|
|
قال ابن الجوزي ( تلبيس إبليس: 447) عن يحيى بن معاذ يقول: «اجتنب صحبة ثلاثة أصناف من الناس العلماء الغافلين والفقراء المداهنين والمتصوفة الجاهلين». امام ابن جوزی در کتاب "تلبیس ابلیس" آورده: از يحيي بن معاذ نقل است كه فرمود: «از صحبت سه گروه بپرهيزيد: عالمان غافل، فقيران تملق گو و صوفیان جاهل». |
|
فقه>مسائل فقهی>نماز کسوف
شماره مقاله : 3811 تعداد مشاهده : 564 تاریخ افزودن مقاله : 4/7/1389
|
وقتي ماه يا خورشيد گرفتگي شود مستحب است کسي بانگ دهد و بگويد : "الصلاة جامعة" يعنى: «نماز برپاست». از عبدالله بن عمر روايت است : "لما کسفت الشمس علي عهد رسول الله صلى الله عليه و سلم نودي : إن الصلاة جامعة" (متفق عليه) يعنى: "وقتي خورشيد گرفتگي در زمان پيامبر صلى الله عليه و سلم ندا داده شد که : إن الصلاة جامعة". هنگاميکه مردم در مسجد جمع شدند، امام بايد دو رکعت را به صورتي که در اين حديث آمده بخواند : از عايشه رضي الله عنها روايت است : "خسفت الشمس في حياة النبي صلى الله عليه و سلم، فخرج إلي المسجد فصل الناس وراءه فکبر، فقرأ رسول الله صلى الله عليه و سلم قراءة طويلة، ثم کبر، فرکع رکوعا طويلا، ثم قال : سمع الله لمن حمده، فقام و لم يسجد، و قرأ قراءة طويلة، هي أدني من القراءة الأولي، ثم کبر و رکع رکوعا طويلا، و هو أدني من الرکوع الأول، ثم قال سمع الله لمن حمده، ربنا و لک الحمد ثم سجد، ثم قال في الرکعة الآخرة مثل ذلک، فاستکمل أربع رکعات في أربع سجدات وانجلت الشمس قبل أن ينصرف" (متفق عليه) يعنى: «در زمان پيامبرصلى الله عليه و سلم خورشيد گرفتگي روي داد، و پيامبرصلى الله عليه و سلم به مسجد رفت، و مردم پشت سر او صف بستند؛ سپس پيامبرصلى الله عليه و سلم الله اکبر گفت و قرائتي طولاني خواند؛ سپس با گفتن الله أکبر به رکوع رفت و رکوع را طولاني نمود، سپس سمع الله لمن حمده گفت و ايستاد به سجده نرفت، بلکه قرائتي طولاني که از قرائت اول کوتاهتر بود، خواند؛ سپس الله أکبرگفت و رکوعي طولاني نمود که از رکوع اول کمتر بود سپس فرمود : سمع الله لمن حمده ربنا و لک الحمد، سپس به سجده رفت و رکعت دوم را مثل رکعت اول خواند، تا اينکه چهار رکوع را با چهار سجده (در دو رکعت) کامل کرد و قبل از آنکه سلام دهد خورشيد، نمايان شد». خواندن خطبه بعد از نماز کسوف : سنت است امام بعد از خواندن نماز کسوف براي مردم خطبه بخواند و آنها را وعظ و ارشاد و تذکر دهد و آنها را به عمل صالح تشويق نمايد : ازعايشه رضي الله عنها روايت است که پيامبرصلى الله عليه و سلم ي روزي که خورشيد گرفته شد نماز خواند ... سپس (عايشه) چگونگي نماز را ذکر کرد و گفت : بعد از آن (پيامبرصلى الله عليه و سلم) سلام داد در حالي که خورشيد نمايان شده بود؛ سپس براي مردم خطبه خواند و درباره خورشيد و ماه گرفتگي فرمود : "إنهما آيتان من آيات الله، لايخسفان لموت أحد ولا لحياته، فإذا رأيتموهما فافرعوا إلي الصلاة" (متفق عليه) يعنى: "آن دو (خورشيد و ماه) از آيات و نشانههاي خداهستند و به خاطر مرگ و تولد هيچ کس گرفته نميشوند؛ پس وقتي که (گرفتن) آنها را ديديد به خواندن نماز پناه آوريد". از اسماء رضي الله عنها روايت است : "لقد