Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

رسول ‎الله  صلی الله علیه و سلم  است می‌فرمايد: «كُلُّ أُمَّتي يَدْخُلُونَ الجَنّةَ، إلاّ مَنْ أبَى»
تمام امت من وارد بهشت می‌شود بجز كسي كه‌ انكار مي‌كند. پرسيدند: اي رسول خدا چه كسي انكار مي‌كند؟ فرمود: «مَنْ أطاعَني دَخَلَ الجنةَ، ومَنْ عَصانِي فَقَدْ أبى.» یعنی: (هركس از من اطاعت كند وارد بهشت می‌شود و هر كس از من نافرماني كند از ورود به بهشت سرباز می‌زند).
بخاري ش/7280

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

فقه>مفاهیم و اصطلاحات فقهی>لواط

شماره مقاله : 391              تعداد مشاهده : 1075             تاریخ افزودن مقاله : 31/5/1388

لواط - عمل قوم لوط  

بيگمان جريمه و عمل زشت لواط ازجمله پست‌ترين و بزرگ‌ترين جرائم مي‌باشد. اين عمل ازجمله زشتيهائي است‌که فساد و تباهي و زيان آن‌، براي مردم و فطرت انساني و دين و دنيا، آشکار است‌، بلکه براي زندگي زيانبار است‌. و خداوند بزرگترين و سخت‌ترين عقوبت را نسبت به قوم لوط عليه السلام انجام داد،‌که زمين آنان را فروبلعيد و باران و رگبارسنگ بر آنان بارانيد و سزاي اين عمل شنيع آنان را بدينگونه داد. و خداوند آن را درقرآن‌کريم براي پيامبر صلي الله عليه و سلم بازگوکرد تا براي جامعه بشري درسي و عبرتي فراموش نشدني باشد و همواره نصب العين جامعه باشد:

" ولوطا إذ قال لقومه: أتأتون الفاحشة ما سبقكم بها من أحد من العالمين.إنكم لتأتون الرجال شهوة من دون النساء، بل أنتم قوم مسرفون.وما كان جواب قومه إلا أن قالوا: أخرجوهم من قريتكم إنهم أناس يتطهرون.فأنجيناه وأهله إلا امرأته كانت من الغابرين.وأمطرنا عليهم مطرا، فانظر كيف كان عاقبة المجرمين: "[1]‌

و باز گويد:" ولما جاءت رسلنا لوطا سئ بهم وضاق بهم ذرعا، وقال: هذا يوم عصيب.وجاءه قومه يهرعون إليه ومن قبل كانوا يعملون السيئات، قال: يا قوم هؤلاء بناتي هن أطهر لكم، فاتقوا الله ولا تخزون في ضيفي، أليس منكم رجل رشيد؟ قالوا: لقد علمت ما لنا في بناتك من حق، وإنك لتعلم ما نريد قال: لو أن لي بكم قوة أو آوي إلى ركن شديد؟ قالوا: يا لوط إنا رسل ربك، لن يصلوا إليك، فأسر بأهلك بقطع من الليل، ولا يلتفت منكم أحد، إلا امرأتك إنه مصيبها ما أصابهم، إن موعدهم الصبح، أليس الصبح بقريب!؟ فلما جاء أمرنا جعلنا عاليها سافلها، وأمطرنا عليها
حجارة من سجيل منضود.مسومة عند ربك، وما هي من الظالمين ببعيد [2] [‌بخاطر بياوريد لوط را هنگامي‌که به قوم خودگفت‌: آيا عمل شنيعي انجام مي‌دهيدکه تاکنون احدي ازجهانيان پيش از شما اين عمل ننگين را انجام نداده است‌؟‌!!آيا شما ازروي :‌شهوت به سراغ مردان مي‌رويد نه بسراغ زنان‌؟‌!ا براستي شماگروه تجاوز کار و ستم پيشه هستيد!!  

