا را اطاعت ‌كند یعنی نذرش مشروع باشد اطاعت خویش را انجام دهد و بنذرش وفا كند و هركس نذركند كه خدا را عصیان نماید این عصیان را مرتكب نشود، چون نباید مرتكب عصیان شد، پس نباید دراین صورت به نذر وفا كند]"‌. بخاری و مسلم از عایشه روایت كرده‌اند، اگر چه اسلام نذر را شرعی ساخته است‌، و آن را یك عمل مشروع می‌داند ولی آن را نمی‌پسندد. در روایتی از ابن عمر آمده است‌ كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  از نذركردن نهی فرمود و گفت‌:" إنه لا یأتی بخیر، وإنما یستخرج به من البخیل  [به وسیله نذر كار خیری صورت نمی‌گیرد، بلكه موجب بیرون آمدن از بخل می‌شود]"‌. بروایت بخاری و مسلم 

 چه نذری صحیح است و چه نذری صحیح نیست 
هرگاه نذر موجب تقرب بخدا باشد، صحیح و وفای بدان واجب می‌باشد. و اگر نذر موجب ارتكاب عصیان و گناه ‌گردد، منعقد نمی‌شود و صحیح نیست‌، مانند نذر برای قبور و نذر برای اهل معاصی و فسق و فجور یا مانند اینكه نذر كند كه شراب بنوشد یا كسی را بكشد یا نماز را ترك‌ كند یا والدینش را اذیت‌كند. اگر چنین چیزهائی و امثال آنها را نذركرد، وفای بدان واجب نیست‌، بلكه انجام دادن آن حرام است و برای عدم وفای بدان ‌كفاره‌ای لازم نیست‌[2] چون نذر در اصل باطل بوده و منعقد نشده است‌، چون پیامبر صلی الله علیه و سلم  می‌فرماید:" لا نذر فی معصیة  [در معصیت خدا نذر صحیح نیست‌]"‌، و بنا برای جمهور فقهاء و مالكیه و شافعیه در اینگونه نذرها كه وفای بدان حرام است‌، بعنوان تنبیه و زجر و سخت‌گیری‌، واجب است‌كه كفاره یمین نیز بدهند. 

نذر مباح 
قبلا گفتیم ‌كه نذر اگر موجب قربت و تقرب بخدا باشد، صحیح است و اگر موجب معصیت باشد صحیح نیست و اما نذر مباح چه طور؟ مثل اینكه بگوید: خداوندا بر من باد كه سوار بر این قطار شوم‌، یا این جامه را بپوشم‌. جمهور علماء گفته‌اند این‌گونه چیزها نذرنیست و چیزی بدانها لازم نمی‌شود احمد روایت‌كرده است كه پیامبر صلی الله علیه و سلم  در اثنای خطبه دید كه یك نفر اعرابی در آفتاب ایستاده است گفت‌: ترا چه شده است‌؟ ‌گفت‌: نذركرده‌ام ‌كه تا پیامبر صلی الله علیه و سلم  خطبه‌اش را تمام می‌كند در جلو آفتاب باشم‌. پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:" لیس هذا بنذر، إنما النذر فیما ابتغی به وجه الله   [‌این نذر نیست بلكه نذر آنست‌ كه برای رضای خدا و تقرب به وی باشد]"‌.
احمدگفته است نذر مباح نیز منعقد می‌شود و نذركننده مختار است‌كه بدان وفا كند یا نكند و اگر بدان وفا نكند بر وی لازم است‌،‌ كه ‌كفاره بدهد و مولف «‌الروضه الندیه‌» این مذهب را ترجیح داده است و گفته است‌: نذر مباح مصداق نذر است و عموم امر وفای به نذر، شامل آن می‌گردد. و روایت ابوداود این نظر او را تایید می‌كند:‌ كه زنی‌ گفت‌: ای رسول خدا من نذر كرده بودم‌، ‌كه هرگاه از این جنگ سالم برگشتی بر سر تو دف بزنم پیامبر صلی الله علیه و سلم  به وی‌ گفت‌: به نذر خویش وفا كن‌. و دف زدن اگر مباح نباشد یا مكروه است یا شدیدتر از مكروه‌. و بهرحال تقرب بخدا نیست‌. اگرمباح است پس این دلیل وجوب وفای به نذرمباح است و اگر مكروه باشد، اجازه وفای بنذر مكروه‌، بطریق اولی دلیل وفای بنذر مباح می‌باشد.

نذر مشروط و نذر غیر مشروط 
نذرگاهی مشروط وگاهی غیرمشروط است‌. اول‌: نذر مشروط عبارت است از ملتزم شدن به قربتی و عادتی بهنگام پیش آمدن نعمتی یا دفع مصیبتی و عذابی مانند اینكه بگوید: اگر خداوند بیمارم را شفا داد، بر من باشد كه سه روز روزه بگیرم یا ده نفر مستمند را اطعام ‌كنم یا اگر خداوند آرزویم را تحقق بخشید، برمن باد كه چنین و چنان ‌كنم و اگر مطلوب حاصل شود، لازم است ‌كه به نذر خویش وفا كند. دوم‌: نذر مطلق ‌كه نذر می‌كند بر من باد كه دو ركعت نماز بخوانم‌، بدون اینكه آن را بچیزی ببندد و وفای بدینگونه نذرها لازم است‌، چون حدیث نبوی‌:" من نذر أن یطیع الله فلیطعه  شامل آن می‌شود.