أمر النبي صلى الله عليه و سلم بالعتاقة في کسوف الشمس" (بخارى 1045/543/2) يعنى: "پيامبر صلى الله عليه و سلم هنگام خورشيد گرفتگي به آزاد کردن برده دستور داد". از ابوموسى رضي الله عنه روايت است : خورشيد گرفته شد، پيامبرصلى الله عليه و سلم به حالت ترس بلند شد، بيم آن داشت که قيامت برپا شود؛ پس به مسجد آمد و نمازي را با طولانيترين قيام و رکوع و سجود خواند بطوريکه هيچوقت او را در چنين حالتي نديده بودم و فرمود : "هذه الآيات التي يرسل الله لاتکون لموت أحد ولالحياته ولکن يخوف الله بها عباده فإذا رأيتم شيئا من ذلک فافزعوا الي ذکره و دعائه و استغفاره" (متفق عليه) يعنى: «اين نشانههايي که خدابر بندگانش ميفرستد به مناسبت مرگ با تولد هيچ کس روي نميدهند بلکه خداوند با آنها براي بندگانش ميفرستد به مناسب مرگ با تولد هيچ کس روي نميدهند بلکه خداوند با آنها بندگان خود را ميترساند. پس هرگاه چيزي از آنها را مشاهده کرديد به ذکر و دعا و استغفار متوسل شويد». ظاهر اين فرموده پيامبرصلى الله عليه و سلم (فافزعوا – بشتابيد) وجوب را ميرساند؛ بنابراين نماز کسوف فرض کفايي است همچنانکه ابوعرانه در صحيحاش (398/2) تحت عنوان «بيان وجوب صلاة الکسوف» ذکر کرده و سپس بعضي از احاديث صحيح در مورد امر به نماز کسوف را آورده است. قول به وجوب اين نماز از ظاهر کلام ابن خزيمه در صحيحش (38/2) نيز فهميده ميشود که ميگويد : (باب الأمر بالصلاة عند کسوف الشمس و القمر) وي همچنين بعضي از احاديث را درباره امر به نماز کسوف آورده است. حافظ (ابن حجر) در فتح الباري (527/2) ميگويد : جمهور علما معتقدند که نماز کسوف سنت موکده است ولي ابوعوانه در صحيحاش به وجوب آن تصريح کرده است و اين نظريه را از کسي ديگر نديدهام مگر آنچه که از مالک نقل شده که حکم آرا مانند حکم جمعه دانسته است و «زين بن منير» وجوب آن را از ابوحنيفه نقل کرده است. همچنين بعضي از مصنفان حنفي مذهب گفتهاند که نماز کسوف واجب است». (كتاب تمام المنة البانى). و در واقع مشاهده كرده ايم كه معمولا پس از خسوف و كسوف حوادث بزرگى رخ داده است که برخى از انها عبارتند از: 1- زلزله اقيانوس هند كه منجر به سونامى شد و نزديك به 500 هزار نفر غرق شدند، اين حادثه در تاريخ (2004-12-26) رخ داد و خسوف كامل ماه قبل از آن در تاريخ (2004-10-28) بوقوع پيوسته بود. 2- زلزله بم در ايران كه بيش از 40 هزار نفر كشته شدند، در تاريخ (2003-12-26) رخ داد و خسوف كامل خورشيد قبل از آن در تاريخ (2003-11-23) بوقوع پيوسته بود. 3- زلزله ترکیه كه بيش از 20 هزار نفر كشته شدند، در تاريخ (1999-08-17) رخ داد و خسوف كامل خورشيد قبل از آن در تاريخ (1999-08-11) در زمين بوقوع پيوسته بود. همه اين حوادث چند روزى بعد از كسوف و خسوف انجام گرفته بود، لذا هنگامى كه اين آيات را ميبينيم بايد به نماز پناه ببريم و از خداوند استغفار بطلبيم تا اگر حادثه اى را مقدر كرده باشد آنرا از ما دور كند.
وصلی الله وسلم علی محمد و علی آله و اتباعه الی یوم الدین سایت جامع فتاوای اهل سنت و جماعت IslamPP.Com
|
بازگشت به ابتدای
صفحه
بازگشت به نتایج قبل
چاپ
این مقاله
ارسال مقاله به دوستان |
|
|
|
|
|