ولي پاسخ قومش چيزي جز اين نبود که ‌گفتند اينها را ازشهر و آبادي خود بيرون کنيدکه اينها افراد متظاهري هستند و رياکارند: ‌آلودگان همواره پاکان را به رياکاري متهم مي‌کنند (‌چون‌کار به اينجا رسيد وگستاخي را از حد گذراندند) ما او و خاندانش را رهائي بخشيديم جز همسرش‌که با بازماندگان (‌در شهر) بود و با آنان همعقيده بود. و (‌سپس چنان‌) باراني بر آنها فرستاديم (‌باراني از سنگ که آنها را نابود ساخت‌) اکنون بنگر سرانجام‌کار مجرمان به‌کجاکشيد.و هنگامي‌که رسولان ما -‌فرشتگان مامور ما -‌به سراغ لوط آمدند، او از آمدنشان ناراحت شد و قلبش پريشان‌گشت وگفت‌: امروز روز سختي است - چون ابتدا فرشتگان را که در جامه انسان بودند نشناخت -‌(‌چون قومش مهمانان لوط را ديدند) به سرعت به سراغ لوط (‌و مهمانانش‌) آمدند و قبلا نيز اين ‌کارهاي ناپسند و شنيع‌ و ننگين را انجام مي‌دادند. لوط‌ گفت‌: اي قوم من اينها دختران من هستند - (‌مقصود دختران لوط يا دختران قومش مي‌باشد که دختران قوم هر پيامبري بمنزله دختران او هستند) -‌آنان براي شما پاکيزه‌ترند از مردان بفرمائيد با آنها ازدواج ‌کنيد و از اعمال شنيع‌ و ننگين لواط صرف نظرنمائيد. از خدا بترسيد و مرا در مورد مهمانانم رسوا مسازيد، آيا در شما يک مرد رشيد و عاقل و شايسته وجود ندارد؟‌!! (‌که شما را از اين اعمال ننگين باز دارد) ‌گفتند: تو که مي‌داني ما نيازي و ميلي بدختران تو -‌بزنان -‌نداريم و تو خوب مي‌داني ما چه مي‌خواهيم‌؟‌!  

گفت‌: (‌افسوس‌) اي کاش در برابر شما قدرتي داشتم يا تکيه‌گاه و پشتيباني محکمي دراختيار من بود (‌آنگاه مي‌دانستم با شما ددمنشان چه‌کنم‌؟‌! (‌چون لوط در ميان قوم خود غريب بود و ازعراق همراه عمويش ابراهيم بدانجا مهاجرت‌کرده بود لذا مي‌گويد: ايکاش قوم و فاميلي در اينجا داشتم‌که درراندن شما به من‌کمک کند )‌. 

فرشتگان ‌گفتند: اي لوط ما رسولان و پيکان پروردگار توايم‌، آنان هرگز دستشان به تو نمي‌رسد و بتو دسترسي پيدا نخواهندکرد. دردل شب پيش ازطلوع فجر با خانواده‌ات از اين شهرحرکت‌کن و هيچيک ازشما پشت سرش را نگاه نکند، مگر همسر تو که او هم بهمان بلائي‌که آنهاگرفتار مي‌شوندگرفتار خواهد شد، موعد آنها صبح است آيا صبح نزديک نيست‌؟‌!!

هنگامي‌که فرمان ما فرا رسيد آن (‌شهر و ديار) را زير و زبرکرديم و زير و رو شد و باراني از سنگ‌:‌گلهاي متحجر متراکم بر روي هم و پي در پي بدون فاصله بر آنها بارانيديم و نازل‌کرديم‌. سنگهائي‌ که نزد پروردگارت نشاندار بود و خاص آنان بود و بکسي ديگر اصابت نمي‌کرد و اين سرزمين قوم تبهکار از ستمگران مشرک قريش دور نيست (‌و در راه خود بشام از آنجا عبور مي‌کنند)‌]"‌.

