Untitled Document
 
 
 
  2024 Nov 21

----

19/05/1446

----

1 آذر 1403

 

تبلیغات

حدیث

 

از پيامبر صلى الله عليه و سلم وارد شده است كه: "كان صلى الله عليه وسلم يضع يده اليمنى على اليسرى" (روايت مسلم 401)، يعنى: "پيامبر صلى الله عليه و سلم (هنگام نماز) دست راستش را روى دست چپش قرار ميداد".

 معرفی سایت

نوار اسلام
اسلام- پرسش و پاسخ
«مهتدين» (هدايت يافتگان)
اخبار جهان اسلام
تاریخ اسلام
کتابخانه آنلاین عقیده
سایت اسلام تکس - پاسخ به شبهات دینی
خانواده خوشبخت
شبکه جهانی نور
سایت خبری تحلیلی اهل سنت
بیداری اسلامی
صدای اسلام

 

 

 

  سخن سایت

قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) ‏عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين».
امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل».

لیست الفبایی     
               
چ ج ث ت پ ب ا آ
س ژ ز ر ذ د خ ح
ف غ ع ظ ط ض ص ش
ه و ن م ل گ ک ق
ی
   نمایش مقالات

تاریخ اسلام>اشخاص>اسما بنت ابوبکر صدیق رضی الله عنها

شماره مقاله : 3819              تعداد مشاهده : 337             تاریخ افزودن مقاله : 5/7/1389

اسما (رضی الله عنها) دختر ابوبکر صدیق
 
ابوبکر صدیق رضی الله عنه  با تجارت و داد و ستد گذران عمر می‌کرد و از همین طریق ثروتی نیز، فراهم آورده بود. در بدو امر چون بیشتر افرادی که به دین اسلام می‌پیوستند، افرادی فقیر و حتی برده بودند، فقر اقتصادی در مسلمانان کاملاً محسوس بود.
ابوبکر صدیق رضی الله عنه  که مشرف به دین اسلام گردید این نیاز را احساس کرد و به همین خاطر تمام اموال خود را در راه خدا و رسولش هدیه و مصروف نمود.
وقتی پیامبر صلی الله علیه و سلم  اعلام کرد که هر کس در حد توانایی خود نیازهای اقتصادی مسلمانان را برآورده کند، ابوبکر رضی الله عنه  هر چه مال و ثروت اندوخته بود، خدمت آن حضرت صلی الله علیه و سلم  برد تا ایشان خود در مال او تصرف کنند.
رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  پرسید: ای ابوبکر، آیا برای زن و فرزندانت چیزی باقی گذاشته‌ای؟ او عرض کرد : «خدا و رسول‌ او برای آنها کافی است! من هیچ مالی نزد آنها باقی نگذارده‌ام.»
ابوقحافه، پدر ابوبکر رضی الله عنه، که هنوز مسلمان نشده بود از این امر بسیار ناراحت و عصبانی شد و برای مطمئن شدن از این قضیه رهسپار خانۀ او گردید. ابوقحافه مردی کهنسال بود که بینایی خود را از دست داده بود و برای انجام کارهای شخصی مجبور بود از دیگران کمک بگیرد.
به هر حال، فردی دست ابوقحافه را گرفت و او را تا خانه‌ی پسرش راهنمایی کرد. اسما (رضی الله عنها) که یکی از نوادگان او بود از او پذیرایی کرد و اکرامش نمود.
ابوقحافه از روی دلسوزی و ترحم گفت : شنیده‌ام پدرتان بر شما ظلم روا داشته و شما را از اموال خود محروم ساخته است.
او کار پسرش را ظلم تلقی می‌نمود و معتقد بود ابوبکر رضی الله عنه  نسبت به فرزندان خود بی توجه شده است. وی که هنوز در شرک و بت‌پرستی به سر می‌برد، انفاق و خرج کردن مال و ثروت را بدین‌گونه، فاجعه و مصیبت تلقی می‌کرد.
آیا اسما (رضی الله عنها) هم‌، چنین برداشتی از کار پدرش داشت؟
خیر اسما (رضی الله عنها) با ذکاوت و درایت، پدربزرگش را قانع کرد تا باعث اخلال در کار پدرش نشود. آری! او خطاب به پدر بزرگش گفت : آنچه شنیده‌اید صحت ندارد؛ هر چند مقداری از اموال خود را آنگونه انفاق کرده است، اما مقدار مالی هم که برای ما لازم بوده ، باقی گذاشته است.
برای این که پدربزرگش را مطمئن سازد، سنگ‌های کوچکی تقریباً به شکل و اندازۀ پول رایج آن زمان (درهم و دینار) در کیسه‌ای گرد آورد و آن را در همان جایی گذاشت که پدر بزرگوارش معمولاً پول‌های خود را در آن جا نگهداری می‌کرد. اسما (رضی الله عنها) دست ابوقحافه را گرفت و نزد آن کیسه‌ی پر از سنگ برد و فرمود : این مقدار پول را پدرمان برای ما باقی گذاشته است.
پدربزرگ او که نابینا بود به اصل قضیه پی نبرد و تصور کرد درهم و دینار است. به این صورت او آرام گرفت و گفت : با وجود این، اشکالی در کار ابوبکر نمی‌بینم؛ چون همین مقدار شما را کافی است.
اسما (رضی الله عنها)، همان شیرزنی است که با هوشیاری تمام این چنین به پشتیبانی پدرش می‌پردازد. او بعد از این که اسلام را پذیرفته بود آنچنان در عقیده‌ی خویش راسخ شد که تا سر حد مرگ از اسلام و کیان اسلام به دفاع پرداخت...
 
