|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>امان
شماره مقاله : 566 تعداد مشاهده : 335 تاریخ افزودن مقاله : 13/6/1388
|
عقد امان یا اماننامه هرگاه یكی از محاربین دشمن تقاضای اماننامه كند از و پذیرفته میشود و او در امان خواهد بود بهیچ وجه تعدی و تجاوز به وی جایز نیست. خداوند میفرماید:" وإن أحد من المشركین استجارك فأجره حتى یسمع كلام الله، ثم أبلغه مأمنه ذلك بأنهم قوم لا یعلمون [و اگر یكی ازمشركان از تو پناهندگی بخواهد به او پناه ده تا كلام خدا را بشنود و در آن بیندیشد، سپس او را به محل امنش برسان چرا كه آنها گروهی ناآگاهند ]".
چهكسانی حق پناهندگی و اماننامه دادن را دارند؟ این حق برای مردان و زنان و آزادگان و بندگان یكسان ثابت است یعنی همگی میتوانند به كافران پناه و امان بدهند و هریك میتوانند بهركس از افراد دشمنكه امان میخواهد امان و پناه بدهد و همه افراد مسلمانان این حق را دارند، مگر كودكان و دیوانگان هرگاه كودكی یا دیوانهای كسی را از دشمنان امان داد این امان دادن آنها صحیح نیست. احمد و ابوداود و نسائی و حاكم از حضرت علی روایت كردهاند كه رسول خدا گفت: " ذمة المسلمین واحدة، یسعى بها أدناهم، وهم ید على من سواهم [ذمه و عهده همه مسلمین یكی است و پایینترین مسلمانان میتواند این ذمه را بعهده گیرد و مسئولیت آن را بپذیردكه برای دیگران قابل اجرا است و همه مسلمانان با هم در برابر دشمن یك دست و متحدند]". بخاری و ابوداود و ترمذی از ام هانیء دخت ابوطالب روایتكردهاند كه گفت: گفتم ای رسول خدا فرزند “ام علی” میگوید، مردی را بنام (فلان ابن هبیره راكه من او را پناه و امان دادهام، خواهدكشت. پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" قد أجرنا من أجرت یا أم هانئ [كسی راكه تو امان و پناه دادهای ما نیز او را پناه و امان دادیم]".
نتیجه اعطای امان و پناهندگی هرگاه تقاضای امان و امان خواهی بلفظ یا باشاره مقررگردید، و به وی اعطاء شد دیگر تجاوز بر شخص امان داده شده، جایز نیست زیرا كسیكه امان و پناه به وی داده شد، و او پناه خواست، او نفس خویش را حفظ كرده است از اینكه كشته شود و جان خویش را حفظ كرده است از اینكه برده گرفته شود. از حضرت عمر روایت شده استكه خبر بوی رسیدكه یكی از جنگجویان و مجاهدان اسلامی، بیكی از جنگجویان ایرانی گفت: نترس سپس آن شخص را كشت. لذا طی نامهای بفرمانده سپاه نوشت: “بدرستی به منگزارش شده است و خبر رسیده كه گروهی از مردان شما، كافر را دنبال میكنند، تا اینكه بكوه پناه میبرد و از جنگ خودداری میكند، سپس یكی از شما به او میگوید: “نترس“ سپس چون او را دریافت، میكشد -.یعنی چنین موردی پیش آمده است -سوگند بدان كس كه جانم در دست او است، مادام كه بمن خبر برسد كه كسی چنینكاری بكند - از این ببعد -گردنش را قطع میكنم و او را بجای آن شخص خواهم كشت“. بخاری در تاریخ خود و نسائی از پیامبر صلی الله علیه و سلم روایت كردهاند كه گفت: " من أمن رجلا على دمه فقتله، فأنا برئ من القاتل وإن كان المقتول كافرا [هركس كسی را امان دهد و به وی بگوید تو بر خون خود ایمن هستی، سپس او را بكشد، من از چنین قاتلی بریء و بیزارم اگر چه مقتول كافر هم باشد]". بخاری و مسلم و احمد از انس روایت كردهاند كه پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت: " لكل غادر لواء یعرف به یوم القیامة [هر غادر و عهد شكنی در روز قیامت و رستاخیز پرچم خاص خود را دارد كه بدان شناخته میشود]".