پيامبر صلي الله عليه و سلم بکشتن‌کسي‌که مرتکب اين عمل بي‌شرمانه مي‌گردد دستور داده است و او را نفرين و لعن‌کرده است‌. ابوداود و ترمذي ونسائي و ابن ماجه از عکرمه از ابن عباس روايت کرده‌اند که پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت‌:" من وجدتموه يعمل عمل قوم لوط، فاقتلوا الفاعل والمفعول به [هرکس را يافتيدکه مرتکب عمل بي‌شرمانه قوم لوط مي‌گردد فاعل و مفعول هردو را بکشيد]"‌. متن اين روايت نزد نسائي چنين است‌:" لعن الله من عمل عمل قوم لوط.لعن الله من عمل عمل قوم لوط.لعن الله من عمل عمل قوم لوط [‌سه بارگفت خداوند لعنت کند هرکسي راکه مرتکب عمل قوم لوط مي‌گردد يعني لواط مي‌کند]‌’‌’‌.

شوکاني‌گفته است‌: چقدرشايسته ومستحق است‌کسي راکه مرتکب اين جرم و رذيله و پستي مي‌شود بگونه‌اي‌کيفردهندکه عبرت و پند براي ديگران باشد و بگونه‌اي شکنجه گرددکه آتش شهوت فاسقان تبهکار را خاموش سازد. براستي کسي‌که اين عمل زشت قوم لوط را مرتکب شود،‌که پيش از قوم لوط احدي از جهانيان بدان مبادرت نورزيده بود، شايسته است‌که عذاب و شکنجه وکيفرسخت و زشت وجانکاهي مانند آنان ببيند و بآتش آنان بسوزد. خداوند اين قوم تبهکار را در زمين فرو برد و ريشه‌شان را از بيخ‌کند و همه را نابودکرد”‌. ا هـ.

اسلا‌م بدينجهت درکيفر و شکنجه اين عمل بي‌شرمانه سختگيري نموده است چون زيانهاي فردي و اجتماعي آن بسيار آشکار و خطرناک است‌.

دکتر محمد وصفي درکتاب “‌الاسلام و الطب‌” زيانهاي آن را بدينگونه برشمرده است: 

 

1-‌عدم تمايل به زن و انصراف از آن  

عمل لواط سبب مي‌گردد شخصي‌که به لواط عادت‌کرده نسبت بزن تمايل نداشته باشد و‌گاهي اين عدم تمايل بدرجه‌اي مي رسد که مرد از مباشرت با زن ناتوان و عاجز مي‌شود. 

بنابراين مهمترين و‌ظيفه ازدواج که ايجاد نسل است بحالت تعطيل درمي‌آيد و از بين مي‌رو‌د، اگر اين مرد سرانجام موفق بازدواج ‌گردد، همسرش يکي از قربانيان اين عمل زشت او مي‌شود و هرگز آرامش نخواهد داشت و از مهر و شفقت‌که زيربناي زندگي زناشوئي است‌، محروم خواهد بود، بنابراين زندگي دردناکي خواهد داشت‌که نه زني است ‌که شوهرخوبي داشته باشد ونه آزاد ومطلقه است‌که شوهر ديگر‌ي اختيارکند. 

 

٢- تاثير بد روي اعصاب  

عادت لواط نخست بجنگ اعصاب مي‌رود و روي اعصاب تاثير خاصي دارد. يکي از نتايج آن عکس‌العمل روحي است در اخلاق‌ و رفتار فرد،‌که از صميم قلب چنان مي‌پنداردکه او براي اين آفريده نشده است‌که مرد باشد و احساس و شعور او دچار انحراف جنسي شديدي مي‌گردد و احساس مي‌کندکه بهمجنس خود تمايل دارد و افکار خبيث و پليد او متوجه اعضاي تناسلي همجنس خود مي‌شود. از اينجا است‌که مي‌توان علت حقيقي اسراف و زياده‌ روي بعضي از جوانان منحط به خودآرائي و تقليد زنانه را بروشني فهميد،‌که‌گردهاي مختلف و پمادهاي ‌گوناگون بچهره خويش مي‌زند و مي‌خواهند با رنگ سرخ‌، بگونه زدن‌، خود را زيبا جلوه دهند و سرخاب مي‌زنند، و ابروان را باريک‌کرده و با ناز و تبحتر و کرشمه راه مي‌روند و امثال اينگونه ادا و اطواري در هر جا مشاهده مي‌کنيم و بسيار مي‌بينيم‌. بيگمان کتابهاي طب تعداد بسياري از اين انحرافات را ثابت نموده که از ذکر آنها خودداري مي‌کنم‌. 