 
 و تلاش‌های بی‌دریغ او در راه هجرت
آفرین بر اهل بیت ابوبکر رضی الله عنه  که افتخارآفرینان جهاد و جانفشانی در راه خدا بودند. آفرین بر چنین خانواده‌ای که افتخار آفرینان تاریخ شدند. ابوبکر رضی الله عنه  خود اولین مردی است که به دین اسلام مشرف می‌شود و این افتخاری است بس عظیم که عاید آن بزرگوار شد. او در بخشش و سخاوت از سرآمدان روزگار بود و در فضل و نیکی حریف نداشت. فرزند او عبدالله، کودکی است که اخبار و احوالات قریش و قریشیان را در بحرانی‌ترین مراحل هجرت نبوی به رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  اطلاع می‌دهد.
دخترش عایشه (رضی الله عنها) که مفتخر به همسری با رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  و در نهایت ملقب به ام‌المؤمنین گردید نیز، در علم و فقاهت به مرحله‌ای رسید که بزرگان صحابه از او کسب فیض می‌نمودند.
در این جا، به زندگی اسما (رضی الله عنها) که از بزرگ‌زنان عصر رسول‌ صلی الله علیه و سلم  بود، می‌پردازیم :
وقتی رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  به همراه ابوبکر صدیق رضی الله عنه  برای هجرت به مدینه عزم نمود، اسما (رضی الله عنها) بیست و پنج سال بیش نداشت.
آن حضرت صلی الله علیه و سلم  نزد ابوبکر صدیق آمد و او را از برنامه‌ی هجرت خود آگاه نمود. ابوبکر رضی الله عنه  با اشتیاق کامل پذیرفت که همراه آن بزرگوار به اجرای برنامه‌های ایشان بپردازد.
آن دو مخفیانه و بدون این که کسی متوجه شود از مکه خارج شدند و در غار «ثور» موقتاً مخفی شدند.
سران قریش خیلی زود از نبود آن دو بزرگوار در مکه آگاه شدند و به تکاپو افتادند. آنها مصرّانه به جستجوی آن دو پرداختند، اما هیچ اثری از آنها نیافتند.
وقتی ناامید شدند، برای «سر» آن دو، جایزه ای تعیین نمودند و اعلام کردند هر کس آن دو را اسیر کند یا آنها را بکشد از جایزه‌ی هنگفتی برخوردار خواهد شد.
در چنین جو متشنّج و هولناکی باید اسما (رضی الله عنها) انجام وظیفه می‌نمود. رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  او را موظف کرده بود که از طریق زنان قریش به جمع‌آوری اطلاعات بپردازد و رسول‌خدا را از اوضاع و احوال مکه باخبر سازد.
علاوه بر این، او وظیفه داشت که توشه و آب و غذای آن دو بزرگ مرد را تهیه نماید.
به هر صورتی بود اسما (رضی الله عنها) با کمک برادرش عبدالله و عامر بن فهیره که خدمتگزار آنان بود، کار خود را به نحو احسن انجام می‌‌داد و با تمام مشکلات و بحران‌های موجود، با جرأت تمام و بدون هیچ ترسی به مساعدت و یاری رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  می‌پرداخت.
تاکتیکی که اسما (رضی الله عنها) برای پیشبرد کار خود در نظر گرفته بود، این بود که او خود، از طریق ارتباط با زنان قریش و عبدالله که کودکی بیش نبود با رفت و آمد میان مردان و استراق سمع، اطلاعاتی را از اوضاع و احوال دشمنان جمع‌آوری می‌کردند و با مقداری آب و غذا عازم غار ثور می‌شدند. اما رفتن آنها نیز، با خطراتی مواجه بود. به همین خاطر آنها از عامر بن فهیره درخواست کردند تا گله‌ی گوسفندان خود را به مکان موردنظر آنها روانه کند. آنها نیز در میان گوسفندان مخفی می‌شدند و با مشکلات فراوان، به هر نحوی بود، خود را به غار می‌رساندند و انجام وظیفه می‌نمودند.
