Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

پيامبرصَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وَسَلَّمَ  مي‌فرمايد: « تَرَكْتُكُمْ عَلَى الْبَيْضَاءِ لَيْلُهَا كَنَهَارِهَا »
(شما را بر روشني‌اي گذاشته‌ام كه شب آن همانند روز آن است).
احمد (4/126)، ابن ماجه (43)، و طبراني در «الكبير» 18/247، 257 (619، 642). و آلباني در: «صحيح ابن ماجه» (41). صحيح دانسته است.

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

الهیات و ادیان>اشخاص>مسکویه، احمد بن محمد

شماره مقاله : 454              تعداد مشاهده : 280             تاریخ افزودن مقاله : 5/6/1388

ابوعلی مسکویه یا مشکویه احمدبن محمدبن یعقوب مسکویه . جد او یعقوب خازن ری بود. ابن ابی اصیبعه گوید: کان ابوعلی مسکویه فاضلا فی العلوم الحکمیة متمیز افیها خبیرا بصناعة الطب جیداً فی اصولها و فروعها. در بدایت عمر از پیوستگان وزیر معزالدوله دیلمی ابومحمد مهلبی و خازن کتب او بود و پس از او نزد ابن العمید و پسرش ابوالفتح ذوالکفایتین وزیر رکن الدوله ٔ بویهی تقرب و اختصاص تمام داشت . آنگاه که ابوالفتح کشته شد او به خدمت عضدالدوله مخصوص گشت و سمت منادمت و خازنی او یافت . قفطی گوید او تا 420 هَ . ق . حیات داشت و حاجی خلیفه و نیز یحیی بن منده بنقل یاقوت وفات او را در 421 هَ . ق . نوشته اند. در کتاب منتخب صوان الحکمة ابی سلیمان سجزی آمده است : ابوعلی احمدبن محمدبن مسکویه قد صحب الوزیر ابامحمد المهلبی فی ایام شبیبته ثم اتصل من بعد ذلک بخدمة الملک عضدالدولة الی ان فارق عضدالدولة الدنیا و اما تحرم [ کذا ] بصحبة الاستاذ الرئیس ابی الفضل بن العمید و ابنه ابی الفتح ذی الکفایتین و الملک صمصام الدوله و من بعد ذلک کونه فی الحضرة العالیة بالری و تخصیصه بسائر الاکابر الی وقتنا هذا فمما لایحتاج الی شرح لاشتهاره و له کتب فی جمیع الریاضیات و الطبیعیات و الالهیات و الحساب و الصنعة و الطبایخ و غیر ذلک مما ترکته و لم انقله لکثرته و کان ذلک مع البلاغة الجیدة والخط الحسن و لطف الصنعة. و ایاه قصد ابوحیان التوحیدی بمسائله التی یسمیها الهوامل فاجابه عنها بالاجوبة التی سماها الشوامل . و قصة فضائله و احواله و سیره تستدعی طولا. و سپس نبذه ای از گفته های او رضی اﷲ عنه بطورنمونه آورده است : اما الدعاء فانه تعرض للاجابة، لا لان اﷲ یفعل عند ذلک ما لایفعله قبله و لا لانه ینفعل ای یسمع بنحو من الانفعال او یرق ّ او یلحقه شی ٔ مما یلحقنا بل هو منزه عن جمیع هذا و لکن السبب فی الاجابة اننا اذا دعونا فی خلوة و خلوص سریرة عطلنا حواسنا عن وجه الانفعالات فتوفرنا علی الانفعال الذی یخص بقبول اثرالباری فحینئذ یأتی ذلک الامر الذی استعددنا له و بهذا النحو من الفعل نستخرج المسائل العویصة و نقول الشعر و نتذکر و نتفطن و ما اشبه ذلک ... فکذا یکون الدعاء والاجابة. و قال ایضا: قدبین ان الذین یزعمون بقاءالنفس هم طبیعیون بعد و جسمیون الا انهم یناقضون و یخلطون لذهاب و همهم الی ان النفس تبقی عن الجسم و هی ذات تمیز من الذات الاخری التی هی هی و اظنهم یتوهمون لها امکنة و یتصورونها کذلک و ان لم یطلقوا قولا.