زيانهاي نفسي و روحي لواط تنها بدين عکس‌العمل روحي منحط پايان نمي‌يابد، بلکه اين عمل ننگين و زشت‌، نيروهاي نفساني طبيعي را نيز دچار ناتواني ساخته و شخص را در معرض بيماريهاي عصبي انحرافي و بيماريهاي روحي زشتي‌، قرار مي‌دهدکه از زندگي احساس لذت نمي‌کند و صفت انساني و مردانگي را از او سلب مي‌نمايد. و آلودگيهاي ارثي ويژه‌اي در او پديد مي‌آورد وآفات عصبي پنهان در او را ظاهر مي‌سازد و آنها را بر او مسلط مي‌نمايد. مانند: بيماريهاي روحي ساديسم و “‌ماسوشيتي وفيتشيزم = منحرف مي‌خواهد رغبت و تمايلات خود را با تحمل رنج و الم اشباع نمايد و امثال آن‌.

 

٣-‌تاثير بد روي مغز

علاوه بر زيانهايي‌که برشمرديم‌، عمل لواط اختلالات زيادي در توازن عقل و وسواس فکري و حواس پرتي بوجود مي‌آورد،‌که تصورات او دچار رکود غريبي شده و بلاهت عقلي آشکاري و ضعف شديد اراده در او پديدار مي‌گردد.

اين بدين سبب است‌که ترشحات غدد داخلي‌که ترشحات غدد د‌رقيه = تيروئيد” و غددکليوي و غير آن مي‌باشند رو بنقصان وکاهش مي‌گذارند و لواط تاثير مستقل روي آنها دارد وآنها را دچاراختلال و اضطراب مي‌کند و وظايف خود را بخوبي انجام نمي‌دهند. ميان لواط و بيماري روحي “‌نيوستانا”[3] رابطه بسيار نزديک و استواري موجود است‌که شخصي معتاد دچار بلاهت وکودني و دروغگوئي و عدم تمرکز فکر و بي‌خردي و سبک مغزي مي‌شود.

 

 ٤- ماليخولياء  

لواط يا خود مستقيما سبب ظهور بيماري ماليخوليا مي‌شود يا يکي از عوامل نيرومند بروز و ظهور و برانگيختن آنست‌.

بدون شک اين عمل زشت و ننگين روي اين بيماري شديد اثر مي‏‎گذارد و آن را چند برابر نموده و عوارض آن را بسيار پيچيده مي کند، چون اين عمل موجب انحراف وظيفه اعضاء مي‌شود و تاثير بسيار بدي روي اعصاب بدن دارد.

 

٥-‌لواط يک عمل نارساي جنسي است  

لواط يک عمل جنسي انحرافي است و براي اشباع غريزه جنسي‌ کفايت نمي‌کند چون از ملامسه و تماس اصلي و طبيعي بدور است و مجموعه عصبي جنسي را ارضاء نمي‌کند و اثر کوبندگي بدن روي اندام تناسلي دارد و براي اندام‌هاي ديگر بدن نيز زيانبخش و زيان‌آور است‌.

هرگاه بدقت فيزيولوژي جماع و مباشرت جنسي و وظيفه طبيعي و سرشتي‌ که اندام و آلت تناسلي بهنگام مباشرت و جماع انجام مي‌دهند، مورد بررسي قرار دهيم و سپس آن را با نتيجه و انجام عمل لواط مقايسه و برابرکنيم‌، بخوبي مي‌فهميم‌که چقدر با هم فاصله دارند و تفاوت از کجا تا بکجا است‌. و بخوبي درمي‌يابيم ‌که موضع و محل لواط‌، هيچگونه تناسبي با عمل جنسي ندارد.