این حق امان چه زمان ثابت میشود و معتبر است همینكه امان اعطاء شد، این حق ثابت میشود و از همان زمان كه امان داده شد، معتبر و نافذ الاجرا است، لیكن اقرار نهائی، وقتی استكه حاكم یا فرمانده سپاه آن را اقرار كند. چون حاكم یا فرمانده امان را اقرار و اثباتكرد، امان اعتبار كلی مییابد . و شخص امان داده شده، از اهل ذمّه محسوب میگردد و در سود و زیان مسلمانان شریك و سهیم خواهدگردید. الغای این اماننامه جایز نیست، مگراینكه ثابت شود كه از این حق سواستفاده میكند و میخواهد به مسلمانان ضرر برساند، مثل اینكه بر علیه مسلمین و بسود قوم خود بجاسوسی پردازد و علیه مسلمین جاسوسیكند كه در آنصورت این حق امان از او سلب میشود.
عقد امان برای منطقهای بطور عمومی اعطای امان دادن و پناهندگی از سوی افراد مسلمان، وقتی جایز و صحیح است كه برای امان یكنفر یا دو نفر باشد، ولی عقد امان و اعطای پناهندگی برای مردم ناحیهای، بطور عموم صحیح نیست، مگر اینكه امام و پیشوای مسلمین با اجتهاد خویش بدان اقدام كند و مصلحت را درنظر گیرد و در پی آن باشد مانند عقد ذمه كه به وسیله امام و پیشوای مسلمین بسته میشود، اگر اینكار در اختیار افراد عادی مسلمین باشد، سرانجام موجب ابطال و الغای حكم جهاد خواهدگردید[1].
پیك و قاصد، حكمكسی را دارد،كه به وی امان داده شده است پیك و مامور مذاكرات فیمابین، حكمكسی را دارد كه به وی امان داده شده است، خواه نامه همراه داشته باشد یا برای صلح درمیان دو طرف متقابل رفت و آمد كند یا درتلاش آتشبس باشد، تا فرصتی پیش اید، برای انتقال مجروحین و مقتولین از میدان جنگ. پیامبر صلی الله علیه و سلم به دو پیك “مسیلمه” كذاب گفت:" لولا أن الرسل لا تقتل لضربت أعناقكما [اگر بدینجهت نبود كه پیكان كشته نمیشوند،گردنتان را میزدم و شما را میگشتم ولی پیككشته نمیشود]". احمد و ابوداود از نعیم بن مسعود این حدیث را نقلكردهاند[2]. قریش ابورافع را بصورت پیك خدمت پیامبر صلی الله علیه و سلم فرستادند. ایمان در قلب او جای گرفت وگفت ای رسول خدا من بسوی قریش برنمیگردم و با شما میمانم و مسلمان میشوم پیامبر صلی الله علیه و سلم گفت:" إنی لا أخیس بالعهد، ولا أحبس البرد فارجع إلیهم آمنا، فإن وجدت بعد ذلك فی قلبك ما فیه الان، فارجع إلینا [براستی من عهد شكنی نمیكنم و بعهد و پیمان خیانت نمیكنم و پیكان را حبس نمیكنم و نگه نمیدارم پس تو دركمال امن و آرامش بسوی قریش برگرد آنگاه اگر این احساس ایمان راكه اكنون در دل داری باز هم در خود احساسكردی بسوی ما برگرد]". احمد و ابوداود و نسائی آن را ذكر كرده و ابن حبان بصحت آن رای داده است. در كتاب خراج ابو یوسف و “السیرالكبیر“ محمد آمده استكه: رسول و پیك و پیامآور شروطی دارد كه باید مسلمانان بدانها وفا كنند و آنها را مراعات نمایند و این عمل واجب است و صحیح نیستكه مسلمانان درباره پیك دشمن غدر و عهد شكنیكنند حتی اگر كافران گروگانهای مسلمین را هم بكشند ما پیكهای دشمن را نمیكشیم، چون پیامبر صلی الله علیه و سلم میفرماید:" وفاء بغدر خیر من غدر بغدر [وفاء در برابر غدر و خیانت بهتر است از خیانت و غدر در برابر غدر و خیانت]".
[1] -منقول از الروضه الندیه ص408. [2] - پیامبر(ص) نامه مسیلمه را خواند و بدان دو نفرگفت: شما چه میگوئید؟گفتند ما نیز به نـبوت وی معتقد هستیم این بودکه پیامبر(ص) بدانان گفت: لولا ....
به نقل از: فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردمسالاري، دوم 1387.
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|