سه روز گذشت و همچنان رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  به همراه ابوبکر صدیق رضی الله عنه  در غار مخفی بودند و به اسما (رضی الله عنها) مأموریت‌هایی را واگذار می‌کردند و او نیز با کمال میل و با شهامت تمام از عهده‌ی آنها برمی‌آمد.
روز به روز، دایره تنگ‌تر می‌شد و قریشیان بر تهدید خویش می‌افزودند. چون آنها پس از تلاش‌های طاقت‌فرسا نتوانستند رسول‌‌خدا صلی الله علیه و سلم  را بیابند از شدت خشم و ناراحتی به هر کاری دست می‌زدند. در این میان ابوجهل از همه عصبانی‌تر بود، تا جایی که از فرط عصبانیت به خانه‌ی ابوبکر رضی الله عنه  رفت و با شدت درب خانه را کوبید. اسما (رضی الله عنها) که در خانه بود درب را باز کرد و دید که ابوجهل پشت در  ایستاده است. او که خشم و غضب در چشمان او موج می‌زد از اسما پرسید :
ای دختر ابوبکر، پدرت کجاست؟
اسما (رضی الله عنها) فرمود : نمی دانم .
ابوجهل فریاد زد : پدرت کجاست؟
اسما (رضی الله عنها) با آرامش تمام فرمود : گفتم که نمی‌دانم!
ابوجهل که به شدت ناراحت بود، وقتی این وقار و شهامت را در اسما (رضی الله عنها) دید بر عصبانیت او افزوده شد و سیلی محکم و ناجوانمردانه‌ای را بر صورت آن بزرگ بانو نواخت. اسما (رضی الله عنها) نگاهی تحقیرآمیز بدو افکند و با بی‌توجهی تمام درب را به روی آن ظالم بست.
هیچ رنج و زحمتی مانع انجام وظیفه‌ی اسما (رضی الله عنها) نمی‌شد. با وجود این که مدتی نگذشته بود که سیلی ظالمانه‌ای از ابوجهل دریافت نموده بود، آماده‌ می شد تا به مأموریت خویش بپردازد. او با احتیاط کامل اطراف خویش را کاوش کرد تا کسی متوجه او نشود. وقتی خواست بار و بنه را بر روی شتر ببندد تا آن را سالم به مقصد برساند چیزی نیافت. چون چاره‌ای نداشت پارچه‌ای که بر کمر بسته بود باز کرد و آن را نصف نمود. (در آن زمان مرسوم بود که زنان پارچه‌ای را به نام نِطاق بر کمر می‌بستند) نیمی از آن را بر کمر بست و با نیمی دیگر، بار و بنه را بست و راهی غار ثور شد.
در آن جا بار را از شتر پایین آورد و در همان حین رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  متوجه کار او شد و فرمود : ابدلک الله عزوجل بنطاقک هذا نطاقین فی الجنه «یعنی، خداوند تو را در قبال نطاقی که این چنین نمودی، دو نطاق در بهشت ارزانی نماید.» و از این جا بود که اسما (رضی الله عنها) به «ذات نطاقین» ملقب گردید. لقبی که برای همیشه بدان افتخار می‌کرد، و مردم نیز او را بدان می‌خواندند.
بعد از چند روز تلاش طاقت‌فرسای اسما (رضی الله عنها)، رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  به همراه ابوبکر صدیق رضی الله عنه  از غار بیرون آمدند و عازم مدینه شدند. اسما (رضی الله عنها) نیز با خاطری جمع به مکه برگشت.
او بی‌قرار منتظر بود تا خبر رسیدن رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  و یار او را به مدینه بشنود. بالاخره انتظارش به پایان رسید و بدو خبر دادند که آن دو ابرمرد تاریخ به مدینه رسیده‌اند. او با شنیدن این خبر سراپا شادی و سرور گردید و خانواده‌اش را بدان بشارت داد و آنها نیز، در شادی با او سهیم شدند.
با وجود این، اسما (رضی الله عنها) آرزو می‌کرد تا موقعیت فراهم گردد و بتواند او نیز به رسول‌خدا صلی الله علیه و سلم  بپیوندد. و این آرزوی او نیز، تحقق یافت و همراه خواهرش عایشه (رضی الله عنها) و برادرش عبدالله رضی الله عنه  با کاروانی که بعدها همین کاروان مشعل هدایت را به سراسر گیتی گستراند، رهسپار مدینه شدند.