 

  ٦-‌سستي مستقيم عضلات اندام تناسلي و پاره شدن نسوج آن

لواط موجب مي‌گرددکه درآلت تناسلي سستي و پاره شدن نسوج و بافتهاي آن و ريزش بعضي ازاجزاء آن پديد آيد و شخص نمي‌تواند بخوبي مانع دفع مواد منوي شود و آنرا نگه دارد و تسلط خود را برآن از دست مي‌دهد لذا اينگونه اشخاص فاسق نمي‌توانند خود را بخوبي‌ کنترل‌کنند و همواره آلوده بدين مواد متعفن مي‌باشندکه بدون اراده و بدون احساس از آنان خارج مي‌شود.

 

٧-ر‌ابطه بين لواط و اخلاق

لواط خود يک آلودگي اخلاقي و بيماري روحي خطرناک است‌، لذا همه اشخاص مبتلا بدين بيماري ننگين‌، بداخلاق و داراي طبيعت فاسد مي‌باشند که تقريباً بين فضايل و رذايل امتيازي قايل نيستند، داراي اراده ضعيف‌اند و وجداني ندارندکه آنان را سرزنش‌کند و آنان را از اين رذيلت باز دارد، هيچ مانع روحي ندارند که آنان را از افتادن بجان کودکان بي‌گناه و خردسال بازدارد و مانع شدت عمل آنان شود، در راه اشباع اين عاطفه و عادت فاسد، و در ارتکاب جرائم و جنايتي‌که بسيار مي‌شنويم و اخبار آن را از راديو و مجلات و جرايد مي‌شنويم و مي‌خوانيم‌، بسيارگستاخ و بي‌شرمند. تفاصيل جنايات و جرائم و حوادث آنان را در دادگاهها وکتب طب مي‌يابيم‌.

 

٨-‌رابطه ميان لواط و تندرستي و سلامتي عمومي بدن  

علاوه برزيانهايي‌که برشمرديم لواط اشخاص را دچار نفس تنگي و خفقان قلب مي‌کند و بعلت ضعف عمومي‌که عارض آنها مي‌شود در معرض تاخت و تاز امراض مختلف قرار دارند. 

 

 ٩-‌تاثير لواط بر آلت تناسلي  

لواط موجب ضعف مراکز انزال منوي در بدن مي‌شود و عناصر زنده منوي را از بين مي‌برد و بر ترکيب مواد مني نيز اثر مي‌گذارد. 

و بعد از مدت اندکي و بتدريج به عقيم بودن مي‌انجامد و اين عقيم بودن به انقراض و زوال نسل لواط گران مي‌انجامد.

 

١٠-‌تيفوئيد و غير  

مي‌توان‌گفت‌: لواط سبب ابتلاء به بيماري خطرناک تب تيفوئيد و امثال آن از بيماريهاي واگير و خطرناک مي‌شودکه ميکرب آنها از راه آلودگي با مواد ترشحي‌که کانون ميکربهاي مختلف است منتقل مي‌گردد و مايه بيماريهاي‌گوناگون مي‌شود. 

 

١١- بيماريهاي زنا  

بديهي است‌که بيماريهائي‌که به وسيله زنا منتشر و منتقل مي‌شوند به وسيله لواط نيز پراکنده و منتقل مي‌گردند.که خود صاحبان اين بيماري را پيش ازهمه درو مي‌کنند و بنابودي مي‌کشانند. 

ازآنچه‌که‌گذشت فلسفه تشربع اسلامي درتحريم لواط را بخوبي مي‌فهميم و دقت و سختگيري در رسوائي و شکنجه لواط‌گر، برايمان آشکار مي‌شود و باهميت از بين بردن اين جرثومه‌هاي فساد و رهائي جهان از شر و تباهي آنها پي مي‌بريم‌. 

