|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
تاریخ اسلام>اشخاص>اسما بنت عمیس رضی الله عنها
شماره مقاله : 3822 تعداد مشاهده : 282 تاریخ افزودن مقاله : 5/7/1389
|
اسما (رضی الله عنها) دختر عمیس افتخار یافت دو بار در راه خدا هجرت نماید اسما (رضی الله عنها) دختر عمیس از زمرهی اولین زنانی است که به دین مبین اسلام شرفیاب گردید. او قبل از این که مسلمانان در دار ارقم جمع شوند و در آن جا به مسائل دینی خویش بپردازند به همراه همسرش جعفر بن ابیطالب (جعفر طیار رضی الله عنه ) اسلام آورد. آن دو نیز، همچون عدهی زیادی از مسلمانان مجبور به مهاجرت به حبشه گردیدند و تا مدتها در آن جا دور از موطن اصلی خود باقی ماندند. پس از چندی رسولخدا صلی الله علیه و سلم دستور فرمود مهاجران از حبشه به مدینه بازگردند. مسلمانان پیرو دستور پیامبر صلی الله علیه و سلم عازم مدینه شدند.در آن میان اسما و همسرش، درست زمانی به مدینه رسیدند که رسولخدا صلی الله علیه و سلم موفق شده بود خیبر را فتح و بر قوم یهود پیروز شود. یادآور می شویم که اسما (رضی الله عنها) بنت عمیس از جملهی چهار زنی است که رسولخدا صلی الله علیه و سلم آنها را (اخوات المؤمنات) خواهران مؤمن نامید. بزرگوارانی چون 1- میمونه (رضی الله عنها)، دختر حارث، زوجهی رسولخدا صلی الله علیه و سلم 2- ام فضل (رضی الله عنها)، همسر عباس بن عبدالمطلب که نام اصلی او لبابه دختر حارث بود و اولین زنی بود که بعد از امالمؤمنین خدیجه (رضی الله عنها) اسلام آورد. 3- اسما (رضی الله عنها) دختر عمیس 4- سلمی (رضی الله عنها) بنت عمیس همسر حمزه، (سیدالشهدا) که مادر هر چهار تن آنها هند دختر عوف بود و به همین دلیل رسولخدا صلی الله علیه و سلم به ایمان آنها گواهی داد و آنها را خواهران مؤمن (اخوات المؤمنات) نامید. *** اسما (رضی الله عنها) از جمله زنانی است که رسولخدا صلی الله علیه و سلم بر ایمان او گواهی داده است و اسلام بدو عزت بخشیده و سربلندش کرده است. این دلاور زن تاریخ، تا پای جان به اسلام وفادار ماند و با تمام وجود به دفاع از کیان و فرامین اسلامی پرداخت. او روزی به دیدن حفصه (رضی الله عنها) دختر عمر فاروق رضی الله عنه رفته بود و در همان زمان که او در خانه حضور داشت، عمر فاروق رضی الله عنه از راه رسید و با دیدن او سوال کرد : دخترم، این زن کیست؟ حفصه (رضی الله عنها) پاسخ گفت : او اسما (رضی الله عنها) دختر عمیس است. عمر رضی الله عنه پرسید : این همان زن حبشی است؟ این همان زنی است که به آن سوی دنیا رفت؟ (مراد هجرت به حبشه است) اسما (رضی الله عنها) گفت : آری! من همان حبشیام. عمر رضی الله عنه فرمود : ما از اعتبار بیشتری نسبت به شما نزد رسولخدا صلی الله علیه و سلم برخورداریم زیرا ما با آن حضرت صلی الله علیه و سلم به هجرت رفتیم و در این امر مهم بر شما سبقت جستیم. اسما (رضی الله عنها) با این سخن عمر رضی الله عنه به فکر فرو رفت و غم و اندوه سراسر وجود او را فراگرفت. او فکر میکرد چطور چنین چیزی ممکن است در حالی که او از اولین کسانی بود که اسلام آورد و از اولین کسانی بود که به حبشه هجرت کرد، علاوه بر این، رسولخدا صلی الله علیه و سلم نیز بر ایمان او گواهی داده است. خلاصه این که با توجه به موقعیت ویژهای که او بعد از قبول اسلام پیدا کرده بود، سخنان عمر رضی الله عنه بر او ناگوار و غیرقابل قبول بود. اسما (رضی الله عنها) با ناراحتی گفت : ای عمر، به خدای سوگند که آنچه گفتی، حقیقت ندارد؛ مگر نه این است که شما در معیت رسولخدا صلی الله علیه و سلم بودید و از فیوضات او برخوردار میشدید؟ مگر نه این که رسولخدا صلی الله علیه و سلم شما را از هر جهت تأمین مینمود و با پند و اندرز شما را از هلاکت و گمراهی نجات میداد؟ حال چطور ممکن است ما که از تمام این نعمتها، آن هم در دیاری دور افتاده و غریب محروم بودهایم از مقام و منزلت کمتری نسبت به شما برخوردار باشیم! ای عمر، به خدا سوگند که تا این سخن تو را به رسولخدا صلی الله علیه و سلم عرضه ندارم و پاسخ آن را از ایشان دریافت نکنم، دست به سیاه و سفید نخواهم زد. مطمئن باش که تمام سخنان تو را بدون کم و کاست به آن حضرت گزارش خواهم کرد. او همچنان در خانهی (ام المؤمنین) حفصه (رضی الله عنها) منتظر ماند تا رسولخدا صلی الله علیه و سلم تشریففرما شد. به محض این که چشم اسما (رضی الله عنها) به رسولخدا صلی الله علیه و سلم افتاد، شتابان به سوی آن بزرگوار رفت و سوال کرد: ای رسولخدا صلی الله علیه و سلم ، عمر ادعا میکند چون آنان زودتر از ما هجرت کردهاند نسبت به ما از جایگاه و منزلت والاتری نزد شما برخوردارند، شما در این زمینه چه میفرمائید؟ آن حضرت فرمود : تو خود چه پاسخی به او دادهای؟ او آنچه گفته بود را برای رسولخدا صلی الله علیه و سلم بازگو کرد.رسولخدا صلی الله علیه و سلم فرمود : «ای اسما، شما دوبار هجرت کردهاید، یک بار به حبشه و بار دیگر به مدینه، در حالی که عمر و هم ردیفان او یک بار بیشتر هجرت نکردهاند. بنابراین، (هر چند آنها در هجرت بر شما سبقت جستهاند) شما با یک هجرت بیشتر بر آنان برتری دارید. او با این سخن آرام گرفت و انگار کوهی از مصائب از دوش او برداشته شد. وقتی فهمید از چنین جایگاهی نزد رسولخدا صلی الله علیه و سلم برخوردار است، شادی و سرور تمام وجود او را فراگرفت و شتابان به طرف همسفران خود در هجرت به حبشه شتافت و آنان را به آنچه رسولخدا صلی الله علیه و سلم فرموده بود، بشارت داد. همسفران آن بزرگ بانو با شنیدن این خبر خوشحال شدند و برای اطمینان نزد او میرفتند و از او میخواستند تا اصل مطلب را برای آنان بازگو کند. خوشا به سعادت آنانکه به «اصحاب الهجرتین» موسوم شدند و پیامآور وحی بر برتری آنان گواهی داد.
از کتاب: اسوههای راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف مصدر: دائرة المعارف شبکه اسلامی IslamWebPedia.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|