از کتاب:
اسوه‌های راستین برای زن مسلمان، تألیف: احمد الجدع، ترجمه: عبدالصمد مرتضوی، انتشارات ایلاف
 
مصدر:
دائرة المعارف شبکه اسلامی
IslamWebPedia.Com



 
بازگشت به ابتدای صفحه     بازگشت به نتایج قبل                       چاپ این مقاله      ارسال مقاله به دوستان

اقوال بزرگان     

امير المؤمنين على بن ابى طالب رضی الله عنه گوید: كل شيء يعز إذا نزر، ما خلا العلم، فإنه يعز إذا غزر. [هر چيز چون كم شود گران شود مگر علم كه هر چه فراوانتر بود ارزش آن بيشتر بود.] (ترجمه معجم الادباء ياقوت حموى، مترجم عبد المحمد آيتى)

تبلیغات

 

منوی اصلی

  صفحه ی اصلی  
 جستجو  
  روز شمار وقايع
  عضویت در خبرنامه  
پیشنهادات وانتقادات  
همكارى با سايت  
ارتباط با ما  
 درباره ی ما  
 

تبیلغات

آمار

خلاصه آمار بازدیدها

امروز : 7772
دیروز : 5614
بازدید کل: 8797931

تعداد کل اعضا : 608

تعداد کل مقالات : 11123

ساعت

نظر سنجی

كداميك از كانال‌هاى اهل سنت فارسى را بيشتر مي‌پسنديد؟

كانال فارسى نور

كانال فارسى كلمه

كانال فارسى وصال

نمایش نتــایج
نتــایج قبل
 
.محفوظ است islamwebpedia.com تمامی حقوق برای سایت
All Rights Reserved © 2009-2010