 

آراء فقهاء درباره حکم لواط  

با اينکه فقها و علماء اجماع دارند بر تحريم اين جرم و جنايت و سخت‌گيري درباره مرتکب آن‌، ولي درباره تعيين‌کيفر و عقوبت مقرره آن اختلا‌ف دارند:

1-‌گروهي بر آن هستند که بط‌ور مطلق بايد کشته شود. 

٢-‌گرو‌هي بر آن مي‌باشند که حد لواط مانند حد زنا است ‌که ازدو‌اج ناکرده غير ‌محصن و بکر بايستي شلاق زده شود و ازدواج ‌کرده -‌محصن -‌رجم ‌گردد. 

 ٣-‌گرو‌هي قايل به تعزير هستند.

مذهب او‌ل‌: اصحاب پيامبر صلي الله عليه و سلم و ناصر و قاسم بن ابراهيم و يکي از دو قول شافعي بر آن مي‌باشندکه حد لواط قتل وکشتن است اگرچه محصن هم نباشد  

يعني هرکس مرتکب لواط شود بايدکشته شود. خواه فاعل و خواه مفعول هر دو بايد کشته شوند. و استدلال کرده‌اند:

١ -‌از عکرمه از ابن عباس روايت شده‌ که پيامبر صلي الله عليه و سلم گفت‌:" من وجدتموه يعمل عمل قوم لوط فاقتلوا الفاعل والمفعول به [‌هرکس را يافتيدکه عمل قوم لوط عليه السلام را مرتکب مي‌شود چه فاعل و چه مفعول به هردو را بکشيد]‌’‌’‌.

صحاح ششگانه بجز نسائي آن را روايت‌کرده‌اند در “‌نيل‌” آمده ‌که حاکم و بيهقي نيزاسناد آن را بيرو‌ن آورده و حافظ ابن حجر رجال آن را موثوق به دانسته جزآنکه گفته است‌ که مختلف فيه است‌. 

٢-‌از حضرت علي هم نقل شده است‌که او هرکس راکه مرتکب اين عمل شده رجم‌کرده است‌. بيهقي آن را بيرو‌ن آورده و تخريج نموده است‌.

 امام شافعي گفته است‌که ما بدين عمل او استناد کرده و هرکس مرتکب اين عمل شود ازدواج ‌کرده يا ازدواج نکرده -‌محصن و غيرمحصن -‌کيفرش را قتل و کشتن مي‌دانيم‌. 

٣-‌از حضرت ابوبکر روايت شده‌که او اصحاب را بمشورت خواند درباره‌ کسي که عمل‌ لواط را مرتکب مي‌شود. آن سخن علي بن ابيطالب از همه شديدتر و تندتر بود که فرمود “‌اين‌گناهي است‌که هيچ امتي از امتها مرتکب آن نشده‌اند مگر يک امت و مي‌دانيد که خداوند با آن امت چگونه رفتارکرد. بنظرما چنين اشخاص بايد با آتش سوزانده شوند”‌. لذا ابوبکر به خالد بن وليد نوشت و به وي دستور دادکه چنين اشخاصي را بسوزاند. بيهقي اين روايت را تخريج نموده و در اسناد آن “‌ارسال‌” مي‌باشد. 

شوکاني‌گفته است‌: رويهم اين احاديث مي‌تواند مورد احتجاج و استدلال قرار گيرند. ولي اين‌گروه درباره چگونگي‌کشتن مرتکب اين عمل ننگين با هم اختلاف دارند: 

-‌ازابوبکر و علي روايت شده‌که نخست چنين شخصي را بايد با شمشيرکشت سپس جسدش را بايد سوزاند چون براستي معصيت بزرگي است‌. بقول عمر و عثمان بايد او را در زير آوار کشت و ديوار بر او خراب نمود. و بقول ابن عباس او را بايد از بام بلندترين ساختمان شهر پايين انداخت‌.