نذر برای مردگان 
دركتب علمای حنفی آمده است‌ كه نذر برای مردگان بیشتر عمل عوام است و آنچه‌ گرفته می‌شود از پولها و شمعها و اشیاء دیگر برای قبور اولیاء كرام و قبور بزرگان بجهت تقرب بدانان‌، مثل اینكه بگوید: ای سید و سرور من فلان‌ كس‌... اگر مسافرم سالم برگشت یا بیمارم خوب شد یا فلان نیازم برآورده شد این مقدار یا مبلغ پول یا خوراك یا شمع یا روغن چراغ یا امثال آن نذر تو باشد، باجماع علما اینگونه نذرها باطل و حرام است بدلایل زیر:
 1-‌اینها نذر برای مخلوق است و نذر برای غیر خدا جایز نیست‌، چون نذر عبادت است و عبادت برای غیر خدا صحیح نیست‌.
٢-‌كسی‌كه برای او نذر شده مرده است و مرده نمی‌تواند چیزی را مالك ‌گردد. 
٣- اگرگمان كند كه مرده بدون خدا می‌تواند، دركارها تصرفی كند، این عقیده كفراست‌، پناه بر خدا. مگر اینكه بگوید خداوندا اگر بیمارم را شفا دادی‌، یا مسافرم را سالم برگرداندی یا نیازم را برآوردی‌، برای تو نذرمی‌كنم‌كه مستمندان در گاه فلان ولی را اطعام‌كنم یا برای فلان مسجد فرش و سوخت بخرم یا فلان مبلغ پول بمتصدی و سرپرستی امورات آن بدهم و امثال اینگونه‌ كارها كه نفع فقراء در آن است‌، و در اینصورت نذر برای خدا است و ذكر ولی بعنوان مصرف نذر است‌،‌كه محل صرف و خرج این نذر را ساكنین خانقاه یا مسجد آن ولی قرار داده است‌. و از اینجهت معتبر است‌.
و جایز نیست‌ كه نذر را به غنی و شریف و اشرافی و صاحب منصب وصاحب نسب یا صاحب علم بدهد مگر اینكه فقیر باشند و درشرع به اثبات نرسیده است كه دادن نذر به غنی و ثروتمند جایز باشد.

نذركردن عبادت در جای معینی 
اگر كسی نذركند كه نماز یا روزه‌ای یا قرائت قرآنی یا اعتكافی را در یك جای معینی انجام دهد، اگر آن محل و مكان در شرع دارای مزیتی باشد مانند نماز در مسجدالحرام و مسجدالنبی و مسجدالاقصی‌، لازم است بدان وفا كند والا اگر مكان دارای مزیت شرعی نباشد از جمله نذوری نیست‌ كه خداوند وفای بدان را دستور داده است‌. و نذر متوجه آن چیز می‌شود كه خداوند بدان دستور داده است مثلا نماز را باید بخواند و مكان مهم نیست‌.
علمای شافعیه‌ گفته‌اند: هرگاه كسی نذر كرد كه چیزی را بر اهل شهر معینی صدقه‌كند بروی واجب است‌كه به نذر خویش وفا كند و اگر نذركردكه در شهر معینی روزه بگیرد بروی واجب است‌ كه روزه را بگیرد، چون عبادت است و تقرب بخدا. و تعیین مكان برای روزه معنی ندارد پس می‌تواند در غیر آن شهر نیز روزه بگیرد و اگر نذركرد كه در شهرمعینی نمازبگزارد می‌تواند آن نماز را در غیر آن شهر نیز بخواند چون نماز با اختلاف محل فرق نمی‌كند، مگر در مسجدالحرام یعنی تمام سرزمین حرم و مسجد مدینه پیامبر صلی الله علیه و سلم  و مسجدالاقصی پس هرگاه نذر كرد كه در یكی از آن سه محل نماز بخواند، حتماً باید بنذر خویش وفا كند چون فضیلت نماز در آنها با جاهای دیگر خیلی فرق می‌كند. چون پیامبر صلی الله علیه و سلم  فرمود:" لا تشد الرحال إلا إلى ثلاثة مساجد: المسجد الحرام ومسجدی هذا والمسجد الاقصى  [‌جز بسوی سه مسجد بار نبندید: مسجدالحرام و مسجدالنبی در مدینه و مسجد الاقصی در بیت‌المقدس‌]"‌. و برای تعیین مكان تصدق و صدقه دادن نذری‌، نیز به دلیل نقلی استدلال ‌كرده‌اند كه عمرو بن شعیب از پدرش و او از جدش روایت ‌كرده است‌كه “‌زنی بحضور پیامبر صلی الله علیه و سلم  آمد وگفت‌: ای رسول خدا من نذر كرده‌ام‌كه چیزی را در فلان محل قربانی‌كنم‌. محلی را نام برد كه مردمان جاهلی در آنجا ذبح می‌كردند. پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌: برای بت قربانی می‌كنی‌؟‌گفت‌: نخیر گفت‌: برای مجسمه و تمثال بت قربانی می‌كنی‌؟‌گفت‌: نخیر پیامبر صلی الله علیه و سلم ‌گفت‌: پس به نذر خویش وفا كن‌”‌. علمای حنفی‌گفته‌اند: اگركسی‌گفت‌: “‌بر من باد كه برای خدا دو ركعت نماز در فلان محل بخوانم یا فلان مبلغ را بر فقرای فلان شهر صدقه ‌كنم‌” بنا برای ابوحنیفه و دو یارش می‌تواند در غیر آن محل به نذر خویش وفا كند چون مقصود از نذر تقرب بخدا است و نفس محل در تقرب بخدا دخالتی ندارد. و اگر نذر كرد یك نماز دو ركعتی در مسجدالحرام بگزارد و آن را در مسجدی‌ گزارد كه از حیث شرف و فضیلت از آن پایین‌تر بود یا اصلا شرف و فضیلتی نداشت نمازش قبول و به نذر خویش وفا كرده است چون می‌گویند مقصود از آن نذر قربت بخدای بزرگ است و این تقرب درهر جائی تحقق می‌یابد. 