و قال : سبب الجزع هو کثرة نظرنا فی الجزئیات و الحسیات و ذلک الجوهر الشریف الذی فینا لانظر فیها باللذات ۞ فاذا توهمنا فقدان الحسیات و اشفقنا علیها فعرض لنا الجزع من الموت و لهذا نجد الفلاسفة یقولون : امت الارادة لان الموت الارادی هو التدرب فی هجر الحسیات و الملاذ الجسمیة و اطراح الشهوات و التصرف معالعقل و العقلیات و اذا انصرف الانسان بجمیع قواه او باکثرها الی هذاالمعنی لم یلذّ الا بها ولم یشتق الی الجزئیات و الحسیات و یکون کانه مفارق لها و ان کان متصلا بها و ملابسا لها و یکون حینئذ غیر خائف من الموت ولا هائب له و یصیر من الاَّمنین و الفائزین و فی جوار اﷲ الذی لیس فیه خوف ولا اسف .
و قال فی الخواطر ایضا: ماالذی یشککنا فی دوام وجودالجوهر و انه لاضد له و الذی لاضد له لایفسد و انه غیر مکون من حیث هو جوهر و فی ان ّ النفس جوهر بجهة و عرض بجهة فاما ذاته و انیته فجوهر و اما کونه متمما فعارض عرض له و العرض یفسد لامحالة. فاما الجوهر فلاسبیل ان یتوهم له فساد فمن این تسلطالشک علی من یظن ان ذات النفس تتلاشی و تضمحل و هل یمکن ان تکون ذاته عرض (ظ: عرضاً) و هو معطی الحیوة و المتحرک من ذاته و العاقل لذاته فان هذه الثلاث الخواص هی للنفس تخصها - انتهی .
و از افسانه هائی که در اطراف نام این مرد هست یکی این است که روزی شیخ الرئیس به مجلس درس او درآمد و جوزی نزد وی افکند و گفت مساحت این جوزبشعیرات تعیین کن و ابوعلی جزوی از کتاب اخلاق نزد وی انداخت و گفت تو کمی در اصلاح اخلاق خویش کوش تا من جوز را مساحت کنم و شیخ الرئیس در بعض از مصنفات خویش گوید: من این مسئله را بر سبیل محاضره با ابوعلی درمیان آوردم و او بدشواری فهم میکرد و مکرر اعاده کردم و فهم نکرد آخر وا گذاشتم . و یاقوت گوید: او در اول دین مجوسی داشت و سپس مسلمانی گرفت . بعضی گفته اندقبر ابوعلی باصفهان در محله ٔ خواجوست . مؤلفین نامه ٔ دانشوران قصه ٔ فرار ابوعلی بن سینا و ابوسهل مسیحی را بالفاظه نسبت به ابوعلی مسکویه کرده اند و با اینکه نامی هم از چهارمقاله و انتساب این حکایت به ابوسهل مسیحی برده اند ذکری از مأخذ نکرده اند و نمیدانیم مأخذشان چه بوده است . او راست : کتاب تجارب الامم و تعاقب الهمم در تاریخ تا سنه ٔ 372 هَ . ق . و این کتاب نفیسترین کتب تاریخ است و درخور آن است که یکی از فضلای عصر آن را بفارسی ترجمه کند. دیگر کتاب تهذیب الاخلاق و تطهیرالاعراق در علم اخلاق که در وصف او گفته اند:
بنفسی کتاب حاز کل فضیلة
و صار لتکمیل البریة ضامنا
مؤلفه قد ابرز الحق خالصا
بتألیفه من بعد ما کان کامنا
و وسمه باسم الطهارة قاضیا
به حق معناه و لم یک مائنا
لقد بذل المجهود ﷲ دره 
فما کان فی نصح الخلائق خائنا.
و همین کتاب است که خواجه نصیرالدین طوسی بترجمه ٔ آن با تصرفی پرداخته و نام اخلاق ناصری بدان داده است . دیگر از کتب او کتاب جاویدان خرد است که بر اسلوب جاویدان خرد هوشنگ تألیف شده  و کتاب آداب العرب و الفرس . کتاب ترتیب السعادة یا ترتیب العادات . کتاب السیاسة. کتاب ندیم الفرید یا انس الفرید. کتاب الفوز الاکبر. کتاب الفوز الاصغر. کتاب الجامع. کتاب مختار الاشعار. کتاب مجموعة الخواطر. کتاب المستوفی و آن مختاری از اشعار است . کتاب السیر. ورجوع بمعجم الادباء یاقوت چ مارگلیوث ج 2 ص 88 شود.



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

شخصى نزد حسن بصرى آمد و به او گفت كه: آيا ما شرم نميكنيم كه بارها گناه ميكنيم ولى باز به خداوند بر ميگرديم؟ حسن بصرى كه از حيله هاى شيطانى آگاه بود به او گفت كه: "چقدر شيطان دوست دارد كه با اين نيرنگ بر بندگان چيره شود." (سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 10899
دیروز : 5614
بازدید کل: 8801058

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010