يغوي از شعبي و زهري و مالک و احمد و اسحاق حکايت‌کرده‌که او بايد رجم گردد. و ترمذي نيزآن را ازمالک و شافعي و احمد و اسحاق حکايت‌کرده است‌. از نخعي روايت شده‌که اگر مي‌شد دو بار زاني را رجم‌کرد مي‌بايستي مرتکب لواط را دو بار رجم بکنند. 

منذري‌گفته است ابوبکر و علي و عبدالله بن زبير و هشام بن عبدالملک مرتکب عمل لواط را مي‌سوزاندند.

مذهب دوم‌: سعيد بن المسيب و عطاء بن ابي بتاج و حسن بصري و قتاده و نخعي و ثوري و اوزاعي و ابوطالب و امام يحيي و شافعي در يکي از دوقولش بر آن هستندکه حد مرتکب لواط مانند حد زنا است‌که بکر و ازدواج نکرده -‌غير محصن -‌يکصد ضربه شلاق مي‌خورد و آنگاه يکسال تبعيد مي‌شود. و کسي‌که محصن و ازدواج کرده باشد رجم مي‌گردد. و استدلال کرده‌اند که‌:

1- عمل لواط نوعي از انواع زنا است چون بهرحال - فرج شامل جلو و عقب است -‌و لواط هم داخل شدن فرجي درفرجي است مانند زنا پس معني عام دلايل و ارده درباره زناي محصن و غير محصن شامل حال هر دو طرف مرتکب لواط - (‌فاعل و مفعول به‌) -‌نيز مي‌گردد. و حديثي نيز از پيامبر صلي الله عليه و سلم روايت شده‌که فرمود:" ’ إذا أتى الرجل الرجل فهما زانيان [‌هرگاه مردي با مردي لواط کرد هر دو مرتکب زنا شد ه ا ند]"‌. 

٢-‌بفرض اينکه معني عام دلايل وارده درباره زنا شامل حال لائط و ملوط (‌هردو طرف عمل لواط‌) نشود بقياس ملحق به زنا هستند و چون زناکاران با آنان رفتار مي شود . 

مذهب سوم‌: ابوحنيفه و المويد بالله و مرتضي و شافعي بنا بقولي برآن هستند که مرتکب اين عمل شنيع بايد تعزيرگردد چون اين عمل زنا نيست و حکم زنا درباره آن اجرا نمي‌گردد.

شوکاني مذهب اول را ترجيح داده و قول آخر و مذهب سوم را ضعيف دانسته است چون با دلايل مخالفت دارد. و بنقد و بررسي مذهب دوم پرداخته وگفته‌: بفرض اينکه دلايل عام زناکه بين محصن و غيرمحصن فرق‌گذاشته‌اند شامل مرتکب جرم و جنايت قوم لوط نيزبشود، دلايل وارده درباره قتل فاعل و مفعول در لواط بطور مطلق تخصيص يافته‌اند[4] و بفرض اينکه دلايل زنا شامل آنا نشود باطل‌کننده قياس هستند. چون قياس با وجود نص جايز نيست و معتبر نمي‌باشد همانگونه که در اصول فقه بيان شده است‌.


 
--------------------------------------------------------------------------------
 
[1] -اعراف/84-80.

[2] -هود/83-77.

[3] - نیورستانا: حالت خستگی روحی و جسمی توام باکوفتگی و بیم و هراس از بیماریها، ر.ک لسان العرب.

[4] - یعنی بحکم زنای محـصن و تنها حکم زنای محصن شامل حال لواط‌گران می‌شود.

 

به نقل از:
فقه السنه ، تأليف سيد سابق، مترجم محمود ابراهيمي، تهران، ناشر مردم‌سالاري، دوم 1387.

 



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

قال أبو سليمان رحمه الله: «لا تشهد لأحد بالزهد ؛ فإن الزهد في القلب». ابوسلیمان دارانی رحمه الله فرمود: «به زُهد و تقوای هیچکسی شهادت مده! چرا که زهد در قلب است (و ما از آن بی اطلاعیم)». "جامع العلوم والحكم " (ص : 307).

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 3263
دیروز : 5614
بازدید کل: 8793422

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010