 نذر كردن برای شیخ معینی
اگركسی چیزی را برای شیخ معینی نذر كرد، اگرآن شیخ زنده باشد و نذركننده قصد داشته باشدكه بعلت فقر و نیازش در حین زندگی بر وی صدقه‌ كند این نذر صحیح است و از جمله احسانهایی است‌ كه اسلام آن را تشویق ‌كرده است‌. و اگر آن شیخ مرده باشد و ناذر و نذر كننده قصد استغاثه از او داشته باشد و از وی طلب برآوردن نیازی‌ كند، این نذر معصیت است و وفای بدان جایز نیست‌.

 كسی نذر كندكه روزه بگیرد و از آن عاجز باشد 
كسی روزه واجب یا شرعی را نذركند و از وفای بدان عاجز باشد، خواه بعلت پیری و سن زیاد یا بعلت بیماری‌ كه امید شفای آن نیست‌، او می‌تواند افطار كند و كفاره یمین بپردازد یا بجای روزه هر روزی طعام یكنفر مستمند را بدهد. برخی گفته‌اند احتیاطاً باید هر دو را انجام دهد.

قسم خوردن باینكه تمام مالش را صدقه بدهد 
اگركسی‌گفت‌: سوگند یاد كند كه تمام مال او صدقه باشد یاگفت‌: همه مال من در راه خدا. این نذر را “‌نذر لجاج‌” می‌نامند و بقول شافعیه بایدكفاره یمین بدهد. امام مالك‌گفته است‌: باید یك سوم مالش را بدهد. ابوحنیفه‌ گفته است‌. در اینگونه موارد مالی مراد خواهد بود كه از اصل آن زكات واجب است نه اموال غیر زكوی از قبیل باغ وملك وزمین وآب و امثال آنها.    
       
كفاره نذر 
هرگاه نذركننده بدان وفا نكرد، یا پشیمان شد، بر وی لازم است‌كه‌كفاره یمین بدهد. عقبه بن عامرگفت‌: پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:" كفارة النذر إذا لم یسم (‌شیئ1)   كفارة یمین   [‌كفاره نذر وقتی‌كه از چیزی نام نبرده باشد كفاره قسم است‌]"‌. بروایت ابن ماجه و ترمذی ‌كه آن را حسن و صحیح غریب دانسته است.

 كسی‌كه بمیرد و بر وی نذر روزه باشد 
ابن ماجه روایت‌كرده است‌كه زنی بخدمت پیامبر صلی الله علیه و سلم  آمد و پرسیدكه مادرم مرده است و او نذر روزه داشت و پیش از آنكه به نذرش وفا كند، مرد. پیامبر صلی الله علیه و سلم  گفت‌:" لیصم عنها الولی [‌ولی او باید بجای او روزه بگیرد]‌".

پانوشت ها:
[1] -‌قتاده  در  تفسیر  این  آیه ‌گفته  است‌:  طاعت  خدا  را  از  قبیل  نماز  و  روزه  و  حج  و  عمره  و  زکات  و  دیگر  فرایض  را  نذر  می‌کردند  لذا  خداوند  آنان  را  “ابرار“  نام  نهاد.  طبرانی  آن  را  با  سند  صحیح  آورده  است‌.  
[2] -این مذهب حنفیه و احمد است.



به نقل از:
فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردم‌سالاري، دوم 1387.



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

عمر بن عبدالعزيز: ‌آفرينش‌ شما براي سراي ابد است، و شما فقط ‌از اين سرا به سراي ديگر منتقل‌ مي‌شويد.

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 9854
دیروز : 5614
بازدید کل: 8800013

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010